.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

زبان انسان

 

حس گر های مزه:

 

بینی و زبان 2

سطح زبان پوشیده از تعداد زیادی برجستگی می باشد. برخی از این برجستگی ها حاوی سنسور مزه می باشند.

همان گونه که در شکل مشاهده می شود، هر بخشی از زبان حاوی سنسور های مزه، حساس به یک مزه ی خاص از 4 مزه ی موجود، یعنی شیرینی، شوری، ترشی و تلخی است.

سایر حس گر های موجود روی زبان، مغز را از دما و ساختار غذایی موجود در دهان آگاه می کند.

در شکل روبه رو ناحیه ی 1 حساس به تلخی (مثل قهوه)، ناحیه 2حساس به ترشی (مثل سرکه)، ناحیه 3 حساس به شوری و ناحیه 4 حاس به شیرینی می باشد.

بینی و زبان 2

 

 

 

 

 

 

اگر بتوانیم شکل فوق را بزرگ نمایی کنیم به اجزای زیر خواهیم رسید:

 

برجستگی های نوک تیز:

بینی و زبان 2

 

اکثر برجستگی های روی زبان مخروطی شکل و نوک تیز می باشند و تعداد کمی از آن ها حاوی سنسور های مزه می باشند ولی در عوض دارای سنسور های لمسی می باشند که به فرد کمک می کند تا بفهمد در حال خوردن چه چیزی است.

همچنین باعث زبری زبان و کمک به هدایت غذا توسط زبان نیز می شود.

نوک این برآمدگی ها حاوی کراتین بوده و لذا سخت می باشند.

 

 

 


 

حس گرهای مزه:

بینی و زبان 2

 

 

برخی از برآمدگی های زبان حاوی حسگر مزه می باشند و هر حس گر حاوی 25 تا 40 سلول حس گر می باشد که با رنگ نارنجی مشخص می شوند.

در شکل فوق نقطه ی 1 مقطع یک برآمدگی زبان و نقطه ی 2 حس گر مزه را که بین دو برآمدگی قرار دارد نشان می دهد.

 

 

 


 

برآمدگی های گرد:

بینی و زبان 2

 

این برآمدگی ها به صورت کروی با سطح بالایی تحت بوده و بیشتر در عقب زبان وجود دارند. ظاهرا آن ها شبیه قارچ بوده و سلول های مزه از سطح آن ها دائما در حال جدا شدن و نو شدن می باشند.

 

 


مرکز یادگیری سایت تبیان

تهیه: پوریا میرعشقی - تنظیم: یگانه داودی

باتشکر



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1561
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 18 تير 1392
.

بینی؛ ساختمان و اعمال آن


وظایف اساسی بینی شامل: ایجاد راه هوایی، حس بویایی، تنظیم دما، تنظیم رطوبت، تصفیه ذرات هوا و نقش در تکلم است.

 


 

بینی انسان

اصلی‌ترین راه ورود هوا به دستگاه تنفسی، بینی است. دوسوم بخش تحتانی حفره بینی پهن‌تر از بخش فوقانی بوده و به وسیله مخاط تنفسی ضخیم پرعروقی پوشیده شده است.

یک‌سوم فوقانی آن ، که باریک‌تر است، به وسیله مخاط بویایی پوشیده شده و محل قرار گیری گیرنده‌های بویایی می‌باشد.

استخوان بینی، مستطیلی است که در طرفین خط وسط و در زیر استخوان پیشانی قرار گرفته است و اندازه و شکل آن در افراد مختلف، متغیر است.

 

ساختمان بینی

بخش خارجی بینی

ناحیه برآمده‌ای است که در چهره وجود دارد و شامل دو بخش است:

بخش استخوانی که شامل استخوان‌های بینی و زایده پیشانی فک بالاست.

بخش غضروفی که شامل تعدادی غضروف به هم چسبیده است.

 

بخش داخلی یا حفره بینی

از سوراخ‌های خارجی بینی در جلو تا سوراخ‌های عقبی بینی امتداد داشته و توسط یک دیواره میانی بینی به دو نیمه چپ و راست تقسیم می‌گردد.

 

حفرات بینی

هر حفره شامل جدار تحتانی ، جدار فوقانی ، جدار داخلی و جدار خارجی است.

در عقب حفره بینی، سوراخ شیپور استاش قرار دارد که بینی را با گوش میانی مرتبط می‌سازد.

مخاط پوشاننده حفره‌های بینی، به داخل گوش میانی و سینوس‌ها نیز کشیده می شود و التهاب این مخاط در داخل سینوس‌ها، عارضه سینوزیت را ایجاد می‌کند.

 

حفره بینی از لحاظ بافت شناسی و وظایف آن

* قسمت قدامی بینی، دهلیز نامیده می‌شود. دارای موهای کوتاه، غدد چربی و غدد عرق می‌باشد.

* قسمت خلفی حفره بینی توسط اپی تلیوم تنفسی پوشیده شده و بدین جهت، ناحیه تنفسی نیز نامیده می‌شود.

* در زیر اپی تلیوم ناحیه تنفسی، آستر قرار گرفته که حاوی غدد مختلط سروزی و موکوسی و اجسام تورمی است.

* بافت همبند آستر، حاوی سلول‌هایی است که آنتی بادی‌های مترشحه به وسیله آن‌ها مخاط بینی را در مقابل میکروب‌ها، حفاظت می‌کند.

* اجسام تورمی، شبکه‌های وریدی وسیع می‌باشند. تجمع خون در اجسام تورمی، باعث انسداد یکی از مجاری بینی می‌شود و این امر مانع از خشک شدن مخاط تنفسی در اثر عبور هوا می‌شود.

* اجسام تورمی و سیستم عروق بینی، در گرم کردن هوای دم نقش مهمی دارد.

افرادی که تنفس از راه بینی را از دست می‌دهند خواب راحتی ندارند، در نتیجه طی روز کسل، بی‌حوصله و عصبی هستند

 

سلول‌های بویایی

 

سلول‌های بویایی در مخاط بینی قرار دارند و گیرنده ملکول‌های بو هستند.

هر بو از ذرات مختلفی تشکیل شده که ترکیب آن‌ها با هم یک بوی مشخص می‌دهد، در نتیجه گیرنده‌های بویایی مختلفی نیاز است تا یک بو تجزیه و تحلیل و سپس تشخیص داده شود.

سلول‌های عصبی بویایی، در ارتباط مستقیم با محیط هستند.

این سلول‌ها هر چهار هفته یک‌بار نوسازی می‌شوند.

 

سینوس‌های مجاور بینی

فضاهای بسته‌ای هستند که در استخوان‌های پیشانی، فک بالا، پرونزی و اسفنوئید قرار گرفته‌اند.

این فضاها توسط اپی تلیوم تنفسی پوشیده شده‌اند.

سینوس‌ها توسط منافذ کوچک با حفره بینی در ارتباط هستند و ترشحات آن‌ها از این طریق دفع می‌گردد.

انسداد منافذ تخلیه‌ای سینوس‌ها، در اثر التهاب، باعث بروز سینوزیت می‌شود.

سینوس‌ها در زمان بلوغ به حداکثر حجم خود رسیده و شکل نهایی صورت را تعیین می‌کنند. کار اصلی آن‌ها تشدید صوت می‌باشد.

 

ساختمان بینی

بوها چگونه ادراک می‌شوند؟

 

بویایی تنها حسی است که قبل از رسیدن به قشر مخ ، رشته‌هایی را به تالاموس نمی‌فرستد.

برای این که یک بو حس شود، باید به صورت گاز و یا محلول در آید. بدون وجود این شرایء ذرات بودار نمی‌توانند به وسیله جریان هوا به حفره بینی حمل شوند.

این ذرات در پوشش موکوسی اپی تلیوم بویایی حل می‌شوند و به سد لیپیدی احاطه کننده سلول‌های گیرنده بویایی نفوذ می‌کنند.

 

اعمال بینی

وظایف اساسی بینی شامل: ایجاد راه هوایی، حس بویایی، تنظیم دما، تنظیم رطوبت، تصفیه ذرات هوا و نقش در تکلم است.

 

راه هوایی برای تنفس

افرادی که تنفس از راه بینی را از دست می‌دهند خواب راحتی ندارند، در نتیجه طی روز کسل، بی‌حوصله و عصبی هستند. کوچک‌ترین تغییرات در مجرای تنفسی بینی، می‌تواند موجب مقاومت قابل ملاحظه‌ای در برابر عبور هوا شود به طوری که اگر قطر مسیر عبور هوای تنفسی از راه بینی به نصف تقلیل یابد، مقاومت راه هوایی بینی 16 برابر می‌شود.

 

تنظیم دمای هوا

زمانی صورت می‌گیرد که هوای استنشاقی از روی سطوح وسیع ساختمان‌های پیچیده داخل بینی که حاوی شبکه غنی مویرگی است می‌گذرد. صرف نظر از حرارت هوای تنفسی، دمای هوا در حلق به ندرت بیش از 4 درجه نسبت به دمای طبیعی بدن نوسان دارد. تغییر دمای محیط به میزان 25 درجه، موجب تغییری کمتر از 1 درجه در هوای دمی می‌شود.

 

تنظیم رطوبت

تعداد زیادی از غدد مخاطی موجود در مخاط بینی، امکان مرطوب سازی دائمی هوای تنفسی را به وجود می آورند. تخمین زده می‌شود طی 24 ساعت تنفس، حدود یک لیتر مایع صرف اشباع هوای دمی شود. هوای دمی بیش از 75 درصد، از رطوبت اشباع می‌شود.

 

تصفیه ذرات هوا

بر عهده سیستم مخاطی بینی است که جریان ممتد هوا، ترشحات چسبنده‌ای را تشکیل می‌دهد. حرکات منظم مژک‌های سلولی، این ترشحات چسبنده را با سرعت چند میلی متر در دقیقه حرکت داده، اجازه می‌دهد که این ترشحات هر 20 دقیقه یک بار جایگزین شود.

 

تکلم

بینی نقش مهمی در تکلم دارد و موجب افزایش رزونانس صدا می‌شود. در موقع گرفتگی بینی، صدای «م» به صورت «ب» و «ن» به صورت «د» ادا می‌شود.

 

مضرات تنفس دهانی

بی حالی، خواب آلودگی، کسالت، بی حوصلگی و عصبی بودن از عوارض اختلال در تنفس است.

تنفس دهانی مزمن باعث می‌شود دندان‌ها جرم بگیرند، زبان، خشک یا باردار شود و بیمار دچار بوی بد دهان شود.

تنفس از طریق دهان همچنین سبب ایجاد خشکی، زخم و درد در ناحیه حلق می‌شود و ممکن است منجر به احساس توده‌ای در گلو شود.

فرآوری: مریم سجادپور

بخش سلامت تبیان

باتشکر




:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1525
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 18 تير 1392
.

چرا دو چشم داریم؟

دیدن با دو چشم، قضاوت درباره­ فواصل را امکان­پذیر می­سازد. به این امر، درک عمیق گفته می­شود و به ما کمک می­کند تا هنگام راه رفتن به اجسام برخورد نکنیم یا روی لبه اجسام نیفتیم! اما چگونه؟ بین دو چشم، چند سانتی­متر فاصله بوده و هر یک از آنها، دید متفاوتی دارند. مغز با ترکیب این دو تصویر، یک تصویر سه بعدی ایجاد می­کند.

 

دیدن نور

1- اشعه نوری که از اجسام متسع می­شود پس از برخورد با شبکیه چشم به پیغام الکتریکی تبدیل می­شود.

2- این پیغام به وسیله عصب بینایی انتقال داده می­شود

3- دو عصب بینایی چشم­ها در قسمت مرکزی مغز به­نام کیاسمای بینایی به هم می­رسند. نیمی از الیاف هر یک از دو عصب بینایی با هم تقاطع کرده و سپس به مسیر خود ادامه می­دهند.

4- پیغام­های عصبی به قشر مخ در نیمکره­های مغز می­رسند.

5- سلول­های قسمت پشتی مغز این پیغام­ها را رمزگشایی کرده و تصویری ایجاد می­کنند. به این ترتیب شما قادر به دیدن می­شوید.

 

عضلات چشم

شش عضله چشمی در اطراف کره چشم برای به حرکت درآوردن چشم­ها با هم کار می­کنند. این عضلات به گردش چشم و باقی ماندن آن درون سر کمک می­کنند.

چشم میزان نور قابل رؤیت را تنظیم می­کند. عضلات عنبیه، به طور خودکار منقبض و شل می­شوند و به این ترتیب اندازه مردمک را که مرکز تاریک درون چشم است، تغییر می­دهند.

در صورت کم بودن میزان نور، مردمک­ها بزرگ­تر می­شوند تا ورود نور بیشتر به درون چشم را ممکن کنند. مردمک چشم در نور روشن، کوچک است. در این حالت عضلات درون عنبیه، منقبض هستند.

حجم عظیمی از اطلاعات دنیای اطراف از طریق چشم­ها جمع­آوری می­شود. چشم­ها این اطلاعات را به مغز می­فرستد که محل رمزگشایی و پردازش آنهاست. مغز به درک جهانی که چشم­ها می­بینند، کمک می­کند.

 

 

ماهیچه های چشم

 

عدسی

یک ساختار صاف دایره­ای شکل و شفاف است که باعث شکسته شدن نور عبوری می­شود. این کار به تمرکز نور می­انجامد. عدسی مانند پیاز از لایه­های مختلف تشکیل شده است. عدسی چشم در طول زمان، بزرگتر می­شود.

 

 

عدسی چشم

 

ملتحمه

ملتحمه، صلبیه (اسکلرا) را می­پوشاند، از چشم­ها محافظت می­کند و آنها را مرطوب نگه می­دارد.

 

لایه خارجی

صلبیه (اسکلرا) سفیده چشم است. این لایه محافظ و محکم، باعث مدور ماندن کره چشم می­شود.

 

 

صلبیه

 

قرنیه

قسمت شفاف قدامی چشم است که عبور نور از طریق چشم را امکان پذیر می­سازد. سطح خمیده این ساختار اشعه­های نوری ورودی به چشم را می­شکند.

 

 

 

لایه میانی

عنبیه، قسمت رنگی چشم است. رنگدانه­های قهوه­ای تمام عنبیه­ها مشابه است. چشم­های آبی فاقد رنگدانه هستند. چشم­های قهوه­ای رنگدانه­های بیشتری دارند و چشم­های سبز دارای رنگدانه کمتری هستند.

 

عنبیه

 

 

 

مردمک، سوراخی در عنبیه است که ورود نور به درون چشم را ممکن می­سازد.

 

 

 

 

 

 

جسم مژگانی، یک حلقه عضلانی است که درست در پشت عنبیه قرار دارد. این ساختار دارای فیبرهای نازکی است که به عدسی می­چسبد و آن را نگه می­دارند و با تغییر شکل عدسی به تمرکز نور کمک می­کنند.

 

مشیمیه، حاوی عروق خونی بسیار است و کار تأمین مواد تغذیه­ای و ویتامین A برای شبکیه را برعهده دارد. رنگدانه­های عمقی این لایه، نور را جذب کرده و از پخش شدن آن در کل کره چشم جلوگیری می­کند.

 

فووآ، نقطه­ای در شبکیه است که بیشترین تمرکز نور در آنجا صورت می­گیرد. در این نقطه تعداد زیادی سلول مخروطی وجود دارد.

 

دیسک اپتیک محل اتصال و به هم رسیدن تمام اعصابی است که از کل شبکیه می­آیند و در اینجا عصب بینایی را تشکیل می­دهند. این نقطه همان "نقطه کور" است. در این نقطه هیچ­گونه سلول مخروطی یا استوانه­ای وجود ندارد.

 

اشک که از غده اشکی ترشح می­شود کار بیرون راندن گرد و خاک و ذرات خارجی از چشم را برعهده دارد. اشک سطح چشم را شستشو داده و از طریق منافذ از آن خارج می­شود. سپس از راه کانال­های کوچکی به کیسه اشکی می­ریزد. از آنجا از راه کیسه بینی- اشکی عبور کرده و از طریق بینی به بیرون راه می­یابد. به همین دلیل هنگام گریه کردن دچار آبریزش از بینی می­شوید.

 

درون چشم­ها چه خبر است؟

چشم­ها از ملتحمه، عدسی و سه ساختار لایه­ای خارجی، میانی و داخلی تشکیل شده­اند.

 

 

مایعات محتوی چشم چیست؟

درون چشم از مایع بسیار ویژه­ای پر شده است. مایع موجود در قسمت پشتی چشم زجاجیه نام دارد که ژله مانند است. این مایع به حفظ ساختار کره­ای چشم کمک کرده و عدسی و شبکیه را در جای خود نگه می­دارد. قسمت قدامی چشم از مایع آبکی به نام زلالیه پر شده است که کار تأمین مواد تغذیه­ای برای قرنیه را برعهده دارد.

میلیون­ها فیبر عصبی از سلول­های گانگلیون در شبکیه به هم متصل شده و تحت عنوان عصب بینایی از چشم خارج می­شوند.

 

شبکیه

سلول­های ویژه­ای دارد که وجود نور درون چشم را احساس می­کنند.

سلول­های استوانه­ای، سلول­های بلندی هستند که بیشترین حساسیت را نسبت به نور کم دارند و فقط سایه­های خاکستری را احساس می­کنند. این سلول­ها، گیرنده نور شبانگاهی هستند. در هر چشم، 125 میلیون سلول استوانه­ای وجود دارد.

 

 

 

 

سلول­های مخروطی

گیرنده نور رنگی هستند. سه نوع سلول مخروطی آبی، قرمز و سبز وجود دارد. هریک از سه نوع سلول مخروطی، نور رنگ متفاوتی را تشخیص می­دهند. در صورت تحریک ترکیب مختلفی از سلول­های مخروطی، رنگ­هایی مانند صورتی و بنفش دیده می­شوند. در هر چشم، 1 میلیون سلول مخروطی وجود دارد.

بخش پروتئینی مولکول­ها در سلول­های استوانه­ای که اپسین نامیده می­شوند به ویتامین A متصل شده و آن را خم می­کنند. این مولکول پیچ­خورده جدید منتظر ورود نور به درون چشم باقی می­ماند.

در صورت برخورد نور با این مولکول­های پیچ­خورده، آنها منفجر می­شوند! ویتامین A از اپسین جدا شده و مجدداً به حالت مستقیم در می­آید. به این ترتیب یک سیگنال الکتریکی محدود به مغز می­رسد و ویتامین A برای اتصال مجدد با اپسین آماده می­شود.

 

تمرکز نور

1- پرتوهای نور از طریق قرنیه وارد چشم می­شود. این کار باعث می­شود تا نور کمی شکسته شود.

2- پرتوها از مردمک عبور می­کنند.

3- سپس این اشعه­ها از عدسی می­گذرند. سطح خم شده عدسی، نور را بیشتر شکسته و اشعه­های آن را به بالا و پایین جابه­جا می­کند.

4- پرتوهای متمرکز نور از چشم عبور کرده و روی شبکیه می­نشینند. سلول­های مخروطی و استوانه­ای یک سیگنال رمزدار از تصویر اولیه ایجاد می­کنند.

5- پیغام­هایی که به مغز می­رسند به سمت راست و بالا جابه­جا می­شوند. به همین دلیل هیچ­کسی سعی نمی­کند روی سقف راه برود.

 

امواج نوری

مواج نوری که دیده می­شوند، جزء کوچکی از طیف اشعه الکترومغناطیس هستند (که در ذیل نشان داده شده است). این طیف نه تنها امواج نوری مورد استفاده در بینایی را شامل می­شود بلکه اشعه گاما، اشعه ایکس، امواج فرابنفش و مادون قرمز، امواج میکروویو و امواج رادیویی را نیز در بر می­گیرد.

نور مرئی یا امواجی که می­بینیم به رنگ­ها تفکیک می­شوند. رنگ اجسام به دلیل جذب قسمتی از این طیف رنگی قابل رؤیت و بازتاباندن سایر قسمت­های آن است. ما اجسام را به رنگی می­بینیم که منعکس می­کنند.

 

دور و نزدیک

برخی از افراد، دیدی عالی داشته و برخی دیگر نیازمند عینک هستند. چرا؟قدرت دید عالی امکان متمرکز ساختن نور حاصل از اجسام دور و نزدیک را فراهم می­کند و نور دقیقاً روی شبکیه متمرکز می­شود.

 

 

چشم­های دوربین قادر به متمرکز ساختن نور حاصل از اجسام نزدیک برروی شبکیه نیستند و نور را در پشت شبکیه متمرکز می­کنند.

 

 

 

 

 

چشم­های نزدیک بین نمی­توانند نور حاصل از اجسام دور را روی شبکیه متمرکز کنند و نور در جلوی شبکیه جمع می­شود.

 

 

 

 

 

 

عینک در واقع عدسی ساخت بشر است و نور را طوری می­شکند که باعث انتقال نکته کانونی روی شبکیه شود. این کار به چشم­ها کمک می­کند تا نور را به درستی روی شبکیه متمرکز کنند.

 

آيا مي دانيد؟

ضخامت شبکیه در حدود یک برگ کاغذ است.

چشم می­تواند 7 تا 10 میلیون رنگ مختلف را ببیند.

کره چشم بخشی از مغز است که بیرون زده است!

چشم، نور رؤیت شده را به الکتریسیته تبدیل می­کند. این جریان الکتریکی، پیغامی است که به مغز فرستاده می­شود.

پرندگان نسبت به انسان­ها رنگ­های بیشتری را می­بینند.

زنبورهای می­توانند چیزهایی را ببینند که برای ما قابل رؤیت نیستند زیرا آن­ها قادر به دیدن نور فرابنفش و نور پلاریزه هستند که به وسیله چشم انسان قابل دیدن نیست.

مارها می­توانند حرارت را ببینند. این جانوران قادر به دیدن نور مادون قرمز هستند که به صورت گرما احساس می­شود.

عقاب­ها می­توانند 6 برابر تیزتر از انسان ببینند.

قورباغه­ها نسبت به سگ­ها تعدادرنگ­های بیشتری را می­بینند.

