آیین بودایی
دانشنامهٔ آزاد دیوی به نام ماره سوار بر فیل به سوی بودا میرود تا او را از دستیابی به بیداری روحی بازدارد.
بودیسم یا بوداگرایی دین و فلسفهای مبتنی بر آموزههای سیدارتا گوتاما که در حدود ۵۶۶ (پیش از میلاد) تا ۴۸۶ (پیش از میلاد) میزیسته، است. آیین بودا به تدریج از هندوستان به سراسر آسیا، آسیای میانه، تبت، سریلانکا، یمن، آسیای جنوب شرقی و نیز کشورهای خاور دور مانند چین، مغولستان، کره و ژاپن راه یافت. آیین بودایی به عنوان دین پاکاندر نظر گرفته میشود و با ۵۰۰ میلیون پیرو یکی از ادیان اصلی جهان به شمار میآید. آیین بودا بیشتر بر کردار نیک، پرهیز از کردار بد و ورزیدگی ذهنی تأکید دارد. آماج این ورزیدگیها پایان دادن به چرخه تولد مجدد یا سمساره است که از طریق بیداری یا درک واقعیت راستین، رسیدن به رهایی یا نیروانا صورت میگیرد. اخلاقیات بودا گرایانه بر دو اصل بیگزندی و رواداری برپا شدهاست. آثار نوشتاری بوداگرایی بسیارند و بخش ارزندهای از ادبیات دینی جهان به شمار میروند.
== خاستگاه اندیشههای بودا ریحانه پیرامون سه هزار سال پیش، شاخههایی از آریاییان ایران، از بقیه جدا شده و به سرزمین هند کوچ کردند. پیش از ورود آنها به شبه جزیرهٔ هند، قوم دیگری در آنجا نشیمن داشت که به نام دراویدی معروف است. آریاییها پیرامون ۲۵۰۰ سال پیش یعنی به هنگام زایش بودا در بیشتر سامانهای شمالی هند جایگزین شده و بر آن نواحی چیره گشتهبودند. جامعه هندوستان در زمان بودا به چهار طبقه یا (کاست) بخش میشد: برهمنها (روحانیان)، کشتریاها (شهریاران و جنگاوران)، وایسیاها (کشاورزان و بازرگانان) و شودراها (خدمتکاران برده). بودا خود به رده کشتریا تعلق داشت ولی اعلام داشت که از دید او همه مردم برابر و پاکزادند
۱ آموزههای بودا
۱.۱ چهار حقیقت شریف
۱.۲ راه اصیل هشتگانه
۱.۲.۱ بینش
۱.۲.۲ اخلاقمندی
۱.۲.۳ تمرکز روانی
۲ شاخههای آیین بودایی
۳ آیین بودایی و ایران
راهبان بودایی شیگاتسه، تبت چکیده آموزه بودا این است: ما پس از مرگ در پیکری دیگر باز زاییده میشویم. این باززایی ما بارها و بارها تکرار میشود. این را چرخه هستی یا زاد و مرگ مینامیم. هستی رنج است. زایش رنج است. پیری رنج است. بیماری رنج است. غم و اندوه، ماتم و ناامیدی رنج است. پیوند با آنچه نادلخواه است، رنج است. دوری از آنچه دلخواه است، رنج است؛ و خلاصه اینکه دل بستن رنجآور است. از دیدگاه بودا ما اگر خواسته باشیم که از چرخهٔ زاد و مرگ رهایی یابیم (در صورتی که به آن چرخه باور داشته باشیم) باید گرایشهای نفسانی را کنار بگذاریم، درستکار باشیم، به یوگا پرداخته به حالات خلسه روحی دست پیدا کنیم که این تجربیات باعث مهرورزی ما به همهٔ موجودات و بوندگان میشود و سپس از راه این درکها و تمرکزهای ژرف به روشنی و بیداری میرسیم و از این دور باطل خارج میشویم. این آموزهها، آیین بودا (دارما) را تشکیل میدهند. بودا خود، آیین خود را مانند قایقی مینامد که برای چرخهشکنی و رسیدن به ساحل رستگاری به آن نیاز است؛ ولی پس از رسیدن به رستگاری دیگر به این قایق نیز نیازی نخواهد بود. رسیدن به ساحل رستگاری آدمی را به آرامش و توازن مطلق میرساند. آنجاست که شمع تمامی خواهشها و دلبستگیها خاموش میشود. به این روی، این پدیده را در سانسکریت نیروانا یعنی خاموشی مینامند.