باتشکر



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1266
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 18 تير 1392
.

مقدمه

گوشهای ما مسئول دو حس حیاتی اما کاملا متفاوت هستند:

۱) شنوایی

۲) تعادل.

صداهای تشخیص داده شده از طریق گوشها ، اطلاعات اساسی را درباره محیط خارجی به ما می دهند و به ما اجازه می دهند با روشهای پیچیده ای چون گفتار و موسیقی ارتباط برقرار کنیم. علاوه بر این گوشها در حس تعادل ما نیز سهم دارند. درک ناخود آگاه وضعیت بدن در فضا به ما اجازه می دهد تا بایستیم و حرکت کنیم بدون آنکه زمین بخوریم.

گوش دارای اندامهای مجزای شنوایی و تعادل است که صداهای دنیای اطرافمان و اطلاعات درونی درباره وضعیت و حرکتمان را تشخیص می دهد. ساختمانهای حسی داخل گوش ، اشکال متفاوت اطلاعات را به صورت ایمپالسهای عصبی برگردانده تا از طریق اعصاب به قسمتهای مختلف مغز ، جایی که اطلاعات تجزیه و تحلیل می شوند، فرستاده شوند. توانایی ما در تفسیر اصوات و استفاده از اطلاعات ، درباره تعادل در زمان نوزادی و کودکی شکل می گیرد.

 

 

کیفیت صوت

در واقع صوت ارتعاش مولکولها در هوای اطراف ماست. درجه بلندی (Pitch) یک صدا (میزان بم یا زیر بودن) ویژگی ای از امواج صوت می باشد که فرکانس (تواتر) نامیده می شود. فرکانس تعداد ارتعاش در هر ثانیه است و در واحدهایی به نام Hertz سنجیده می شود. هر چقدر فرکانس بالاتر باشد صدا زیرتر است. شدت و قدرت یک صدا به نیروی امواج صوتی بستگی دارد که در واحدهایی به نام دسی بل (Decibel) اندازه گیری می شود . با هر ١٠ دسی بل افزایش در قدرت صدایی به بلندی دو برابر شنیده می شود، بنابراین صدایی با ٩٠ دسی بل دو برابر قویتر از صدایی با ٨٠ دسی بل است.

مکالمه بطور معمول در حدود ٦٠ دسی بل است صدایی تقریبی ترافیک معمولا در حدود ٨٠ دسی بل می باشد. قرار گرفتن در معرض صدای بالاتر از ١٢٠ دسی بل حتی برای مدتی کوتاه می تواند به شنوایی ما آسیب برساند.میزان توانایی ما در تجزیه صداهای مرکب مثل موسیقی و اینکه یک صدا چقدر بلند باشد تا قادر به شنیدن آن باشیم با یکدیگر متفاوت است. گوش انسان بطور معمول قادر است صداهایی با فرکانسهای بین ٢٠٠٠٠   ٣٠ هرتز را تشخیص دهد، اما توانایی شنیدن صداهای فرکانس بالا با افزایش سن ، کاهش می یابد. حیواناتی مثل خفاش (bat) و سگ می توانند صداهایی با فرکانس های بالاتر از حد طبیعی شنوایی انسان را بشنوند.

 

 

تعادل و حرکت

در تعادل و حرکت گوشها دارای این عملکرد هستند: آگاهی از موقعیت سر و تشخیص چرخش و حرکت سردر تمامی جهات. مغز اطلاعات گوشها را با اطلاعات حاصل از گیرنده های موقعیت در عضلات ، تاندونها و مفاصل و اطلاعات بینایی بدست آمده از چشمها ترکیب می کند. ترکیب این اطلاعات باهم ما را قادر می سازد تا بدون از دست دادن تعادل در جهات مختلف حرکت کنیم. گوش از سه قسمت خارجی ، میانی و داخلی ساخته شده است. گوش خارجی دارای لاله گوش و مجرا می باشد. این لوله پر از هوا به پرده گوش منتهی می شود که در پاسخ به صدا مرتعش می شود.

پشت پرده گوش ، گوش میانی قرار دارد که از هوا پر شده و دارای سه استخوان ظریف می باشد که استخوانهای شنوایی نامیده می شوند. چکشی(malleus) ، سندانی (incus) و رکابی (stapes). این استخوانها ارتعاش پرده را به غشا دریچه بیضی که جدا کننده گوش میانی از گوش داخلی است ، منتقل می کنند. در گوش داخلی که پر از مایع می باشد حلزون قرار دارد که دارای گیرنده حسی برای شنوایی و ساختمانهای دیگری برای حرکت و تعادل است.

 

 

مکانیسم شنوایی

توانایی شنوایی به یک سری وقایع پیچیده در گوش بستگی دارد. امواج صوتی در هوا از طریق ساختمانهایی به گیرنده شنوایی منتقل می شوند. این گیرنده اندام کورتی نام داشته و در گوش داخلی قرار گرفته است. داخل اندام کورتی ، ارتعاشات فیزیکی بوسیله سلولهای مویی (hair cells) حسی تشخیص داده می شود و این سلولها با تولید سیگنالهای الکتریکی پاسخ می دهند. اعصاب این سیگنالها را به مغز منتقل می کنند و در آنجا این سیگنالها تفسیر می شوند . فرکانسهای مختلف صوتی سلولهای مویی را در قسمتهای مختلف اندام کورتی تحریک کرده و باعث درک اصواتی مثل موسیقی و مکالمه می شوند. صدا در نواحی شنوایی دو طرفه مغز پردازش می شود. اما صحبت بیشتر در طرف چپ مغز تفسیر می شود.

 

 

حس تعادل

توانایی ایستادن صاف و راه رفتن بدون آنکه بیفتیم به حس تعادل ما بستگی دارد. ساختمانهایی در گوش داخلی مثل دستگاه وسیتبولار (دهلیزی) شناخته شده اند که با تعیین وضعیت و حرکت سر در ایجاد تعادل نقش دارند. دستگاه وستیبولار از سه مجرای نیم دایره و دو دهلیز ساخته شده است. حرکت سر بوسیله سلولهای مویی در ساختمانهایی در مجاری نیم دایره که کریستا (cristae) نامیده می شوند و دو ساختمان در دهلیز که ماکولا (maculae) نامیده می شوند تشخیص داده می شود. حرکات چرخشی سر بوسیله کریستا که در مجاری نیم دایره قرار دارند تشخیص داده می شوند. بنابراین حرکت سر در هر جهتی بوسیله حداقل یک مجرا تشخیص داده می شود. این اطلاعات باعث حفظ تعادل و ثبات بینایی هنگام حرکت سر می شود.

 

 

حرکت خطی و وضعیت ایستا(ساکن static )

دو ماکولای درون و ستیبول در گوش داخلی حرکت خطی را حس می کنند. به عنوان مثال هنگام مسافرت با ماشین یا استفاده از آسانسور موقعیت سر به نیروی جاذبه بستگی دارد. تشخیص موقعیت سر در ارتباط با جاذبه به ما کمک می کند. به عنوان مثال ، هنگامی که درون آب عمیق شیرجه می زنیم به ما می فهماند از چه جهتی به سطح آب بیاییم.

 

 

راههای ارتباطی

اگر چه گوشها به ظاهر ساختمانهای مجزایی دارند، آنها مستقیما با بینی و حلق ارتباط دارند. قسمت قابل رویت گوش ، لاله گوش (pinna) با مجرای گوش مرتبط است که در انتهای آن پرده گوش (eardrum) قرار دارد. پشت این پرده ، گوش میانی است که یک فضای پر از هواست که از طریق مجرایی به نام شیپور استاش (Eustachian tube) با حفره پر پشت بینی و حلق مرتبط می باشد . این مجرا مسوول ایجاد فشار مشابه در هر دو طرف پرده است. ساختمان گوش داخلی در عمق جمجمه قرار گرفته و حاوی اندامهای حسی برای صدا و تعادل می باشد.

توسط افراد وحید فخری

باتشکر



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1464
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 18 تير 1392
.

اگر همیشه در مجلات و سایت‌های گوناگون در جستجوی راه كاری برای حفظ سلامت و زیبایی پوست و  موی خود هستید، می‌توانید با یك منوی ویژه از سبزی‌ها و میوه‌ها با روشی سالم و مطمئن به هدف خود دست پیدا كنید.

در این مقاله كارشناسان پوست و تغذیه چند راز مهم را از قلمرو غذاهای مختلف آشكار ساخته‌اند كه می‌توانند به حفظ زیبایی پوست و سلامت موهای شما كمك كنند و از هر گونه لوازم آرایشی و بهداشتی حاوی عصاره‌های گیاهی رها سازند.

سایت تخصصی دیگر در مقاله‌ای در این باره آورده است كه این خوردنی‌ها هر چند نمی‌توانند مشكلات شدید پوستی و ریزش مو را به سرعت درمان كنند اما در واقع یك راهنمای تغذیه‌ای هستند برای این كه زیباتر و با پوستی شفاف‌تر به نظر برسید. این خوردنی ها عبارتند از:

- تخم مرغ: تخم مرغ منبع غنی از پروتئین و آهن است كه رشد موها را تقویت می‌كند. هم چند به دلیل دارا بودن مقادیر زیادی سولفور موها را نرم و صاف نگه می‌دارد. به گفته كارشناسان خوردن تخم مرغ به هر شكلی كه طبخ شده باشد برای سلامت موها مفید است.

- موز: این میوه به پوست حالت انعطاف پذیری و ارتجاحی می‌دهد. پوست با بالا رفتن سن انعطاف پذیری خود را از دست می‌دهد و پتاسیم موجود در موز می‌تواند این خاصیت را كه به نرمی و شادابی پوست كمك می كند، افزایش دهد.

- كلم قرمز: كلم قرمز غنی از ید و سولفور است و به همین خاطر از بدن سم زدایی می‌كند كه بلافاصله روی پوست تاثیر می‌گذارد و موجب شفافیت و درخشش پوست می‌شود. هم چنین برای درمان آكنه نیز بسیار مفید است.

- میوه گویاو: این میوه كه بومی مناطق گرمسیری آمریكا است غنی از آنتی اكسیدان‌هایی است كه با مولكول‌های مضر رادیكال‌های آزاد مقابله می‌كنند. این مولكول‌ها به پوست آسیب می‌رسانند و موجب می‌شوند شما پیرتر به نظر برسید. این میوه هم چنین سرشار از ویتامین C است.

-عدس: حبوبات و بنشن منابع مغزی بسیار مفیدی برای موها هستند. عدس، لوبیا قرمز و لوبیا چشم بلبلی حاوی تركیبات مفیدی برای مراقبت از موها هستند. پروتئین‌های فراوان در این گروه مواد غذایی به همراه عناصر حیاتی مثل آهن، روی و بیوتین زیاد به تقویت موها كمك می كند.

- چغندر: این سبزی حاوی یك ماده زیست فعال موسوم به «بتائین» است كه به تجزیه چربی كمك می‌كند. آب چغندر نیز برای هضم غذا بسیار مفید است.

- اسفناج: سبزی‌ها و میوه‌های سبز رنگ مثل اسفناج منبع غنی از آهن هستند. آهن هم چنین غنی از كاروتنوئیدها، لوتئین و زئاگزانتین است كه همگی موجب شفافیت و درخشش چشم‌ها می شود چون می‌توانند چشم را از عفونت‌ها پاك كنند.

- مركبات: این میوه‌ها نیز به دلیل این كه سرشار از ویتامین c هستند به جذب بهتر آهن كمك می‌كنند و در نهایت رشد موها را تقویت می‌نمایند.

منبع:سلامت نیوز



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1205
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 18 تير 1392
.

موسیقی در بیمارانی که در شرف انجام عمل جراحی یا آزمایشی پیچیده مانند آنژیوگرافی
هستند، آرامش خاصی را ایجاد می‌کند، به ویژه وقتی آن‌ها خود در انتخاب موسیقی دست
نداشته باشند و این مسئولیت را پزشک به عهده بگیرد.

موسیقی در موقعیت‌های
گوناگون، تأثیر آرامش‌بخشی از خود به جا می‌گذارد؛ برای نمونه، گفته می‌شود که
موسیقی، باعث افزایش شیردهی در گاو‌ها می‌شود و همچنین نوزادانی که در رحم مادر
برایشان موسیقی پخش می‌شود، از هوش بالاتری برخوردار می‌گردند؛ اما هنوز شواهد علمی
کافی برای اثبات تأثیر موسیقی در این گونه موارد وجود ندارد.

با این همه، به
تازگی دست کم این نکته در مورد موسیقی به اثبات رسیده که بیمارانی که در شرف عمل
جراحی یا آزمایشی پیچیده هستند، می‌توانند با شنیدن موسیقی آرامش بیابند و ترس آنها
می‌تواند کاهش پیدا ‌کند. البته اینکه موسیقی تا چه اندازه می‌تواند روی بیماران
تأثیر بگذارد، به این بستگی دارد که چه کسی آن را انتخاب کند.

آنژیوگرافی همراه با
موسیقی


در مجله علمی «تحقیق کلینیکی در زمینه کاردیولوژی» (Clinical
Research in Cardiology) پزشکان تجربیات خود را درباره دویست بیمار منتشر کرده‌اند
که حین آنژیوگرافی قلب روی آنها، موسیقی پخش شده است. آنژیوگرافی یک روش
تصویربرداری پزشکی از رگ‌های خونی است که برای دیدن فضای داخلی رگ‌ها، آنها را با
ماده‌ای حاجب پر می‌کنند.

رایج‌ترین نوع آن استفاده از لوله‌ای بلند، نازک
و قابل‌انعطاف به نام کاتتر است که برای تزریق و توزیع ماده حاجب از درون
سرخ‌رگ‌های موجود در کشاله ران یا ساعد، دست به یکی از سرخ‌رگ‌های قلب فرستاده
می‌شود.

در جریان این پژوهش صد نفر از این بیماران می‌توانستند خود یکی از
سه نوع موسیقی کلاسیک، جاز و پاپ را برگزینند. این دسته همچنین اجازه داشتند گزینه
بدون موسیقی را انتخاب کنند. برای صد بیمار دیگر پزشکان موسیقی را انتخاب
می‌کردند.

تأثیر
آرامش‌بخش موسیقی جاز و کلاسیک


در پایان، میزان ترس بیمارانی که حین
انجام آزمایش به موسیقی گوش می‌دادند، بسیار کمتر از کسانی بود که این آزمایش برای
آنها بدون همراهی موسیقی انجام می‌شد. آنژیوگرافی بیماران همراه با موسیقی، موجب
می‌شد ضربان قلب آنها منظم باشد و فشار خونشان پایین بیاید؛ اما میزان ترس و عدم
آرامش در بیمارانی که پزشکان برایشان موسیقی را انتخاب کرده‌ بودند، بسیار پایین‌تر
از دیگران بود.

بیشترین اثر آرامش‌بخش را موسیقی کلاسیک و جاز داشت، حتی
روی بیمارانی که پیش از آزمایش گفته بودند که از این دو سبک خوششان نمی‌آید. پزشکان
تأکید دارند که موسیقی آرام، اما نه ناراحت‌کننده، می‌تواند برای ایجاد حس آرامش در
بیماران مؤثر باشد.

به گزارش دویچه وله، پژوهشگران دلیل تأثیر قوی‌تر
موسیقی را که توسط پزشکان انتخاب می‌شود، این می‌دانند که بیماران همواره تمایل
دارند، مسئولیت خود را کامل به دست پزشکان بسپارند.

در عین حال، وقتی که
بیمار خود موسیقی را انتخاب می‌کند، امکان دارد این موسیقی او را به لحاظ احساسی
منقلب کند؛ اما وقتی پزشک وظیفه انتخاب موسیقی را بر عهده می‌گیرد، این احتمال کمتر
است.



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1243
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 18 تير 1392
.
پیک‌های عصبی و گیرنده‌های عصبی
بیش از هفتاد نوع پیک عصبی شناسائی شده و در آینده نیز انواع دیگری کشف خواهد شد. به‌جز این، بعضی ناقل‌ها به بیش از یک نوع مولکول گیرنده می‌چسبند و چند نوع تأثیر دارند. برای نمونه: بعضی پیک‌ها در جاهائی از دستگاه عصبی نقش بازدارنده و در جاهای دیگر نقش تحریکی دارند، چون به دو نوع مولکول گیرنده برمی‌خورند.
 
    استیل‌کولین (acetylcholine) (ACh)
یکی از پیک‌های موجود در بسیاری از سیناپس‌های سراسر دستگاه عصبی است. این ماده به‌طور کلی نوعی پیک تحریکی است اما بسته به مولکول گیرندهٔ غشاء یاختهٔ گیرنده، می‌تواند بازدارنده هم بشود. این پیک در جائی از پیش‌مغز به‌نام هیپوکامپ (دم‌اسب) بسیار فراوان است، همان ناحیهٔ که در تشکیل خاطرات تازه، نقش اساسی دارد (اسکوایر - Squire در ۱۹۸۷).
 
بیماری آلزایمر (Alzheimer)، بیماری ویرانگری که بسیاری از سالمندان را گرفتار می‌کند و به‌صورت اختلال حافظه و سایر کارکردهای شناختی ظاهر می‌شود. ثابت شده در بیماران آلزایمر یاخته‌های سازندهٔ استیل‌کولین در پیش‌مغز، دچار تباهیدگی می‌شوند و درنتیجه، ساخت آن در مغز کاهش می‌یابد. هرچه مغز کمتر استیل‌کولین بسازد زوال حافظه بیشتر است.
 
استیل‌کولین در سیناپسی که در آنجا عصب به نسج ماهیچهٔ استخوانی می‌رسد نیز رها می‌شود. استیل‌کولین به ساختارهای کوچکی روی یاختهٔ عضلانی به‌نام صفحهٔ پایانی (end plate) هدایت می‌شود. روی صفحه‌های پایانی را مولکول‌های گیرنده فرا گرفته‌اند که وقتی توسط استیل‌کولین فعال می‌شوند، پیوندی مولکولی را در درون یاختهٔ عضله موجب می‌شوند که یاخته را منقبض می‌کند. داروهائی که بر استیل‌کولین تأثیر می‌گذارند می‌توانند فلج عضلانی ایجاد کنند. برای نمونه، سم بوتولینوم (botulinum) که از باکتری‌های موجود در مواد غذائی بد کنسروشده ساخته می‌شود، از رها شدن استیل‌کولین در سیناپس‌های عصب - ماهیچه جلوگیری می‌کند و با فلج ماهیچه‌های تنفسی، شخص از پا درمی‌آید. بعضی گازهای عصبی که در جنگ‌ها به‌کار می‌رود و بسیاری از حشره‌کش‌ها، از راه تخریب آنزیمی که استیل‌کولین حاصل از شلیک یاخته را تجزیه می‌کند، موجب فلج می‌شوند - به این ترتیب که بر اثر توقف عمل تجزیهٔ مزبور، میزان استیل‌کولین دستگاه عصبی بیش از حد می‌شود و انتقال سیناپسی بهنجار صورت نمی‌گیرد.
 
    نور اپی‌نفرین (norepinephrine) (NE)
نوعی پیک عصبی است که عمدتاً نورون‌های ساقهٔ مغز آن را می‌سازند. دو داروی مخدر به‌نام‌های کوکائین و آمفتامین عمل این پیک را از راه کندکردن بازگیری آن طولانی می‌کنند. براثر تأخیر در بازگیری نور اپی‌نفرین، یاخته‌های گیرنده مدت زمان طولانی‌تری فعال می‌مانند و در نتیجه، آثار روانشناختی این داروها ظاهر می‌شود. اما لیتیوم (lithium) داروئی است که به‌بازگیری نور اپی‌نفرین سرعت می‌دهد و خلق شخص را افسرده می‌سازد. هر داروئی که سبب کم یا زیادشدن نور اپی‌نفرین در مغز شود، با کاهش یا افزایش سطح خلق ارتباط دارد.
 
    اسید گاما آمینوبوتیریک (gama-amino butyric acid) (GABA)
پیک عصبی عمدهٔ دیگر و یکی از مهمترین پیک‌های بازدارنده در دستگاه عصبی است. برای مثال، داروی پیکروتوکسین (picrotoxin) از راه سدکردن گیرنده‌های گابا (GABA) موجب تشنج می‌شود، زیرا در شرایط فقدان بازداری گابا، کنترل حرکات عضلانی از دست می‌رود. خاصیت آرام‌بخشی بعضی داروهائی که برای بیماران اضطرابی به‌کار می‌رود مربوط به توانائی آنها در تسهیل فعالیت بازدارندگی گابا است.
 
تغییر خلق ناشی از بعضی داروها از قبیل کلر پرومازین و ال اس دی (LSD) ناشی از توان آنها در افزودن یا کاستن پیک‌های عصبی معینی است. کلرپرومازین (داروئی که برای مداوای اسکیزوفرنی به‌کار می‌رود) موجب انسداد گیرنده‌های دوپامین شده و درنتیجه پیام‌های کمتری ردوبدل می‌شود. فزونی دوپامین در سیناپس می‌تواند بیماری اسکیزوفرنی ایجاد کند، و کمبود شدید دوپامین به بیماری پارکینسون می‌انجامد. ساختار شیمیائی ال اس دی مشابه سروتونین (Serotonin) است که بر هیجان تأثیر دارد. شواهدی حاکی از آن است که ال اس دی در بعضی یاخته‌های مغز تراکم پیدا می‌کند و همانند سروتونین، باعث تحریک زیادهٔ نورون‌ها می‌گردد.
 
    گلوتامات (Glutamate)
گلوتامات که پیک عصبی تحریکی است بیش از هر پیک دیگری در نورون‌های دستگاه عصبی مرکزی وجود دارد. حداقل سه نوع فرعی گیرندهٔ گلوتامات هست که گمان می‌رود یکی از آنها در یادگیری و حافظه نقش دارد. این گیرنده را از روی نام‌ مادهٔ شیمیائی خاص (ان - متیل دی - N-methyl D-aspartate - آسپاراتات) که برای شناسائی آن به‌کار می‌رود، گیرندهٔ ان‌ام‌دی‌اِ (NMDA) نامیده‌اند. مخصوصاً نورون‌های ناحیهٔ هیپوکامپ (نزدیک مرکز مغز) سرشار از گیرنده‌های ان‌ام‌دی‌اِ است و شواهد متعددی نشان می‌دهد که این ناحیه در تشکیل خاطرات تازه نقش مهمی دارد.
 