چهار حقیقت شریفآدمی بیمار است. بودا راه درمان این بیماری را درک آن چهار حقیقت میداند:
کار حقیقت نخست از چهار حقیقت شریف، تشخیص این بیماری بهعنوان بیماری رنج در انسانهاست. به رسمیت شناختن وجود رنج اهمیت کلیدی دارد. هیچ موجود زنده نمیتواند از رنج بگریزد. زایش، بیماری و مرگ همه باعث رنج هستند. رنج میتواند جسمانی یا روانی باشد.
حقیقت دوم، دلبستگیها را بهعنوان باعث و بانی این بیماری باز میشناسد.
سومین حقیقت، شرایط را سنجیده و اعلام میکند که بهبود امکانپذیر است.
حقیقت چهارم، تجویز دارو برای دست یافتن به سلامت است. درک این حقایق و اصول، به تمرکز و مراقبه نیاز دارد. این درک باعث احساس مهرورزی نسبت به همهٔ موجودات میگردد. درک چهار حقیقت شریف، هسته اصلی آموزه بودا را تشکیل میدهد.
این چهار حقیقت شریف عبارتند از: رنج Dukkha بودا میگوید: «زائیده شدن رنج است؛ پیری رنج است؛ بیماری رنج است؛ مرگ رنج است؛ اندوه، زاری و درد، پریشانی و ناامیدی رنجاند. نرسیدن به آنچه شخص دوست میدارد رنج است؛ سخن کوتاه، پنج بخش دلبستگی رنج است.»
ویژگی رنج، یکی از سه نشانه هستی trilakṣaṇa است. دوکَه، نه تنها بر رنج به معنای احساسهای ناخوشایند دلالت دارد، بلکه اشاره است به هر چیزی، چه مادی و چه روانی، که مشروط است، و دستخوش پیدایش و از میان رفتن است، و شامل پنج انبوهه skandha است، و حالت رهایی نیست. پس هر لذت معرفتی رنج است زیرا دستخوش پایانیافتگی است. خاستگاه رنج Samudaya دلیل رنج دیدن، تمایلات نفسانی است. دوُکه به دلیل میل و تشنگی tṛṣṇā پیدا میشود.
سه نوع تشنگی (میل) قابل بازشناسی است:
۱ - تشنگی کام kama tanha که تشنگی حواس پنجگانه و تمایل به لذتهای جسمانی است.
۲-تشنگیِ بودن bhava tanha تمایل به وجود و بقا و باقیماندن وضعیت حاضر و همچنین تمایل به وجود در وضعیتهایی دیگر که با واژههایی چون «ای کاش» بیان میشود.
۳- تشنگیِ نبودن vibhava tanha که تمایل به نبودن در وضعیت کنونی و همچنین تمایل به نبودن در وضعیتی دیگر است و با واژههایی چون «ای کاش هیچوقت … نباشم.» تمایل به مرگ نیز در این زمره میگنجد. تمامی رنج انسانی پیامدی است از این سه شکل از تمایل. این سه تمایل به نوبه خود در پی ناآگاهی و نادانی به وجود میآیند، ناآگاهیای که به تشکیل مفهوم «من» در انسان انجامیده است. توقف رنج Nirodha بریدن از رنجها با بریدن از تمایلات نفسانی دستیافتنی است و این حقیقت سوم میگوید که هر انسان توان بریدن از رنجها را در خود دارد.
گسست از رنجها را در آیین بودا، روشنایی، بیداری، و خاموشی (نیروانا) شعله رنج نیز میگویند. برای رسیدن به این حالت، انسان باید درک کند که راه رسیدن به خوشبختی راستین از طریق دنبال کردن تمایلات و تشنگیها میسر نمیشود بلکه با پذیرش واقعیت خود و گسست از تشنگیها بهدست میآید.
راه توقف رنج Magga راه توقف رنج راه اصیل هشتگانه نام دارد. این راه عبارت است از:
دیدگاه درست، نیت درست، گفتار درست، کردار درست، معاش درست، کوشش درست، اندیشه درست، و تمرکز درست.
راه اصیل هشتگانهراه رهایی از رنج در این هشت چیز خلاصه میشود: راه اصیل هشتگانه که نسخهٔ تجویز بیداردل (بودا) برای درمان رنجهایی است که همه موجودات دچار آن هستند، خود به سه گروه دستهبندی میشود:
اخلاقمندی (شیلا)، تمرکز روانی (سامادی) و بینش (پرگیا). این سه مفهوم هستهٔ تمرینهای روحانی آیین بودا را میسازند.
بخش عوامل هشتگانه به سانسکریت و پالی توضیح بینش
prajñā ۱. دیدگاه درست samyag dṛṣṭi, sammā ditthi دیدن واقعیت همانگونه که هست نه آنگونه که به نظر میآید. آگاهی از آیین نیک (دین، مکتب یا مذهب درست و چهار حقیقت شریف.
۲. نیت درست samyag saṃkalpa, sammā sankappa نیت دستیابی به توان دست کشیدن و چشمپوشی از چیزها. نیت رسیدن به آزادی و بیآزاری. اخلاقمداری
śīla ۳. گفتار درست samyag vāc, sammā vāca شیوه گفتاری که بیدروغ و بیزیان باشد. خودداری از دروغ گویی، بدگویی، درشت گویی (ناسزا، متلک، ....)، یاوه گویی (حرف از روی نادانی و حرّافی بیمورد).
۴. کردار درست samyag karman, sammā kammanta کردار به شیوهای بیزیان. خودداری از آزار، کشتار و تبعیض موجودات، خودداری از گرفتن آنچه به تو تعلّق ندارد، رابطه جنسی نامناسب (رابطه با زور، رابطه با فرد متأهل، رابطه با کودکان نابالغ).
۵. معاش درست samyag ājīvana, sammā ājīva معاشی بیزیان. خودداری از مشاغلی که باعث آزار است: اسلحهفروشی، حیوانفروشی، اِعمال و تلقین نظر به دیگران (به هر اسمی. حتّی به اسم گسترش آیین یا هدایت) بهویژه اگر با زور و ارعاب باشد، رباخواری، کلاهبرداری، رمالی، جادو و غیره. تمرکز روانی
samādhi ۶. کوشش درست samyag vyāyāma, sammā vāyāma کوشش برای بهبود.
گام نخست: دور ماندن از خواستههای ناشایست همراه با شکوفا کردن تمایلات خوب.
گام دوم: غلبه کامل بر عادات ناشایست همراه با ایجاد عادات نیک.
۷. اندیشه درست samyag smṛti, sammā sati رسیدن به آگاهی که از طریق آن بتوان اصل واقعیت چیزها را با ذهنی بازدید. آگاه بودن از واقعیت موجود در درون خود، بدون میل و نیاز یا بیرازی از آن. اندیشه آزاد از کام و شهوت، آزاد از بدخواهی و آزاد از ستمگری.
۸. تمرکز درست samyag samādhi, sammā samādhi مراقبه یا تمرکز صحیح که از آن به عنوان چهار درونپویی Dhyāna نخست یاد شدهاست.
ذکرگویی چندان توصیه نشده ولی ممنوع نیست.بینش بخش آخر راه هشتگانه، یعنی جهانبینی درست و پندار درست، تشکیلدهندهٔ بینش (پرگیا) است. رسیدن به بینش یا به عبارتی حکمت اعلا، در آیین بودا به معنی یافتن دسترسی مستقیم به واقعیت نهفته در پشت چیزها و یافتن بینشی فراسوی هرگونه شناخت است. این گام پس از گامهای درستکاری و یکدلی میآید و نتیجهٔ یک درونپویی ویژهٔ بودایی است. جهانبینی درست، همان درک کامل چهار حقیقت شریف و پندار درست، همان مهرورزی و عشق است که ذهن را از شهوت، بدخواهی و ددمنشی میپالاید. اینها راه را برای رسیدن به بنیش فراشناخت هموار میسازند.
اخلاقمندی که در راه هشتگانه به گونهٔ گفتار درست، کردار درست و معاش درست آمده، دستورهایی اخلاقی مانند خودداری از کشتن و دروغگویی را در بر میگیرد. یک بخش از درستکاری در آیین بودایی، مربوط به دهش (دانا) میشود. این دهش تنها به مواردی مانند صدقه دادن و سخاوتمندی محدود نمیشود و معنی مشخص دینی دارد؛ یعنی تأمین نیازمندیهای روزانه همایه (جامعه راهبان بودایی (سنگها)). هموندان (اعضاء) همایه نیز به نوبه خود به دهش میپردازند. دهش آنها، بالاترین دهشها یعنی آموزش آیین بودا (دارما) است.