گیرنده ان‌ام‌دی‌اِ از این لحاظ که بایستی از دو یاختهٔ متفاوت پیام‌های پی‌درپی صادر شود تا به‌فعالیت درآید، با گیرنده‌های دیگر تفاوت دارد. پیامی که از اولین یاخته می‌رسد غشاء یاخته‌ٔ حاوی گیرنده ان‌ام‌دی‌اِ را حساس می‌کند و در این وضع، پیام دوم (پیک‌های عصبی گلوتامات از نورون دیگر)، گیرنده را فعال می‌سازد. هنگامی‌که دو پیام به‌ این‌صورت همگرا می‌شوند گیرندهٔ ان‌ام‌دی‌اِ تعداد زیادی یون کلسیم را به داخل نورون راه می‌دهد. این هجوم یون‌ها موجب تغییر درازمدت در غشاء نورون و پاسخ‌‌دهی بیشتر آن به رویداد مجدد پیام نخستین می‌گردد - این پدیده به‌نام تواندهی درازمدت (long-term potentiation) یا ال‌تی‌پی (LTP) شهرت دارد. (شکل گیرنده‌های ان‌ام‌دی‌اِ و ال‌تی‌پی)
 
 
 
 
نموداری از مکانیسم احتمالی که گیرنده‌های ان‌ام‌دی‌اِ از طریق آن، تغییری درازمدت در نیرومندی پیوند سیناپسی ال‌تی‌پی به‌وجود می‌آورند. وقتی پیک‌های عصبی (مثلث‌ها در شکل) از نخستین یاختهٔ پیام‌دهنده رها می‌شوند، گیرنده‌های غیر ان‌ام‌دی‌اِ را در یاختهٔ پذیرنده فعال می‌سازند:
 
۱. که این خود، غشاء یاخته را کمی ناقطبی می‌کند.
 
۲. همین مقدار ناقطبی شدن موجب حساس‌شدن گیرنده‌های ان‌ام‌دی‌اِ می‌شود طوری‌‌که آمادهٔ فعال شدن توسط پیک‌های گلوتامات (مربع‌ها در شکل) می‌شود که از یاختهٔ پیام‌دهندهٔ دوم فرا می‌رسند.
 
۳. فعال‌سازی گیرنده‌های ان‌ام‌دی‌اِ موجب بازشدن مجراهای کلسیم در این گیرنده‌ها است.
 
۴. با هجوم یون‌های کلسیم به درون یاخته، یون‌ها با آنزیم‌ها تعامل می‌کنند.
 
۵. و احتمالاً غشاء یاخته را بازسازی می‌کنند.
 
۶. این بازسازی، یاختهٔ گیرنده را به پیک‌های عصبی نخستین یاخته حساستر می‌سازد چنانکه خود می‌تواند یاختهٔ گیرنده را به‌موقع فعال سازد و ال‌تی‌پی به‌وجود آورد.
 
چنین مکانیسمی که طی آن دو پیام همگرا موجب تقویت سیناپس می‌شود، تبیینی‌ برای پیوندخوردن رویدادهای جداگانه در حافظه فراهم می‌آورد. برای مثال، در آزمایش یادگیری تداعی، منظرهٔ غذا بلافاصله به‌دنبال صدای زنگ می‌آید. وقتی سگ غذا را می‌بیند، بزاق ترشح می‌کند. اما پس از بارها جفت‌شدن زنگ و غذا، سگ یاد می‌گیرد که فقط در برابر صدای زنگ، بزاق ترشح می‌کند. این فرآیند احتمالاً حاکی از آن است که علامت  'زنگ'  و علامت  'غذا'  در سیناپس‌ها همگرا شده‌اند و این نیز ترشح بزاق را سبب شده است. پس از آنکه غذا و زنگ به‌دفعات لازم جفت شدند، سیناپس‌های یادشده توسط ال‌تی‌پی چندان تقویت می‌شوند که سرانجام صدای زنگ به‌تنهائی سگ را به ترشح بزاق وامی‌دارد. مکانیسم NMDA نظریهٔ پرجاذبه‌ای در باب چگونگی متداعی شدن رویدادها در حافظه است و محققان فعالانه آن را دنبال می‌کنند (مالینو - Malinow در ۱۹۹۴؛ زالوتسکی - Zalutsky و نیکول - Nicoll در ۱۹۹۰).

 باتشکر



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1279
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 18 تير 1392
.

دستگاه عصبی (Nervous system) از دو نوع سلول تشکیل شده است:

*سلول عصبی بنام نورون (Neuron) که واحد عملی دستگاه عصبی است

*سلول غیر عصبی بنام نوروگلیا (Neuroglia) یا گلیوسیت (Gliocyte) که سلول پشتیبان محسوب می شود

اجزای یک نورون

هر نورون از دو قسمت تشکیل می گردد:

*جسم سلولی (پریکاریون یا سوما) یا تنه سلولی که شامل هسته و سیتوپلاسم است

*زوائد یا استطاله ها بنام دندریت و آکسون. هر نورون می تواند چندین دندریت داشته باشد ولی یک آکسون دارد.

تصویریک نورون:

 

 

 

آکسون (Axon):آکسون پیام عصبی را از جسم سلولی خود دور می کند. طول یک آکسون ممکن است کوتاه یا بلند باشد (مثلا می تواند از چند میکرون تا یک متر متغیر باشد). گاهی شاخه یا شاخه هایی از یک آکسون به عنوان شاخه های جانبی (کولترال) خارج می شوند (مثلا در نورون های هرمی قشر مغز).

دندریت (Dendrite):دندریت یا دندریت ها، سیگنال عصبی را به طرف جسم سلولی هدایت می کند .این زوائد اصولا کوتاه هستند ولی گاهی بلند بوده که در این موارد ازلحاظ ساختمانی شبیه آکسون می باشند.

انواع نورون ها ازنظر شکل و ساختار

نورون ها ازلحاظ شکل شامل:

*نورون یک قطبی (Monopolar neuron): ابتدا یک زایده خارج می گردد که خود به دو شاخه تقسیم می شود. این دو شاخه ازنظر ساختمانی شبیه آکسون هستند. یکی از شاخه ها پیام عصبی را به جسم سلولی منتقل می کند (به عنوان دندریت) و دیگری پیام را از جسم سلولی دور می کند (به عنوان آکسون). نورون های حسی دارای دندریت بلند و آکسون کوتاه هستند. دندریت این نورون ها ازنظر ساختمانی شبیه آکسون است. به این نورون ها، نورون های یک قطبی کاذب نیز می گویند. مثلا می توان به نورون های گانگلیون (عقده) ریشه خلفی اعصاب نخاعی اشاره کرد که به عنوان نورون های حسی، پیام های عصبی محیط را به نخاع منتقل می کنند.

*نورون دو قطبی (Bipolar neuron): دندریت و آکسون از دو قطب جسم سلولی خارج می شود (همانند نورون های دو قطبی شبکیه چشم)

*نورون چند قطبی (Multipolar neuron): دارای دندریت های فراوان و یک آکسون است (مانند نورون های پورکنژ مخچه، نورون های شاخ قدامی نخاع و نورون های هرمی در قشر مغز)

نورون ها براساس ساختمان درتصویرزیر:

 

 

 

 

انواع نورون ها ازنظر عملکرد

 

تقسیم بندی نورون ها برطبق عملکرد عبارتنداز:

*نورون حسی یا آوران (Sensory, or Afferent neuron): این نورون ها، پیام های عصبی را به طرف دستگاه عصبی مرکزی می برند. نورون های حسی محیطی را نورون های آوران اولیه (Primary afferent neurons) می نامند.

*نورون حرکتی یا وابران (Motor, or Efferent neuron): پیام های عصبی را از دستگاه عصبی مرکزی به سمت محیط هدایت می کنند (یعنی به عضلات صاف، اسکلتی و قلبی یا غدد). نورون های سیستم اتونوم (سمپاتیک و پاراسمپاتیک) حرکتی هستند.

 

در مواردی، نورون هایی که وارد قسمت خاصی از دستگاه عصبی مرکزی می گردند، اصطلاح نورون های آوران و درارتباط با نوروهایی که از آن خارج می شوند عنوان نورن های وابران بکار می رود (مثلا نورون های آوران و وابران مخچه).

*نورون ارتباطی (Connector, or association neuron) یا نورون بینابینی یا واسطه ای (Interneuron): نورون هایی هستند که وظیفه آنها ارتباط نورون ها با یکدیگر در سیستم عصبی است. به عنوان مثال می توان به بسیاری از نورون های واسطه ای در طناب نخاعی، مخچه و قشر مغزاشاره کرد. نورون های واسطه ای ممکن است مهاری یا تحریکی باشند.

 

تصویراز نورونهای حرکتی، حسی و ارتباطی:

 

 

 

انواع نوروگلیا

 

این سلول ها در انتقال پیام عصبی نقشی ندارند. وظیفه این سلول های غیر عصبی، ترمیم و تغذیه و همچنین حفاظت و پشتیبانی از سیستم عصبی است.

سلول های نوروگلیا شامل:

*آستروسیت. آستروسیت ها فضاهای بین نورون ها را پر می کنند. در شکل ها و اندازه های مختلفی وجود دارند. از ویژگی های این سلول ها داشتن زوائد متعدد است. بسیاری از زوائد آنها در ارتباط نزدیک با عروق خونی هستند کهپاهای انتهایی دور عروقیمی نامند. بنابراین احتمال دارد که در نگهداری عروق یا تبادل متابولیک میان نورون ها و دستگاه عروقی نقش داشته باشند.

*الیگودندروسیت که وظیفه ساخت میلین را در دستگاه عصبی مرکزی (CNS) برعهده دارد

*میکروگلیا. این گروه از سلول ها، ماکروفاژ بوده و بیشتر آنها در بالغین دور عروق هستند.

*سلول اپندیمی. این سلول ها دستگاه بطنی مغز و مجرای مرکزی نخاع را مفروش می کنند.

*سلول شوان که در ساختن میلین نورون های دستگاه عصبی محیطی (PNS) نقش دارد

انواع سلولهای نوروگلیای سیستم عصبی مرکزی (CNS) درتصویرزیر:

 

 

سلول شوان و میلین درتصویرزیر:

تهیه و تنظیم:فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار

باتشکر



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1549
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 18 تير 1392
.

سرطان تخمدان چیست؟

سرطان تخمدان در تخمدان ها آغاز می شود که دو عضو بادامی شکل در دو طرف رحم هستند. تخمدان ها هورمون های زنانه استروژن و پروژسترون را تولید می کنند و در طول سال هایی که زن قدرت باروری دارد، تخمک تولید می کنند (از زمان اولین پریود زن تا زمان یائسه شدن).

طبق آمار منتشره، در سال 2009 حدود 21550 مورد سرطان تخمدان در آمریکا دیده شده است. اگر سرطان پوست را در نظر نگیریم، سرطان تخمدان هشتمین سرطان شایع در بین زنان است.

انواع سرطان تخمدان

بیش از 30 نوع سرطان تخمدان وجود دارد. این انواع به سه گروه تقسیم می شوند، براین اساس که در کجای تخمدان شروع شده اند :

سرطان مخاطی تخمدان : این سرطان در لایه ای از یاخته ها آغاز می شود که تخمدان و کل شکم را می پوشاند. این متداول ترین نوع سرطان تخمدان است و حدود 90 درصد از همه موارد را دربرمی گیرد.

سرطان تخمدان یاخته های مولد تخمک : این سرطان در یاخته های مولد تخمک واقع در تخمدان آغاز می شود. دختران نوجوان و زنان کمتر از 20 سال، ممکنست چنین سرطانی داشته باشند.

سرطان تخمدان بافت پیوندی بین تخمدان ها : این سرطان در بافت ارتباطی بین تخمدان ها بوجود می آید که هورمون های جنسی زنانه را نیز تولید می کند.

همه این سه نوع سرطان تخمدان ممکنست به دیگر بخش های بدن نیز سرایت کند.

 

عوامل ابتلاء به سرطان تخمدان

دلایل واقعی ایجاد سرطان تخمدان ناشناخته است. اگر زنی یک یا چند عامل از عوامل احتمال بوجود آمدن سرطان تخمدان را داشته باشد، ممکنست احتمال ابتلاء به سرطان تخمدان در او افزایش یابد. اما داشتن این عوامل بدان معنی نیست که شما مبتلاء به این بیماری خواهید شد.

اگر نگران سرطان تخمدان هستید و یا در خانواده شما سابقه این بیماری وجود دارد، با پزشک در مورد آزمایش ژنتیکی و دیگر کارهایی که می تواند ریسک بیماری را کاهش دهد، صحبت کنید.

  • سن- دو سوم از موارد سرطان تخمدان، در سن 55 سالگی و یا بیشتر از این سن تشخیص داده می شود.

  • سابقه خانوادگی- زنانی که مادر، خواهر، مادر بزرگ یا خاله آنها سرطان تخمدان داشته باشند، احتمال بیشتری برای ابتلاء به این سرطان دارند.

  • جهش ژنتیکی : زنانی که سرطان تخمدان دارند، یکی از دو ژن آنها که ژن 1 سرطان سینه (BRCA1) و ژن 2 سرطان سینه (BRCA2) نام دارد، جهش ژنتیکی داشته است. زنان با جهش ژنی BRCA1 ، 35 تا 70 درصد احتمال ابتلاء به سرطان تخمدان دارند. زنان با جهش ژنی BRCA2 ،10 تا 30 درصد احتمال ابتلاء به سرطان تخمدان دارند. اما بیشتر زنانی که دارای این بیماری هستند، جهش ژنی ندارند. شما می توانید در مورد هر دو ژن BRCA با متخصص ژنتیک مشورت کنید.

  • سرطان سینه، Colorectal یا درون رحمی- زنانی که در مورد آنها یکی از این سرطان ها تشخیص داده شده است، احتمال بیشتری برای ابتلاء به سرطان تخمدان دارند.

  • وضعیت تولد بچه ها - زنانی که به ویژه در سن پیش از 30 سالگی حداقل یک بچه به دنیا آورده اند، احتمال کم تری برای ابتلاء به سرطان تخمدان دارند. با داشتن بچه های بیشتر، احتمال ابتلاء به این سرطان کاهش می یابد. زنانی که به بچه های خود شیر می دهند نیز کم تر ممکنست دچار این بیماری شوند.

  • چاقی- زنان دارای BMI از 30 سالگی یا بیشتر، ممکنست احتمال بیشتری برای ابتلاء به سرطان تخمدان داشته باشند.

بعضی از مطالعات بیان می کنند که ارتباطی بین درمان با جایگزینی هورمون (HRT) و سرطان تخمدان وجود دارد. این خطر برای زنانی وجود دارد که بیش از 5 سال استروژن مصرف کرده اند اما پژوهش های بیشتری لازمست که ارتباط بین HRT و سرطان تخمدان را تائید کند.

توجه: هر چیزی که احتمال ابتلاء به یک بیماری را افزایش می دهد، عاملی برای احتمال ابتلاء نامیده می شود. دارا بودن عوامل احتمال ابتلاء به سرطان بدین معنی نیست که شما حتما دچار این بیماری خواهید شد و نداشتن این عوامل بدان معنی نیست که شما به هیچ وجه دچار این بیماری نخواهید شد. اگر فکر می کنید که احتمال ابتلاء به این بیماری را دارید، آن را با پزشک خودتان در میان بگذارید.

 

نشانه های سرطان تخمدان

نشانه های سرطان تخمدان کدامند؟

در بیشتر موارد، نشانه های سرطان تخمدان در مراحل اولیه بیماری پدیدار نمی شوند. در نتیجه سرطان تخمدان بیشتر در مراحل پیشرفته بیماری است که تشخیص داده می شود.

چون هیچ تست غربال گیری روتینی در مورد سرطان تخمدان وجود ندارد، زنانی که سابقه سرطان تخمدان در خانواده آنها وجود دارد و یا عوامل ابتلاء به این بیماری را دارند، باید درباره آزمایش ژنتیکی و دیگر روش هایی که می تواند احتمال ابتلاء آنها را به سرطان کم کند و یا تحت نظارت داشته باشد، با پزشک خود صحبت کنند. مراقبت های لازم توسط متخصص زنان و معاینات سالیانه لگن، بهترین روش غربال گیری می باشند که اخیرا در دسترس قرار گرفته اند.

علائم هشدار دهنده سرطان تخمدان

نشانه های سرطان تخمدان ممکنست در هر زنی متفاوت باشد و هر یک از این نشانه ها ممکنست در اثر موارد خوش خیم هم ایجاد شود. بعلت آنکه تخمدان ها در نزدیکی مثانه و امعاء و احشاء می باشد، نشانه های مربوط به روده و معده هم ممکنست دیده شود.

نشانه های متداول سرطان تخمدان اینها هستند :

  • نفخ شکم مداوم، سوء هاضمه و یا تهوع

  • تغییرات در اشتها که اغلب به صورت کاهش اشتها و یا احساس زودتر سیر شدن می باشد

  • احساس فشار در لگن یا قسمت پایینی پشت

  • ادرار کردن با دفعات بیش از پیش

  • تغییرات در تعداد دفعات اجابت مزاج

  • افزایش قطر شکم

  • احساس خستگی و نداشتن انرژی

آگاهی از اینکه بدن شما چه حسی دارد و توجه به نشانه هایی که هفته ها ادامه دارد، می تواند شما را به این فکر بیندازد که پیش پزشک بروید. بسیاری از این نشانه ها مانند نفخ شکم، ممکنست موردی مربوط به سیستم گوارش را مطرح کند. در مورد اینکه آیا تخمدان شما می تواند این مشکل را ایجاد کرده باشد یا نه، با پزشک خودتان صحبت کنید.

توجه : احتمال دارد که این نشانه ها در اثر شرایط دیگر و یا ناشی از انواع دیگر سرطان باشد. اگر این نشانه ها ادامه دار باشد، بهتر است که برای تشخیص دقیق، با یک متخصص مشورت کنید.

 

تشخیص سرطان تخمدان

درباره تشخیص سرطان تخمدان

در خلال اولین ملاقات، شما تحت معاینه ای قرار می گیرید مبنی بر اینکه آیا سرطان تخمدان به غدد لنفاوی یا دیگر بخش های بدن سرایت کرده است و یا نه.

در خلال درمان، از تصویربرداری و آزمایش استفاده می شود تا معلوم شود که تخمدان ها چه واکنشی از خود نشان می دهند. اگر سرطان در برابر معالجات از خود مقاومت نشان دهد، طرح درمانی اصلاح خواهد گردید و یا از درمان متفاوتی استفاده خواهد شد.

تشخیص سرطان تخمدان چگونه انجام می شود؟

سرطان تخمدان معمولا در مراحل اولیه، نشانه ای از خود بروز نمی دهد. در واقع این بیماری وقتی می تواند ردیابی شود که گسترش پیدا کرده و یک توده لگنی پیدا شده باشد. تست های زیر اولین گام ها در تشخیص سرطان تخمدان می باشند :

  • معاینه لگن : ممکنست که پزشک، شکم و منطقه لگن را از بابت برآمدگی ها و یا فرورفتگی ها معاینه کند، مواردی که با تصویربرداری، با جزئیات بیشتری نشان داده می شود.

  • تست CA-125 : پزشک این آزمایش خون را انجام می دهد تا میزان پروتیئنی را که CA-125 نام دارد، اندازه گیری کند. مقادیر زیاد CA-125 ممکنست نشانگر سرطان تخمدان باشد و یا ممکنست مشکلات با جدیت کمتری را نشان دهد، از قبیل آماس درون رحمی در داخل شکم. گاهی این تست با دیگر روش های غربال گیری ترکیب می شود.

اندازه گیری میزان CA-125 در خلال درمان ادامه پیدا می کند تا معلوم شود که بدن شما چگونه به معالجات واکنش نشان می دهد. اگر نتایج تست نشان دهد که میزان پروتیئن در خون در حال افزایش است، تست های بیشتری انجام می شود و نیز برنامه درمانی شما تغییر خواهد کرد.

تست های تصویر برداری و تشخیص سرطان تخمدان

از ابزارهای تصویربرداری برای تائید این موضوع استفاده می شود که آیا توده لگنی وجود دارد و آیا به ماورای تخمدان ها سرایت کرده است یا نه :

  • ماوراء صوت

  • سی تی اسکن

  • PET/CT

  • MRI

ماوراء صوت - این فناوری تصویرداری، از امواج صوتی برای ایجاد تصویر اعضاء داخلی از جمله تخمدان ها استفاده می کند. صوتی که تومورها تولید می کنند، با صوت ناشی از بافت های سالم متفاوت است که این کمک می کند تومور تخمدان شناسایی شود. از ماوراء صوت واژن برای سنجش افزایش میزان جریان خون به تخمدان ها استفاده می شود که شاخص دیگری برای بافت سرطانی می باشد.

سی تی اسکن - این ابزار تصویرداری، یکی از بهترین ابزارهای موجود است. سی تی اسکن، یک تصویر دقیق سه بعدی از تخمدان ها و شکم را نشان می دهد. پس از آنکه معاینه بدنی و ماوراء صوت انجام شد، از سی تی اسکن برای تعیین محل تومور در پیش از انجام جراحی استفاده می شود. همچنین از سی تی اسکن برای تعیین سایز تومور استفاده می شود و اینکه چه اعضاء دیگری ممکنست تحت تاثیر بیماری قرار گرفته باشند و آیا غدد لنفاوی بزرگ تر از حد عادی شده اند یا نه.

دانستن میزان گستردگی بیماری، به قاعده بندی طرح درمانی درست در پیش از انجام جراحی کمک می کند.

PET/CT (انتشار ذرات پوزیترون- تصویربرداری کامپیوتری) - این فناوری نشان می دهد که چیزی در سطح سلولی در حال رخ دادن در بدن می باشد و این پیش از آنست که هیچ گونه توموری وجود داشته باشد. از این روش برای بررسی در مورد میزان CA-125 به عنوان یک نقطه مشکوک در سی تی اسکن استفاده می شود تا تعیین شود که آیا فعالیت سرطانی در تخمدان ها و یا جای دیگری از بدن در حال انجام است یا نه.

MRI (تصویربرداری با تشدید مغناطیسی) – این تکنیک تصویربرداری از امواج مغناطیسی برای تهیه تصویر برشی دقیق از تخمدان ها و بافت های پیرامونی بهره می گیرد. روش MRI قدرت تشخیص بافت های نرم را به میزان بیشتری دارد تا سی تی اسکن و این به ویژه در ردیابی تومورها در دیگر بخش های بدن مفید است.

تومور شناسی توسط متخصص بیماری های زنان

پس از اینکه این تست ها انجام شد، عمل جراحی اغلب نخستین گام در تشخیص و درمان سرطان تخمدان می باشد. در بیشتر موارد، زن بیمار برای برداشتن توده سرطانی و تشخیص درست سرطان، زیر عمل جراحی قرار می گیرد. تومور شناس بیماری های زنان، این جراحی ها را انجام می دهد و در خلال معالجات سرطان تخمدان از بیمار مراقبت می کند.

 

مرحله بندی سرطان تخمدان

مرحله بندی، سیستمی است که میزان گستردگی سرطان را در بدن تشریح می کند. تعدادی تست های تشخیص برای مرحله بندی سرطان تخمدان و تعیین بهترین معالجه وجود دارد.

مرحله بندی در خلال جراحی انجام می شود و معمولا نیاز به برداشتن غدد لنفاوی، نمونه هایی از بافت دیافراگم و دیگر اندام های درون شکم و نیز مایع داخل شکم دارد.

متخصص مربوطه سرطان را برحسب اینکه چگونه در بدن گسترش یافته است، طبقه بندی می کند که این شامل موارد زیر است :

  • موقعیت تومور اصلی

  • سایز تومورها و تعداد آنها

  • آیا سرطان به غدد لنفاوی سرایت کرده است

  • ظاهر یاخته ها در زیر میکروسکوپ

  • آیا سرطان به دیگر بخش های بدن سرایت کرده است

چگونگی مرحله بندی پیشرفت سرطان تخمدان

مرحله بندی سرطان تخمدان با استفاده از سیستم TNM انجام می شود :

  • تومور (T) سایز تومور اصلی را نشان می دهد

  • غده لنفاوی (N) نشان می دهد که آیا سرطان در غدد لنفاوی وجود دارد و یا نه

  • گسترش (M) نشان می دهد که آیا سرطان به دیگر بخش های بدن به ویژه کبد، استخوان یا مغز سرایت کرده است یا نه

T، N و M ، درجه بندی ارزیابی شده و یا مرحله کلی ارزیابی را نشان می دهد. د.

مرحله بندی پیشرفت سرطان تخمدان

مرحله I- سرطان به یک یا هر دو تخمدان محدود می شود

مرحله IA- سرطان به یک تخمدان محدود می شود. هیچ گونه یاخته های سرطانی در سطح تخمدان و یا در لگن یا شکم وجود ندارد.

مرحله IB- سرطان در هر دو تخمدان وجود دارد اما یاخته های سرطانی در سطح تخمدان و یا در لگن یا شکم وجود ندارد.

مرحله IC- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد. همچنین یاخته های سرطانی در سطح یکی از دو تخمدان وجود دارد؛ یک تومور دیده می شود و یا اینکه یاخته های سرطانی در نمونه های مایعی که از شکم برداشته می شود، وجود دارد.

مرحله II- سرطان از تخمدان به اندام های درون لگن از قبیل لوله های فالوپ و یا رحم سرایت کرده است.

مرحله IIA- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد و به رحم یا لوله های فالوپ سرایت کرده است. هیچ گونه یاخته های سرطانی در شکم وجود ندارد.

مرحله IIB- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد و به اندام های داخل لگن از قبیل مثانه، روده بزرگ و مقعد سرایت کرده است.

مرحله IIC- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد و به اندام های داخل لگن سرایت کرده است و نیز در نمونه های مایع که از داخل شکم برداشته می شود، پیدا می شود.

مرحله III- سرطان از تخمدان به شکم و یا غدد لنفاوی مجاور سرایت کرده است.

مرحله IIIA- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد و یاخته های سرطانی در مقیاس میکروسکوپی در مایع شکمی وجود دارد.

مرحله IIIB- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد و یاخته های سرطانی در تومورهای کوچک تر از 2 سانتیمتر در جداره داخلی شکم وجود دارد.

مرحله IIIC- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد و یاخته های سرطانی در تومورهای بزرگ تر از 2 سانتیمتر در جداره داخلی شکم و یا غدد لنفاوی مجاور وجود دارد.

مرحله IV- سرطان از تخمدان به بخش های دورتر بدن از جمله کبد و یا شش ها سرایت کرده است.

 


:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1465
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

سرطان پوست چیست؟

متداول ترین سرطان در ایالات متحده، سرطان پوست است که در بافت های بزرگ ترین بخش بدن یعنی پوست بوجود می آید.

درک مفهوم سرطان پوست

سرطان پوست معمولا در لایه بیرونی پوست بوجود می آید. این سرطان ممکنست ابتدا به صورت یک تورم، برآمدگی و یا بخشی متفاوت با سایر بخش های پوست ظاهر شود. همان گونه که سرطان رشد می کند، ممکنست سایز و یا شکل توده پوستی پدیدارشده تغییر کند. همان گونه که تغییرات قابل مشاهده در حال رخ دادن است، در زیر سطح پوست، سرطان گسترش می یابد و به سمت لایه های پایینی پوست پیش می رود. سرطان به رشد خود ادامه خواهد داد و به طرف غشاء میانی پوست و بافت های زیرجلدی پیش خواهد رفت و در بیشتر مراحل پیشرفته سرطان، ممکنست سرطان، بافت های ماهیچه ای مجاور، غضروف و یا استخوان را نیز مبتلاء کند. هنگامی که سرطان به خون یا جریان لنف سرایت کند، ممکنست به سایر بخش های بدن از قبیل کبد و یا ریه ها هم برسد.

انواع سرطان پوست

انواع گوناگون سرطان پوست وجود دارد :

Melanoma (تومور سیاه رنگ قشر عمیق پوست) در یاخته های ویژه ای بوجود می آید که melanocyte نامیده می شود، این یاخته ها رنگ- دانه های پوست را تولید می کنند که ملانین نام دارند. مجموعه ای از melanocyte ها ممکنست یک خال گوشتی را تشکیل دهند که یک رشد آغازین غیر سرطانی است. بیشتر خال های گوشتی هرگز به سرطان تبدیل نمی شوند اما خالی که سایز، شکل و رنگ آن تغییر می کند، ممکنست نشانه ای از یک melanoma باشد.

انواع سرطان های پوست غیر melanoma (سرطان های keratinocyte ):

  • سرطان یاخته های زیرین- در لایه زیرین پوست بوجود می آید. این نوع سرطان گرایش به آن دارد که در بخش هایی از پوست که بیشتر در معرض آفتاب هستند، پدید آید، مانند سر و گردن. سرطان یاخته های زیرین پوست، به آهستگی رشد می کند و بنابراین اگر زود کشف شود، رفع آن آسان خواهد بود. تقریبا 80 درصد از سرطان های پوست، در این گروه قرار می گیرند.

  • سرطان یاخته های پولکی- دومین سرطان متداول پوست است که تقریبا 20 درصد از سرطان های پوست را دربرمی گیرد. یاخته های پولکی در لایه بیرونی پوست یافت می شوند که در بالای لایه زیرین پوست قرار دارد.

  • Keratoacanthoma ها- معمولا تومور خوش خیم (غیر سرطانی) لایه بیرونی پوست می باشند. این تومورها معمولا به آهستگی رشد می کنند و اغلب خود بخود از بین می روند. آن دسته از تومورهای Keratoacanthoma که به رشد خود ادامه می دهند، اغلب مانند سرطان یاخته های پولکی درمان می شوند.

اشکال بسیار کمیاب دیگری که کم تر از یک درصد موارد سرطان های پوست را تشکیل می دهد، اینها هستند: تومور بدخیم Kaposi (که در کسانی دیده می شود که سیستم دفاعی بدن آنها آسیب دیده است)، carcinoma یاخته merkel، سرطان لنفاوی جلدی، تومورهای adnexal پوستی و انواع گوناگونی از تومورهای بدخیم.

 

احتمال ابتلاء به سرطان پوست

سرطان پوست، سرطانی است که در یاخته های پوست پدید می آید. دو دسته اصلی سرطان پوست وجود دارد: melanoma (تومور سیاه رنگ قشر عمیق پوست) و non-melanoma (NMSC). تفاوت بین این دو مهم است چون هر نوع سرطانی، درمان ویژه خود را دارد.

melanocyte ها نوع خاصی از یاخته ها هستند که رنگ دانه (ملانین) تولید می کنند که به پوست، مو و چشمان ما رنگ می بخشد. یاخته های melanocyte سرطانی، melanoma نامیده می شوند. اما انواع زیادی از یاخته های پوستی وجود دارند که آنها نیز ممکنست سرطانی شوند. مثلا یاخته های پوستی Keratinocyte نیز پتانسیل این را دارند که سرطانی شوند و به عنوان یک سرطان پوست از نوع non-melanoma گروه بندی شود.

احتمال ابتلاء به سرطان پوست از نوع Non-Melanoma

Keratinocyte ها یاخته هایی هستند که کراتین تولید می کنند، ماده ای که به پوست، مو و ناخن ها استحکام می بخشد. یاخته های کراتین که در ژرف ترین لایه پوست بیرونی بوجود می آیند، یاخته های پایه نامیده می شوند. Keratinocyte های تخت که تدریجا به لایه بالائی پوست بیرونی منتقل می شوند، یاخته های فلسی نامیده می شوند. بیشتر سرطان های پوستی non-melanoma یا در یاخته های پایه و یا در یاخته های فلسی رخ می دهد.

قرار گرفتن در معرض پرتو فرا بنفش، یک عامل شایع برای ابتلاء به سرطان پوست می باشد. عوامل زیر ویژه یاخته های پایه و یاخته های فلسی هستند:

  • قرار گرفتن در معرض پرتو فرا بنفش

  • رنگ بور

  • سفیدی زیاد پوست

  • قرار گرفتن در معرض آرسنیک

  • قرار گرفتن در معرض پرتوها

  • داشتن سرطان پوست از قبل

  • التهاب یا جراحت درازمدت و شدید

  • درمان Psoriasis

  • Xeroderma pigmentosum (XP)

  • سندروم عصبی یاخته های پایه پوست

عوامل احتمال ابتلاء به melanoma

فقط حدود 5 درصد از سرطان های پوست از نوع melanoma هستند و اگرچه این نوع سرطان، کم تر از سرطان keratinocyte متداول است ولی اگر به مراحل پیشرفته برسد طوری که قابل مقایسه با یاخته های پایه پوست و یا سرطانی باشد، درمان آن مشکل تر خواهد بود. درک عوامل احتمالی ابتلاء به سرطان پوست و نشانه های این بیماری، می تواند کمک کند که اشخاص سرطان را در ابتدای آن متوجه شوند.

نور خورشید و خال های تیره رنگ غیر طبیعی، بیشترین تاثیر را در پدید آمدن melanoma دارند. پرتو فرا بنفش چه از نور خورشید و چه از منابع مصنوعی، melanocyte را شبیه سازی می کند. رنگ خال ها در اثر ملانین تولید شده توسط melanocyte می باشد. بیشتر خال های تیره رنگ سرطانی نمی شوند، برخی از افراد حدود 50 خال یا حتی بیشتر در بدن خود دارند. البته داشتن خال های خیلی زیاد، احتمال ابتلاء به سرطان پوست را افزایش می دهد. اساسا خال سیاه، توموری خوش خیم است.

عوامل اصلی که بر پیدایش melanoma تاثیرگذار هستند، عبارتند از:

  • قرار گرفتن در معرض پرتوهای فرا بنفش

  • داشتن پوست خیلی روشن

  • خال های تیره رنگی که تغییر می کنند و یا گسترش می یابند

  • داشتن سابقه خانوادگی در زمینه melanoma

  • شرایط ارثی

  • سیستم دفاعی ضعیف بدن

درک عوامل احتمال ابتلاء به سرطان پوست

قرار گرفتن طولانی در زیر نور خورشید، احتمال ابتلاء به سرطان پوست از نوع melanoma و non-melanoma را در طول مدت زندگی افزایش می دهد. با گذشت سن، احتمال دچار شدن به این بیماری افزایش می یابد.

کنترل قرار گرفتن در برابر نور خورشید و منابع مصنوعی پرتوهای فرا بنفش، می تواند احتمال ابتلاء به سرطان را به حداقل برساند. به هنگام قرار گرفتن در زیر نور آفتاب، خودتان را بپوشایند و از عینک آفتابی مناسب استفاده کنید. اگرچه نمی توان از سرطان پوست جلوگیری کرد ولی می توان عواملی را که ممکنست منجر به پیدایش این بیماری شوند، کاهش داد.

پرتوهای فرا بنفش تابیده شده از خورشید، علت اصلی سرطان پوست است. منابع مصنوعی پرتوهای فرا بنفش مانند لامپ های خورشیدی و جایگاه های برنزه کردن نیز می تواند سبب این بیماری شود.

احتمال ابتلاء به سرطان پوست، تحت تاثیر مکان زندگی شما قرار دارد. در مکان هایی که پرتوهای فرا بنفش با شدت زیاد وجود دارد، احتمال دارد که اشخاص دچار این بیماری شوند.

همچنین سرطان پوست به این نیز بستگی دارد که در کل طول عمر خود در معرض پرتوهای فرا بنفش قرار گرفته اید یا نه. این بیماری بیشتر پس از سن 50 سالگی پدیدار می شود اما آسیب دیدن در اثر آفتاب، در سنین پایین آغاز می شود. بنابراین باید حفاظت از پوست از دوران کودکی شروع شود تا از سرطان پوست در سالیان بعد جلوگیری کند.

مردم در هر جایی که ممکن باشد، باید از قرار گرفتن درمعرض آفتاب نیمروزی خودداری کنند (از ساعت 10 صبح تا 3 بعد از ظهر). بیاد داشته باشید که لباس محافظ مانند کلاه آفتاب گیر و لباس آستین بلند می تواند از پرتوهای زیانبار خورشید جلوگیری کند. همچنین لوسیون های دارای کرم ضد آفتاب از پوست محافظت می کنند، البته آن دسته از کرم های ضد آفتاب که از نظر عامل حفاظت در برابر آفتاب (SPF) میزان بالائی بین 2 تا 30 را دارند. آنهائی که دارای SPF 15 تا 30 هستند، به میزان بیشتری پرتوهای زیانبار را خنثی می کنند.

از ابزارهای گوناگونی برای درمان سرطان پوست استفاده می شود. ترکیب قدرتمندی از درمان های سنتی و جدید، برای تعیین نوع معالجات بکار گرفته می شود که شامل موارد زیر است:

  • جراحی- اغلب برای درمان سرطان پوست از این روش استفاده می شود. انواع گوناگون جراحی وجود دارد که به مرحله پیشرفت سرطان و موقعیت آن بستگی دارد.

  • پرتو درمانی- درمانی است که از پرتوهای با انرژی بالا (از قبیل پرتوهای ایکس) برای از بین بردن یاخته های سرطانی ضعیف شده استفاده می کند.

  • شیمی درمانی موضعی- یک نوع شیمی درمانی است که بجای آنکه با استفاده از طریق دهان یا با تزریق انجام شود، مستقیما بر روی پوست قرار داده می شود.

در برخی از کشورهای پیشرفته علاوه بر روش های درمانی مرسوم، از روش های درمانی دیگری از قبیل خوراک درمانی، داروهای ذهنی- بدنی و حمایت روحی نیز استفاده می شود.

 

نشانه های سرطان پوست

پوست، گسترده ترین بخش بدن است و اعضاء داخلی را از آسیب دیدن محافظت می کند. پوست از لایه های متعددی ساخته شده است، پوست بیرونی، بالاترین لایه پوست است که از آسیب رسیدن به لایه های داخلی جلوگیری می کند. مانند دیگر لایه های پوست، پوست بیرونی نیز می تواند در اثر آفتاب و دیگر عوامل آسیب ببیند. یاخته های آسیب دیده ممکنست سرطانی شود. برحسب نوع یاخته ها و یا لایه های پوست، انواع گوناگون سرطان پوست وجود دارد. نشانه های سرطان پوست برحسب نوع یاخته های آسیب دیده متفاوت می باشد. نشانه هایی که در اینجا شرح داده می شود، مربوط به سرطان پوست melanoma و non-melanoma است.

نشانه های سرطان پوست از نوع non-melanoma

تقریبا 80 درصد از سرطان های پوست، سرطان های مربوط به یاخته های پایه ای پوست می باشد و بیشتر موارد دیگر، سرطان یاخته های فلسی است. همچنین دسته اندکی از سرطان های پوست نیز وجود دارد، سرطان پوست non-melanoma که فقط حدود یک درصد از تشخیص سرطان پوست در آمریکا را شامل می شود. ممکنست که نشانه های بیماری متفاوت باشد اما رشد غیر عادی پوست، ورم و یا زخمی که بهبود نمی یابد، هر یک می تواند نشانه اولیه یک سرطان پوست باشد.

سرطان یاخته های پایه پوست

سرطان یاخته های پایه پوست بر روی سر یا گردن، ممکنست درابتدا به شکل لکه کم رنگی بر روی پوست و یا آماسی نیمه شفاف پدیدار شود که شاید در مرکز آن، فرو رفتگی داشته باشد. اگر سرطان در سینه بوجود آید، ممکنست شبیه به یک زخم قهوه ای رنگ و یا جراحتی در گوشت بدن باشد. همان گونه که سرطان گسترش می یابد، ممکنست خونریزی یا ترشح کند و یا سفت و سخت شود.

سرطان یاخته های فلسی

سرطان یاخته های فلسی ممکنست به شکل یک برآمدگی بر روی پوست پدیدار شود. این برآمدگی های سفت ممکنست برخلاف ظاهر نرم آن، خشن هم باشند. اگر برآمدگی بوجود نیاید، سرطان ممکنست شبیه به یک لکه فلس مانند ظاهر شود. ممکنست جوش بوجود آمده با گذشت زمان برطرف شود ولی این لکه های زخم مانند خشن باقی بمانند و رشد خود را به آهستگی ادامه دهند. این نوع سرطان معمولا در سر، گردن، دست ها و بازوها دیده می شود.

سرطان های نادر non-melanoma

  • بی رنگ شدن- سرطان Kaposi (که دامنگیر کسانی می شود که سیستم دفاعی بدن آنها ضعیف شده است) به شکل منطقه بی رنگی در پوست بدن ظاهر می شود که ممکنست شباهت به کبودی داشته باشد.

  • زخم و جوش- Mycosis fungoides یک نوع غده بافت لنفاوی است که در پوست شروع بکار می کند. این نوع سرطان معمولا شباهت به حساسیت پوستی و یا جوش های خوش خیم دارد. نشانه های جوش مانند معمولا بر روی باسن و یا بخش های پایینی شکم دیده می شود. برآمدگی های صورتی رنگ و یا ارغوانی و یا زخم های اطراف صورت، ممکنست تومورهای "مرکل" باشند.

  • ورم- ورم های کوچک بر روی پوست ممکنست علامت تومورهای adnexal باشد. توده های بزرگ تر واقع در زیر سطح پوست، ممکنست نشانه ای از سرطان پوست باشد.

سرطان پوست از نوع melanoma

melanoma نوعی از سرطان پوست است که کم تر شیوع دارد به گونه ای که حدود پنج درصد از سرطان های پوست در ایالات متحده را دربرمی گیرد. این نوع سرطان در melanocyte ها آغاز می شود، یاخته هایی که ماده ملانین را تولید می کنند. تغییر در تولید ملانین ممکنست سبب شود که تغییراتی در سایز و یا شکل خال های گوشتی و یا دیگر علائم پوستی ظاهر شود. تغییرات در خال های گوشتی و یا پدید آمدن خال های جدید در بزرگسالان، ممکنست علامت هایی از melanoma باشد. یک خال گوشتی که توانایی سرطانی شدن را دارد، ممکنست شکل نامتقارنی داشته باشد، از قبیل دو نیمه جدا از هم، یا حاشیه های خال گوشتی ممکنست نامنظم باشد. تغییرات در رنگ و یا محدوده خال هم ممکنست علامت سرطان باشد. و سرانجام اینکه قطر خال، شاخصی برای شرایط سرطانی است. خال های گوشتی بزرگ تر از یک مداد پاک کن ممکنست مشکوک باشند. اما همه نشانه های melanoma ، تغییرات قابل مشاهده در خال ها بوجود نمی آورد. لکه های پوستی که همراه با خارش هستند و یا فلس مانند می شوند، می توانند نشانه ای از melanoma باشند.

تغییرات در رنگ، بافت و یا احساس داشتن لکه ای بر روی پوست، ممکنست توسط یک متخصص پوست تعیین شود. سرطان پوست در هر بخشی از بدن ممکنست بوجود بیاید اما انواع خاصی از سرطان پوست ممکنست در نقاط خاصی از بدن بوجود آید. مثلا سرطان یاخته های فلس مانند بیشتر در سر، صورت و بازوها دیده می شود، در جایی که ممکنست melanoma بر روی خال های گوشتی و در هر بخشی از بدن پدیدار شود. در مردان، melanoma بیشتر در پشت و بر روی شانه ها بوجود می آید. در زنان، melanoma اغلب در ساق پاها بوجود می آید. انواع گوناگون سرطان پوست ممکنست در ناخن ها و یا حتی در جاهایی از بدن که در معرض نور خورشید بسیار کمی می باشد نیز بوجود آید، مانند کف پاها. بیشتر متخصصین پوست در حین معاینه، تغییرات در خال های گوشتی غیر طبیعی واقع بر روی پوست را کنترل می کنند.