مفهوم دوم راه هشتگانه یعنی دل را یکدله کردن یا کار کردن بر روی تمرکز است که سه بخش کوشش درست، توجه درست و تمرکز درست را در بر میگیرد. در این مرحله تمرکز شدیدی دست میدهد که در آن اندیشنده، با موضوع اندیشه یکی میشود. این پدیده، شهود و رسیدن به فراشناخت نیست، بلکه یک پدیدهٔ روانی است. اینکار از راه یوگا و درونپویی انجام میگیرد. بوداگرایی همانند دیگر کیشهای هندی، ذهن را ابزار بنیادین رهایی میداند و بر ورزیدگی درست ذهن تأکید میکند. آماج کوشش درست، یکپارچگی ذهنی و جلوگیری از پراکندگی اندیشه است. توجه درست، باعث آگاهی از احساسات و آگاهی از کنشهای بدن و ذهن میشود. این تمرینات سرانجام ما را به تمرکز درست میرساند که رسیدن به حالات گوناگون آگاهیهای خلسه آمیز در حین درونپویی (مراقبه) است و با آزمودن خشنودی بزرگی همراه است. رسیدن به این حالات را دروننگری (دیانا) مینامند.
بوداگرایی از دیدگاه شمار پیروان، پس از مسیحیت، اسلام و هندوگرایی چهارمین دین جهان است.
آیین بودا به سه شاخه اصلی بخش میشود.
شاخه بزرگتر مهایانه و
شاخهٔ سنتیتر اما کوچکتر تراوده نام دارد.
شاخه سومی نیز به نام وجرهیانه با جنبههای صوفیانه در تبت، بوتان، و مغولستان رایج است.
تراوده بر اهمیت بودای تاریخی یعنی سیدارتا گوتما تأکید دارد. آیین بودایی در پی رویدادهای تاریخی از هند و نپال رخت بربست و به سوی سرزمینهای شرقی کوچید. کشورهای جنوبیتر مانند سریلانکا پیرو شاخهٔ تراوده و شمالیترها مانند چین و ژاپن، پیرو گونههایی از کیش مهایانه هستند. بیشترین گسترش آیین بودایی زمانی رخ داد که آشوکا شاه به این دین گروید و به گستراندن آن مشغول شد.
تراوده تِرَوادَه کیشی است که آموزههای سنتی و اصلی بودا را دنبال میکند. واژه ترواده نیز به معنی «سنت قدما» است. از آنجا که این شاخه از دین بوده از هندوستان به سوی جنوب و سریلانکا رواج پیدا کرد به آن «بودیسم جنوبی» هم گفتهاند. تراوده بیشتر در جنوب شرق آسیا رایج است و به طور کل ۳۸ درصد از بوداییان پیرو شاخه تراوده هستند.در قیاس با کیش دیگر بودایی که مهایانه (راهبَرنده بزرگ) نام دارد به تراوده هینهیانه (راهبرنده دونپایه) هم گفتهاند که به خاطر تحقیرآمیز بودن استفاده کمتری دارد. تأکید تراوده بر دستیابی به حالتی است که فرد از رنج کشیدن رها شده و و تبدیل به یک بیمرگ Arhat شود. بیمرگها توانستهاند با رهایی از سه مانع یعنی طلبیدن، خشم، و افکار واهی به حالت خاموشی کامل Nirvana شعله این سه برسند. بیمرگ از ۱۰ زنجیری که او را به تولد ادواری Saṃsāra میبندد وارسته است. در حالی که در کیش مهایانه، رهاشدگان از رنج که اصطلاحاً بوداسَف Bodhisattva (به معنای بیداروجود) نامیده میشوند به خاطر مهرورزی به تمامی موجودات در آستانه «فراسو» باقی میمانند تا بتوانند به بقیه نیز برای رسیدن به بیداری یاری برسانند بیمرگهای تراوده چنین نیستند و به صورت فردی به قلمرو «بیداریها» میروند.
مهایانه مَهایانَه کیشی است از دین بودا که بیشتر در تبت و خاور دور رایج است و ۵۶ درصد از تمامی بوداییان از آن پیروی میکنند. واژه مهایانه به معنای راهبَرنده بزرگ است و به این کیش، راه بیداروجودها Bهم گفته شدهاست. بر پایه آموزههای مهایانه، انگیزه فرد از پیمودن راهِ نجات یافتن از رنجها و رسیدن به «بیداری»، باید کمک به تمامی موجودات برای رهایی از رنجها باشد. این انگیزه اصطلاحاً بیدارروانی Bodhicitta نامیده میشود. بر خلاف رهاشدگان تراوده که بیمرگ Arhat نام دارند و به فراسو میروند، رهاشدگان مهایانهای که اصطلاحاً بوداسَف Bodhisattva (به معنای بیداروجود) نامیده میشوند به خاطر برخورداری از بیدارروانی و درنتیجه، مهرورزی به تمامی موجودات، در آستانه «فراسو» باقی میمانند تا بتوانند به بقیه نیز برای رسیدن به بیداری یاری برسانند.