 

تشخیص سرطان پوست

تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) یکی از بهترین روش های تشخیص سرطان پوست می باشد. در این روش از انرژی مغناطیسی و امواج رادیویی برای تصویربرداری از بدن استفاده می شود. بخش اصلی سیستم MRI ، یک مغناطیس بزرگ استوانه ای شکل است.

این روش امکان کنتراست بیشتری نسبت به روش CT (تصویربرداری کامپیوتری) می دهد. MRI به پزشکان کمک می کند که تعیین کنند آیا سرطان گسترش یافته است یا نه و آنها را قادر می سازد که مرحله پیشرفت بیماری را معلوم کنند و در نهایت درمان مناسب را بیابند.



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1720
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

سرطان پروستات چیست؟

سرطان پروستات، سرطانی است که در بافت های غده پروستات آغاز می شود، غده ای که دقیقا در زیر مثانه و در جلوی مقعد قرار گرفته است. پروستات غده جنسی مردانه است که وظیفه تولید اسپرم را برعهده دارد. سرطان پروستات، متداول ترین سرطان در بین مردان آمریکایی است. انجمن سرطان آمریکا برآورد می کند که بطور کلی 192280 مورد جدید سرطان پروستات در سال 2009 در آمریکا دیده شده است. تقریبا از هر 6 نفر مرد، یک نفر در طول عمر خود دچار سرطان پروستات می شود اما معمولا تشخیص این بیماری پس از 40 سالگی است.

خوشبختانه سرطان پروستات یکی از خطرناک ترین بیماری هایی است که در صورت پیگیری در مراحل اولیه، قابل درمان می باشد. غربال گیری متداول، تشخیص این سرطان را در سالیان اخیر بهبود بخشیده است. همچنین فناوری جدید و ابتکاری، اثرات جانبی درمان این بیماری را به حداقل رسانیده است، این اثرات جانبی، شامل کنترل نداشتن بر روی مثانه و عدم نعوظ می باشد.

انواع سرطان پروستات

پروستات عضوی به اندازه گردو است که مجرای ادرار را احاطه کرده است. پروستات مایعی تولید می کند که بخشی از اسپرم را تشکیل می دهد. بیش از 99 درصد از موارد سرطان پروستات، در یاخته های خود غده بوجود می آیند. این نوع سرطان پروستات، adenocarcinoma نامیده می شود.

سرطان پروستات خیلی بندرت در دیگر بخش های پروستات ریشه می گیرد که تومور سرطانی نامیده می شود.

 

احتمال ابتلاء به سرطان پروستات

احتمال ابتلاء به سرطان پروستات با بالا رفتن سن افزایش می یابد. در حالی که از هر 10 هزار مرد زیر 40 سال فقط یک نفر دچار سرطان پروستات می شوند، از هر 15 مردی که در دهه 60 سالگی عمر خود بسر می برند، یک نفر به این بیماری مبتلاء می شود.

دیگر عوامل موارد احتمال ابتلاء به این سرطان عبارتند از:

  • نژاد: بررسی ها نشان می دهد که سیاه پوستان نسبت به سفید پوستان، 60 درصد بیشتر احتمال ابتلاء به سرطان پروستات دارند.

  • سابقه خانوادگی: مردان دارای نسبت خونی بی واسطه مانند پدر یا برادر که سرطان پروستات داشته اند، دو برابر بیشتر احتمال ابتلاء به این بیماری را دارند. اگر عضو دیگری از فامیل نیز دچار سرطان پروستات باشد، احتمال ابتلاء به این بیماری افزایش می یابد.

  • برنامه غذائی: برنامه غذائی سرشار از چربی، احتمال ابتلاء به این بیماری را افزایش می دهد.

  • بالا بودن میزان testosterone: مردانی که زیر درمان testosterone هستند، رشد غده پروستات آنها برانگیخته می شود.

  • Neoplasia درون مخاطی مربوط به پروستات (PIN): این شرایط ممکنست به افزایش احتمال ابتلاء به سرطان پروستات مربوط باشد. PIN شرایطی است که یاخته های پروستات در زیر میکروسکوپ غیر طبیعی دیده می شوند. این مورد ضرورتا نشانه هایی به همراه ندارد. تقریبا نیمی از مردان زیر سن 50 سال، PIN دارند.

  • تغییرات ژنی: معلوم شده است که ژن های خاصی از قبیل ژن های BRCA1 و BRCA2، احتمال ابتلاء به سرطان پروستات را افزایش می دهند.

دیگر عوامل بالقوه احتمال ابتلاء به سرطان پروستات نیز مورد بررسی قرار گرفته اند، از قبیل مصرف مواد مخدر و داشتن بیماری های مقاربتی. همچنین بطور مداوم این موضوع تحت بررسی است که آیا ویتامین ها و مکمل های غذائی احتمال ابتلاء به این سرطان را کاهش می دهند و یا نه.

توجه: هر چیزی که احتمال ابتلاء به یک بیماری را افزایش می دهد، عاملی برای احتمال ابتلاء نامیده می شود. دارا بودن عوامل احتمال ابتلاء به سرطان بدین معنی نیست که شما حتما دچار این بیماری خواهید شد و نداشتن این عوامل بدان معنی نیست که شما به هیچ وجه دچار این بیماری نخواهید شد. اگر فکر می کنید که احتمال ابتلاء به این بیماری را دارید، آن را با پزشک خودتان در میان بگذارید.

 

نشانه ها و علائم سرطان پروستات

نشانه ها و علائم سرطان پروستات کدامند؟

در بیشتر موارد، سرطان پروستات در مراحل اولیه آن آشکار نیست. نشانه های این سرطان ممکنست در هر مردی متفاوت باشد و هر یک از این نشانه ها ممکنست در اثر عواملی جز سرطان نیز ایجاد شوند. در نتیجه، غربال گیری روتین به شکل معاینات دیجیتالی مقعد (DRE) و تست های خاص هورمون اندروژن از پروستات (PSA) ، اهمیت ویژه ای دارند.

نشانه های مربوط به ادرار در سرطان پروستات

به علت نزدیک بودن غده پروستات به مثانه و مجرای ادرار، ممکنست سرطان پروستات با تعدادی از نشانه های مربوط به ادرار همراه باشد. بسته به سایز و موقعیت، ممکنست که توموری مجرای ادرار را فشار دهد و آن را محدود کند و در نتیجه جلوی جریان ادرار را بگیرد. برخی از علائم مربوط به سرطان پروستات مربوط به ادرار اینها هستند:

  • احساس سوزش یا درد در حین ادرار کردن

  • سختی در ادرار کردن و یا دشواری در شروع و قطع ادرار

  • دفعات زیاد ادرار کردن در هنگام شب

  • ناتوانی در کنترل مثانه

  • جریان کم و یا سرعت کم ادرار

  • وجود خون در ادرار

دیگر نشانه ها و علائم سرطان پروستات

ممکنست سرطان پروستات به دیگر بافت ها و یا استخوان های مجاور نیز سرایت کند. اگر سرطان به ستون فقرات سرایت کند، ممکنست به اعصاب نخاعی فشار وارد کند. دیگر نشانه های سرطان پروستات اینها هستند:

  • وجود خون در اسپرم

  • دشواری در نعوظ

  • انزال دردناک

  • تورم در ساق پاها و یا منطقه لگن

  • بی حسی یا درد در کپل، ساق پا و یا پنجه پا

  • درد در استخوان به گونه ای که برطرف نشود و یا منجر به مو برداشتن استخوان شود.

تست و غربال گیری برای سرطان پروستات

غربال گیری سرطان پروستات، شناسایی آن را در مراحل اولیه بیماری و پیش از آنکه نشانه هایی وجود داشته باشد، میسر می سازد.

روش های جاری غربال گیری شامل یک آزمایش ساده خون برای آنتی ژن خاص پروستات (PSA) و یک معاینه دیجیتالی مقعد (DRE) می باشد.

توصیه می شود که مردان بالای 50 سال، سالانه غربال گیری سرطان پروستات انجام دهند. اگر سابقه ای در این زمینه در فامیل وجود داشته باشد و یا عوامل دیگری سبب افزایش احتمال ابتلاء به این بیماری شود، باید مشاوره پزشکی را زودتر انجام داد (در سن 40 یا 45 سالگی).

اگرچه روش های غربال گیری 100 درصد دقیق نیستند ولی این آزمایش ها اغلب روش موثری برای مشحص کردن سرطان پروستات در مراحل اولیه آن می باشند، در هنگامی که احتمال درمان آن زیاد است. در مورد این که غربال گیری سرطان پروستات برای شما لازم است و یا نه، با پزشک خودتان صحبت کنید.

 

تشخیص سرطان پروستات

سرطان پروستات اغلب در مراحل اولیه نشانه ای ندارد. در واقع این بیماری در خلال غربال گیری و با بهره گیری از تست های زیر شناسایی می شود:

  • معاینه دیجیتالی مقعد (DRE): معمولا این معاینه اولین گام در تعیین سلامت پروستات است. در خلال معاینه، پزشک شما در حالی که دستکش پوشیده است، انگشت خود را در مقعد شما فرو می کند. این برای آنست که پزشک از شکل درست پروستات و سایز و بافت مناسب آن مطمئن شود. اگر پزشک به چیزی مشکوک شود، ممکنست تست هایی را برای تشخیص تجویز کند.

  • آزمایش های ژنتیکی: این آزمایش ها را می توان برای دانستن اطلاعاتی درباره تشخیص، درمان، احتمال پدیدار شدن مجدد همان بیماری و نیز دیگر عوامل انجام داد.

  • مشاهده پروستات: فهرستی از سه شاخص زیست-مولکولی پیش بینی بیماری می باشد (PTEN ، ERG و HOXD3) معمولا پیش بینی هایی با مطلوبیت کم تر به همراه دارند. آزمایش ها بر روی بافت های پروستات انجام می شود.

  • آزمایش ژن PCA3- سه ژن پادتن سرطان پروستات: ژن PCA3 در یاخته های سرطانی، زیاد دیده می شود. این آزمایش مولکولی، رونوشتی از PCA3 برای PSA می باشد. آزمایش یاد شده بر روی نمونه ادراری انجام می شود که پس از معاینه دیجیتالی مقعد تهیه می گردد. آزمایش پادتن خاص پروستات (PSA): برای رسیدن به تشخیص سرطان پروستات، ممکنست پزشک شما یک آزمایش خون انجام دهد تا اندازه PSA را در خون اندازه بگیرد. مقدار زیاد PSA ممکنست دلالت بر سرطان پروستات و شاید هم مواردی با جدیت کم تر داشته باشد. معمولا این آزمایش در ترکیب با یک DRE انجام می شود.

  • biopsy پروستات: مشابه با اولتراسوند مقعدی، در خلال انجام biopsy پروستات، پزشک شما یک پروپ کوچک را به درون مقعد می فرستد و نمونه کوچکی از بافت را از پروستات برمی دارد تا از آن برای آزمایش های بیشتر استفاده کند. این بافت به پزشک امکان می دهد که مرحله پیشرفت بیماری را تعیین کند و درمان مناسبی را برای آن طرح ریزی کند.

  • اولتراسوند مقعدی: در خلال این معاینه، پروب کوچکی به مقعد وارد می شود و امواج صوتی تصویری از پروستات و اندازه آن فراهم می سازد. تصاویر، شکل تومورها، نوع آنها و میزان بزرگ شدنشان را نشان می دهند.

پیدا کردن یک طرح درمانی متناسب با نیازهای شما

هنگامی که تشخیص سرطان پروستات داده می شود، پزشک شما یکی از تست های تصویربرداری زیر و یا ترکیبی از آنها را انتخاب می کند تا بر بافت سرطانی نظارت داشته باشد و تعیین کند که آیا سرطان به بخش های دیگری نیز سرایت کرده است و یا نه :

اولتراسوند- فناوری اولتراسوند را می توان برای نظارت بر سایز پروستات، واکنش تومور و یا فعالیت در دیگر بافت ها استفاده کرد.

اسکن CT ، یک تکنیک پرتو ایکس است که تصویری دقیق و سه بعدی از پروستات و دیگربخش های بدن بدست می دهد. یک اسکن CT، جریان خون و آناتومی بافت ها را در پیرامون پروستات نشان می دهد و امکان تشخیص و نیز نظارت بر رشد تومور را می دهد.

PET/CT (تصویربرداری از طریق صدور ذرات پوزیترون- تصویربرداری کامپیوتری)- یک اسکن PET/CT، تصاویر سه بعدی یک CT را با یک اسکن PET ترکیب می کند که سبب نشان دادن فعالیت متابولیکی در بافت ها می شود. با ترکیب این دو تصویر در حین یک آزمایش تکی، پزشکان می توانند فعالیت غیر طبیعی را آشکار کنند و دقیقا بفهمند که این فعالیت در کجا رخ می دهد. اسکن های PET/CT ممکنست یاخته های سرطانی را نشان دهد پیش از آنکه هیچ تومور و یا تغییرات ساختاری وجود داشته باشد.

MRI (تصویربرداری تشدید مغناطیسی)- MRI از امواج رادیویی برای بوجود آوردن تصویر قطعه قطعه دقیق از پروستات و بافت های پیرامونی آن استفاده می کند. MRI نسبت به CT از کنتراست قوی تری استفاده می کند که این سبب می شود برای سرطان پروستات به ویژه برای تومورها و نیز گسترده شدن آن، ابزار مناسبی باشد.

اسکن های prostaScint- این تکنیک مشخص می کند که آیا سرطان به غدد لنفاوی، بافت های مجاور و یا استخوان گسترش پیدا کرده است یا نه. با تزریق وریدی، prostaScint در تمام بدن گردش می کند و به یاخته های سرطان پروستات ملحق می شود. تزریق، شامل مقدار کمی ماده رادیواکتیو است که توسط یاخته های سرطانی جذب می شود و "نقاط داغ" را با استفاده از یک دوربین مخصوص نشان می دهد.

یک اسکن- شبیه به اسکن prostaScint ، این تست تصویری تهیه می کند تا معلوم شود آیا سرطان به استخوان هم سرایت کرده است یا نه (البته سرایت به دیگر بافت ها را نشان نمی دهد).



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1599
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

سرطان بیضه چیست؟

سرطانی که در بیضه ها بوجود می آید، سرطان بیضه نامیده می شود. این سرطان می تواند در یکی از این غدد جنسی مردانه و یا در هردوی آنها تشکیل شود، غده هایی که اسپرم و تستوسترون تولید می کنند.

سرطان بیضه، سرطان بسیار نادری است و بیشتر در بین افراد 15 تا 34 ساله رخ می دهد. اما ممکنست در هر سن دیگری نیز اتفاق بیفتد. این سرطان حدود یک درصد از انواع سرطان بین مردان را تشکیل می دهد. سرطان بیضه بسیار درمان پذیر است، به ویژه اگر در مراحل اولیه آن شناسایی شود.

مفهوم سرطان بیضه

کیسه بیضه ها که در زیر آلت تناسلی مرد قرار دارد، بیضه ها را نگه می دارد. بیضه ها یک بخش مرکزی از سیستم تناسلی مردانه هستند. هر بیضه بصورت جداگانه اسپرم تولید می کند و آن را در شبکه ای از لوله ها ذخیره می کند. چون بیضه ها هورمون مردانه تستوسترون را نیز تولید می کنند، به عنوان بخشی از سیستم غدد درون ریز بشمار می آیند.

یاخته های جنسی با فرآیند تقسیم سلولی تکثیر می شوند. در شرایط طبیعی، تقسیم یاخته ها منظم است اما بنا به دلایل ناشناخته، گاهی یاخته های تناسلی به گونه ای غیرقابل کنترل تکثیر می شوند و بجای تولید اسپرم عملگر، رونوشتی از خود را تولید می کنند. هنگامی که این حالت رخ می دهد، یاخته ها تبدیل به یاخته هایی سرطانی می شوند. این نوع تقسیم بیرون از کنترل ممکنست برای هر نوع از یاخته های بیضه پیش بیاید. اما 95 درصد از همه سرطان های بیضه در یاخته های جنسی پدید می آید.

درمان سرطان بیضه

درمان سرطان بیضه ممکنست بستگی به نوع یاخته های دخیل در سرطان داشته باشد. انواع گوناگونی از یاخته ها در بیضه وجود دارند که همه آنها می توانند سرطانی شوند. اما دو نوع تومور اصلی برای بیشتر سرطان های بیضه وجود دارد :

  • Seminoma – دو نوع فرعی تومورهای Seminoma وجود دارد و نوع معمولی این سرطان بیشتر احتمال دارد که در مردان بین 30 تا 50 سال پیش بیاید. نوع مرتبط با اسپرم این نوع سرطان در مردان 55 ساله و مسن تر، کم تر شایع است. اما هردو نوع تومورهای Seminoma در همه گروه های سنی رخ می دهند.

  • non- Seminoma – چهار نوع فرعی تومورهای non-Seminoma وجود دارد: سرطان embryonal، سرطان yolk sac، choriocarcinoma و teratoma. این انواع تومورها معمولا در سنین بین نوجوانی تا دهه چهارم زندگی پیش می آید. این تومورها سریع تر از seminomas رشد می کنند و گسترش می یابند.

سرطان بیضه ممکنست برای یکی از تومورها و یا هردوی آنها پیش بیاید.

تومورهای stromal گاهی به عنوان تومورهای gonadal stromal نامیده می شود. این شکل کمیابی از سرطان بیضه است و حدود پنج درصد از همه موارد را دربرمی گیرد. علاوه بر تولید اسپرم برای تناسل، بیضه ها یا همان غدد جنسی مردانه، بخشی از سیستم غدد درون ریز نیز هستند: مجموعه ای از غدد هورمونی- تناسلی. یاخته های stromal در بیضه ها هورمون های جنسی مردانه مانند تستوسترون تولید می کنند. بیشتر تومورهای stromal خوش خیم هستند؛ یاخته های تومور معمولا به دیگر بخش های بدن سرایت نمی کنند. اما تومورهای stromal که گسترش می یابند، گاهی به درمان های مرسوم مانند شیمی درمانی یا پرتو درمانی پاسخ نمی دهند. تومورهای stromal شامل اینها هستند :

  • تومورهای یاخته Leydig

  • تومورهای یاخته Sertoli

 

عوامل ابتلاء به سرطان بیضه

اگرچه دلایل واقعی ابتلاء به سرطان بیضه ناشناخته هستند ولی عوامل خاصی که احتمال ابتلاء به این نوع سرطان را افزایش می دهند، شناسایی شده اند. یادآوری این نکته مهم است که داشتن یک یا چند عامل از این عوامل به معنی آن نیست که شخص حتما دچار این بیماری خواهید شد.

عواملی که ممکنست احتمال ابتلاء به سرطان بیضه را افزایش دهند، اینها هستند :

  • پنهان بودن بیضه ها (Cryptorchidism)- در جنین، بیضه ها در شکم بوجود می آیند و پیش از تولد به درون کیسه بیضه که در پایین بدن جنین قرار دارد، می روند. تقریبا 3 درصد از نوزدان پسر، بیضه هایی دارند که به گونه مناسبی پایین نیامده اند. روشی بنام orchiopexy وجود دارد که از آن می توان برای تغییر مکان این گونه بیضه ها استفاده کرد. احتمال بسیار زیادی هست که سرطان بیضه در مردانی بوجود آید که دچار Cryptorchidism هستند. اگرچه سرطان بیضه در کسانی که این مشکل را نیز ندارند، پیش می آید (25 درصد موارد).

  • سابقه خانوادگی- حدود 3 درصد از موارد سرطان بیضه به خویشاوندان نیز مربوط است. داشتن برادر یا پدری که خود دچار سرطان بیضه است، می تواند احتمال ابتلاء به این بیماری را افزایش دهد.

  • عفونت HIV- برخی از پژوهشگران بیان می کنند که ویروس سیستم ایمنی بدن (HIV) ممکنست احتمال ابتلاء به سرطان بیضه را افزایش دهد، به ویژه در کسانی که سندروم اکتسابی کارایی ایمنی (AIDS) دارند.

  • سرطان در محل اصلی- این یک حالت غیر تهاجمی از سرطان بیضه است که گاهی و نه همیشه، می تواند تهاجمی باشد. در این حالت، توده قابل حسی تشکیل نمی شود و نشانه ای دیده نمی شود. این حالت بیشتر در مردانی وجود دارد که تحت بیوپسی قرار می گیرند تا موارد دیگری از جمله عقیم بودن آنها مورد بررسی قرار گیرد. لازمست تصمیم گیری شود که آیا سرطان باید در زمان تشخیص درمان شود و یا پس از پیشرفت آن.

  • پیشینه سرطان قبلی- حدود 3 تا 4 درصد از مردانی که دچار سرطان در یکی از بیضه های خود هستند، بعدا در بیضه دیگر خودشان هم سرطان خواهند گرفت.

  • سن- تقریبا 90 درصد از موارد سرطان بیضه در مردان بزرگسال کم تر از 54 سال رخ می دهد. گرچه احتمال کمی دارد که این سرطان در سنین پایین تر یا در دوران کودکی نیز بوجود آید.

  • نژاد- سرطان بیضه در سفیدپوستان پنج برابر بیشتر از سیاهان و سه برابر بیشتر از مردان آسیایی- آمریکایی دیده می شود.

توجه: هر عاملی که سبب افزایش احتمال ابتلاء به بیماری باشد، عامل احتمال ابتلاء نامیده می شود. داشتن یکی از این عوامل، به معنی این نیست که شما سرطان خواهید گرفت و نیز نداشتن این عوامل نیز به معنی این نیست که شما سرطان نخواهید گرفت. اگر فکر می کنید که یک یا چند عامل از این عوامل را دارید، با پزشک خودتان درمیان بگذارید.

 

نشانه ها و علائم سرطان بیضه

داشتن نشانه های سرطان بیضه، احتمال پیدا کردن سرطان را در مراحل اولیه آن افزایش می دهد. در برخی از موارد ممکنست مردان توده ای را تصادفا یا درخلال بررسی بدن خود پیدا کنند. اگر کسی با توده ای غیرعادی در بیضه های خود برخورد کرد و یا نشانه های سرطان بیضه را دید، لازمست که به پزشک مراجعه کند. برخی از علائم این سرطان می تواند به موارد دیگری نیز مربوط باشد. پزشک تست هایی انجام می دهد تا علت پدید آمدن آن توده و یا دیگر نشانه ها را پیدا کند و در صورت نیاز، درمان درست را تعیین کند.

علائم متداول سرطان بیضه اینها هستند :

  • توده ها یا برآمدگی های سخت و یا تغییراتی در شکل ظاهری بیضه ها یا حسی که شخص از بیضه های خود دارد.

  • تورم در کیسه بیضه ها که البته گاهی در اثر جمع شدن اسپرم هم ایجاد می شود.

  • دردی کند در پایین شکم یا در کیسه بیضه ها.

  • درد یا ناراحتی و یا احساس سنگینی در کیسه بیضه ها.

  • بزرگ شدن سینه ها که توسط هورمون هایی ایجاد می شود که بوسیله تومور بیضه، رشد سینه ها را تحریک می کند.

برخی از موارد سرطان بیضه ابدا هیچ گونه نشانه ای ندارند. همچنین حالت هایی غیر سرطانی نیز وجود دارند که نشانه هایی مشابه بوجود می آورند، از قبیل زخم و التهاب در بیضه و نیز عفونت های ویروسی یا عفونت های در اثر یباکتری. بهترزن کار اینست که در باره هر گونه نشانه سرطان بیضه با پزشک خودتان صحبت کنید که می تواند در این مورد به شما کمک کند.

توجه: احتمال دارد که این نشانه ها در اثر مشکلاتی جز سرطان باشد. بهتر است که برای تشخیص دقیق با یک متخصص مشورت کنید.

 

تشخیص و ردیابی سرطان بیضه

در مراکز درمان سرطان، نخستین اولویت، انجام یک بررسی کامل و دقیق در باره سرطان بیضه بیمار است. این گام، برای تهیه برنامه درمانی مناسب برای بیمار، نقشی اساسی دارد.

در نخستین روزهای ورود بیمار، تست های تشخیصی پیشرفته ای از او انجام می شود. همچنین سوابق پزشکی او بررسی می شود تا بتوان تشخیص دقیق در باره بیماری او انجام داد. این اطلاعات کمک می کند تا توصیه های درمانی برای بیمار انجام شود.

ابزارها و تست های تشخیص سرطان بیضه

از تست ها و ابزارهای پیشرفته ای برای تشخیص و نیز نظارت بر واکنش بیمار به معالجات استفاده می شود و نیز برای اصلاح معالجات در صورت نیاز. علاوه بر گرفتن سوابق پزشکی بیمار و انجام معاینه بدنی، ممکنست از ابزارها و تست های گوناگونی برای سرطان بیضه استفاده شود، از قبیل :

تصویربرداری ها

ممکنست از چندین تصویربرداری استفاده شود تا معلوم گرد آیا سرطان گسترش یافته است یا نه و نیز به کمک آن، واکنش بیمار به معالجات را زیر نظر بگیرند :

  • اولتراسوند- که به عنوان سونوگرافی هم شناخته می شود، روشی غیر مخرب است که از اکوهای صداهای با فرکانس بالا استفاده می کند تا تصاویری از اندام های داخلی بدن تهیه شود. این به پزشکان کمک می کند تا معلوم شود آیا توده بوجود آمده جامد است و یا اینکه از مایع پر شده است، چون تومورهای بدخیم اغلب الگویی متفاوت با بافت های سالن بیضه دارند. سونوگرافی به پزشکان کمک میکند که معلوم شود آیا نیاز به انجام تست های بیشتری می باشد یا نه.

  • پرتو نگاری ایکس- یک پرتونگاری ایکس استاندارد از قفسه سینه می توان انجام داد تا معلوم شود آیا یاخته های سرطانی به شش ها سرایت کرده اند یا نه.

  • تصویربرداری کامپیوتری (سی تی اسکن)- سی تی اسکن نوع ویژه ای از پرتونگاری ایکس است که تصاویری سه بعدی و متقاطع از همه بدن بدست می دهد. برخلاف یک پرتونگاری ایکس معمولی، سی تی اسکن می تواند تصاویر دقیقی از اندام های داخلی بدن مانند کبد و شش ها بدست دهد. این تست ردیابی سرطان بیضه بیشتر برای آن استفاده می شود که معلوم شود آیا سرطان به دیگر اندام های بدن سرایت کرده است یا نه.

  • تصویربرداری به کمک تشدید میدان مغناطیسی (MRI)- از MRI برای بررسی بافت های نرم درون بدن نیز استفاده می شود اما برخلاف پرتونگاری ایکس و سی تی اسکن، در MRI از امواج رادیوفرکانسی و میدان های مغناطیسی قوی برای تهیه تصاویر استفاده می شود بنابراین قرار گرفتن در معرض تابش پرتوها پیش نمی آید. MRI می تواند ابزار موثری باشد برای تعیین اینکه آیا سرطان به مغز یا رشته نخاعی سرایت کرده است یا نه.

  • اسکن با کمک انتشار ذرات پوزیترون (PET)- این تکنیک تصویربرداری برای توجه به فعالیت متابولیکی درونی اندام های گوناگون بدن استفاده می شود. یک ماده رنگی رادیواکتیو- که معمولا نوعی گلوکز است- به بیمار تزریق می شود و از یک دوربین ویژه استفاده می شود تا تصویری از مناطق رادیواکتیو شده درون بدن تهیه شود. چون یاخته های سرطانی بسرعت رشد می کنند و اغلب در مقایسه با یاخته های سالم، فعالیت متابولیکی بیشتری دارند، بیشتر از گلوکز رادیواکتیو شده جذب می شوند. بعلت این پدیده، اسکن PET می تواند در یافتن جابجایی های کوچک، بسیار سودمند باشد و یا تعیین شود که آیا غدد لنفاوی بزرگ شده، دارای یاخته های سرطانی هستند یا نه. اسکن های PET بسیار حساسند اما جزئیات بیشتری را نشان نمی دهند بنابراین اغلب به همراه سی تی اسکن مورد استفاده قرار می گیرد (PET/CT).

  • Lymphangiogram- این یک تست ویژه برای بررسی سیستم لنفاوی است و نیز برای اینکه آیا یاخته های سرطانی به غدد لنفاوی سرایت کرده اند یا نه. یک ماده رنگی به رگ لنفاوی تزریق می شود و تصاویر غدد لنفاوی با استفاده از مونیتور پرتو ایکس تهیه می شود. هم اکنون از سی تی اسکن بیشتر برای ارزیابی غدد لنفاوی استفاده می شود اما از روش Lymphangiogram همچنان گاهی برای نظارت بر non-seminomas درخلال درمان سرطان نیز استفاده می شود.

بیوپسی

درحالی که تصویربرداری ها می توانند برای تعیین بود یا نبود سرطان بیضه خیلی سودمند باشند، تنها راه قطعی برای این تشخیص، بررسی نمونه ای از بافت مشکوک است. در بسیاری از موارد، اگر جراح در مورد وجود تومور مطمئن باشد، کل تومور و نیز بیضه و رشته اسپرمی را برمی دارد. اما اگر تشخیص قطعی نباشد، ممکنست جراح یک بیوپسی انجام دهد. در این روش، جراح بخش کوچکی از بافت مشکوک را برمی دارد تا نمونه ای از یاخته ها را بگیرد چون یک آسیب شناس می تواند در زیر میکروسوکوپ به آنها نگاه کند تا ببنید آیا سرطانی هستند یا نه.

تست های آزمایشگاهی

گاهی مقادیر زیادی از پروتیئن های خاصی از سرطان بیضه ترشح می شود که بنام نشانگرهای تومور شناخته می شوند. آزمایش های خون در مورد این پروتیئن ها می تواند به تشخیص تومورهای بیضه یا تعیین زیرگروه سرطان کمک کند و یا نظارت بر واکنش بدن به درمان را انجام دهد. پروتیئن هایی که بیشتر مربوط به سرطان های یاخته ای میکروبی بیضه هستند، پروتیئن های alpha-fetoprotein (و نه فقط seminomas). پروتئین دیگر، lactate dehydrogenase نیز ممکنست هنگامی ارزیابی شود که سرطان وجود داشته باشد اما افزایش این آنزیم می تواند در دیگر شرایط نیز رخ دهد بنابراین ازآن بیشتر برای ارزیابی گسترش بیماری استفاده می شود و نیز برای نظارت بر واکنش بدن پس از تشخیص سرطان بیضه.

 

مرحله بندی سرطان بیضه

مراحل سرطان بیضه

مرحله بندی سرطان بیضه نشان می دهد که سرطان موجود چقدر بزرگ شده، آیا سرطان گسترش یافته است یا نه و آیا نشانگرهای تومور تولید می شوند و این موارد علاوه بر میزان این پروتیئن ها در پلاسمای خون یا در خون می باشد. مرحله بندی براساس چهار دسته بندی انجام می شود :

  • T- نشان می دهد که آیا تومور به بافت های نزدیک بیضه سرایت کرده است.

  • N- نشان می دهد که آیا یاخته های سرطان بیضه به غدد لنفاوی محل سرایت کرده اند.

  • M- نشان می دهد که آیا سرطان جابجا شده است (گسترش سرطان به مناطق دوردست بدن).

  • S- میزان پروتیئن های نشانگر تومور را در پلاسما یا خون نشان می دهد.

گروه بندی مراحل سرطان بیضه

  • مرحله 0- یاخته های سرطانی به فراتر از بیضه سرایت نکرده اند. در این مرحله از سرطان بیضه، تومورها مربوط به سرطان موضعی می باشند.

  • مرحله I- سرطان به بافت نزدیک به بیضه هجوم برده اما به غدد لنفاوی و یا بخش های دورتر بدن سرایت نکرده است. میزان نشانگرهای پروتئین تومور ممکنست طبیعی و یا زیاد باشد.

  • مرحله IA- ممکنست تومور در لایه درونی بیضه رشد کرده باشد اما هنوز به لایه بیرونی آن نرسیده و نیز به رگ های خونی یا لنفی سرایت نکرده باشد. اندازه نشانگرهای سرم طبیعی است.

  • مرحله IB- ممکنست در این مرحله، تومورها به رگ های خونی یا لنفی سرایت کرده باشند یا شاید به لایه بیرونی پیرامون بیضه، رشته اسپرمی و یا کیسه بیضه هجوم برده باشد. میزان سرم نشانگرهای تومور طبیعی است.

  • مرحله IS- این سرطان ها می توانند هر درجه ای از تهاجم به بافت های مجاور را داشته باشند؛ سطح نشانگرهای تومور پس از برداشتن تومور توسط جراح، به گونه ای زیاد اندازه گیری می شود.

  • مرحله II- سرطان بیضه در این مرحله، بافت های تهاجمی به سمت بیضه را داراست و می تواند دست کم در یک غده لنفاوی مجاور یافت شود. میزان نشانگرهای تومور ممکنست طبیعی و یا تا اندازه ای زیاد باشد.

  • مرحله IIA- تومورها در این مرحله به یک غده لنفاوی و یا بیشتر سرایت کرده اند اما هیچ غده ای بزرگ تر از 2 سانتیمتر نیست.

  • مرحله BII- تومورها در این مرحله به دست کم یک غده لنفاوی سرایت کرده اند که سایزی بین 2 و 5 سانتیمتر دارد.

  • مرحله CII- تومورها در این مرحله به دست کم یک غده لنفاوی سرایت کرده اند که سایزی بزرگ تر از 5 سانتیمتر دارد.

  • مرحله III- در این مرحله، سرطان بیضه به غدد لنفاوی دوردست یا اندام های دوردست سرایت کرده است.

  • مرحله IIIA- در این مرحله، سرطان به غدد لنفاوی دوردست یا شش ها سرایت کرده است. میزان پروتئین نشانگر تومور، طبیعی یا تقریبا زیاد است.

  • مرحله IIIB- در این مرحله از سرطان بیضه، میزان پروتئین نشانگر تومور، متوسط است و بیماری یا به غدد لنفاوی مجاور یا به غدد لنفاوی دوردست و یا شش ها سرایت کرده است.

  • مرحله IIIC- در این مرحله از سرطان بیضه، میزان پروتئین نشانگر تومور زیاد است و ممکنست که سرطان به غدد لنفاوی مجاور یا به غدد لنفاوی دوردست و یا شش ها سرایت کرده باشد. ممکنست سرطان به اندام های دوردست از قبیل کبد یا مغز سرایت کرده باشد ولی در این مورد، نشانگرهای تومور اسپرمی می توانند هر اندازه ای داشته باشند.

 

                                                       



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1717
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

سرطان استخوان چیست؟

سرطان استخوان، سرطان نادری است که در درون یاخته های استخوانی شکل می گیرد. استخوان ها به عنوان چهارچوب ساپورت بدن، سازه ای را تشکیل می دهند و شکل بدن را می سازند که این خود به مانند نگهدارنده ای برای ماهیچه ها برای ایجاد حرکت است و نیز از ارگان های درونی بدن حفاظت می کند

بیشتر استخوان ها توخالی هستند و تشکیل شده اند از یک بخش سخت بیرونی (که ترکیبات کلسیم در آن رسوب می کند)، یک بافت داخلی اسفنجی که مغز استخوان را نگه می دارد (که یاخته های خونی را می سازد و نیز آنها را ذخیره می کند) و غضروف در هر سر استخوان (که به مانند بالشتکی در بین استخوان ها عمل می کند). خود استخوان سه نوع یاخته دارد: یاخته استخوان ساز، یاخته osteocyte (که به نگهداری استخوان کمک می کند) و یاخته osteoclasts (که استخوان را تقسیم بندی می کند).

سرطانی که در استخوان آغاز می گردد (که به عنوان سرطان استخوان اولیه نامیده می شود)، همان بیماری نیست که در دیگر بخش های بدن بوجود می آید و به استخوان سرایت می کند (که سرطان استخوان ثانویه نامیده می شود). این سرطان می تواند در هر استخوانی از بدن باشد ولی سرطان استخوان اولیه، اغلب در استخوان های بلند بازو و ساق پا به وجود می آید.

طبق نظر انجمن سرطان آمریکا، سرطان استخوان اولیه، کمتر از 2/0 درصد از همه سرطان ها را تشکیل می دهد، به گونه ای که در ایالات متحده، فقط حدود 2300 مورد جدید وجود دارد. معمولا استخوان ها مکان تومورهایی هستند که از بخش دیگری از بدن به استخوان گسترش یافته اند، مانند سینه، ریه ها و پروستات

انواع سرطان استخوان

سرطان استخوان می تواند از نوع اولیه (تومور بدخیم) باشند، در جایی که سرطان در یاخته های استخوانی شکل می گیرد. یا می تواند ثانویه باشد (بست استخوانی) در جایی که سرطان از بخش دیگری از بدن، به استخوان گسترش یافته است

سرطان استخوان اولیه

Osteosarcoma- به عنوان تومور بدخیم osteogenic هم شناخته می شود. Osteosarcoma ، شایع ترین سرطان استخوان است و معمولا در استخوان های بازو، ساق پا و یا لگن خاصره و در سنین بین 10 و 30 سالگی شروع می شود.

Chondrosarcoma- این نوع از سرطان استخوان، در یاخته های غضروفی شکل می گیرد و دومین سرطان شایع استخوان است. این سرطان در سنین زیر 20 سالگی رخ می دهد و احتمال ابتلاء به آن با افزایش سن کم می شود.

تومور Ewing- به عنوان تومور بدخیم Ewing هم شناخته می شود. این سرطان در استخوان ها شروع می شود اما می تواند در دیگر بافت ها و در عضلات هم آغاز شود. این سرطان، سومین سرطان شایع استخوان است و معمولا در بدن کودکان و نوجوانان شکل می گیرد. Fibrosarcoma و malignant fibrous histiocytoma- هر دو نوع این سرطان ها در بافت نرم اطراف استخوان بوجود می آید و بیشتر در افراد بزرگسال دیده می شود. این دو نوع سرطان بر روی بازوها، ساق پا و فک اثر می گذارد.

تومور یاخته ای غول پیکر استخوان- این نوع سرطان استخوان می تواند هم به شکل خوش خیم باشد و هم بدخیم که البته نوع خوش خیم آن، شایع تر است. این سرطان، بر بازو و یا ساق پا اثر می گذارد، در سنین میانسالی رخ می دهد و گسترشی ندارد. این سرطان پس از برداشتن توسط جراحی، دوباره برمی گردد و گرایش به این دارد که به بخش های دیگر بدن نیز گسترش یابد.

Chordoma- اغلب در بین افراد 30 ساله و یا بیشتر از آن دیده می شود. این نوع سرطان استخوان بر ستون فقرات و جمجمه اثر می گذارد. این سرطان در بین مردان دو برابر زنان است و بدون این که گسترش یابد، رشد می کند. پس از جراحی، این نوع سرطان استخوان برمی گردد و معمولا به ریه ها، کبد و غدد لنفاوی گسترش می یابد.

 

سرطان استخوان ثانویه

دگردیسی استخوانی- دگردیسی استخوانی، شکلی از سرطان استخوان است که در بخش دیگری از بدن بوجود می آید و از طریق جریان خون و یا سیستم لنف، به استخوان ها گسترش می یابد. این نوع سرطان می تواند در هر بخشی از بدن تشکیل شود و بیشتر احتمال دارد که در استخوان های نزدیک به مرکز بدن بوجود آید، مانند لگن خاصره یا ستون فقرات.

 


:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1488
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

کمبود انرژی و خستگی زودرس (ضعف غدد آدرنالین)

adrenalburoutهزاران نفر در سراسر دنیا از خستگی مدام رنج می برند که با خوابیدن و استراحت کردن بر طرف نمی شود، این علامت اصلی و اولیه، ضعف یا نارسایی غدد آدرنالین(فوق کلیوی) می باشد.


غدد آدرنالین(فوق کلیوی) 2 غده گرد به اندازه 3 الی 4 اینچ که هر کدام بالای هر کلیه قرار گرفته اند. این غدد برای ادامه بقاء حیاتی هستند، آن ها هورمون های مختلفی از جمله آدرنالین، کورتیزون، آلدوسترون، استروژن، تستسترون، پروژسترون ،DHEA و.... تولید کرده که نقش های مختلفی در بدن ایفا می کنند. بعضی از وظایف هورمون های تولید شده توسط این غدد عبارتند از: فعال کردن سیستم فرار و گریز(سیستم مقابله با استرس)، تولید انرژی، افزایش قند خون، تنظیم قوای جنسی، تنظیم سوخت و ساز بدن و چندین نقش مهم و حیاتی دیگر، هر گاه شما در حالت استرس قرار می گیرید غدد آدرنالین با تولید هورمون های مختلف به بدنتان کمک می کند تا از حالت فشار و استرس رهایی یابید به همین دلیل ممکن است بارها هنگام فشار های روحی و استرس دردی در بالای کلیه ها احساس کرده باشید.

 

علامت های معمول ضعف غدد آدرنالین شامل ضعف، خستگی و معمولاً همراه با افسردگی، تمایل بیش از حد به خوردن مواد قندی و شیرینی جات(به دلیل اینکه هورمون های مولد انرژی در بدن به اندازه کافی تولید نمی شوند و فرد برای کسب انرژی تمایل به خوردن مواد قندی خواهد داشت)، کاهش فشار خون، قند خون و دمای بدن به خاطر کمبود هورمون کورتیزول و علامت های ثانویه ضعف غدد آدرنالین شامل: اختلال در هضم غذا، عدم توانایی در کنترل استرس، تحریک پذیری، آلرژی به خوردن برخی از غذاها، درد و ضعف عضلات، سر گیجه، ابتلای مکرر به انواع عفونت ها، تغییر در رنگ پوست، ضعف قوای جنسی و... می باشد.


اگر شما جزء کسانی هستید که صبح هنگام بیدارشدن از خواب به جای احساس تازگی و سرحالی، حس بی حالی، کرختی و افسردگی دارید و با گذشت روز این حالت بر طرف می شود، احتمالا به ضعف غدد آدرنالین مبتلا هستید. اول صبح غدد آدرنالین در این افراد به درستی فعالیت نمی کند و با گذشت روز و یا استفاده از محرک ها مانند قهوه و چای فعالیت این غدد بیشتر شده و حس خستگی و کرختی از بین می رود.

 

علامت های روحی و روانی ضعف آدرنالین:


کورتیزول یکی از هورمون های است که توسط این غدد ترشح می شود، یک نشاط آور طبیعیست، وقتی غدد آدرنالین کم کار شوند این هورمون کمتر ترشح شده و به جای حس نشاط، خستگی، بی حوصلگی و افسردگی جایگزین می شود. به عنوان مثال کسانی که برای درد از مشتقات این هورمون مانند داروی کورتیزون استفاده می کنند معمولاً بعد از تزریق آمپول حس نشاط به آن ها دست می دهد و یا ورزش کردن سبب ترشح بیشتر این هورمون می شود به همین دلیل معمولا افراد ورزشکار با نشاط تر از سایرین هستند.


افسردگی، بی تفاوتی، ناامیدی، حس پوچی، آدم های مودی(یک روز با انرژی هستند و روز یا ساعتی دیگر عصبی و بی حوصله)، بی قراری، بی خوابی، اضطراب و دلشوره، ترس ناگهانی (Panic Attach) و تحریک پذیری از علائم روحی و روانی ضعف غدد آدرنالین می باشند.

 

در زندگی زناشویی افرادی که دچار ضعف غدد آدرنالین هستند، شریک زندگی او به اشتباه تصور می کند که علاقه و جذابیت خود را برای طرف مقابل از دست داده است، در واقع ضعف غدد آدرنالین در تولید هورمون های مولد انرژی و تحریک پذیری جنسی است که موجب می گردد فرد گرایش خود به ارتباط را از دست بدهد، کم انرژی، کم حرف شود و دائماً به فکر فرو رود، شخص ممکن است تمایل به برقراری ارتباط با دوستان و خانواده خود را نیز از دست دهد، معمولاً این افراد کارهای نیمه وقت انتخاب می کنند، ضعف جنسی نیز از علائم شایع نارسایی غدد آدرنالین می باشد چون بخشی از هورمون های جنسی توسط این غدد ترشح می شوند.