وجرهیانه وجرهیانه سومین کیش در دین بودا است که ۶ درصد از پیروان این دین را به خود اختصاص میدهد. وجرهیانه عمدتاً در تبت، بوتان، و مغولستان رایج است و در بوتان آیین رسمی کشور است. وجرهیانه جنبههای صوفیانه دارد و بر خواندن ورد و افسونها تأکید دارد. واژه وجرهیانه به معنای راهبَرنده الماس است. منظور از الماس همان حق و واقعیت است. به وجرهیانه، بوداگرایی افسون گرا Tantric، بوداگرایی نهانگرا، و راه آذرخش هم گفته میشود. در سنت وجرهیانه، پیر (لاما) بهعنوان راهنما و مرشد و پشتیبان نقش بزرگی در رسیدن به رهایی از رنجها ایفا میکند و از این رو این مکتب را لاماگرایی یا لامائیسم هم نامیدهاند. پیر بزرگ را هم در این مکتب در تبت دالایی لاما مینامند. برعکس مهایانه و تراوده که میگویند حالت بیداری توصیفپذیر نیست، پیروان وجرهیانه معتقدند که میتوان از راه آیینهای صوفیانه و به یاری وردخوانی Mantra، اشارههای راز آمیز دست معروف به دستنشانهها Mudra و دوایر کیهاننما Mandala با حالت بیداری تماس برقرار کرد و حتی در طول یک زندگی به رهایی از رنجها و بیداری رسید.
آیین بودایی و ایران
بوداگرایی در ایران سکهای از پیروز پسر اردشیر ساسانی یافت شده که در آن وی از ارجگذاری خویش نسبت به دو دین زرتشتی و بوداگرایی خبر میدهد.
در سدهٔ ۶ زایشی یک رشته داستانهای بودایی به نام جاتاکا از روی ویرایش هندوی آنها به نام «پنچا تنترا» به پارسی میانه ترجمه شد و «کلیلگ و دمنگ» نام گرفت. در سدهٔ ۸ زایشی ابن مقفع آن داستانها را به عربی برگرداند و نام کلیله و دمنه بر آنها نهاد. ترجمههای لاتین و یونانی آن کتاب بعدها در سدهٔ ۱۴ پایهٔ داستانهای آسوپ نوشتهٔ یک راهب بیزانسی را تشکیل داد.آیین بودایی در خراسان بزرگ تا اندازهای ریشه گرفته بود و یکی از کانونها و نیایشگاههای بزرگ آن در صومعهٔ بودایی بلخ بود. این صومعه به سانسکریت، «ناوا ویهارا» نام داشت که معنی آن «صومعهٔ نو» است. این نام در فراگویی پارسیزبانان به گونهٔ نوبهار درآمد. لقبی که به گردانندگان این صومعه در زبان سانسکریت داده بودند، «پراموکها» به معنی «سرور» بود و نام خانوادهٔ برجستهٔ ایرانی برمکیان از همین لقب گرفته شده است. برمکیها عهدهدار و گردانندهٔ این نیایشگاه بودایی بودند.به تازگی روزنامه آساهی ژاپن از قول یک باستانشناس برجسته ژاپنی به نام «نوگوچی» از یافته شدن ۱۹ تندیس بودا در استان فارس گزارش داد. در گزارش دیگری از شبکه «بودیست نیوز» درازای این تندیسها میان ۵ تا ۲۰ سانتیمتر و جنس آنها از گچ و گل اعلام شدهاست. برخی از پژوهشگران استدلال میکنند که آیین بودایی ریشهٔ ایرانی دارد. بر این بنیاد آیین بودایی ریشه در متافیزیک ایرانی و به ویژه دین زرتشتی دارد؛ بنابراین این دسته از پژوهشگران ریشهٔ هندی آیین بودایی را رد میکنند. چنین فرضیهای بسیاری از فرضیههای سنتی در مورد آیین بودایی و خاستگاه آن و همچنین فرضیههای سنتی در پیرامون زمینهٔ تاریخی و سیاسی ان را به چالش کشیده است.
:: موضوعات مرتبط:
جهان شناسی ,
تاریخی ,
دینی ,
فلسفه وعرفان ,
علوم ماورائ طبیعه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 886
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0