 

علل ضعف غدد آدرنالین:


زندگی پر استرس می تواند فاکتور بسیار مهمی در تضعیف غدد آدرنالین باشد. استرس به هر شکل از مشکلات عاطفی، اقتصادی، کارهای سنگین گرفته تا زندگی در شهرهای شلوغ و پر سر و صدا، همه می توانند موجب تهی شدن غدد آدرنالین شوند، هر گاه شخصی تحت استرس قرار می گیرد غدد آدرنالین(فوق کلیوی) به کمک بدن شتافته و با تولید هورمون های مختلف به بدن کمک می کند تا از حالت فشار و استرس خارج شود، این امر موجب مصرف مقدار زیادی عنصر روی و منیزیم توسط بدن می گردد، استمرار استرس موجب تهی شدن غدد آدرنالین و مصرف بیشتر و در نهایت تخلیه ذخایر روی، منیزیم و برخی دیگر از ویتامین ها و مواد معدنی در بدن می گردد. استرس سبب فعالیت بیش از حد این غدد و تضعیف آن ها می شود.

 

کم خوابی: بازیافت انرژی و بازسازی غدد آدرنالین در هنگام خواب صورت می گیرد، فرد طی روز از سیستم اعصاب سمپاتیک خود استفاده می نماید که باعث مصرف انرژی و خستگی بدن شده این سیستم با سیستم اعصاب پاراسمپاتیک تنظیم و متعادل می شود، که وظیفه آن بازسازی بدن و باز یافت انرژی است، سیستم اعصاب پاراسمپانیک معمولاً در هنگام خواب و استراحت عمل می نماید به همین دلیل زمان خوابیدن را زمان تعمیر و نگهداری بدن می نامند، چنانچه خواب کافی نداشته باشید بازسازی و فعالیت غدد آدرنالین دچار مشکل می شود.

 

ازدیاد مس در بدن: وقتی غدد آدرنالین ضعیف شود مس در بدن تجمع می یابد، با افزایش سطح مس در بدن مشکلات جسمی و روانی مرتبط با ازدیاد مس در فرد دیده خواهد شد و برعکس ازدیاد مس در بدن رابطه مستقیم با تضعیف غدد آدرنالین دارد و یکی از عوامل اصلی در ایجاد آن می باشد.(جهت آشنایی و مطالعه بیماری ازدیاد مس اینجا کلیک کنید).

 

تغذیه نادرست و کاهش کیفیت مواد غذایی: اکثر برنامه های غذایی فاقد مواد معدنی و ویتامین هایی هستند که غدد آدرنالین برای فعالیت خود به آن ها احتیاج دارند، این مواد شامل ویتامین های گروه A ,B ,C ,E و مواد معدنی مانند منگنز، روی، کرم و سلنیوم می باشد.

 

مردم به علت مشغله و نوع زندگی تمایل بیشتری به خوردن غذاهای فست فود و آماده دارند. معمولاً این غذاها دارای کالری بالا و فاقد مواد مغذی به اندازه کافی هستند، همچنین کاهش کیفیت مواد غذایی به دلیل استفاده از هورمون ها برای پروار کردن دام ها و طیور و روش های رویش سریع در پرورش میوه ها و سایر مواد غذایی سبب تهی شدن آن ها از مواد معدنی و ویتامین ها شده است.


هرگاه شخصی تحت استرس قرار می گیرد نیاز بیشتری به مواد مغذی ذکر شده خواهد داشت و متأسفانه امروزه نسبت به گذشته هم زندگی پر استرس تر شده و هم مواد غذایی بی کیفیت و بی ارزشتر شده اند.

 

مواد شیمیایی و فلزات سمی: بدن هر فرد در معرض هزاران ماده شیمیایی و سمیست که در هوا، آب و غذاها می باشد و نقش مهمی در تضعیف غدد آدرنالین دارند، اکثر افراد آگاه نیستند که مصرف خیلی از داروها مانند انواع آنتی بیوتیک ها، مسکن ها و برخی داروهای دیگر چه تأثیر مخرب و جبران ناپذیری روی کبد و غدد آدرنالین می گذارند.

 

عفونت های مزمن در بدن: عفونت های مزمن نیز باعث تضعیف این غدد می شوند به عنوان مثال علت اینکه شما در حین ابتلا به سرما خوردگی احساس بی حالی و کمبود انرژی می کنید همین امر است، این غدد با تولید هورمون های بیشتر به بدن کمک می نمایند تا با عفونت و ویروس ها مقابله کند که موجب تضعیف این غدد شده و شما احساس کمبود انرژی می کنید.

 

محرک ها: محرک ها مانند قهوه و مواد کافئین دار، شکر، الکل و غیره باعث تخریب غدد آدرنالین می شوند مصرف این محرک ها انرژی موقتی به فرد می دهند اما در نهایت موجب تضعیف غدد آدرنالین شده و فرد تمایل به مصرف بیشتر قهوه، الکل و.... جهت کسب انرژی می نماید.


ضعف مادرزادی غدد آدرنالین: خیلی از کودکان با غدد آدرنالین ضعیف به دنیا می آیند. این یک مشکل ژنتیکی نمی باشد بلکه به خاطر کمبود یا ازدیاد برخی مواد معدنی در بدن مادران می باشد و این کودکان با سطح مواد معدنی کم و یا ناهماهنگ به دنیا می آیند، به عنوان مثال: اگر مادری دچار کمبود عنصر روی باشد که غالباً هم همین طور است فرزند به دنیا آمده نیز دارای سطح روی کم و مس بالا می باشد، این کودکان وقتی به سن 5 تا 7 سالگی می رسند ضعف غدد بیشتر به چشم می خورد آن ها اکثراً مریض، کمی افسرده و اختلال در یادگیری دارند. بعضی از کودکان نیز با فعالیت بیش از اندازه و سایر مشکلات رفتاری واکنش نشان می دهند.


راه های تشخیص نارسایی غدد آدرنالین :


متأسفانه وقتی افراد از خستگی و افسردگی و سایر علائم که معمولاً به خاطر ضعف غدد آدرنالین است شکایت دارند اکثر پزشکان سوالات درستی از مریض و یا آزمایشات مربوط به غدد آدرنالین را انجام نمی دهند، پاسخ ها معمولاً: به یک مسافرت برو یا تجویز قرص های ضد افسردگی است یا به مریض گفته می شود باید به مشاور بروی و دیدگاهت را عوض کنی! در مواردی هم که فرد دچار ضعف جنسی می شود با تجویز هورمون ها وضعیت را در نهایت بدتر از آنچه که هست می کنند و یا درمان هایی کاملا اشتباه تجویز می شود.
علائمی مانند خستگی و فشار خون پایین، تمایل به استفاده از محرک ها مانند قهوه، چایی برای شادابی بیشتر، افسردگی، درد مفاصل، تمایل به خوردن شیرینی جات و یا مواد شور، درد در قسمت پشت می توانند علائم بارزی از ضعف غدد آدرنالین باشند.


یک آزمایش خیلی ساده جهت تشخیص ضعف غدد آدرنالین: پزشک فشار خون فرد را وقتی آرام دراز کشیده اندازه گیری می کند، سپس مریض بلافاصله و ناگهان بلند می شود و دکتر بار دیگر فشار خون او را اندازه گیری می کند. فشار خون باید بالا رود اما در افرادی که دچار ضعف غدد آدرنالین هستند فشار معمولاً پایین می رود و فرد احساس ضعف و کمی سرگیجه می کند، این یک آزمایش خیلی ابتدایی و ساده جهت تشخیص ضعف غدد آدرنالین است.


آزمایش های خون بسیار پیچیده و گران قیمت جهت تشخیص این امر وجود دارند، بنا بر تجربه ما بهترین و ارزانترین روش جهت تشخیص ضعف غدد آدرنالین آنالیز مو(HTMA) می باشد که با اندازه گیری سطح الکترولیت های بدن(کلسیم، منیزیم، سدیم، پتاسیم، فسفر) و نسبت آن ها به یکدیگر می توان فعالیت این غدد را بررسی نمود. همچنین در آنالیز مو میزان سایر مواد معدنی بدن نیز سنجیده می شود که بیانگر علت تضعیف این غدد می باشد و کمک شایان به درمان این بیماری می نماید، زیرا در نهایت بازگشت فعالیت این غدد با تنظیم سطح مواد معدنی و ویتامین های بدن، استراحت و برنامه غذایی سالم صورت می گیرد.

 

درمان:

 

در برنامه درمانی ما با آنالیز مو (HTMA) نوع متابولیزم بدن مشخص و سطح مواد معدنی بدن اندازه گیری می شود و با تنظیم آن ها فعالیت غدد آدرنالین به حالت تعادل در می آید که موجب اصلاح متابولیزم و بازگشت انرژی و تنظیم مجدد بدن می شود، استراحت و استفاده از سونا جهت دفع مواد زائد از بدن کمک بسیار زیادی در بازگشت فعالیت این غدد می نمایند.

 

توصیه های عمومی جهت تقویت غدد آدرنالین:

 

اولین گام اصلاح برنامه غذایی می باشد که باید شکر، شیرینی، شکلات و کلیه مواد قندی از برنامه غذایی حذف شود، مصرف چای، قهوه و کلیه نوشیدنی ها کافئین دار نیز حذف و یا محدود شود.

 

برنامه غذایی روزانه باید شامل مقدار کافی از پروتئین حیوانی(بهترین منابع آن سفیده تخم مرغ، سینه و فیله مرغ و کمی ماهی)، سبزیجات و صیفیجات بخار پز، چربی های غیر اشباع امگا 3، کمی نمک دریا باشد، نان باید بطور کامل از برنامه غذایی حذف شود، منابع کربوهیدرات مانند برنج و جو به یک وعده در روز محدود شود.

 

خواب و استراحت کافی: حداقل 8-10 ساعت خواب شبانه مورد نیاز است، کسانی که دچار ضعف غدد آدرنالین هستند حداقل برای مدتی نیازمند خواب و استراحت بیشتر هستند.

 

دوری از استرس، استرس به هر شکل باعث فشار و تضعیف بیشتر غدد آدرنالین می شود، خندیدن، تفریح کردن، گردش و رفتن به طبیعت، فاصله گیری از افراد منفی، انجام روزانه مدیتیشن، سونا درمانی، انجام ورزش های سبک کمک شایانی به آرامش فکر، تقویت سیستم اعصاب مرکزی و متقابلا تقویت غدد آدرنالین می نماید.

 

ویتامین های گروه B یا همان ب کمپلکس، ویتامین سی، ویتامین ای، گیاه جینسنگ، ریشه گیاه شیرین بیان( البته در مبتلایان به فشار خون نباشد مصرف شود و در افراد عادی نیز بیشتر از 4 هفته نباید مصرف گردد) سبب تقویت غدد آدرنالین می شوند. از مصرف مولتی ویتامین و مینرال ها پرهیز نمایید ممکن است دارای عناصری باشند که بدنتان دارای ازدیاد آن ها باشد، برای انتخاب بهتر مکمل ها می بایست تست آنالیز مو انجام شود تا بر اساس نتیجه ممکل های مناسب و دوز مصرفی انتخاب شود.



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1919
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

ادرنالین چیست

در بــــالای کلیه ها غده های فوق کلیوی قرار گرفته اند این غده ها ماده ای ترشح
میکنند که آدرنالین نامیده میشود آدرنالین برای آمادگی بدن در انجام فعالیت های
شدید یا دفاع از خود ترشح میشود.

وقتـــی که بسیار هیجانزده باشید ، غده های فوق کلیوی ناگهان مقدار زیادی
آدرنالین در خون ترشح میکنند آدرنالین سبب افزایش شدت ضربان قلب و کارآیی آن
میشود این ماده ، رگهای متصل به ماهیچه ها را گشاد میکند و علاوه بر آن موجب
افرایش غلظت قند در خون میشود به این طریق است که بدن خود را با شرایط تطبیق
میدهد با تاثیر آدرنالین ، خون از چهره به ماهیچه ها هجوم آورده و به بخش هایی که
ضروری تر است جریان می یابد برای همین است که هنگام ترس رنگ از رخسارتان
میپرد.
آدرنالین یک هورمون سریع الاثر می باشد با عملکرد آگونیستα1 و β2 آدرنرژیک که سطح CAMP و متعاقب آن باز کردن بروشها و تحریک CNS و قلب را افزایش می دهد. با وجودیکه اپی نفرین یک حالت جنگ گریز در اندامهای بدن فراهم و مورد مصرف فراوانی در اورژانس دارد اما عدم استفاده صحیح آن خود باعث ایجاد جنگ و گریز می شود. KIT آدرنالین یکی از ملزومات موجود با همراه در مواقع بحران می باشد و عمده ترین مواردی که باید راجع به این یار شفیق آموزش داد از این قرار است.و..بکار بستن سه قانون که هر کدام مشتمل بر چندین نکته می باشد که به قوانین 1D-2D-3D معروف می باشد باید عوامل عکس العمل قطبی بوده، قبل از زوال و به فوریت استفاده شود، با عدم استفاده مرگ در 10 – 5 دقیقه پس از حادثه رخ خواهد داد. همچنین باید آموزش داد که دو مسئله عمده اختلال در تنفس و زوال هوشیاری سبب مرگ خواهد شد. اختلال در تنفس به علت عدم راههای هوایی و کاهش هوشیاری با درگیری CNS و قانون آخر که مصدوم استفاده از اپی نفرین دوباره اگر شک دارد. 1) دوز مورد استفاده 3/0 میلی گرم در بالغین و 15/0 میلی گرم در اطفال می باشد. 2) کیت همراه باشد با نگهداری در محلولهای واضح و با علامت یا مهر بزرگ و مشخص تا سه بار مجاز به استفاده می باشیم 3) بهترین محل تزریق عضلانی Vastuslatralis و بهترین تزریق کننده خود فرد می باشد. از تزریق در انتهاها باید خودداری شود. 4) در افراد با حساسیت به بی سولفیت استفاده نشده و در بیماران فشار خونی و هبیرتیروئیدیسم با احتیاط استفاده شود. 5) فرمهای تزریق عضلانی و زیر جلدی می باشد اگر به صورت وریدی استفاده می شود باید بصورت 000/10 : 1 باشد. 6) عمده ترین عوارض جانبی KIT بی قراری و تروموروآریتمی می باشد که آریتمی باید مورد توجه واقع شود. 7) آنتی دوت اپی نفرین همراه با KIT باشد تا در صورت بروز عوارض جانبی جدی استفاده شود. 8) در مدارس، خانه ها ، کارخانه ها،‌ همیشه KIT موجود و در مواقع بحران تمامی افراد در اختیار داشته باشند.

غده فوق کلیوی :
غده فوق کلیوی، غدد کوچکی هستند که روی کلیه ها استقرار دارند . این غدد از دو بخش تشکیل شده اند : بخش داخلی یا مرکزی غده و بخش خارجی . از هر کدام از این بخش ها هورمون هایی ترشح می شود و وارد سیستم خونی می شود و نقش سازنده خود را در رشد و ارائه حیات ایفا می کند. قسمت خارجی غدد فوق کلیوی هورمون هایی دارد که در رشد و سوخت و ساز تأثیر به سزایی دارد. هورمون های این قسمت عبارتت اند از هورمون های قندی که نقش آن ها افزایش ذخیره کلیکوژن در کبد می باشد. هورمون های قندی مشهور عبارت اند از: کورتیزون ، کلتی کسترون و ئیدروکورتیزون.
این ها باعث می شود تا قندی را که ما مصرف می کینم مازاد آن به صورت کلیکوژن در کبد ذخیره شود تا در مواقع ضروری بتوانیم از آن استفاده کنیم . هورمون های این بخش عبارت اند از : میرلانوکورتیکیدیدها و یا هورمون های نمکی که برای تنظیم آب و املاح بدن لازم است.
مشهورترین هورمون تنکی آلدوسترون می باشد. هورمون های داخلی یا مرکزی که عبارتند از : اپی نفرین، نولوایی نفرین و یا آدرنالین یا نول آدرنالین. این هورمون ها بدن را در مقابل خطر، ارگانیزیم می کنند . چنانچه فرد در موقعیتی قرار بگیرد که برای او خطر ناک باشد این هورمون در خون ریخته می شود و یک سری از فعل و انفعالات خاص در بدن ایجاد می شود . پدیده های ستیز و گریز از طریق ترشح این هورمون ایجاد می شود. این هورمون ها در فعال سازی سیستم خود مختار یا سمپاتیک و پاراسمپاتیک نقش مهمی را ایفا می کند. با ریزش این هورمون در خون، مقدار گلوکز خون افزایش می یابد یعنی ما از ذخیره کردن گلیکوژن استفاده می کنیم. این مجموعه علمی توسط سایت ماکزیمم تکنیک تهیه شده است. و گلوکز مناسب را باری فعالیت عضلانی و مقابله با خطی در خودمان تدارک می بینیم. همچنین انقباض سیستم خونی روی می دهد که با این اقباض خون از سطح بدن به قسمتهای درونی تروارد می گردد که چنانچه درگیری ایجاد شود و زخمی در روی پوست ایجاد شود ، خون زیادی از سطح بدن خارج نشود و همچنین ماده منعقده کننده ای در خون افزایش می یابد که خون بتواند به طور سریع انعقاد یابد . همچنین ضربان قلب افزایش می یابد تا بتواند خون زیادی را به مغز برساند و از طریق این خون رسانی، اکسیژن و گلوکز به مغز برساند و همچنین ماهیچه های گوارشی انبساط پیدا می کنند و این عمل توسط ریزش همین هورمون پدید می آید.
نول آدرنالین :
در تحریک انقباض رگ های خونی نقش دارد و احتمالاً در بروز پاسخ های تند و عصبی مؤثر می باشد. استرس فشاری است که در اثر تغییرات ایجاد شده در محیط به بدن تحمیل می شود. بعضی از استرس ها مفید هستند، اما وقتی از کنترل خارج می شوند، بدن به صورت های مختلفی از آثار سوء آن ها رنج می برد.
استرس تحمیل شده، انرژی بدنی و ذهنی را تحت تأثیر قرار می دهد. به دنبال استرس، کاهش انرژی ذهنی و بدنی، خستگی، بی خوابی، تحریک پذیری و احساس افسردگی، افزایش ضربان قلب، بالارفتن فشار خون، افت قندخون، آسیب پذیری سیستم ایمنی و تغییر در وضعیت اشتها ایجاد می شود. مجموع موارد ذکر شده تأثیرات نامطلوبی بر فعالیت فرد سالم گذاشته و باعث تضعیف بدن می شوند.

در شرایط استرس، تولید سلول های ایمنی نوع لنفوسیتT افزایش می یابد ومقدار زیادی سم در بدن انسان جمع می شود. تولید هورمون آدرنالین به دنبال استرس و شرایط ناموزون با بدن، افزایش می یابد. تولید بیشتر آدرنالین به بدن کمک می کند تا انرژی بیشتری برای مقابله با شرایط جدید داشته باشد. از طرفی تولید آدرنالین، ذخایر موادقندی را تخلیه می کند. افزایش ترشح هورن های بدن، پاسخ طبیعی بدن ما به استرس است. غذا بر روی فعالیت مغزی تأثیر می گذارد. به عبارتی موادغذایی بر روی فعالیت ترکیبات شیمیایی به نام نوروترانسمیتر( انتقال دهنده های عصبی ) اثر می گذارند. این ترکیبات برای هوشیاری بدنی لازم هستند.

شاید این سؤال برای شما هم پیش آمده باشد که آیا غذا در کنترل استرس مؤثر است یا نه؟

مصرف موادغذایی در زمان استرس بر پایه شواهد علمی است. اکثر مردم به این موضوع واقف هستند که در زمان استرس بیشتر غذا می خورند و انتخاب آنها بیشتر از گروه مواد قندی و نشاسته ای است.

اسیدهای آمینه برای ورود به مغز از طریق جریان خون مغزی، با اسیدآمینه تریپتوفان رقابت می کنند و اجازه ورود به تریپتوفان را نمی دهند. مصرف مواد حاوی کربوهیدرات تولید هورمون انسولین را تحریک می کنند. ترشح هورمون انسولین از ورود اسیدهای آمینه به مغز جلوگیری کرده و فقط به اسیدآمینه تریپتوفان اجازه می دهد تا وارد سلول مغزی شود. تریپتوفان باعث ترشح هورمون سروتونین می شود و سروتونین از مهمترین ناقلین مغزی است و کاهش آن سبب بی خوابی، بی علاقگی، فقدان انرژی، عدم تمرکز حواس و افسردگی می شود.

توجه به این موضوع مهم است که غذاهایی که ترشح سروتونین را افزایش می دهند، دارای چربی های پنهان هستند، بنابراین همانطور که سطح سروتونین( هورمون آرام بخش ) افزایش می یابد، چربی هم وارد گردش خون می شود. علاوه بر این بدن در پاسخ به استرس، هورمون کورتیزول بیشتری ترشح می کند. افزایش ترشح هورمون کورتیزول، ترشح اسید معده را زیاد کرده و به مخاط معده آسیب می رساند.هورمون کورتیزول فعالیت هورمون انسولین را مختل می کند، و چربی ها را که به طور ناآگاهانه در زمان استرس وارد بدن می شوند، به راحتی ذخیره می کند.

در سنین بالای 40 سال کاهش متابولیسم( سوخت و ساز) بدن، فرد را برای استرس آماده تر می کند. در این شرایط هورمون هایی ترشح می شوند که اشتها را زیاد کرده و چربی را ذخیره می کنند.

چه موادغذایی باعث ایجاد استرس می شوند؟

کافئین ماده ای محرک است که در قهوه، چای، کولاها، شکلات و تعدادی از داروها وجود دارد. مصرف زیاد موادغذایی حاوی کافئین همانند استرس عمل می کند و گاهی اوقات علائم آن را بدتر می کند.

یک ماده محرک، ترشح اسید معده و هورمون های تیروئیدی را بیشتر می کند. این مسئله ضمن ایجاد اضطراب، فعالیت کلیه ها را بیشتر می کند. با افزایش فعالیت کلیه ها، دفع ادراری افزایش می یابد.
کافئین، همچنین جذب آهن دریافتی از طریق مواد گوشتی مانند( گوشت مرغ و قرمز) را مهار می کند و سبب ایجاد کم خونی ناشی از فقر آهن می شود.
اغلب مردم کافئین را به عنوان عاملی محرک برای افزایش انرژی مصرف می کنند. این یک احساس کاذب از انرژی است و در واقع غدد فوق کلیوی را خسته می کند؛ چون هورمون های آدرنالین که هورمون های استرس نامیده می شوند، از غدد فوق کلیوی ترشح می شوند.
کافئین می تواند سردرد ایجاد کند، بنابراین مصرف آن را کاهش دهید و در صورت تمایل به مصرف قهوه، قهوه بدون کافئین را مصرف کنید.
از عوامل محرک دیگر فسفر است که به نوشیدنی های گازدار اضافه می کنند. مصرف نوشابه های گازدار، تعادل کلسیم و فسفر بدن را به هم می زند. عدم تعادل بین کلسیم و فسفر، باعث کاهش کلسیم خون و افزایش برداشت کلسیم از استخوان ها و افزایش خطر پوکی استخوان به خصوص در خانم ها می شود. فسفر همچنین بر روی اسید کلریدریک معده که برای هضم غذا لازم است،. این مجموعه علمی توسط سایت ماکزیمم تکنیک تهیه شده است. تأثیر منفی می گذارد و علاوه بر آن برای افرادی که مشکل دفع دارند، مضر است. آب های معدنی و آب چشمه فسفر ندارند.
افزودنی ها و نگه دارنده هایی مانند نیتریت و نیترات که به موادغذایی مانند سوسیس، کالباس و ماهی دودی برای محافظت از تخریب اضافه می کنند، با مواد شیمیایی، ترکیب شده و موادی به نام نیتروزامین ها را تولید می کنند.
مونوسدیم گلوتامات از افزودنی هایی است که مردم خاور دور برای حفظ رنگ سبزی های کنسروی و گوشت های پخته اضافه می کنند. این ترکیب شیمیایی باعث سردرد، واکنش های پوستی و سوزش در ناحیه پشت گردن می شود.
بهترین راه حل برای کاهش اثرات مواد افزودنی، کاهش مصرف غذاهای حاوی مواد افزودنی است.
مصرف بیش از حد موادقندی ساده مانند شکر نیز به عنوان عاملی برای ایجاد استرس و تحریک پذیری شناخته شده اند. مصرف بیش از حد موادغذایی حاوی قندهای ساده مانند دونات، کیک وشکلات در طول روز باعث خستگی و تحریک پذیری فرد می شوند که با افزودن مقداری مواد حاوی پروتئین، اثر این مواد را می توانید مهار کنید
انسان هنگامی که بسیار هیجانزده می‌شود، غده‌های فوق کلیوی‌اش ناگهان مقدار زیادی آدرنالین در خون ترشح می‌کنند.
در بالای کلیه‌ها غده‌های فوق کلیوی قرار گرفته‌اند این غده‌ها ماده‌ای ترشح می‌کنند که آدرنالین نامیده می‌شود.
آدرنالین برای آمادگی بدن در انجام فعالیت‌های شدید یا دفاع از خود ترشح میشود.
آدرنالین سبب افزایش شدت ضربان قلب و کارآیی آن می‌شود این ماده، رگهای متصل به ماهیچه‌ها را گشاد می‌کند و علاوه بر آن موجب افرایش غلظت قند در خون می‌شود. به این طریق است که بدن خود را با شرایط تطبیق می‌دهد با تاثیر آدرنالین ، خون از چهره به ماهیچه‌ها هجوم آورده و به بخش هایی که ضروری تر است جریان می‌یابد برای همین است که هنگام ترس رنگ از رخسارتان می‌پرد.
گلبول قرمز شامل پروتئینی به نام “هموگلوبین” است (که مسوول قرمزی رنگ خون است) و همین هموگلوبین است که اکسیژن را به بافتهای مختلف بدن، مغز و سایر ارگانها انتقال می‌دهد و با انرژی گرفتن آنها خستگی و کسالت از بین می‌رود، اما ساخت هموگلوبین در بدن ما نیاز به آهن و برخی ویتامینها دارد و در غیاب آهن یا کمبود آن به علت ساخته شدن هموگلوبین، تعداد گلبولهای قرمز کم می‌شود (کم خونی) و به علت آنکه در اثر کمبود آهن این مساله اتفاق افتاده است (کم خونی فقر آهن) و در نهایت به علت عدم انتقال اکسیژن کسالت و بی‌حوصلگی رخ می‌دهد.
غده فوق کلیوی از دو بخش قشری و مرکزی تشکیل شده است و هر بخش هورمونهای خاص ترشح می کنند .
بخش مرکزی :
یکی از هورمونهای مترشحه از این بخش آدرنالین نام دارد . ترشح آدرنالین نوعی حالت آماده باش در بدن ایجاد می کند و بدن را یاری می دهد که در مقابل پیشامدهای نا به هنگام یا فوق العاده ، آمادگی داشته باشد ؛ مانند موارد جنگ و ستیز ، فرار یا مسابقات ورزشی .در چنین حالتی ، در اثر ترشح آدرنالین فعالیت قلب افزایش می یابد ،فشار خون زیاد می شود و خون رسانی افزایش می یابد .آدرنالین به خصوص موجب باز شدن رگ های موجود در عضلات می شودو خون رسانی به این اعضاء را که موجب تحریک بدنمی شوند ، افزایش می دهد . از طرف دیگر ، این ماده با تأثیر گذاشتن بر مغز ، حالت آمادگی بیشتر و امکان تحریک پذیری به اعصاب می دهد . اثر آدرنالین بر کبد موجب بالا رفتن گلوکز خون می شود و به این وسیله ، نیاز ماهیچه و اعصاب به انرژی بیش تر بر طرف می گردد . چون آدرنالین هنگام خشم ، ترس و اضطراب افزایش می یابد ، به آن هورمون عواطف می گویند .
بخش قشری :
از بخش قشری غده ی فوق کلیوی نیز هورمونی به نام کورتیزول ترشح می شود که آثار جالب توجهی دارد ؛ از جمله این که وقتی فرد در شرایط ناگوار محیطی ( مانند سرما یا گرمای شدید ) یا عاطفی (مانند دوری یا مرگ عزیزان و بستگان ) قرار می گیرد یا هنگامی که در بدن عفونتی به وجود می آید ، ترشح آن در خون افزایش می یابد و به روش هایی که جرئیات بیو شیمیایی آن کاملاً مشخص شده است ، بدن را در مقابله با این دشوار ی ها یاری می دهد. از سوی دیگر ، این هورمون با تجزیه ی پروتئین های موجود در کبد و تبدیل کردن آن ها به قند ، انرژی لازم را برای سلول های بدن فراهم می آورد .
غدد فوق کلیوی
غده فوق کلیوی مجاور انتهای قدامی کلیه انسان وپستانداران قرار گرفته است.هر غده شامل دوقسمت خارجی یا قشر وداخلی یا مغز باساختمانهای میکرسکپی متفاوت میباشد.درقورباغه ها غده فوق کلیوی در امتداد سطح شکمی کلیه واقع شده ودر کوسه ماهی ها قسمتهای قشری ومرکزی از یکدیگرجداهستند.منشاءجنینی این دو غده فیزیکی نیست.قسمت خارجی یاسورنال پوستی دارای منشاءمزودرسی وقسمت داخلی یاسورنال میانی دارای منشاء اکتودرسی است.قسمت داخلی غده فوق کلیوی هورمنی بنام آدرنالین ترشح میکند که اگرآن را به حیوانی تزریق کنند الیاف عضلات صاف شرایین کوچک را بویژه در شکم وجلد منقبض میسازد وایجاد تنگ اوندی میکند در نتیجه موجب بالا رفتن فشار خون میگردد. در حالیکه باعث گشود آوندی در شرایین کوچک عضلات استخوانبندی و مغز میشود.
پس ترشح آدرنالین بر اثر هیجاناتی از قبیل ترس یا خشم باعث میشودکه خون از احشاء به طرف عضلات اسکلتی و مغز برود و این کیفیت موجود را در بهترین شرایط دفاع یا حمله قرار میدهد.آدرنالین قلب را تحریک مینماید .عضله صاف نایژکهای شش را شل میکند (به همین جهت حملات تنگی نفس یا آسم را تسکین میبخشد.و حرکات عضلات روده را کند میکند و همچنین موجب تسریع و تشدید تبدیل گلیکوژن به گلوکوز می گردد. این هورمون در بسیاری از بی مهرگان نیز تولید میگردد. شواهد و دلایل روشن نشان میدهد که قسمت داخلی غده فوق کلیوی دو نوع هورمون ترشح میکند . آدرنالین و نور آدرنالین و چگونگی این دو ماده فقط از لحاظ اثر بیولوژیکی متمایز و مشخص می شود .قشر غده فوق کلیوی چندین هورمون تولید مینماید .این مواد از نظر شسمیایی جزئ دسته استروئیدها هستند. مهمترین آنها کرتیکوسترون و کرتیزون میباشند.
عمل مهم این غده در تنظیم متابولیسم مواد معدنی به خصوص در ثابت نگه داشتن مقدار کلرور سدیم پلاسمایی است . برداشتن کامل هر دو غده فوق کلیوی ایجاد اختلالاتی از قبیل استفراغ - ضعف و سستی شدید و کاهش حرارت و متابولیسم بدن میشود که به سرعت باعث مرگ میگردد.
ضایعه یا تخریب قسمت قشری غده فوق کلیه در انسان بیماری آدیسون را سبب میشود که در آن پوست بدن به رنگ برونزه در می آید و زوال تدریجی و سرانجام مرگ دست میدهد



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1533
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

هورمون تیروکسین و افزایش خطر سقط جنین


کمبود نسبی هورمون “تیروکسین” نیز ، موجب افزایش خطر سقط جنین، تولد پیش از موعد و مسمومیت حاملگی می شود میزان کم هورمون تیروئید، زایمان را دشوار و طولانی می کند پزشکان می گویند زنان بارداری که هورمون تیروئید در آنها کم ترشح می شود به احتمال زیاد در هنگام وضع حمل دچار مشکل می شوند.

هورمون تیروکسین و افزایش خطر سقط جنین

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از بی بی سی نیوز ، پزشکان می دانند کمترین کمبود در میزان هورمون “تیروکسین” که بارداری را دشوار می سازد، خطر سقط جنین، تولد پیش از موعد و مسمومیت حاملگی را افزایش می دهد
اکنون گروهی از دانشمندان دانمارکی دریافته اند که حتی میزان پایین اما نزدیک به حد طبیعی هورمون تیروکسین نیز می تواند مشکل زا باشد. گیرد که زایمان را برای مادر بسیار دشوار می کند.
در این حالت اگرچه هنوز سر جنین رو به پایین است، اما این جنین ها تمایل دارند صورت خود را در وضعیت نامناسب قرار دهند یعنی به جای آنکه صورت آنها بطرف معده مادر باشد به سمت پشت او قرار می گیرد. به گفته پزشکان این زایمانها در حالت کلی نه تنها طولانی و دشوار تر است، بلکه احتمالا ماما را مجبور به استفاده از شیوه های دیگر زایمان از جمله سزارین می کند.
محققان دانشگاه تیلبرگ معتقدند که این یک مشکل هورمونی بسیار رایج است و در هر 10 بارداری در یک مورد مشاهده می شود. آزمایش خون می تواند یک اقدام عادی در بررسی های پیش از زایمان محسوب شود.
ویکتور پاپ و همکارانش معتقدند که کمبود نسبی هورمون تیروکسین احتمالا موجب توقف حرکت طبیعی جنین می شود.
این به آن معناست که جنین به جای آنکه به برای به دنیا آمدن در وضعیت مطلوب قرار گیرد، در حالت نامناسبی قرار می گیرد که زایمان را دشوار و طولانی می کند.
پاپ افزود یافته های جدید نشان داده است که رشد حرکتی کودکان در سن دوسالگی با میزان پایین هورمون تیروئید در دوران بارداری مادر ارتباط دارد.
نوزاد تا سن 20 هفتگی قادر به تولید هورمون تیروئید نیست و تا آن زمان از ذخایر تیروئید مادر استفاده می کند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد برای تایید این ارتباط باید آزمایش های بیشتری انجام شود. هرگاه به دلیلی غده تیرویید نوزاد قادر به تولید هورمون تیرویید (تیروکسین) به اندازه کافی نباشد یا هورمون تیرویید در بدن به درستی فعالیت نکند، کم کاری تیرویید اتفاق می افتد. هورمون تیرویید یکی از هورمون های مهم در رشد و تکامل نوزاد است و کمبود این هورمون عوارضی مانند عقب ماندگی ذهنی، کوتاهی قد ، ناشنوایی ، اختلال گفتار و بعضی از بیماری های مغزی و عصبی را به دنبال دارد.
هیپوتیروئیدی نوزادان، بیماری ای است که در حدود 5 درصد موارد، در روز های اول بعد از تولد دارای علایم و نشانه است. این علایم معمولا کم و غیراختصاصی هستند. معمولا بیماری در روز های اول بعد از تولد به ندرت تشخیص داده می شود، به طوری که تنها 10 درصد نوزادان بیمار در ماه اول زندگی شناسایی می شوند، بنابراین نوزاد مبتلا تشخیص داده نمی شود و به علت این کم کاری غده تیرویید، دچار عقب ماندگی جسمی و ذهنی خواهد شد و به مرور علایم تاخیر در رشد عقلی کودک به صورت تأخیر در گردن گرفتن نوزاد، کاهش فعالیت، خواب آلودگی و … خود را نشان خواهد داد. در حال حاضر تقریبا تمامی کشور های صنعتی جهان، برنامه غربالگری نوزادان را به طور اجباری انجام می دهند. کم کاری مادرزادی تیرویید یکی از علل مهم و قابل پیشگیری عقب افتادگی ذهنی در نوزادان است که در صورت تشخیص و درمان به موقع، از عوارض بیماری پیشگیری به عمل می آید. میزان بروز هیپوتیروییدی نوزادی در دنیا، 1 در هر 3000 تا 4000تولد زنده است و در مطالعات انجام شده در ایران این نسبت، 1 به 1000 است. نسبت سود هزینه غربالگری کم کاری مادرزادی تیرویید در کشورهای توسعه یافته در مقایسه با عدم انجام آن 10 به 1 است. این نسبت در کشورهای در حال توسعه از 7 تا 11 به 1 متفاوت بوده است.

نشانه های وجود اختلال در غده تیروئید کدامند؟

1 – خستگی، اضطراب، بی خوابی 2 – کاهش وزن با وجود زیاد شدن اشتها 3 – افزایش ضربان قلب 4 – افزایش تعریق بدن 5 – تحمل نکردن گرما 6 – سوزش چشم 7 – اختلال در فرو بردن آب دهان 8 – ضعف ماهیچه های بدن

چه موقع نزد پزشک برویم؟

در صورت مشاهده هر یک از علائمی که در بالا ذکر کردیم به پزشک مراجعه کنید تا با معاینه و آزمایش خون، وجود یا عدم وجود بیماری در شما به موقع تشخیص داده شود تا بتوانید هرچه زودتر برای درمان آن اقدام کنید.

عوامل بروز اختلال کدامند؟

علت های گوناگونی برای ابتلا به بیماری های مرتبط با این غده مهم وجود دارد که از جمله آنها می توانیم به اختلال در سیستم ایمنی بدن، عوامل ژنتیکی، اختلال هورمونی در بدن، عمل جراحی، قرار گرفتن در معرض پرتوهایی که به بدن آسیب می رسانند، عادات غذایی و کمبود ید در نوع تغذیه اشاره کنیم.

چند توصیه:

1 – هر چند وقت یک بار ناحیه گردن خود را تحت معاینه قرار دهید. 2 – اگر تیروئید شما پرکار است سبزیجات را در برنامه غذایی خود بگنجانید. 3 – سیگار نکشید. تحقیقات بسیاری ثابت کرده اند که استعمال دخانیات بر غده تیروئید تأثیر می گذارد و اگر هم در این غده اختلال وجود داشته باشد، بیماری آن را تشدید می کند. 4 – برای درمان بیماری خود می توانید از مکمل هایی چون ویتامین ث و ب کمپلکس استفاده کنید. البته هرگز از یاد نبرید که بدون مشورت با پزشک برای خود نسخه ای تجویز نکنید!



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1728
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

از این مطلب لذت ببرید...

 

تکامل یا فرگشت (یا به گونهٔ ویژه‌تر تکامل زیستی یا اندامی) عبارتست از دگرگونی در یک یا چند ویژگی فنوتیپیموروثی که طی زمان در جمعیت‌های افراد رخ می‌دهد.[۱]این ویژگی‌های فنوتیپی، که از نسلی به نسل بعد جابجا می‌شوند؛ صفات ساختاری، بیوشیمیایی و رفتاری را تعیین می‌کنند. وقوع تکامل منوط به وجود بستری از گوناگونی ژنی در جمعیت است. این بستر ممکن است از جمعیت‌های دیگر تامین شود؛ که به شارش ژن شهرت دارد.[۲][۳][۴][۵]همچنین ممکن است گوناگونی ژنی از درون جمعیت، با سازوکارهایی چون جهش یا نوترکیبی پدید آید. با توجه به اینکه ویژگی‌های فنوتیپی متفاوت، احتمال بقا و تولیدمثل را تحت تاثیرات متفاوتی قرار می‌دهند؛ انتخاب طبیعی می‌تواند سبب فراگیری ژنوتیپ‌های جدید در خزانهٔ ژنی شود؛ و چهرهٔ فنوتیپی جمعیت را به تدریج تغییر دهد.[۱]انتخاب جنسی ممکن است به فراگیری ژن‌هایی منجر شود که نقش مثبتی در افزایش بقای جاندار نداشته باشند؛ و دیگر سازوکارهای تکاملی همچون همبستگی ژنی و رانش ژن، ممکن است ژن‌هایی را انتخاب کنند که امتیاز مستقیمی برای بقا یا تولیدمثل جاندار ارائه نمی‌دهند.[۶][۷]

 

[۸]تکامل علت پدیدهٔ گونه‌زایی است؛ که طی آن یک گونهٔ اجدادی منفرد به دو یا چند گونهٔ متفاوت تقسیم می‌شود. گونه‌زایی در شباهت‌های ساختاری، جنینی و ژنتیکی جانداران؛ پراکندگی جغرافیایی گونه‌های مرتبط با هم، و ثبت سنگواره‌ای تغییرات، قابل مشاهده‌است. نیای مشترک جانداران امروزی تا بیش از ۳٫۵ میلیارد سال پیش؛ یعنی از زمان پیدایش حیات روی زمین، قدمت دارد.[۹][۱۰][۱۱][۱۲] تکامل چه به صورت درون‌جمعیتی و چه به صورت گونه‌زایی میان جمعیت‌ها، از طرق گوناگونی روی می‌دهد؛ آهسته و پیوسته به نام انتخاب انباشتی، یا به سرعت از یک موضع ایستا تا موضع بعدی؛ که تعادل نقطه‌ای خوانده می‌شود.

مطالعهٔ علمی تکامل از نیمهٔ قرن نوزدهم آغاز شد، زمانی که تحقیقات روی ثبت سنگواره‌ای و تنوع جانداران، بسیاری از دانشمندان را متقاعد کرد که می‌بایست گونه‌ها به نحوی تکامل یابند. بر مبنای سنگواره‌ها می‌یابیم که جانداران امروزی متفاوت از گذشته هستند و به میزانی که به گذشته‌های دورتر می‌نگریم، فسیل‌ها متفاوت‌تر می‌شوند.[۱۳].[۱۴] سازوکارهای پیش‌برندهٔ تکامل همچنان نامشخص باقی ماندند؛ تا سال ۱۸۵۸ که نظریهٔ انتخاب طبیعی، به طور مستقل توسط چارلز داروین و آلفرد والاس ارائه شد. در اوایل قرن بیستم، تئوری‌های داروینی تکامل با ژنتیک، دیرین‌شناسی و سامانه‌شناسی ادغام شدند که با پیوستن یافته‌های بعدی چون زیست‌شناسی مولکولی؛ تحت عنوان تلفیق تکاملی جدید به اوج رسید.[۱۵] این تلفیق به یک بنیان اصلی در زیست‌شناسی بدل شد؛ چنان که تبیینی منسجم و یکپارچه، برای تاریخ و تنوع زیستی حیات روی زمین، فراهم ساخت.[۱۶][۱۷][۱۸]

 

زیست‌شناسی بقا، جنین‌شناسی، بوم‌شناسی، فیزیولوژی، دیرین‌شناسی و پزشکی مطالعه و به‌کاربسته می‌شود. به علاوه، تکامل بر دیگر حیطه‌های مطالعات بشری، همچون کشاورزی، انسان‌شناسی، فلسفه و روان‌شناسی نیز اثرگذار بوده‌است.

نظریه فرگشت پایه و اساس زیست‌شناسی نوین است و با شواهد بسیاری پشتیبانی می‌گردد و هیچ چیز در زیست‌شناسی بدون آن معنا نمی‌یابد. همزمان در جزئیات اختلاف نظر هست و پرسش‌های بسیاری نیازمند پاسخ هستند که زیست‌شناسان تکاملی به آن‌ها می‌پردازند. زیست‌شناسان تکاملیواقعیت وقوع تکامل را مستند کرده، و همچنین نظریاتی در شرح علل آن توسعه داده و می‌آزمایند.

 

امروزه تکامل در شاخه‌های مختلف علوم زیستی چون

 

وقوع تکامل بدان معناست که تمام موجودات زنده با همهٔ تنوعی که دارند، از نیاکانی مشترک پدیدار گشته‌اند..



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2228
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 6 خرداد 1392
.
موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی