.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت
هر که هستید و هر کجا زندگی می‌کنید، آرامش را به زندگی خویش دعوت کنید و آن را در ذهن خود جایگزین سازید. اگر کلام و رفتار شما قرین آرامش باشد بدون شک این ویژگی به دنیای اطراف شما نیز سرایت خواهد کرد. بخاطر داشته باشید، برای رسیدن به این وضعیت ، لازم است برخی قابلیتهای ویژه را در خود پرورش دهید و شرایط خاصی را در زندگی خویش ایحاد نمایید. رعایت نکات زیر مقدماتی است که به شما کمک می‌کند و در این مسیر گام بردارید.
راههای رسیدن به آرامش
یاد بگیرید که گاه مسائل را رها سازید.
بدین معنی که به هر مسئله‌ای دائما گره نخورید. وقتی همیشه و همه جا فکر مسائل خود هستید و به مرور آنها می‌پردازید، در واقع همیشه بار اضافی را با خود حمل می‌کنید، که این خود سبب ایجاد اضطراب و استرس در شما می‌گردد. بیاموزید که با یک ذهن رها و آزاد زندگی کنید. این امر به شما کمک می‌کند تا با هر محرک کوچک و یا مانع جزئی آشفته نشوید.
به خود و خدای خود ایمان داشته باشید.
اگر به خود و خدای خود ایمان داشته باشید، براحتی از عهده مشکلات زندگی برخواهید آمد و ثابت قدم و مطمئن در راه رسیدن به اهداف خود گام بر خواهید داشت.
مثبت اندیش باشید.
اگر دیدگاه مثبت اندیشی نداشته باشید، همه چیز می‌تواند بی‌فایده و بی‌ثمر باشد. داشتن نگرش مثبت و امید ، بهترین سلاح در مقابل ترس و اضطراب است.
نسبت به انتظارات و برنامه‌های خود واقع بین و منطقی باشید.
توانائیهای خود را در موقعیتهای خاص بشناسید و نسبت به عدم توانائیها و ضعفهای خود واقع بین باشید. هر چقدر نگرش شما نسبت به مسائل زندگی منطقی‌تر باشد، به آرامش بیشتری دست خواهید یافت.
نسبت به انسانها ، عشق بی قید و شرط خود را نثار کنید.
شما می‌توانید از دوستان ، همکلاسیهای خود شروع کنید. یاد بگیرید که آنها را بدون قید و شرط دوست بدارید، در مقابل ضعفهای آنها صبور باشید و خطاها و اهمال کاریهایشان را ببخشید. هر چقدر نسبت به دیگران بخشش بیشتری داشته باشید، احساس شادی و خرسندی بیشتری را تجربه خواهید کرد.
معنای فداکاری را لمس کنید.
دست بخشش داشته باشید، ولی انتظار بازگشت نداشته باشید. دیگران را به شیوه خودشان خوشحال کنید. به افراد بی پناه و یتیم و فقیر کمک کنید. برای آنهایی که خواهان یاری گرفتن از شما هستند پشت و پناه باشید، و بدون آن که منتی بر آنها نهید تکیه گاهشان باشید، هر چقدر بیشتر ببخشایید، از الزامات و قید و بندها بیشتر رها خواهید شد.
افکار خود را بازسازی کنید.

در افکار و عقاید خویش نسبت به شخص خود ، بازنگری کنید. بیاموزید در مقابل خویشتن صبور باشید و ارزشها ، استعدادها و مهارتهای خود را ارج نهید. خود را بدون هیچ قید و شرطی دوست بدارید. هر گونه ترس و تردید غیر منطقی که در مورد خود دارید، کنار بگذارید. اگر دیدگاه مثبت و سالمی را در مورد خود داشته باشید، یاد خواهید گرفت که خود را بدون قید و شرط قبول داشته باشید




:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1440
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 10 تير 1392
.

در سراسر تاریخ، مناطق خاصی به عنوان راهنما، خصوصاً به سوی حالاتی از آگاهی به ثبت رسیده است. معمولاً این مناطق دارای خصوصیات بسیار ویژه‌ٔ طبیعی‌اند. مثلاً اینکه همیشه به طرزی وصف‌ناپذیر زیبا هستند. این مکان‌ها ممکن است آبشار یا جنگل‌های وسیع و سرسبز با درختان سر به فلک کشیده و یا ممکن است از ویرانه‌های باستانی تشکیل شده باشد. اغلب ما با محل‌های مشهور و اسرارآمیزی چون ستون‌های سنگی در انگلستان، اهرام بزرگ مصر، ماچو پیکچو، گراند کانیون Grand canyon (دره‌ٔ عمیق رود کلرادو در شمال غربی آریزونا)، آشنا هستیم. آنچه که به این مکان‌ها ویژگی عرفانی می‌بخشد وجود کانال‌های انرژی است. در واقع کانال انرژی با جریان‌های انرژی بزرگ و کوچک خود به ما الهام، سکوت، روح و انرژی بزرگ و کوچک خود به ما الهام، سکوت، روح و انرژی می‌بخشد. اما این طور نیست که کانال‌های انرژی فقط در مکان‌های مشهور باشند. آنها در همه‌جا وجود دارند. ممکن است این کانال‌ها از میان شهرتان و یا حتی حیاط خانه‌تان بگذرند.
● کانال انرژی چیست؟
کانال انرژی، مکانی با نیرو و انرژی متمرکز است که در هماهنگی با آگاهی انسان عمل می‌کند. انرژی الکتریکی، مغناطیسی و معنوی در نقطه‌ای بر سطح زمین کانونی شده و میدان الکتریکی، شما را به میدان زمین و کل کیهان متصل می‌کند. این جریان‌های انرژی ممکن است قوی باشند همانند انرژی‌های عظیم مکان‌های مقدس و یا ضعیف باشند همانند جریانی که ممکن است در پارک محل سکونت شما جاری باشد.
جریان‌های انرژی مذکر و مؤنث باعث ایجاد حس‌های متفاوتی می‌شوند. کانال‌های انرژی مذکر، در تفکر متمرکز و تصمیم‌گیری به شخص کمک می‌کند. کانال‌های انرژی مؤنث، روح و ذهن را آرامش بخشیده و به شما کمک می‌کند تا پیام‌ها را از دنیای بیرونی و از جهان درون، دریافت کنید.
یک کانال انرژی به این صورت به وجود می‌اید که انرژی ذاتی زمین و ضربان آن، در اتصال با کیهان قرار گرفته و متمرکز می‌گردد. این انرژی طبیعی و لایزال در بسیاری از مکان‌ها به چشم می‌خورد، از کریستال‌های طبیعی گرفته تا نیروی حیاتی حیوانات و گیاهان. مثلاً انرژی‌های شخصی ما می‌توانند با هماهنگی با محیط اطراف، منجر به ایجاد یک جریان انرژی شود و اینگونه است که مثلاً در پارک نزدیک منزل شما یک کانال انرژی شکل می‌گیرد. همهٔ پارک‌ها حاوی جریان‌های انرژی نیستند اما آنهائی که به علت زیبائی طبیعی مورد حفاظت قرار گرفته‌اند، احتمالاً چنین جریان‌هائی را در دل خود دارند. ممکن است نیروی ذاتی چنین مکان‌هائی با احساسات مردمی که در آنجا گرد هم آمدند و برای نخستین بار به ویژگی مکان پی برده و به حفاظت آن همت گماشتند بر هم تأثیر گذاشته باشند.


مکان ایجاد و رشد تمدن‌ها و فرهنگ‌های گذشته نیز حاوی جریان‌های انرژی است. انرژی‌های شخصی و گروهی نیز می‌توانند با زمین و آسمان اثری متقابل داشته و منجر به ایجاد مکان‌های حاوی انرژی شوند. منطقهٔ موسوم به تپه خرس در داکوتای جنوبی که سرخپوست‌ها سال‌ها مراسم آئینی خود را در آنجا برگزار می‌کردند یکی از این نقاط است. در اصل، خود آن کوه از تقدس بالائی برخوردار نبوده بلکه انرژی انسان‌ها به آنجا تقدس بخشیده است. ما به شیوه‌ای خلاق با انرژی‌های اطراف خود تأثیر متقابل داریم و به این ترتیب، هم از محیط، انرژی می‌گیریم و هم به آن انرژی می‌بخشیم. مکان مورد علاقه شما در باغ یا جنگل، به واسطهٔ انرژی که شما به آن می‌دهید می‌تواند به یک کانال انرژی، مبدل گردد.
لحظهٔ وقوع حوادث دارای انرژی هستند. قتل و یا اندوه شدید می‌تواند منجر به شکل‌گیری یک کانال انرژی منفی شود.
● یافتن یک کانال انرژی
یافتن یک جریان انرژی، بسته به میزان آگاهی و گیرندگی شما و همین‌طور بسته به نوع انرژی کانال مزبور، می‌تواند آسان یا دشوار باشد. به مکانی که همواره برایتان معنی خاصی داشته و یا در آنجا احساس خوبی به شما دست می‌دهد بروید. بهتر است زمانی را انتخاب کنید که خلوت‌تر باشد به این ترتیب بدون مزاحمت دیگران می‌توانید تمرکز کرده و آرامش بگیرید. زمانی به آنجا بروید که فشار هیجانی زیادی نداشته باشید.
بهترین زمان برای یافتن جریان‌های انرژی، هنگام غروب یا سپیده دم است. همچنین هنگامی که زمین در مه فرو می‌رود (یعنی دریا و خشکی به هم می‌پیوندند) و هنگام اعتدالین (شروع یک فصل و اتمام فصل دیگر که فصل‌ها به هم می‌پیوندند) در این زمان‌های گذرا، جدائی ما بین جهان‌ها محو می‌گردد. سلت‌های (celtانسان‌های پیش از تاریخ که در غرب اروپا زندگی می‌کردند) باستان بر این امر واقف بوده و این زمان‌ها را زمان‌های اقتدار می‌نامیدند.
متأسفانه، نیروی یک جریان انرژی، انرژی‌های ناخوانده را هم به سوی خود جذب می‌کند. در واقع آنها هم احتمالاً به دلیلی مشابه دلیل شما به آن امکان جذب می‌شوند.
بهتر است با یک همراه به مکان مزبور بروید، همراهی که در حضورش بتوانید انرژی‌های آنجا را حس کرده و ضمناً باعث پریشانی حواس شما نگردد.
پس از آنکه مکانی را که احتمال می‌دهید حاوی یک کانال انرژی باشد یافتید، به ذهنتان اجازه دهید که آرام گیرد تا بتواند انرژی محیط را جذب کند. به صدای باد، تکان خوردن برگ‌ها یا صدای پرندگان گوش بسپارید. گویا چیزی می‌خواهد با شما ارتباط برقرار کند. به شاخهٔ درختان بنگرید که آسمان را لمس می‌کنند. ذهنتان را آرام کنید. اندیشهٔ کارهای روزمره زندگی را به کناری بگذارید. با خالی کردن خود از چنین همهمه‌هائی می‌توانید آنچه که رنجتان می‌دهد را بیابید.
تصور کنید که از خودتان بیرون رفته‌اید، به درون زمین، تصور کنید که بالا می‌روید و با کیهان یکی می‌شوید. چه حسی دارید؟ اگر جریان انرژی در آن مکان وجود داشته باشد، حسی در درونتان جاری خواهد شد، احساس آرامش یا شگفتی. اولین چیزی که به نظرتان خواهد رسید، بالا رفتن سطح انرژی جهان است؛ چه آسمان زنده‌ای! گلبرگ‌های بنفشه چه لطیفند! چه علف‌های سبزی! حس می‌کنید انرژی زمین از درونتان بالا می‌رود و ذهنتان گشوده می‌گردد. اگر جریان انرژی مذکری یافته باشید واژه‌ها، جمله‌ها، اندیشه‌ها و افکار از درونتان همانند آب چشمه بیرون می‌زند. اگر جریان انرژی، مؤنث باشد احساس گشایش، باروری و یکپارچگی خواهید داشت و اگر چنانچه انرژی‌های مذکر و مؤنث هر دو شما را احاطه کرده باشند، ترکیبی از آثار آن دو در شما القاء خواهد شد.
این تمرین را در مکان‌های مختلف انجان دهید، پارک کنار خانه‌تان، محل عبادت یا حیاط منزل. بعضی اشخاص به این طریق یک یا دو جریان انرژی را در منزل خود یافته‌اند. اگر در منزل تازه‌سازی زندگی می‌کنید، جریان انرژی احتمالاً صرفاً از شما ناشی شده است، از نیرو و انرژی شخصی شما. اما اگر در خانه‌ای قدیمی به سر می‌برید جریان انرژی احتمالاً از ساکنین قبلی خانه ناشی شده است. گاهی اوقات ممکن است از وجود بعضی چیزها در آنجا آگاه شوید. حتی ممکن است یک روح کشف کنید!
البته به هیچ یک از کارهای گفته شده نیازی نیست. بدون هیچ آگاهی قبلی، ناگهان جریان انرژی به درون شما وارد می‌شود. در حالیکه مشغول انجام دادن کار خود هستید، ناگهان احساسات و اندیشه‌هائی در شما القاء می‌گردد که گوئی از همه سو به سوی شما روانند.
● جریان انرژی مورد علاقه خود را پیدا کنید
شما هرگاه پاسخ پرسشی را نمی‌دانید به دامان طبیعت بروید و به یک درخت بلوط پیر تکیه کنید. درختان چیزهای زیادی برای گفتن دارند اما به شرط آنکه به دقت به آنها گوش بسپارید چرا که درختان به آرامی سخن می‌گویند. چون ریشه‌هایشان در اعماق زمین فرو رفته و شاخه‌هایشان به آسمان می‌رسد. آنها شما را به یاد انرژی نهفته در وجود خودتان می‌اندازند.
مکان‌های مقدس مشهور پر از کانال‌های انرژی به مقدار فراوان هستند. اما برای تجربهٔ نیروی یک جریان انرژی، منتظر رفتن به چنین مکان‌هائی نباشید. این کانال‌ها در بسیاری از مکان‌ها وجود دارند. پس از مختصر تمرینی می‌توانید آنها را به راحتی تشخیص دهید.
نقاط بسیاری در روی زمین، کانون‌های تمرکز نیرو و انرژی هستید. آنها را فرا بخوانید تا بیابید و شاید هم آنها را شما را بیابند!
 



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1643
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 10 تير 1392
.

بدون انرژی هیچ کاری انجام نمی‌شود فقط زمانی که به حد کافی انرژی داشته باشیم می‌توانیم درست بیندیشیم و مسائل را با بینشی دقیق و صحیح مورد ارزیابی قرار دهیم. زمانی که انرژی کافی داشته باشیم می‌توانیم به مسائلی که برایمان اهمیت دارند و کارهایی که باید انجام شوند، بپردازیم اما فراموش نکنیم تنها هنگامی می‌توانیم احساس خوشبختی را درون خویش پیداکنیم که از انرژی ذخیره شده کافی برای افزایش کیفیت همه کارها در زندگی برخوردار باشیم. در بدن ما برای تداوم حیات فعل و انفعالات بسیاری به‌طور خودکار انجام می‌شود فعل و انفعالاتی که هیچ‌گاه به آن فکر نمی‌کنیم، ما می‌توانیم از این فعل و انفعالات بدن خود انرژی لازم را خلق و احساس خوشبختی را از هر آنچه که هم‌اکنون در پیش رو داریم به دست آوریم، پس انرژی مثبت به یکدیگر بدهیم.
● شور و نشاط، تضمین خوشبختی
آیا شما هم افرادی را می‌شناسید که دارای انرژی فوق‌العاده‌ای هستند و حتی تا سنین بالا نیز به‌طور غیرقابل تصور فعال و توانمند باقی می‌مانند؟ ما چه چیزی را باید از این افراد بیاموزیم؟ آنها یک اصل مهم را شعار زندگی خود قرار می‌دهند؛ هر کاری که برای ما لذت‌بخش باشد آن را آسان‌تر و کم زحمت‌تر انجام می‌دهیم و در عین حال احساس خوشحالی و خوشبختی را در حاشیه اعمالمان لمس می‌کنیم. اگر کاری را با علاقه و لذت انجام دهیم به‌طور معمول انرژی کم‌ تری به کار می‌بریم و برای آن کار شور و شوق از خود نشان می‌دهیم مگر خوشبختی اکنون چیزی جز داشتن شور و نشاط در هر موردیست؟ به عبارتی شور و نشاط تضمین خوشبختی است.
● نگرانی مثبت
فراموش نکنید که نگرانی و فشار، یک جنبه مثبت نیز دارد. نگرانی مثبت می‌تواند قدرت و انگیزه به وجود بیاورد. هنگام صرف تلاش زیاد برای انجام کار یا مبارزه‌طلبی (مثلا در مسابقات ورزشی، امتحانات، ارتقای شغلی رقابت‌جویانه) ما در حال تجربه نگرانی مثبت هستیم از موارد دیگر نگرانی مثبت می‌توان از انجام همراه با موفقیت یک وظیفه یا تکلیف مشکل برای برتری یافتن بر دیگران و تجربه کردن تایید و تحسین آنان نام برد «هایکوارنست» روانشناس، اظهار می‌دارد که یک دیدار غیرمنتظره، یک موفقیت باورنکردنی، برنده شدن تیم ورزشی و هر چه را که تجربه‌ای مثبت به شمار رود بر جسم و روان ما تاثیر مثبت می‌گذارد در چنین مواقعی هورمون‌هایی مثل تستسترون، انسولین، و آدرنالین ترشح می‌شود و ما به سرعت احساس رضایت و خوشحالی می‌‌کنیم.
● اعتماد به نفس داشته باشید
این ده دستور ساده و عملی برای غلبه بر احساس خود کم‌بینی و تقویت ایمان و اعتقاد درونی است به این برنامه عمل کنید تا شما هم جزو افرادی باشید که به قوای درونی خود ایمان آورده و احساس قدرت تازه‌ای می‌کنند.
۱) تصویر ذهنی فردی موفق و خوشبخت را به‌‌طور مستمر و دائمی در ذهن خود حک و تثبیت کنید. به این تصویر محکم بیاویزید و اجازه ندهید محو شود ذهنتان به تدریج تصویر داده شده را ثبت می‌کند. هرگز به صورت آدمی شکست خورده به خود نگاه نکنید به قدرت واقعی تصویر ذهنی شک نکنید چرا که این کار خطرناک است چون هر چیز به ذهن وارد شود آن را تقویت می‌کند. صرف‌نظر از این‌که در حال حاضر اوضاع چقدر بد و ناگوار به نظر می‌رسد همواره تصویر موفقیت را در ذهنتان مجسم کنید.
۲) هرگاه فکری منفی می‌خواهد ذهنتان را به خود مشغول کند با وارد کردن فکری مثبت آن را از مغزتان بیرون کنید.
۳) مسایل و موانع را در ذهنتان بزرگ نکنید. هر مانعی را کوچک و بی‌ارزش بشمارید و آن را تا حد امکان با دقت بررسی و به‌طور موثر مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. مسائل را باید آن‌طور که هستند دید نباید اجازه داد افکار منفی آنها را بزرگ‌تر از آنچه هست جلوه دهد.
۴) تحت تاثیر اعمال و موفقیت‌های اطرافیان قرار نگرفته و سعی نکنید از آنها تقلید کنید هیچ‌کس نمی‌تواند به خوبی شما باشد یادتان باشد که بسیاری از افراد با وجود رفتار و ظاهری مطمئن، همان‌قدر گرفتار ترس و تردید هستند که شما هستید.
۵) این کلمات پویا و نیروبخش را روزی ده بار تکرار کنید «وقتی خدا با ماست چه کسی می‌تواند بر ما غلبه کند».
۶) از مشاوری صلاحیت‌دار کمک گرفته تا بدانید چرا اعمالی منفی از شما سر می‌زند، علت حقارت و بدگمانی به خویشتن را که بیشتر ریشه در کودکی دارد ریشه‌یابی کنید شناخت آنها راهی به سوی درمان آنهاست.
۷) روزی ده بار جمله زیر را با صدای بلند تکرار کنید «من می‌توانم، آری من می‌توانم به کمک خدایی که به من نیرو می‌بخشد به انجام هر کاری که بخواهم موفق شوم آری من می‌توانم».
۸) توانایی‌های بالقوه خود را ارزیابی کنید و سپس آنها را چند برابر افزایش دهید البته به خود مغرور نشوید اما حس احترام به خود را تقویت و افزایش دهید.
۹) خود را به ذات احدیت بسپارید برای این کار کافیست بدانید قلب شما خانه خداست.
۱۰) به خود بگویید چرا من از قلب خویش نیروی ماورای طبیعت را به سوی خود و زندگی خود جذب نکنم؟


● غول چراغ جادو
غول چراغ جادو می‌گوید: شنیدم که می‌گویی دیگران باعث شده‌اند که شما در این نقطه که مورد رضایت‌تان نیست قرار گیرید اما ارباب من، اصلا دیگران در این تفسیر وجود ندارند هر یک از ما دیگری است که مستقل می‌اندیشد و عمل می‌کند اگر به دقت به رفتارها بنگری، درخواهی یافت که ناتوانی عاطفی و خونسردی و عدم تفاهم و مقاومت در برابر دگرگونی‌های مثبت و آنچه را که در دیگران می‌بینی به راستی از خود توست. تو خود آنهایی با اندیشه‌ای متفاوت که تنها روی محدوده باورهایت تمرکز نموده‌ای. اگر کاری انجام نشده این خودت هستی که آن را انجام نداده‌ای اگر سوء‌تفاهمی ایجاد شده خودت به‌ آن باور دامن زده‌ای اگر در رنج و فشار عاطفی قرار داری خودت آن را برگزیده‌ای اگر تمامی آنچه را که آرزو داری نمی‌شوی این خودت هستی که تن به دگرگونی نمی‌دهی پس نباید از عدم هستی در خوشبختی شیرین خودت رنج ببری.
هیچ‌کس نمی‌تواند به شما بیاموزد که تو باید حتما دگرگون شوی مگر خودت بخواهی ارباب من، هیچ کسی نمی‌تواند برایت از بیرون خودت شادی و آرامش مهیا کند تا خودت این احساسات زیبا را در درون خویش مهمان کنی البته اگر بتوانی با حداقل‌ها هم سازگار باشی هیچ‌کس نمی‌تواند استعدادهای شما را تا خودت واقعا نخواهی از قوه به فعل درآورد و تو را تحقق بخشد. شما خود و تنها خود می‌توانی خویشتن را دریابی و از نو آغاز کنی تنها روی دو پایت بایستی و فریاد برآوری این یگانه کسی است که می‌تواند جایگاه بودن را در این نقطه پر کند.
ذرات تو غنی بوده و ما محتاجیم
محتاج به غیر خود مگردان ما را



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1495
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 10 تير 1392
.
ابن سینا "مشتق شدن همه چیز از هستی لازم"، ابدیت هستی و نیز نفی شناخت آنچه مجزا از منبع هستی ست را در این کتاب توضیح داده است.

ابن سینا برای هر علمی موضوعی در نظر گرفته و علوم را به دوشاخه نظری و عملی تقسیم کرده است. از نظر او، علم نظری دانشی ست که موضوعش مستقل از ماست درحالی که علم عملی برای ما کاربرد دارد. او سه نوع علم عملی در نظر می گیرد:
 
دانش کشورداری، اقتصاد و حکومت بر خود. او همچنین سه علم نظری را ممکن می داند: فیزیک، ریاضی و دانش ماوراء الطبیعه.

ابن سینا اولین کسی ست که کانی شناسی را ابداع کرده و در شیمی به شیوه قدیم هم کار کرده است. ابن سینا در نجوم نیز تحقیقاتی دارد و با ابوریحان بیرونی تبادل فکر داشته است. یرداختن به حوزه های مختلفی که ابن سینا در آنها کار کرده از بحث این مقاله خارج است.

ابن سینا دانش ماوراء الطبیعه را دانشی الوهی می داند و موضوعش را طبق دیدگاه ارسطویی چیزی می داند که موجودیت داشته باشد. او به دو دلیل مربوط بودن خدا به دانشهای دیگر را نفی می کند:

۱. دانش های دیگر یا دانش عملی هستند یا فیزیک یا ریاضی و نمی توانند درباره خدا باشند.

۲. اگر خدا در متافیزیک بررسی نشود در هیچ علم دیگری قابل بررسی نخواهد بود. حتی اگر محوریت موضوع خدا در این علم لازم باشد نمی توان جز این یذیرفت که خدا موضوع خود را تشکیل می دهد.

ابن سینا این مورد را مطرح می کند که موضوع متافیزیک به علت اولیه مربوط است. اگرچه به نظر ابن سینا، علت اولیه موضوع منحصر به متافیزیک نیست. چرا که وجود این علت باید در این علم نشان داده شود. ابن سینا با استفاده از متافیزیک ارسطو این راه حل را ییشنهاد می کند که موضوع متافیزیک هستی آن گونه که هست می باشد که با هر آن چه وجود دارد اشتراک دارد. در تاریخ متافیزیک ابن سینا نخستین کسی ست که این راه حل را ییشنهاد کرده است.

ابن سینا موضوع متافیزیک را با موضوع دیگر علوم نظری مقایسه کرده است. او فیزیک را دانش اجسام آن گونه که هستند نمی داند بلکه آن گونه که حرکت می کنند یا ساکنند. ریاضیات از نظر او، دانش مربوط به اندازه گیری و اعداد است و بنابراین به هستی که حادث شدنش ریاضی ست ارتباط دارد. در هر دوی این دانشها هستی به طور محدود بررسی می شود چرا که به ماده، اندازه یا تعداد بستگی دارد. در این دو دانش،‌ هستی ییش فرض شده است بدون آن که برای خودش مطالعه شود. هستی موضوع دانش متافیزیک است و در این دانش بدون هیچ محدودیتی بررسی می شود. متافیزیک همه مقوله های مربوط به هستی از جمله: ذات، کمیت و کیفیت را شامل می شود ولی مقوله عمومی تر خود هستی ست که بقیه مقوله ها را دربر می گیرد.

موضوع متافیزیک، هستی همانطور که هست و مشترک با هر آن چه هست می باشد. ابن سینا می گوید که هستی نخستین موضوعی ست که به فکر در می آید. این نظر ابن سینا بعدها توسط فیلسوفانی نظیر آکویناس و هایدگر استفاده شده است. تعبیر هستی از این جمله ابن سینا، درک روح ما از موجودیت داشتن چیزهاست. هستی، همه چیز را نه آن طور که این گونه یا آن گونه است بلکه آن طور که موجودیت دارد دربر می گیرد.

ابن سینا علاوه بر ارسطو، از نظر فارابی نیز بهره برده است. فارابی متافیزیک ارسطو را به این صورت در نظر گرفته بود که ١٠علت برای هستی وجود دارد که ٩ علت ثانوی هستند. از نهمین علت، علت دهم که علت فعال است به وجود می آید.
 
 

دو علت اول، اولین کره آسمانی و هفت علت کرات مربوط به سیارات را یدید اورده اند. فارابی روح این کرات را به خلقت جوهر جسمانی توسط خدا مربوط می دانست که ماده اولیه همراه با حرکت را تشکیل داده است که اجزایش با وجود تفاوتهای شکلی به هارمونی و هماهنگی رسیده اند، نیزعناصر چهارگانه طبیعی یعنی گرما، سرما، خشکی و رطوبت از آنها تشکیل شده است. در ادامه چرخه تکاملی، اشکال کامل تر یعنی گیاهان، جانوران و انسان یدیدآمده اند. فارابی همچنین به علم منطق، توانایی زبان و فکر یرداخته است. او تکامل ذهن را به سه مرحله ذهن بالقوه، ذهن بالقعل و ذهن به دست آمده تقسیم کرده است. از نظر او، نوع سوم ذهن با به کار بردن تصاویر و تصورات ذهنی حاصل شده است.

ابن سینا نخستین کسی ست که بین ذات* و موجودیت، فرق قائل شده است. از نظر او، موجودیت همان حادث شده از ذات است. به عبارت دیگر، موجودیت همان چیزی ست که به ذات می رسد وقتی که وجود می یابد.

ابن سینا مفهوم لازم را در نظر می گیرد. از نظر او، لازم تاییدی بر موجودیت است. ارسطو نیز لزوم را در متافیزیک خود به عنوان مفهومی اساسی مطرح کرده بود. ابن سینا لزوم خدا را به عنوان دلیلی بر موجودیت خدا به کار می برد.

یکی دیگر از مشخصه های متافیزیک ابن سینا، تفاوتی ست که بین لازم و ممکن مطرح کرده است. از نظر او، لازم به علت احتیاجی ندارد در حالی که ممکن به علت محتاج است. توجه به تفاوت بین ذات و موجودیت در اینجا ضروری ست: هستی لازم، اصل موجودیتش را در خود دارد اما هستی ممکن این طور نیست و اصل موجودیتش را در خود ندارد. برای هستی ممکن، موجودیت یک حادثه است که به ذات اضافه می شود. هستی ممکن به چیزی احتیاج دارد تا واقع شود که همان هستی لازم است. به عبارت دیگر، هستی لازم همان علت هستی ممکن است که موجودیت آن را سبب شده است. این هستی لازم به نوبه خود، یا لازم است یا ممکن و اگر ممکن باشد برای موجودیت یافتنش به علت لازم دیگری احتیاج دارد. بنابراین هستی لازم به طور الزامی باید وجود داشته باشد تا همه چیز هستی خود را از آن بگیرد. ابن سینا تایید کرده است که در هستی لازم، هستی و ذات یکی هستند.

طبق استدلال ابن سینا، وجود ابدیت هستی الزامی ست. چرا که در یک تداوم زمانی، هر چیز توسط علتی به وجود آمده که خودش علتی ممکن است. بنابراین همیشه می توان به یک علت درونی و سیس یه علت آن علت رسید و تا بی نهایت ادامه داد. طبق نظر ابن سینا، اگر بخواهیم برای چیزی علتی در نظر بگیریم، باید آن علت به طور هم زمان با آن چه سبب شده وجود داشته باشد بنابراین علت لازم آن خواهد بود. خلقت از نظر ابن سینا، به این معنی نیست که موجودیت از یک "تصمیم" درونی در زمان مشتق می شود (تصمیم الوهی که مشکل چندگانگی را ایجاد می کند) بلکه به این معنی ست که یک شیء، موجودیتش را از یک علت لازم گرفته است. بنابراین خلقت یک وابستگی در هستی ست نه تداوم زمانی.

الزام ابدیت هستی در دیدگاه ابن سینا یعنی اثبات ابدیت هستی توسط ابن سینا. به عبارت ساده تر اثبات ابدیت هستی یعنی اثبات وجودی ابدیت هستی. یس احتمال و امکان در آن راه ندارد. ابن سینا هستی را ابدی می دانست.

ابن سینا دو دلیل برای نادرست بودن نظریه تدوام درونی-زمانی اصل اولیه نسبت به موجودیت جهان ارائه داده است:

۱. اگر در نظر بگیریم که خدا قدرت خلق کردن را قبل از خلقت داشته، این اشکال وجود خواهد داشت که زمانی معین قبل از خلقت جهان وجود داشته که شامل خدا هم شده است و این غیر ممکن است،

۲. اگر در نظر بگیریم که خدا خلقت را در زمانی غیر از زمانی که جهان را خلق کرده است می توانست آغاز کرده باشد،‌ این اشکال وجود دارد که خالق در زمان معنی از ناتوانی به توانایی رسیده و این لزوم خلقت بوده که به او چنین امکانی داده است و این مورد، اشکال دوم این نظریه است.

ابن سینا در کتابش نتیجه گرفته که تداوم درونی-زمانی برای خلقت غیر ممکن است و خلقت را باید به صورت یک اشتقاق موجودات از فکر خدا در نظر گرفت چراکه خدا فکری خالص است که به فکر می آید و فکرش به صورت کار است که همان ذات همه موجودات است.

ابن سینا با این نظریه، چندگانگی را از اصل اولیه رد کرده است: "او همه چیز را در آن واحد به تفکر در می آورد که به چندگانگی در ماده شکل می گیرد یا در حقیقت ذاتش به فرمهایشان درمی آورد اما این فرمها از فکر او مشتق می شود." ذات اجسام به دلیل آن که فکر شده اند، وجود دارد. جهان از این فکر که همان اصل اولیه لازم است یدید آمده است.

برای این که این اصل دارای یگانگی باشد، ابن سینا از اصل نئو افلوتینی بهره گرفته و در کتابش نوشته است که اشتقاق اول از واحد است که فکر دیگر را مشتق می کند و این اشتقاق ادامه می یابد و تحت هر فکر، یک کره آسمانی وجود دارد (ابن سینا در مجموع ۱۰ فکر مجزا در نظر گرفته است). طبق این نظریه نئو افلوتینی، جهان از یک اشتقاق اولیه از فکر الوهی سرچشمه گرفته است.

نظریه متافیزیک ابن سینا چند مشخصه مهم دارد:


۱. ابن سینا یایداری موضوع متافیزیک یعنی هستی همان طور که هست را مطرح کرده است.


۲. هستی، نخستین موضوعی ست که به فکر ما می رسد.


۳. ابن سینا ذات و موجودیت (یا هستی) را از هم متفاوت در نظر گرفته است. این مورد در متافیزیک یونانی بررسی نشده بود.


۴. خدا هستی لازم است که هستی و ذاتش لزوما در او مرتبط هستند.


۵. جهان (ذات ها) از خدا مشتق شده که خودش فکر می شود.


لازم است اشاره کنم که دور شدن ابن سینا از فلسفه ارسطو را یکی از مزیات فلسفه سینایی می دانند. هرچند که بهتر است وجوه متفاوت هر دو را در نظر گرفت.


* اگر کلمه ذات یا essence را درباه خدا به کار بریم، ذات همان جوهر یا substance است. ارسطو نیز برای جوهر یا substance چهار معنا در نظر گرفته بود: ١. ذات یا ti esti ٢. فراگیر یا universal ٣. گونه ۴. سوبسترا.



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1382
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 10 تير 1392
.

میدانیم روح از عالم خاک به مرگ جسم از آن خارج شده وبدنیای روح منتقل میشود نیروی شعور انسان با از هم پاشیدگی اعضا ء بدن و مغز از کار می افتد ولی در مقابل احساس انسان بی اندازه قوی میشود و روح رنج و ناراحتی را بیش از عالم جسمانی احساس می کند در هنگام مرگ چنانکه گفتیم عقل وادراک از کار می افتد شخص متوجه نیست که چه بر او می گذرد و از اینکه روح از بدنش جدا می شود بی اطلاع می باشد ء حالات روحی انسان در لحظات مرگ و پس از مرگ شباهت زیادی به خواب و رؤیا دارد زیرا در هنگام خواب هم قوای عاقله موقتا از فعالیت می افتد و آنچه را انسان در خواب می بیند حقیقت پنداشته و خیال می کند واقعیت دارد

لازم به توضیح است عوالم روحی محدود نبوده و تا بی نهایت یکی پس از دیگری وجود دارد می توان عوالم مختلف روحی را در سه موضوع خلاصه کرد

1-عالم برزخ یا عالم تصفیه
2-عالم احساس
3-عالم عقلانی
آری وقتی روح از بدن جدا می گردد و عالم جسمانی را ترک می گوید وارد عالم برزخ می شود نوعی رنج و الم و سرگردانی حتی گیجی به روح دست می دهد و در این عالم تصفیه بر حسب اعمال شخصی که زمان توقفروح در حالت برزخی است با تحمل ریج وعذاب آلودگی و صفات زدیله از بین می روند نوع تصفیه در مورد ارواح پست یا متوسط خوب فرق می کند و بستگی به نوع رفتارشخص در جهان مادی دارد مدت اقامت روح در عالم برزخ برای ارواح پست طولانی خواهد بود پس از آزادی روح از عالم تصفیه وارد عالم احساسات می شود در عالم احساسات هم روح از مرگ خود خبر ندارد و نمی داند از عالم جسمانی به عالم روح انتقال یافته است . و تماسهائی که با این نوع ارواح وسیله میز گردو مد یوم گرفته شده حاکی از اینست که شخصی می گوید نمرده ام و خیال می کند هنوز در عالم جسمانی قرار دارد. فرد درحال احتضار با ارواح دیگری که طی دوران حیاتش با آنها اشنایی یا قرابتی داشته برخورد می کند.این ارواح در آن نقطه حضور می یابند تا در کار انتقال دوح فردی که به تازگی در گذشته است به عوالم مارواء حیات مارن کمک و یاری می نمایند.روح فردی که به تازگی از جهان مادی رحل عزیمت گزیده
است مورد شناسائی دوستان و کسانی قرار می گیرد که طی دوران حیات پس
از مرگ با وی آشنایی داشته اند ... و در این نقطه افراد مذ کور اطلاعاتی در خصوص اوضاع و احوال حیات جاودانه روح در اختیار وی قرار میدهند
.



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1310
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 10 تير 1392
.

نوشتن غیر ارادی (دست نویسی اتوماتیک , کتابت):
نوشتن غیر ارادی نوعی از نوشتن است که فرد در حالتی ناهشیارانه یا نیمه هشیارانه اقدارم به آن میکند. این پدیده خارق العاده که در قرن نوزدهم از سوی برگزار کنندگان حلسات ارتباط با ارواح (احضار ارواح) مورد استفاده قرار می گرفت , بعدها مورد توجه و استفاده محققان فراروانشناسی واقع شد. در این فرایند , یک مدیوم بعد از ورود به یک وضعیت شبه خلسه , قلمی را در دست میگیرد و سپس به آرامی و به صورت غیر ارادی , عمل نوشتن بر روی کاغذ آغاز میشود. پیام های نوشته شده به سیک بیانی فرد انتقال دهنده پیام , آشکار می گردد. متیو مانینگ پیام هایی را به زبان های گوناگون از جمله فرانسوی , آلمانی , ایتالیایی , یونانی , لاتینی , روسی , عربی و بعضا قرون وسطایی از طریق نوشتن غیر ارادی , دریافت می کرد و انتقال میداد. بسیاری از این پیام ها فاقد انسجام و معنا بودند اما بعضی از آنها معانی خاصی را در بر داشتند. مانینگ بعدها به سوی نقاشی غیرارادی تمایل یافت. او در این فرایند تصاویری به سبک کاری نقاشان مشهور همچون پیکاسو داوینچی و ماتیس بر روی کاغذ و به صورت غیر ارادی , رسم می کرد.

تغییر چهره ای (حلولی , خلسه ای):
مدیوم تغیر چهره ای یا حلولی , هوشیاری و خودآگاهی اش را کامل یا نیمه کامل در حین ارتباط با ارواح از دست میدهد و از آنچه که در اطراف او در حال وقوع است , عملا نا آگاه باقی می ماند. غالبا در هنگام وقوع چنین حالتی بدن واسطه از سوی یک روح اشغال و کنترل میشود تا روح از این طریق بتواند حرف یا پیام خود را به زندگان منتقل کند. با این وجود ((خلسه )) قلمروی انحصاری واسطه ها نیست. کلمه خلسه اشاره به وضعیتی از درون متمرکز دارد که طی آن فرد گرچه خواب نیست اما اگاهی اندکی نسبت به وقایع اطراف خود ویک واکنش حداقلی را به محرک های بیرونی از خود نشان میدهد . گفته میشود بدن فردی که روح بیرونی در آن حلول کرده , معلق میان مرگ و زندگی است. در چنین وضعیتی ذهن فرد قادر است محدوده ها و حیطه های بالاتری را کشف کند.

تخته های حروف ارتباط با ارواح:
تخته حروف احضار ارواح از قدیم الایام تا کنون توسط هزاران هزار نفر از مشتاقان برقراری ارتباط با ارواح مورد استفاده قرار گرفته . کارکرد این وسیله شباهت بسیاری به شیوه نوشتن غیر ارادی دارد. کارشناسان هشدار داده اند که از این تخته نباید به عنوان یک وسیله بازی و تفنن استفاده کرد زیرا این شکل از برقراری ارتباط با دنیای ارواح می تواند فوق العاده خطرناک باشد.
تخته حروف احضار ارواح چیست؟
تخته حروف احضار ارواح یا quija به سادگی از یک تخته چوب فشرده که برای عموم افراد قابل دسترسی است., ساخته شده است. کلمه quija از دو واژه qui و ja ترکیب یافته که به ترتیب در زبان های فرانسوی و آلمانی معنای ((بله )) را میدهند.باید توجه داشت که خود تخته به تنهایی خطرناک نیست بلکه عمل برقراری ارتباط با ارواح از طریق این وسیله خطرناک است. شماره ها , حروف الفبا و کلمات ((بله )) و ((خیر )) در یک نظم دایره ای بر روی این تخته قرار داده شده اند. در مرکز تخته یک وسیله مخصوص به نام پلانشت که معمولا به جای آن یک استکان یا لیوان شیشه ای به صورت وارونه استفاده میشود وجود دارد. هرکدام از شرکت کنندگان در جسله ارتباط با ارواح که دور میز جای گرفته اند , یک انگشت خود را بر روی ظرف شیشه ای می گذارند و سپس شروع به طرح پرسش هایی از روح مورد نظر میکنند. سپس با به حرکت افتادن ظرف شیشه ای و قرار گرفتن آن در برابر هر حرف یا عدد , روح به پرسش پاسخ میدهد و البته همینجا باید گفت که افراد دور میز به سبب نزدیکی شان با ظرف شیشه ای خیلی راحت میتوانند سبب حرکت آن بشوند. دیل کاژمارک می گوید اغلب ارواحی که از طریق تخته مذکور با زندگان ارتباط برقرار می کنند , که ارواحی هستند که در یک سطح پایین تر قرار دارند و معمولا بسیار سرگردان و پریشان هستند و به احتمال زیاد بر اثر یک حادثه یا قتل خشن کشته شده اند و دقیقا به همین سبب ارتباط برقرار ساختن با این ارواح از طریقه تخته حروف احضار ارواح می تواند بسیار خطرناک باشد.
یک بازی خطرناک!!
گزارشی وجود دارد درباره دو زوج آمریکایی که در پی بازی با تخته احضار روح مسایل عجیب و ترسناکی برای آنها به وقوع پیوست . مالکان قبلی تخته , آن را پشت سرخود به جای گذاشته بودند. اتفاقات ناخوشآیند بسیاری در آن خانه بوقوع پیوسته بود اما این اتفاقات زمانی شدت گرفت که این دو زوج شروع به بازی با تخته احضار روح کردند. نهایتا اتفاقات ترسناک در خانه به حدی شدید شد که این 4 نفر خانه را ترک کردنه و به منزل یکی از اقوام خود پناه بردند. این ماجرا بعدا توسط یک موسسه تحقیقاتی معتبر مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که این خانه توسط ارواح خبیث تسخیر شده بود.

جلسات ارتباط با ارواح:
جلسه ارتباط با ارواح نشستی است که با هدف دریافت پیام هایی از دنیای ارواح و یا احضار ارواح برگزار می شود. معمولا در یک جلسه ارتباط با ارواح , یک واسطه (مدیوم) حضور دارد, هرچند که در بسیاری از موارد جلسات مذکور از سور افراد بیکار و شیاد با هدف خالی کردن جیب مردم نیز برگزار شده است.

نخستین جلسه ارتباط با ارواح:
نخستین مورد ثبت شده از برپایی یک جلسه احضار روح , به سال 1659 میلادی تعلق دارد . برگزاری این نوع جلسات طی قرن های 17 و 18 میلادی رونق چندانی نداشت و یا حد اقل مدارک موثقی در این خصوص وجود ندارد . اما این پدیده در دهه 1880 به لطف شهرت جهان گیر خواهران فوکس رونق بسیاری پیدا کرد. از این تاریخ به بعد جلسات تماس با ارواح در گوشه و کنار جهان منظما برگزار شده و از محبوبیت بسیاری برخوردار شده است. در یک جلسه ارتباط با ارواح قواعد و مقرراتی وجود دارد که می بایست حتما رعایت شود. این مقررات عبارت است از : پذیرفتن و اجازه دادن به چند آدم غریبه به داخل جلسه و اطمینان یافتن از اینکه افراد مذکور بیش از دو ساعت در جلسه باقی نمی مانند , مرتب ساختن صندلی های دور میز با توجه به اینکه تعداد صندلی ها از 8 عدد تجاوز نکند , اجتناب از لمس کردن فرد واسطه , و شروع با دعای پروردگار با هدف جلوگیری از وقوع فعالیت های ارواحی ناخواسته و خشن.

چه اتفاقی می افتد؟
نخستین نشانه از فعالیت های منتسب به ارواح می تواند در شکل هجوم ناگهانی هوای سرد تجربه شدو. اگر مدیوم از نوی خلسه ای یا حلولی باشد احتمالا از شیوه نوشتن غیر ارادی برای برقراری ارتباط با ارواح استفاده می کند. کارشناسان توصیه می کنند که این نوع جلسات بدون وجود فرد واسطه تشکیل نشود زیرا مدیوم قادر به تشخیص خطر و تهدید از جانب ارواح هست و می تواند بلافاصله رابطه را قطع کند. جلسات احضار روح اشکال غیر کنترل شده ارتباط با ارواح به شمار میرود و به همین سبب بالقوه خطرناک است.

 



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1339
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 10 تير 1392
.

کلمه ی اثبر نزد ستاره شناسان قدیم.فلک نهم است و نزد دانشمندان طبیعی ماده ای است بدون وزن که از تمام اجسام و مداد می گذرد و امتداد صوت و گرما به وسیله موج های آن صورت میگیره.این کلمه یونانی است
ماده ی اثیری ماده ای لطبف و بی وزن و سبک است که در جسد مثالی ارواح وجود دارد و به آن
(تلی پلاسم) میگویند.(البته اکر تعبیر به مواد.راحع به جسد مثالی ارواح صحیح باشد)
باید گفت خود روح ذاتا موجودی مجرد و غیر مادی است و این ماده اثیری نمی تواند از ذات و لکن روح در بدن مثالی خود قرار داد و این ماده میتوانددر این بدن لطیف اثیری وجود داشته باشد البته ماده آن با ماده طبیعی تفاوت دارد
علمای روحی تا اونجایی که میدونم میگن:ارواح برای تولید صدا و بر قراری ارتباط با زمینی ها به دو ماده نیاز دارند:یکی ماده ((اکتوپلاسم)) و یکی دیگر ((ماده اثیری))است که در ارواح هست و ارواح با مخلوط نمودن این ماده ابزار تکلم درست کرده و با زنده ها ارتباط بر قرار میکنند
همچنین علمای روحی میکویند تا موقعی که ماده اکتوپلاسم با آن ماده اثیری مخلوط نشود هیچ فایده ای ندارد و ماده اکتوپلاسم به تنهایی در تجسد اعضای صوتی و سایر اعضای بدن ارواح کافی نیست علمای علم روحی نتوانسته اند از کیفیت ترکیب ماده اثیری (که در حقیقت یک ترکیب شیمیایی است و توسط روح صورت میگیرد)آگاهی پیدا کنند.

فلا ماریون روح شناس معروف درباره روح خلاصه تحقیقات خود را به شرح زیر بیان داشته است :



1- روح مانند موجود واقعی وجود دارد و مستقل از بدن است.
2- دارای قوائی است که هنوز علم آنرا نشناخته است روح می بیند می شنود فکر می کند و با دنیای خاکی در تماس است اگر فکر کنیم هیچ احساسی ندارد اشتباه است.
3- روح انسان دارای قدرت و اثرات فیزیکی است .
4- روح از فاصله دور و بدون مداخله از طریق تله پاتیک می تواند عمل کند.
5- در طبیعت یک عامل روانی فعال و عامل وجود دارد که ماهیت آن بر ما پوشیده است.
6- روح بعد از ارکانیزم فیزیکی باقی می ماند و می تواند بعد از مرگ دوباره ظاهر کرد و به عقیده فلا ماریون روح انسان از مواد نا مرئی غیر قابل لمس که چشمان ما نمی بیند و دستهای ما لمس نمی کند تشکیل می شود.

روح دارای نیروئی است که می تواند بوسیله امواج اثری روی اشیاء با فاصله اثربگذارد. روح یا ماده اصلی حیات موجب به وجود آمدن زندگی در کلیه موجودات عالم هستی می گردد. روح از عنصری بسیار نرم و لطیف تشکیل یافته است که این عنصر از عناصرتشکیل دهنده جسم اثیری بمراتب لطیف تر می باشد و در اصل باعث بوجود آمدن جوهر ذات در انسان می شود ودر موجودات بشراین تنها عنصری است که بدوا ازذات وجود الهی سر چشمه گرفته و موجب حیات در کلیه جانداران عالم هستی می گردد. پس از مرگ جسم مادی تبدیل به ماده نخواهد شد مرکز حیات و زندگانی دائم روح در تن پوش یا جسم اثیری بشر قرار دارد و تا آخر عمر جسمی افراد در آن باقی خواهد ماند و طی شرایطی به زندگانی مشترک خود با ماده ادامه میدهد. این زندگانی برای روح حالتی موقتی دارد و پس از خاتمه حیات مادی جسم به همراه تن پوش به عوالم روحی سفر خواهد کرد علم روح مقدم برعالم طبیعت است



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1653
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 10 تير 1392
.

‌‌‌‌‌‌انسان سفر دشوار و پرخطری را برای رسیدن به سعادتی که مقصود الهی است، در پیش دارد. سفر در این راه بدون راهنما و هم‌سفری آگاه و دانا، بدون شک به دورافتادگی و نهایتاً مرگ مسافر می‌انجامد. ارواح متعالی راهنمایان سفر به سوی حق‌اند.
‌‌‌سرسپردگی, ایمان و عشق به خداوند و به روحی متعالی، ما را از خطرات این سفر مصون می‌دارد. روح متعالی وسیله و مجرایی است که ما را به حضور خداوند می‌رساند و در نزدیکی به آن حضور است که خواسته‌ها و آرزوهای به حق‌مان تحقق می‌ یابند و انسان به پیوند با روح خدا نائل می‌شود.
آنچه در وادی ارتباط با ارواح متعالی خطر ساز است، توهم و استنباط نادرست نسبت به هویت ارواح است. مهم نیست ارتباط به چه شکلی برقرار شده باشد، به صورت ذهنی یا در بیداری یا در رؤیا. برای تشخیص هویت ارواح این‌که آیا ارتباط با روحی متعالی گرفته شده یا با روحی سطح پایین و یا حتی پلید، باید نشانه‌هایی را در نظر گرفت:

ارواح متعالی و پاک تنها زندگان را به سوی اعمال خوب تشویق و ترغیب می‌کنند و تناقضی در حرف‌هایشان وجود ندارد. دیده شده که روحی پلید در ابتدای ارتباط برای اغفال شخص، از خداوند حرف زده و بعد که نفوذ خود را شدیدتر کرده است هویت خود را آشکار کرده است. گاهی نیز روح از خدا گفته و خود را از طرف او معرفی کرده ولی شخص را به اموری نادرست تشویق کرده است.
▪ ارواح متعالی اغلب در هنگام گرفتاری و سختی و یا در هنگامی‌که شخص از آنها خواسته باشد به سوی فردی می‌روند و بدون رضایت با فرد، تماس برقرار نمی‌کنند و در امور او دخالتی نمی‌نمایند. اما ارواح پلید همانند دزدان، وارد می‌شوند و ناغافل هجوم می‌آورند.
▪ در کمتر تجربه‌ای روح متعالی خود را معرفی کرده است. بلکه راهنمایی و کمک خود را انجام داده و بدون هیچ درخواست شخصی یا مادی‌ای رفته است. اغلب کسانی‌ که با روحی متعالی روبرو شده‌اند خود، نامی برآنها نهاده‌اند، «حضرت علی بود»، «او خود مسیح بود»،... ولی نامی از دهان آنها نشنیده‌اند.
▪ تجربه‌کنندگان، در حضور روح متعالی احساس عشق، ایمان، رهایی و شادی بسیاری داشته‌‌اند و گاه از نور عجیبی که در برخی موارد مانع از دیدن واضح روح می‌شده و از او ساطع بوده، حرف می‌زنند و بعد از پایان ارتباط، احساس دلتنگی و خواست شدید برای دیدار مجدد با آن روح را داشته‌اند.

 


▪ ارواح متعالی بسیار کم اتفاق می‌افتد که خبری از آینده بدهند و پیشگویی کنند مگر آن‌که قصدی الهی در پشت آن باشد و این نیز بندرت صورت می‌گیرد. زیرا رسالت ارواح متعالی راهبری انسان بسوی خداوند و کمک به او در جهت حرکت به‌سوی قصد الهی است. در واقع خبر آوردن از آینده و باز کردن باب تفال، دزدی از غیب محسوب می‌شود.
● احضارکنندگان ارواح مورد لعن و نفرین خداوندند
‌‌‌لعن خداوند بر جادوگران و احضار کنندگان ارواح است و بزرگترین بلا و مصیبت گرفتار شدن به نفرین پادشاه جهان است. کسی که لعن خداوند را به همراه دارد قادر نیست که با ارواح متعالی در ارتباط قرار گیرد. کسانی که احضار ارواح می‌کنند یا ادعای آن را دارند، نمی‌توانند ادعای ارتباط با ارواح متعالی را داشته باشند.
‌‌‌طبق تحقیقات محققین درباره جلسات احضار ارواح، نمی‌توان ارواح متعالی را به دلخواه احضار کرد زیرا آنان تنها به عشق و ایمان پاسخ می‌دهند و نه به زور و اجبار و وسوسه. آنها برتر از آنند که بتوان به آنها امر و نهی کرد و دستور احضار در جلسه‌ای را به آنها داد.
‌‌‌اما برخی تصور می‌کنند که در جلساتی که گاه در آن‌ها وقایعی بسیار عجیب و دور از باور رخ می‌دهد، برای مثال صدای ضرباتی به میز و صندلی بدون دخالت وسیله‌ای مادی به گوش میرسد, روحی به طور کامل یا ناقص تجسد می‌یابد و یا مدیومی غیب می‌گردد و...، توسط ارواح متعالی انجام می‌شود زیرا این اعمال از نظر آنها بسیار فوق‌العاده هستند.
‌‌‌اما در واقع در این جلسات که به قصد پیش‌گویی و آینده‌بینی, تحقق خواسته‌ای (که اغلب هم محقق نمی‌شود) و یا کسب منافع مالی و شخصی و یا حتی جلب توجه مدیومی یا آزمایش محققی، برگزار می‌شود, ارتباط با ارواحی که دارای مرتبه بالایی هستند، بسیار بعید است. ارواحی که در این جلسات حاضر می‌شوند و این اعمال را انجام می‌دهند, عمدتاً تنها ارواحی هستند با آگاهی پایین که شعور و آگاهی و قدرت خاصی ندارند و یا ارواح پلید و شرورند که تنها افکار پلید و شرورانه خود را به حضار جلسه القا می‌کنند.
‌‌‌هر کسی که دارای عشق و نیت متعالی و خواست به حق باشد، بدون تردید از طریق راه‌های توصیه شده خداوند، با ارواح متعالی ارتباط برقرار خواهد کرد اما اشخاصی که قصد و نیتی ناپاک دارند، با برپایی جلسات احضار ارواح, تنها ارواح شرور را در اطراف خود جمع می‌کنند
.



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1463
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

بزرگترین راز زندگی ما قانون جذب است. قانون جذب بیان می کند هر چیزی مشابه خود را جذب می کند. بنابراین وقتی تو راجع به چیزی فکر می کنی، در همان زمان مشابه همان افکار را بسوی خودت جذب می کنی. گویی افکار از جنس آهنربای مغناطیسی هستند و موج می فرستند. بنابراین اگر فکری از ذهنت بگذرد، امواج آن به اطراف منتشر می شود. حال اگر ااین افکار را در ذهنت نگه داری و دائما به آن فکر کنی و به قول معروف آنها را پرورش بدهی، قدرت مغناطیسی آنها چندین برابر شده و قادر خواهد بود تمام امواج مشابه و هم فرکانس خود را به سوی خود جذب نماید و اینجاست که قانون جذب شکل می گیرد.
گویی مغز ما به مانند یک دکل مخابراتی است که دائما امواجی به کائنات می فرستد. کائنات نیز به این امواج پاسخ می دهند. به این ترتیب هرکس با جذب امواج مشابه خود دنیای آینده خود را رقم می زند.
مدتهاست که این جملات به عناوین و اشکال مختلف از گوشه و کنار دنیا شنیده می شود. برخی نیز به آن رنگ و بوی تبلیغاتی داده اند و از قانون جذب به عنوان تنها راز زندگی انسانها یاد می کنند و با این کار عده ای را دور خود گرد آورده اند.
آیا افکار واقعا می توانند امواجی از خود منتشر کنند؟
جنس این امواج از چیست؟
آیا واقعا امواج این قدرت را دارند که امواج مشابه خود را جذب نمایند؟
چگونه می تواند این امواج را تغییر داد و آنها را کنترل کری؟
آیا واقعا این امواج هستند که آینده ما را تشکیل می دهند؟
اینها همه سوالاتی هستند که حداقل تا به امروز کسی نتوانسته به طور یقین از آنها پرده بردارد هرچند تحقیقات در این را ه ادامه دارد و پیشرفتهایی نیز حاصل شده است.
مطالبی که در زیر آورده شده است حاصل گشت و گذاری در اینترنت و برخی کتابهای مربوطه است. سعی شده خلاصه ای از این مطالب بدون در نظر گرفتن نظر شخصی مطرح شود. در نهایت تصمیم گیری در مورد صحت و سقم آنها به عهده شما خوانندگان است.


● هاله چیست؟
هاله عبارت است از نوعی تشعشع مغناطیسی لطیف که از نیروهای اتریک و سایر میدان های انرژی ایجاد می شود. بهتر این اینطور بگوییم که تمامی موجودات زنده در اطراف بدن خود داراری هاله ای از انرژی هستند که امواج حاصل از آن به طور دائمی در حال تشعشع هستند. این امواج را می توان به شبیه امواج گرمایی دانست که هستند که یک روز داغ از سطح زمین بیرون می آیند.
هاله بین ها بر این باورند که کیفیت و اندازه هاله موجودات غیرزنده در غالب موارد یکسان بوده و کمتر تغییر می کند. ام این در مورد موجودات زنده صادق نیست چراکه فرایندهای حیاتی منجر به کسیل داشتن انواع امواج می شوند که هاله موجود را در زمانهای مختلف تغییر می دهند. این موضوع البته در مورد انسان از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار است. چراکه قدرت تفکر، تصمیم گیری، تجسم، هیجانات متنوع و آمیخته، تفکرات انتزاعی و تخیل بسیار فعال و پویای انسان در هر زمان منجر به تولید طول موجهای بسیار متنوع امواج الکترومغناطیسی می شود. آنها همچنین بر این باورند که می توانند با دیدن این امواج از صحت و سلامتی کارکرد بدن و روح فرد اطلاعاتی را به دست بیاورند.برای ترسیم شکل این هاله آنها میدان های مغناطیسی دور آهنربا را نمونه خوب و البته بسیار ساده هاله می دانند.
هاله در طول زمان توسط افراد مختلف دیده شده و نامهای مختلفی گرفته است. مثلا در ادیان باستانی آنرا آکاشا می نامیدند. زرتشتیان به آن آتش ذیروح یا آتش جاویدان می گفتند.در زبان سانسکریت نام آر به معنی پرده چرخ را برایش انتخاب کرده بودند چراکه این امواج شبیه چرخی از جسم به بیرون ساطع می شد. انگلیسی زبانها لغت Aura به معنی هوا را مناسب نامگذاری هاله دانستند. اطریشی ها به آن اود به معنی خود می گویند. روسها آنرا انرژی بیوپلاسمیک و چکها به آن سایکوترانیک لغب داده اند.
در این میان بد نیست نامی هم از دکتر مسمر ببریم که حدود ۲۰۰ سال قبل به وجود این امواج پی برد و سعی کرد با به کار گیری آن بیمارانش را شفا دهد او هاله را مغناطیس حیوانی دانست. سبک او در درمان امروزه به مسمریسم شهرت دارد.
اولین بار بارون ریخن باخ و کاردل دویرل اطریشی در سال ۱۸۶۷ به کشف هاله ها علاقه مند شدند. تلاشهای ایندو بعدا توسط سیمون کرکیـن روسی پی گیری و در نهایت به اختراع دوربینی منجر شد که به میکروسکوپهای الکترونی مجهز بود. این دوربین ویژه قادر بود با سرعت ۷۵ تا ۲۰۰ هزار ارتعاش در ثانیه از میدان انرژی عکسبرداری کند. و این آغازی بود برای ورو به دنیای اسرار آمیز انرژی هاله چیزی جدای از زندگی ما انسانها نیست. شما هر روز عادت کرده اید با آن زندگی کنید. آنرا لمس کنید. احساس کنید و حتی از آن استفاده کنید. بهتر است بگوییم تصور اینکه روزی پا در رنیایی بگذاریم که موجوداتش هاله ای نداشته باشند برای هرکسی دشوار است.
خیلی ها اتقاقات غیر مترقبه و عجیبی را که در محیط اطافشان رخ می دهد را احساس می کنند. خصوصا اگر این اتفاق دامن عزیزانشان را بگیرد.
در تاکسی نشسته اید. هوا سرد است و باران می بارد و شما شیشیه ها را بالا کشیده اید. تاکسی پشت ترافیک با سرعتی حدود ۱۰ کیلومتر در حال حرکت است و شما به مردی که رویش به شما نیست و در پیاده رو راه می رود خیره شده اید. به ناگهان متوجه می شوید او نگاه شما را درک کرده و سرش را به سمت شما برمی گرداند.
از داستانهای کتابها و رمانها که بگذریم، حتما اتفاق افتاده به یک مهمانی دعوت شوید و احساس خفگی کنید. بدون شک اگر بتوانید حتما در اولین فرصت آنجا را ترک خواهید کرد و گرنه دچار سنگینی نفسها، بیقراری اندامها، سردرد، سرگیجه و علائم مختلفی می شوید که همگی از وجود چیزی غیر عادی خبر می دهند.
در بازار به دنبال یک مانتو مناسب برای سرکار رفتن می گردید که ناگهان کفشی ورزشی به چشم شما زیبا می آید، اگر با تجربه باشید به حرف دلتان گوش می کنید و آنرا خریداری می کنید چون تجربه ثابت کرده این کفش مناسب شماست. به شرطی اینکه در خریداری کفش اهل هوسرانی نباشید.
از خیابانی رد می شوید و در احساس می کنید آنجا را می شناسید. با خود می گویید لابد قبلا اینجا آمده ام یا اینجا را در خواب دیده ام. به طرز عجیبی علاقه مند می شوید از ماشین پیاده شوید و قدری در آنجا قدم بزنید. انگار هوای آنجا بویی آشنا می دهد.
به راستی عامل دیگری به جز میدان های نامرئی انرژی می توانند این وقایع روزمره شما را توجیه کنند؟
تحقیقات دکتر کیلز ثابت کرد که هاله اطراف بدن از سه باند مشخص تشکیل شده است:
۱) باند اول باند باریکی است که حدود نیم سانتی متر ضخامت دارد و درست روی پوست ما قرار گرفته است.
۲) باند دوم حدود ۵ سانتیمتر عرض دارد و از همه لایه های دیگر روشنتر است که هاله بینها به آن اورای داخلی می گویند.
لایه بعدی اورای خارجی است که حدود ۱۵ سانتیمتر پهنا دارد و دارای زمینه مه آلود و خاکستری رنگ است. اورای خارجی دارای ۴ باند رنگی است که در بین آنها معمولاً یک رنگ غلبه دارد.
او همچنین کشف کرد در بین امواجی که از سمت چپ خارج می شوند رنگ سبز غلبه دارد این درحالیست که امواج راست ما آبی را ترجیح می دهند.
رنگ هاله فاکتوری متغیر است و هماهنگ با احساسات، هیجانات، تخیلات و افکار ما تغییر می کند و این تغییرات همانهایی هستند که همه قادر به درک آن هستند البته با شدت و ضعف.به طور کلی رنگ های روشن و ته رنگ های براق نشانگر انرژی مثبت یا خالص هستند. هرچه رنگ ها واضح تر و درخشان تر باشند شخص دارندة آنها دارای صفات مثبت تری است و هرچه این رنگ تیره تر شود معنایش اینست که فرد در شرایط خوب روحی قرار ندارد و به قول معروف انرژی منفی صادر می کند.
هاله ها جزئیات بسیار زیادی را در خود پنهان کرده اند. برخی از هاله بینها معتقدند با مشاهد هاله افراد و البته محاسباتی نه چندان پیچیده قادر به محاسبه روز، ماه و سال تولد افراد هستند.
● کارلوس کاستاندا:
کاستاندا یک نسان شناس سرشناس است. او یک دانشجوی معمولی دانشگاه کالیفرنیا بود تا زمانی که برای کار بر روی گیاهان دارویی به شما مکزیک سفر کرد و در آنجا با قبایل سرخپوستان بومی آشنا شد. در یکی از سفرهایش با فردی به نام دون خوان آشنا شد. دون خوان پیشوایی پیر و دنیا دیده است که با دیدن کاستاندا احساس می کند مرید خود را یافته است و بنابراین آنچه را که لازم است از ابعاد ناشناخته دنیا برای او آشکار می کند. خرد باستانی تولتکهای کهن، که به عنوان ساحری یا ناوالیسم شناخته شده است، موضوع اصلی آموزش کاستانداست.
در اساطیر باستان از ناوال زیاد صحبت می شود. ناوال شخصی است که می‌تواند خودش را به حیوان تبدیل کند، زیرا که یاد گرفته استکه چگونه خودش را به شکل یک حیوان در رویا ببیند. ورای این اعتقادات ابتدایی حقیقت ساحری خودکاوی است. و هدف از این خودکاوی تلاش برای کشف سطوح نیمه هشیار آگاهی است. آنها بر این باور بودند دنایی درون انسان خلاصه ای از دنیای پهناور اطراف ماست و کشف عناصر ناشناخته آن راه مطمئنی برای درک دنیای پیرامون ماست.
کارلوس در کتابهایش تلاش ارزنده‌ای را انجام داده تا ناوالیسم را از جو روستایی و زبان بسیار عامیانه اش به زبان دنیای مدرن بیاورد. بی شک در این انتقال برخی مفاهیم ارزنده آن فدا شدند اما تلاش او در شناسایی عرفان سرخپوستی به جهان تمدن زده و تکنولوژی پرست غرب ارزشمند است.
هرکسی می تواند به این دانش دست پیدا کند تنها می بایست با همه وجود آنرا طلب کند و زندگی خود را وقف آن نماید. ناوالیسم قرص مسکنی نیست که ما هر قدر خواستیم بخوریم و ناپرهیزی کنیم و بعد آنرا با یک لیوان آب میل کنیم و توقع داشته باشیم همه چیز درست می شود. بلکه یک پیرو ناوالیسم زندگی خود را در تمرین و مراقبه دائمی می گذراند.تولتکها میدانهای انرژی اطراف موجودات را می دیدند. آنها برای توصیف آن از واژه «انسانهای دو نسخه‌ای» استفاده می کردند.
سر نوشت کارلوس قرار گرفتن در میان یکی از مراحل سیر و سلوک گروه ناوال بوده است. هرچند به اعتقاد ناوالها او معنای کامل ناوالیسم را درک نکرد اما تلاش او در ارائه آن به هموطنانش شایسته تقدیر است.
● نظریه اکولوژی یا بوم شناسی
بهتر است دنیا را مملو از موجوداتی زنده و غیر زنده بدانیم که همگی قادرند دور خود یک حوزه انرژی درست کرده و بدین ترتیب بر یکدیگر تاثیر بگذارند. این بدان معناست که فقط شما نیستید که بر محیط خود تاثیر می گذارید، بلکه تک تک اجزاء محیط به نوعی بر شما موثرند و در نهایت این برایند انرژی است که مسیر حرکت یک موجود را مشخص می کند. در این سیستم شما به صورت فردی در درون سیستم پیچیده روابط در نظر گرفته می شوید. عجیب نیست که افکار، هیجانات و احساسات شما محیط را تغییر دهند و عناصر همخوان با خود را جذب نمایند. درست مثل فردی سرمایه دار و بازاری که تصمیم به ازدواج بگیرد. بی شک او یا دختری را پیدا می کند که بسیار اهل مال و منال دنیاست یا برعکس دختری فقیر . در واقع مهم نیست که همسر او پولدار است یا فقیر بلکه مهم اینست که هر دوی آنها به مقدار زیادی در مورد پول و ثروت فکر می کنند. اگر از آنها سوال کنید آدمها را چگونه می بینندف بی شک یکی از معیار های آنها در تقسیم بندی هایشان وضعیت مالی آنهاست.
● علم شناسی پوپر
در انتها بد نیست بدانید پوپر نظریه پرداز علم شناسی بر این باور است که با گسترش روز افزون دانش بشر باید راهی را یافت که بتوان با کمک آن علم را از غیر علم تفکیک کرد وگرنه روزی خواهد رسید که مطالب آنقدر گسترده و پیچیده می شود که اینکار غیر ممکن می شود.
نظریه او در این باب بسیار دقیق و جالب توجه است. که البته در این خلاصه قادر به توضیح آن نیستیم تنها به یک فاکتور آن اشاره می شود. او مطلبی را علمی می دانست که قابلیت ابطال پذیری داشته باشد یعنی مطلب به گونه ای باشد که شما بتوانید با دلایلی آنرا رد یا اثبات کنید. از نظر او اینکه انسان واجد ناخودآگاه است علمی نیست چون هیچ کس نمی تواند آنرا اثبات را رد نماید.
از طرفی شاهد این هستیم که دانش امروز آرام آرام از فلسفه بافی و خیال پردازی به سمت تجربه گرایی حرکت می کند. دگر مهم نیست که فلان ویتامین در آزمایشگاه از سرطانی شدن پستانهای موشها جلوگیری کند، بلکه مهم این است که از نظر آماری آیا خوردن آن بر روند درمان و طول عمر مبتلایان به سرطان سینه موثر بوده است یا خیر؟
در این میان مبنای مثلا اگر تجربه ثابت کند مثلا خوردن پوست هندوانه یا مالیدن پودر بال مگس یا حتی ورد خواندن و دعا نویسی برای پیشگیری از زخم معده خوب است هیچ لزومی ندارد مردم تا کشف دقیق ماده موثر و چگونگی تاثیر این روش خود را از این نعمت محروم سازند به خصوص که عمر کوتاه است و بشر در کشف جزئیات دنیا ناتوان
پس تا اطلاع ثانوی توصیه من به شما این است که از این قانون تا آنجا که می توانید استفاده کنید



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1401
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

بسیاری از مردم به سنگها و جواهرات صرفاً از دید زیور آلات و زیبایی و با قیمت و ارزش آن می نگرند. اما بعضی از

مردم به شانس و اقبال و نحس و شوم اثرات سحر و درمانی سنگها باور دارند.

صدها سال قبل اهل فن از فوائد سنگها و جواهرات استفاده می کردند و دریافته بودند که این سنگها دارای خواص مغناطیسی و درمانی می باشند و حال در عصر حاضر با تکنولوژی پیشرفته ای که بشر حاصل نموده از نور و اشعه در علم و صنعت و طب استفاده می شود.
جواهرات دارای ۱- خواص مغناطیسی ۲- خواص طبی ۳- خواص سحری می باشند و ما باید این خواص را دقیقاً شناخته و در رابطه با طبع مزاج و عنصر خود و هم چنین برج و ستاره خود جواهر را انتخاب کرده و از آن استفاده کنیم.
بعضی از جواهرات با طبع و مزاج ما سازگار بوده و برای ما نیک می باشند، بعضی هم با طبع و مزاج ما مخالف بوده و به این ترتیب ناموافق با ما هستند.
علما بر این عقیده اند که رنگ، فلز، سنگ و کلا تمامی اشیائی که ما از آنها استفاده می کنیم و در زندگی و رفتار و کردار ما تأثیر گذار بوده و اثر خاص خود را دارد.
خوبی و بدی سنگها زمانی برای ما معلوم می شود که از آنها استفاده کرده و آن را تجربه کنیم. لذا ضرورت دارد که در مورد سنگها شناخت پیدا کرده و ماهیت و خواص آنها را دریابیم و از سنگهایی که موافق با طبع و مزاج و عنصرما و موافق با برج و ستاره ماست استفاده کرد و از سنگهایی که با ما موافق نیستند استفاده نکنیم.


◄خواص طبی الماس

حکمای یونانی چنین می گویند که مزاج الماس گرم و خشک بوده و درجه کم آن مزاج سرد و خشک دارد. استفاده تعلیق از آن یعنی به صورت گردنبند تقویت کننده قلب است، در کتاب مخزن الادویه نوشته شده اگر الماس را بر شکم ببندید، ناراحتی و مشکلات دستگاه گوارش را دور کرده و هضم را آسان می کند، هم چنین معده را تقویت می نماید، اگر بیماران فلج لقوه، رعشه، جذر، صرع و کسانی که بیماریهای پوستی دارند، اگر در چشمه معدن الماس غسل کرده حمام کنند بیماری آنها درمان می گردد.
اگر به شکل مثلث ازالماس استفاده گردد بیماری صرع را درمان می نماید.
از پودر آن اگر دندانها را مسواک کنند، دندانها سفید و براق شده و بسیار محکم و سخت خواهد شد، اما هرکز اینکار را نکنید چون الماس زهر خطرناکی است و اگر داخل معده گردد آدمی را هلاک می نماید.
احیاناً اگر با چنین مسئله ای روبرو شدید علاج آن استفاده از شیر تازه گاو می باشد تا اینکه بهبودی کامل شود، سپس از ماهی استفاده گردد.
کشته الماس یبوستهای بسیار سخت را درمان می نماید برای قوت باه و زیادی عمر و تندرستی بسیار مفید است.

◄خواص طبی یاقوت

حکمای عرب و پارس می گویند که هر کس که یاقوت به همراه داشته باشد، ناراحتی های معده از او دور شده و به مغز طاقت و قدرت می دهد، اگر از کشته آن استفاده گردد غش، صرع، جنون، طاعون و خونریزی قاعدگی شدید درمان می گردد. گردش خون را تنظیم کرده و سموم را از بدن دفعه می نماید.
در مقابل نیش گزندگان پادزهر بوده و خونریزی شدید قاعدگی را درمان می نماید، خون را صاف کرده و نبض را کنترل کرده عادی می سازد و به روح آدمی طاقت می دهد.
اگر نزدیک چشم نگاه داشته یا از سرمه آن استفاده کنید، تمام امراض و شکایات چشم را دور می سازد، اگر نزدیک دهان باشد بوی بد دهان را از بین می برد، به دل استقلال داده و خوف و ترس را از بین می برد.

◄خواص طبی نیلم (یاقوت کبود)

حکما استفاده از نیلم را مفرح دل و دماغ دانسته و معتقدند که قدرت و دولت به آدمی داده و باعث می شود که آدمی در همه چیز ترقی نماید.
یک گرم از گشته نیلم و اگر در آب حل کرده بنوشند، صرع خفقان و طاعون را درمان می نماید. پادزهر بوده و خون را صاف می کند، سرمه آن مقوی بصر می باشد.
نیلم را بر روی سینه بیمار قرار دهید تب او را قطع می نماید، بر روی پیشانی اگر قرار گیرد فشار خون را کنترل می نماید.
بر روی چشم اگر قرار دهید چشم را پاک کرده و اگر حشره و کرم در آن باشد، بیرون خواهد آمد. ورم و لک چشم را از بین می برد. جوش و حساسیتهای پوستی را از بین برده و درمان می نماید.
کسانی که چشمان ضعیفی دارند اگر به نیلم نگاه کنند ضعف چشمان آنها برطرف خواهد شد.

◄خواص طبی زمرد

حکمای ایرانی و یونانی خواص طبی زمرد را به این ترتیب می دانند. هر کسی زمرد را به همراه داشته و یا آن را به شکل دارو استفاده نماید، ناراحتی و درد معده او را درمان می نماید، حرکت نبض را تیز و عادی می سازد، روح را تقویتی نماید.
برای گاز معده و استفراغ مفید بوده، زمرد از نظر برودت و یبوست در درجه دوم می باشد. اگر کسی در اثر خوردن زهر مسموم شده باشد و یا اینکه جانوری سمی او را نیش زده باشد، استفاده از کشته زمرد بقدر ۸ دانه گندم او را درمان نموده و پادزهر می باشد.

◄خواص طبی مروارید

مروارید مفرح و باعث لطافت قلب و روح بوده و به تمامی بدن سرایت می کند. امراض و بیماریهای معده، قلب، جگر، جنون، بواسیر و یرقان را شفا می بخشد.
برای بیماریهای کلیه، مفید بوده و آن را درمان می کند، کلیه سنگهای بدن را بوسیله ادرار دفع می کند.
برای بواسیر، بواسیر خونی و حیض نافع بوده و آنها را درمان می نماید. برای حامله مفید می باشد. کشته مروارید برای استفراغ، بوی بد دهان، سردرد، ورم و بیماریهای چشم دارویی نمونه می باشد.
برای جوش، کورک و حساسیتهای پوستی بسیار مفید بوده و اگر از کشته آن به بچه ۴۰ روز داده شود، تمامی عمر در برابر جوش و بیماریهای پوستی بیمه خواهد شد.
کشته مروارید معجون بوده و تقویت کننده بدن می باشد. اگر زن باردار ۲ دانه مروارید و یک دانه مرجان را به شکل تعویز به همراه داشته باشد هیچ آسیبی به او و بچه وارد نشده و بچه او به سلامت پای به دنیا خواهد گذاشت.
اما برای کسی که بیماری مثانه داشته باشد استفاده از کشته مروارید مضر می باشد
.



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1362
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

متولدین فروردین : آهن


فلز زندگی متولدین فروردین آهن است که 9 برابر دیگران به آنها قدرت می دهد و شانس و موفقیت آنها را در زندگی نه برابر می کند . انرژی و اشتیاق روانی انها می تواند همچون مشعل فروزانی ٬ راه را برای دستیابی به آرمان های بزرگی که در سر می پرورانند روشن نماید. آنها پیشگامانی هستند که همواره دیگران را به سمت هدفی نایافتنی هدایت می نمایند.متولدین فروردین کمتر به دنبال اندوختن ثروت هستند.ولی اگر شروع به مال اندوزی کنند با چنان سرعتی پیش می روند که وقت نمی کنند بایستند و پول ها را بشمرند. در زمینه پول ٬ زمان و حتی لباس خود بسیار دست و دلبازانه عمل می کنند و هر قدر هم فقیر باشند همیشه چیزی برای بخشیدن دارند. آنها اعتقاد دارند که وقتی به دیگران کمک می کنند نه فقط خرسند می شوند بلکه این عمل آنها باعث می شود که دیگران هم متقابلا کاری برای آنها انجام دهند.


متولدین اردیبهشت : مس
فلز ماه اردیبهشت مس است که رسانای برق و گرماست و بعد از گذشت سالها همچنان درخشان باقی می ماند. در زندگی خانوادگی حاکم ورئیس است و هیچکس جرات ندارد آرامش او را بر هم زند. او مانند زمان صبور است و مانند جنگل عمیق ٬ واز چنان قدرتی برخوردار است که قادر است کوه را جابجا کند ولی آدمی لجوج و یکدنده است. این افراد معمولا از چیزهای کوچک خوششان نمی آید واز همین رو دلبستگی خاصی به عشق پایدار و ثروت دارند.

متولدین خرداد : جیوه
فلز سرد جیوه در متولدین خرداد تمایلات دوگانه ای را به وجود می آورد مگر آنکه خودش جلوی آین کارها را بگیرد و به ندای قلب خود گوش کند. هنگامی که عمیقا به دنبال علت بی حوصلگی متولد خرداد بگردید در می یابید که او همیشه در پی هدفی است ولی مشکل اساسی او این است که هدف را نمی شناسد . متولد خرداد از تخیل بسیار قدرتمندی برخوردار است و به همین خاطر اهداف زیادی را در سر می پروراند. ذهن متولدین خرداد همیشه به کاری مشغول است و به همین دلیل بیش از دیگران به استراحت نیاز دارد . آنها با آنکه نسبت به بی خوابی حساس هستند ولی هیچگاه به اندازه کافی نمی خوابند.

متولدین تیر: نقره
فلزوجودی متولدین تیر ٬ نقره است که علیرغم تشابه با سایر فلزات از خصوصیات ویژه گرانبهایی برخوردار است. آنها قلب مهربانی دارند و نیاز دیگران را به خوبی حس می کنند و به آن اهمیت می دهند و می خواهند به دیگران کمک کنند ٬ اما در ابتدا منمتظر می شوند تا ببیند کسی دیگری پیدا می شود که پیش قدم شود چون دوست ندارد پول و وقت خود را صرف چیزی کنند که نیازی به آن نیست. اما اگر دریابد که کس دیگری آستین خود را بالا نزده است آنگاه در آخرین لحظه دست به کار می شود . او می گذارد که دو بار زیر آب فرو روید ٬ ولی بار سوم شما را نجات می دهد . او خیلی رئوف است و نمی گذارد غرق شوید.


متولدین مرداد: طلا
متولد مرداد در دوستی بسیار وفادار است و درموقع دشمنی آدم منصف و قدرتمندی است . او چه ساکت باشد ٬ چه خودنما ٬ فردی خلاق ٬ مبتکر و قدرتمند است . چون او از طلای خالص است به همین دلیل ما ٬ گاهی خودخواهی ٬ تکبرو تنبلی او را نادیده می گیریم .متولدین مرداد در مورد پول هیچگونه احتیاطی به خرج نمی دهند ٬ بسیار ولخرج هستند و حتی اگر پول زیادی نداشته باشند شیک می پوشند و زندگی شان لوکس است و برای تفریح و سرگرمی خود زیاد خرج می کنند. اگر کسی از آنها پول بخواهد به او می دهند و اگر نداشته باشند از دیگری قرض می کنند و به او می دهند.


متولدین شهریور: جیوه
اگر درجه حرارت محیط مناسب باشد ٬ متولدین شهریور علیرغم اینکه ظاهرا ترکیبی از فولاد و یخ به نظر می رسند ٬ در اثر عواطف اطرافیان ذوب خواهند شد . آنها بدون تردید انسانهایی صادق و قابل اعتمادی هستند ولی زمانی که نخواهند به جایی بروند و یا کار خاصی را انجام دهند ٬ به راحتی می توانند خود را به مریضی بزنند. در چنین مواقعی استعداد نمایی آنها در زمینه هنرپیشگی هویدا می شود. متولدین شهریور از عکسهای خود ایراد می گیرند و در مورد سر و وضع خود وسواس شدیدی دارند ٬ همیشه سر و وضعی مرتب و پاکیزه دارند و در مورد لباس بسیار سخت گیر هستند.

متولدین مهر : مس
متولدین مهر سودمندی فلز مس را که فلز هم آهنگی آنهاست بازتب می دهند. از هر گونه بی ادبی و بی نزاکتی تنفر دارند ولی با وجود این اگر تابلویی روی دیوار خانه تان کج باشد ًنرا صاف می کنند و اگر صدای تلویزیون تان زیاد باشد آن را کم می کنند . آنها عاشق مردم هستند ولی از اجتماعات بزرگ بدشان می اید.مانند کبوتران صلح دائم این طرف و آنطرف می روند.و به میانجیگری می پردازند و صلح و صفا برقرار می کنند.انسانهایی بامحبت و دلپذیر هستند ولی گاهی اوقات بداخلاق واخمو می شوندو از دستور دادن به دیگران خوششان می آید.
متولدین آبان: آهن
در بین متولدین آبان آدم عصبی و بی قرارخیلی کم دیده می شود و این در اثر فلز درونی شخصیت آنهاست ٬ با وجود این آنها خیلی رقیق القلب بوده و نسبت به افراد ناتوان و درمانده خیلی دلسوز هستند. متولدین آبان هرگز هدیه یا محبت کسی را فراموش نمی کنند و فورا در جستجوی جبران آن برمی ایند.از طرف دیگر ظلم و بی عدالتی را نیز فراموش نمی کنند و در مقابل ان واکنش های متفاوتی را از خود بروز می دهند. به خانواده و روابط خانوادگی اهمیت زیادی می دهندو رفتارشان با کودکان ملایم و عطوفت آمیز است.


متولدین آذر : قلع
در میان متولدین آذر به ندرت می توان کسی را پیدا کرد که شوخ طبع و بذله گو باشد و همین تعداداندک نیز که در گفتن لطیفه چنان خام هستندکه هیچ کس به آنها نمی خندد. اگر چه متولدین آذر حافظه ای بسیار قوی دارند ولی گاهی فراموش می کنند که کت خود را کجا گذاشته اند آنها هرگز نمی توانند دروغگوی ماهری باشند هیچ کس حتی برای یک لحظه نمی تواند دروغ آنها را باور کند. ریا کاری و دروغ گویی اصلا با مزاج آنها سازگار نیست و هر وقت سعی به انجام این کار نمایند به زودی دستشان رو می شود . متولدین آذر ٬ چه کم رو چه پررو ٬ ر زمینه عشق همیشه آماده اند که شانس خود را امتحان کنند و خود را به آب و آتش بزنند.

متولدین دی : سرب
اگر چه فلز درونی متولد دی او را به فردی بسیار محکم تبدیل ساخته است اما او فردی خجالتی است که روحیه ای لطیف و حساس دارد. متولد دی همه کسانی را که باعث صعود آنها شده اند بسیار ستایش می کنند . آنها خواستار پیروزی و موفقیت هستند و به سنتها و آداب و رسوم احترام می گذارند. در شخصیت متولد دی همیشه اندکی افسردگی و غم همراه با جدیت وجود دارد. اما هیچ یک از این دو خصوصیت باعث نمی شود که اواز انضباط جدی دست بر دارد . متولد دی به حدی لایق و کارآمد است که به راحتی می توانید زمام امور را به دستش بسپارید.


متولدین بهمن: اورانیوم
فلز درونی متولدین بهمن یک فلز حقیقی نیست و یک ماده رادیواکتیو است که فقط در ترکیبات یافت می شود . اورانیوم می تواند موجب انفجارات عظیم و زنجیره ای گردداز همین رو تلاش برای محدود کردن آنها و مجبورساختن شان به انجام کاری مثل کوشش برای به دام انداختن طوفان زمستانی در یک بطری است . متولدین بهمن عقیده خود را خیلی رک و بی پرده به زبان می آورد ولی هرگز سعی نمی کند عقیده اش را به شما تحمیل کند. یک بهمنی برای احساس امنیت دور و اطراف خود را شلوغ می کند و دوستان زیادی دارد ولی گاهی اوقات به یکباره در پیله تنهایی خود فرو می رود و دلش می خواهد تنها باشد.


متولدین اسفند: قلع
فلز متولد اسفند ٬ آهن ٬ جیوه ٬ طلا و یا سرب نیست بلکه آلیاژی از فلزهاست که نشانگر غیر واقعی و توهم آمیز بودن این افراد است. آنها قوی تر از آن هستند که می پندارید و عاقل تر ازآن که می شناسید ولی تا زمانی که خودشان راز وجود شان را کشف نکنند ٬ راز آنها همواره پوشیده و مخفی باقی خواهد ماند. یک متولد اسفندتمایل چندانی به آرزوهای دنیوی ندارد٬ همچنین برای مقام ٬ قدرت و یا رهبری ارزشی قائل نیست و ثروت و مال دنیا برای او جذابیتی ندارد. او به آینده هیچ اشتیاقی ندارد و نسبت به آن بی خیال است. در مورد گذشته نیز دانشی شهودی دارد و در مورد امروز شکیبا و مقاوم است



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1325
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند. آنها می گویند اگر انسان بتواند فقط ۱۸ ثانیه روی چیزی که واقعاً می خواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب می کند.

اگر این ۱۸ ثانیه بتواند تا ۶۸ ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند.

 

اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.

 

در نگاه اول شاید این عدد ۶۸ ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد.

 

۶۸ ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد می گویند که تمرکز به مدت ۶۸ ثانیه هیچ کاری ندارد!؟

 

خب آیا شما هم همین طور فکر می کنید؟

 

بسیار عالی است! امتحان کنید.

 

خواهید دید که هنوز ۱۸ ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف می شود.

 

ایده‌ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر می شود و نجواگر درونی تان به سخن در می آْید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و …

 

ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شده ایم که بدون فکر و بر اساس عادت زندگی کنیم.

 

ما صبح از خواب بر می خیزیم بدون این که فقط ۶۸ ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سر کار رفتن.

 

 

بدون اینکه ۶۸ ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهایمان وقت بگذاریم اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن.

 

هر ساعت ۶۰ دقیقه است و شبانه روز شامل هزار و چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این ۱۴۴۰ دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم ۶۸ ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را متمرکز کنیم!!

 

به راستی این فکر پر جست و خیز که نمی تواند ۶۸ ثانیه آرام بگیرد به چه دردی می خورد؟!

 

فکر پریشان و ناآرام چیزی جز بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد.

 

پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد.

 

فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئناً به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود.

 

باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و ۶۸ ثانیه آن را مهار کنیم.

 

۶۸ ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم.

 

۶۸ ثانیه بعد به این که واقعا در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم.

 

۶۸ ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و ۶۸ ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چقدر آرام می شویم وقتی روی مسائل زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم.

 

کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم.

 

اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم.

 

۶۸ ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم.

 

آن وقت می بینی که می توانی



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1368
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

کتاب وینیچ کتابی دست‌نویس متعلق به قرون وسطی است که مشخص نیست با چه خط و زبانی نوشته شده است. بیش از صد سال است که بسیاری از افراد در سرتاسر دنیا برای شکستن کد این دست نوشته تلاش کردند ولی هیچکدام موفق به فهمیدن آن نشدند! تصاویری که در ورق‌های باقیمانده از این کتاب دیده می‌شود نشان می‌دهد که کتاب در زمینه داروسازی و درمان بیماری‌ها، ستاره شناسی و علوم رمز آمیز و پنهانی می‌باشد.

---------------------------------------------------

مثلث برمودا

مثلث برمودا، منطقه‌ای در آب‌های اقیانوس اطلس شمالی واقع شده است که تاکنون شمار زیادی از هواپیماها و قایق‌ها در آن ناپدید شده‌اند. در طی سال‌های بسیار دلایل مختلفی برای این ناپدید شدن‌های اسرارآمیز ارائه شده که از جمله آنها بدی آب و هوا، حمله فضایی‌ها، جابجا شدن زمان و برخی قوانین فیزیک بوده‌اند. هر چند که در بسیاری از گزارشات این اتفاقات پر از اغراق بوده ولی حقیقت این است افراد و اشیای بسیاری در این منطقه مثلث شکل ناپدید شده‌اند و هیچ دلیل محکمی در دست نمی‌باشد، اما نزدیک به ۱۵ سال است که دیگر برمودا خبرساز نشده است.

----------------------------------------------------------

- کفن تورین

کفن تورین یک تکه پارچه کتان است که تصویر یک مرد در آن نقش بسته درحالی که به صلیب کشیده شده است. بیشتر کاتولیک‌ها معتقدند این پارچه، کفن عیسی مسیح می‌باشد. این کفن هم‌اکنون در کلیسای سنت جان در شهر تورین ایتالیا نگهداری می‌شود. با وجود بررسی‌های زیاد هنوز هیچ‌کس نتوانسته توضیح قابل قبولی بر چگونگی چاپ این تصویر ارائه دهد و تاکنون کسی قادر نبوده از روی آن کپی بردارد. آزمایشات رادیوکربن نشان می‌دهد که این تکه پارچه متعلق به قرون وسطی است.

باستان‌شناسان معتقدند این پارچه در قرن چهارم هم وجود داشته، پارچه دیگری نیز موجود است که می‌گویند سر عیسی‌مسیح با آن پوشیده شده بود. پروفسور مارک گاسکین پژوهشگر اسپانیایی در سال ۱۹۹۹ در مورد ارتباط این دو پارچه با یکدیگر تحقیقات مفصل علمی انجام داد. این تحقیقات که بر پایه تاریخ، آسیب‌شناسی، تجزیه خون و لکه‌های روی پارچه‌ها انجام گرفته بود، نشان می‌داد هر دو پارچه در دو زمان مجزا ولی نزدیک به هم سر یک نفر را پوشانده بوده‌اند.

--------------------------------------------------

کشتی ماری سلست

کشتی ماری سلست در سال ۱۸۶۰ در «نووا اسکوتیا» به آب انداخته شد. نام اولیه این کشتی «آمازون» و طول آن ۱۰۳ فوت بود و ۲۸۰ تن وزن داشت. به مدت ده سال ماری سلست پشت سر هم گرفتار حوادث متعددی شد و این کشتی صاحبان مختلفی داشت تا این‌که سرانجام در یک حراجی در نیویورک به قیمت سه هزار دلار فروخته شد. صاحب جدید، تعمیرات اساسی روی آن انجام داد و با نام جدید «ماری سلست» آن را به آب انداخت.

کاپیتان جدید بنجامین بریگز ۳۷ ساله بود که به همراه همسر و تنها دخترش و به اتفاق خدمه سوار کشتی شد و در نوامبر ۱۸۷۲ به سمت ایتالیا راه افتاد. هیچ یک از سرنشینان کشتی هرگز دوباره دیده نشدند. مدتی بعد کشتی سرگردان در اقیانوس پیدا شد و هیچ اثری از خدمه‌اش در آن دیده نمی‌شد ولی هیچ‌کس در آن نبود و تمام مدارک به جز گزارشات روزانه کاپیتان ناپدید شده بود. اوایل سال ۱۸۷۳ دو قایق نجات در اسپانیا به ساحل نشستند. در یکی از آنها جسد یک نفر به همراه پرچم آمریکا بود و در دیگری جسد پنج نفر دیده می‌شد. برخی معتقدند این اجساد بقایای سرنشینان ماری سلست بودند ولی حقیقت این است که هویت این اجساد هیچ وقت کشف نشد.

----------------------------------------------------

زمزمه تائوس

زمزمه تائوس یا زمزمه طبیعت در بسیاری از نقاط دنیا شنیده می‌شود. این صدا اغلب در محیط‌های ساکت به گوش می‌رسد و شبیه صدای موتوری است که از فاصله دور می‌آید و بیشتر در ایالات متحده، انگلستان و کشورهای شمال اروپا رخ می‌دهد. هر چند که تاکنون پژوهش‌های بسیاری برای پیدا کردن منبع این صدا و ضبط آن انجام شده ولی هنوز هیچ‌کس نتوانسته به نتیجه‌ای دست یابد.

بلندترین زمزمه تاکنون در شهر کوچک تائوس در نیومکزیکو شنیده شده است. در سال ۱۹۹۷ کنگره آمریکا گروهی از دانشمندان انستیتوهای علمی معتبر این کشور را مامور تحقیق در این زمینه کرد ولی تا به امروز هیچ‌کس علت این صدای زوزه مانند را کشف نکرده است.

-------------------------------------------------

جاده بیمینی

در سال ۱۹۶۸ غواصان، صخره‌ای عجیب و زیردریایی را کشف کردند که در نزدیکی جزیره بیمینی شمالی در باهاماس قرار داشت. هنوز هم هستند کسانی که معتقدند سنگ‌های این صخره به طور طبیعی ساخته شده‌ ولی به خاطر نوع نظم غیرمعمول این سنگ‌ها، بسیاری فکر می‌کنند که بخشی از شهر گمشده آتلانتیس می‌باشند. شاید عاملی که بیشتر باعث اسرارآمیز شدن این جاده شده ادگار کایس پیشگو است که می‌گفت : «در سال‌های ۱۹۶۸ الی ۱۹۶۹ بخشی از یک معبد که هنوز کشف نشده است در دریاهای نزدیک بیمینی، عیان خواهد شد.»

دکتر گرگ لیتل باستان‌شناس آماتور در تحقیقات اخیر خود صخره جاده مانند دیگری درست شبیه صخره اولی را در زیر آن پیدا کرد. او معتقد است این صخره‌ها قسمت بالایی یک دیوار قدیمی یا یک اسکله می‌باشند. به هر حال این صخره‌ها هر چه که باشند چندان محتمل به نظر نمی‌رسد که دست طبیعت خود به خود سنگ‌ها، شن‌ها و صدف‌ها را این طور منظم در کنار هم قرار داده باشد.

------------------------------------------------------

مشاهده موجودی عجیب

لاک نس یا لخ نس نام برکه ای در بریتانیا است که سالیان سال است که مردم درباره مشاهده موجودی عجیب در آن هشدار می دهند! تاریخچه مشاهده این موجودات عجیب به قرن شانزدهم برمیگردد ولی یکی از جدید ترین مشاهدات در ۲۲ جولای ۱۹۳۳ رخ داد و زمانی که آقای جرج اسپایسر به همراه همسرش یکی از شگفت انگیزترین موجودات زندگی اشان را جلوی اتومبیل خود دیدند.

این زوج گزارش دادند که این موجود بدن بزرگ و گردن باریک و یک دم بلند داشت! بخاطر سراشیبی جاده متاسفانه موفق به مشاهده قسمتی پایینی بدن حیوان نشدند! این موجود عجیب از جلوی اتومبیل آنها به سمت دریاچه حرکت می کرد!

البته این اولین باری در دنیای امروز نیست که چنین موجود عجیبی مشاهده می شود؛ بارها کشتی های نظامی با دستگاه های ردیابی خود نیز چنین موجودات عجیبی را شناسایی کرده اند و گاها افراد عادی نیز با استفاده از دوربین موفق به عکس برداری و فیلم برداری نیز شده اند؛ اما در تمامی این فیلم ها و عکس ها کیفیت بسیار پایین بوده و هیچ شخصی موفق به شناسایی کامل موجود نشده است.

 

-------------------------------------------------------

پا گنده

بیگ فوت یا ساسکواچ به انسانی میمون مانند گفته می‌شود که در نواحی جنگلی شمال غربی اقیانوس آرام و بخشی از بریتیش کلمبیا دیده شده است. برخی کارشناسان بیگ فوت را موجودی تخیلی و برگرفته از افسانه‌ها می‌دانند ولی برخی دیگر به شدت از وجود آن حمایت می‌کنند.

---------------------------------------------------------

جک قاتل

در اواخر سال ۱۸۸۸ لندن یکی از بدترین و ترسناک ترین روزهای خود را سپری میکرد! قاتلی که خود را Jack The Ripper مینامید شروع به کشتن زن ها در لندن کرد! البته طیف خاصی از زنان و کشتن آنها به شکل خاص! تمامی قربانیان این قاتل زنان فاحشه بودند و قاتل گلوی آنها را بریده و بدن آن ها را مانند تشریح بدن، باز میکرد!

در بسیاری مواقع پلیس دقیقا بعد از پاره شدن بدن قربانی به محل میرسید ولی نمی توانست چیزی پیدا کند! حتی امروزه و با پیشرفته ترین دستگاه های شناسایی پلیس هم این قاتل شناسایی نشد. این قاتل ناشناس موضوع جالبی برای فیلم و کتاب شد، به طوری که بیشتر از ۱۰۰ کتاب مختلف در مورد او نوشتند. تصویری هم که میبینید، نامه ای است که شخصی که خود را قاتل معرفی کرده به یک روزنامه ارسال کرده.

---------------------------------------------------------------

قاتل زودیاک

قاتل زودیاک در اواخر دهه ۱۹۶۰ به مدت ده ماه فعالیت ‌کرد و بعد دیگر هیچ خبری از او نشد، در این مدت او پنج نفر را کشت و دو نفر را زخمی کرد. این دو نفر زخمی نیز به طرز معجزه‌آسایی از مرگ نجات یافتند در حالی که قاتل فکر می‌کرد آنها را کشته است. بعد از هر قتل، قاتل که به زودیاک معروف شده بود به پلیس تلفن می‌کرد و خبر قتل آنها را می‌داد. او در نامه‌های خود به روزنامه‌ها می‌نوشت : من دوست دارم مردم را بکشم. کشتن یک انسان خیلی لذت‌بخش‌تر از حیوانات است چون انسان خطرناک‌ترین حیوان روی زمین می‌باشد. هنوز هم راز قاتل زودیاک برملا نشده است.

--------------------------------------------------

زن عجیب

بعد از ترور جان اف کندی، FBI تمامی فیلم ها و عکس های ماجرا را برای پیدا کردن قاتل بازبینی کرد. تنها چیزی که در این فیلم ها خودنمایی میکرد زنی بود که در عکس میبینید! این زن اورکت قهوه ای رنگی پوشیده و یک روسری به سر خود گذاشته، حالت استادن وی نشان میدهد که چیزی جلوی صورت خود دارد که پلیس احتمال میدهد دوربین باشد! در زمانی که به جان اف کندی تیر اندازی شد و تمامی مردم در حال فرار از محل بودند، این زن همچنان در صحنه باقی مانده بود و مشغول فیلمبرداری بود!

لیس FBI طی بیانیه های متعددی به شکل عمومی خواستار این شد که این زن خود را معرفی کرده و فیلم هایی که گرفته برای پیدا شدن شواهد بیشتر به آنها تحویل دهد ولی هرگز پیدا نشد!

در سال ۱۹۷۰ زنی به نام Beverly Oliver خود را معرفی کرد و گفت که او همان زن است! پلیس طی گفت و گوهایی که با او انجام داد فهمید که در گفتارهای این زن تناقض وجود دارد و احتمالاً دروغ می گوید. تا این لحظه هیچکس نفهمید که این شخص که بوده و آنجا چه می کرده.

-----------------------------------------------------

نورهای مارفا

نورهای مارفا، نورهایی غیرقابل توضیح هستند که به نورهای ارواح هم معروفند. این نورها در مارفا واقع در ایالت تگزاس دیده می‌شوند. می‌گویند این نورها به اندازه یک توپ بسکتبال هستند و در ارتفاع ۲ متری زمین شناور می‌باشند. نورهای مارفا به رنگ‌های سفید، زرد، نارنجی یا قرمز و گاه سبز و آبی دیده شده‌اند و به سرعت در جهات مختلف حرکت می‌کنند. هنوز هیچ کس از فاصله کاملا نزدیک آنها را ندیده است ولی دانشمندان احتمال می‌دهند این نورها، برق حاصله از تپه‌های کوارتز همان نزدیکی باشد.

------------------------------------------------------

قتل حل نشده کوکب سیاه

در سال ۱۹۴۷ جسد الیزابت شورت که به نحو دهشتناکی دو پاره شده و به شکل ویژه ای قرار گرفته بود، در یک پارکینگ در لس آنجلس کشف شد. معمای این جنایت و جنایات مشابه آن در آن سالها، تا به امروز حل نشده باقی مانده است.

 

مهاجران رونوک

در سال ۱۵۸۴ سر والتر رالی به دستور ملکه الیزابت اول به ساحل شرقی آمریکای شرقی رفت تا به وضع مهاجران انگلیسی سامان دهد. بین سال‌های ۱۵۸۵ تا ۱۵۸۷ دو گروه از مهاجران در دو منطقه جای گرفتند و تشکیل مستعمره دادند. یکی از این گروه‌ها به جنگ با قبایل بومی آمریکا پرداخت و پس از مدتی از آنجا که دیگر مواد غذایی و نیروی جنگیدن نداشتند دوباره به انگلستان بازگشتند. گروه دوم با بعضی از قبایل طرح دوستی ریختند ولی این سیاست هم نتیجه‌ای نداشت و بسیاری از آنها کشته شدند.

سرانجام این مهاجران شخصی به نام جان وایت را مامور کردند تا به انگلستان برود و کمک بیاورد. وایت به هنگام ترک آنجا دید که نود مرد، هفده زن و یازده بچه در آن مستعمره زندگی می‌کردند ولی وقتی در سال ۱۵۹۰ وایت دوباره به آمریکا برگشت هیچ اثری از آنها نبود، حتی اثری از دعوا و جنگ هم به چشم نمی‌خورد. این گروه از مهاجران به نام «مستعمره گمشده» معروف شده‌اند و هنوز کسی از ساکنین آن خبری ندارد.

----------------------------------------------

مرد بالدار

مرد بالدار نام موجودی عجیب است که اوج رویت آن بین سال‌های ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ در ویرجینیای غربی بوده است. در سال ۲۰۰۷ هم گزارش‌هایی مبنی بر رویت آن موجود ثبت شده است. آنها که مرد بالدار را دیده‌اند، می‌گویند این موجود سر ندارد، اما چشمان درشت و سرخی دارد که روی سینه‌اش می‌درخشند. افراد زیادی تاکنون خبر داده‌اند که مرد بالدار را دیده‌اند ولی هیچ عکسی از آن در دست نمی‌باشد.

----------------------------------------

دی. بی. کوپر

دی.بی.کوپر یا دن کوپر نام مستعاری است که به یک هواپیماربا داده شده است. دن کوپر در تاریخ ۲۴ نوامبر سال ۱۹۷۱ یک هواپیمای بویینگ ۷۲۷ را ربود و پس از دریافت ۲۰۰ هزار دلار در حالی که هواپیما بر روی اقیانوس آرام پرواز می‌کرد از آن پایین پرید. هیچ‌کس نمی‌داند کوپر از آن پرش جان سالم به در برد یا نه، ولی در سال ۱۹۸۰ یک پسر بچه هشت ساله ۵۸۰۰ دلار اسکناس بیست دلاری خیس را در ساحل رودخانه کلمبیا پیدا کرد که شماره سریال آنها با شماره سریال پول‌هایی که به کوپر داده شد، یکی بود. همین اتفاق باعث شد که از آن پس در هواپیماها ردیاب فلزی کار بگذارند.

--------------------------------------------------------

ال چوپاکابرا

ال چوپاکابرا ( مکنده خون بز ) بیشتر در کشورهای آمریکای لاتین دیده شده است و احتمالا موجودی سنگین وزن با جثه‌ای کوچک‌تر از خرس می‌باشد که یک ردیف فلس شبیه دایناسورها از پشت گردن تا محل درآمــدن دم روی بـدن خود دارد. این نام لاتین به این دلیل بر روی آن گذاشته شده که به گفته شاهدها این موجود حیوانات به ویژه بز را می‌کشد و خون آنها را می‌مکد. می‌گویند این موجود صورتی شبیه سگ یا پلنگ، زبان دراز نوک تیز و دندان‌های بزرگی دارد و بویی شبیه بوی گوگرد بر جای می‌گذارد و به هنگام خطر چشمانش قرمز رنگ شده و می‌درخشند.

 

---------------------------------------------------

کنت سن ژرمن

کنت سن ژرمن نجیب‌زاده‌ای ماجراجو، مخترع، دانشمند آماتور، نوازنده ویلون، آهنگساز آماتور و بالاخره مردی اسرارآمیز بود. او در زمینه علم کیمیاگری هم مهارت‌هایی داشت و مردم او را مرد شگفت‌انگیز می‌نامیدند. هیچ کس نفهمید او از کجا آمده بود. وی بدون هیچ ردپایی هم ناپدید شد، اما پس از آن چندین سازمان پنهانی و اسرارآمیز او را الگوی خود می‌دانستند. در سال‌های اخیر هم چندین نفر ادعا کرده‌اند کنت سن ژرمن هستند.


 



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1479
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

شاید به جرات بتوان بحث در وادی موجودات ماوراءالطبیعه را به قدمت تاریخ بشری دانست، چه در میان عوام و چه در میان روشنفکران، دانش پژوهان ومحققین هر عصر. از این رو بعد از گذشت قرنها این بحث هنوز هم به همان تازگی دنبال شده و چنانچه وقتی نوشته ای، گفتگویی، داستانی و یا حتی فیلمی درمورد آن تهیه می شود از استقبال عموم برخوردار می گردد، چرا که بشر همیشه تشنه برداشتن حجاب از مستورهای پیرامون خویش است، تا بتواند حس غریزی کنجکاوی خود را نسبت به این موجودات، به طریقی تسکین بخشد. شاید یک وجه اشتراک را بتوان در میان عوام و روشنفکران و دانشمندان یافت و آن شک و تردید نسبت به واقعیت وجودی آنان است؛ چرا که حتی سیر تکاملی علم در قاره اروپا و امریکا هم نتوانسته آن را از محالات بداند و علی رغم همه پیشرفتهای علوم بشری هیچ راه حل علمی برای پی بردن به چگونگی این موجودات عنوان نشده و همه چیز مانند ازل در شک و تردید است. اما در جهان بینی اسلامی همه چیز زیبا و بجا آفریده شده است،حتی موجود ماوراءالطبیعه*ای با نام ?جن?، موجودی که حتی برخی از مسلمانان، روشنفکران و دانش پژوهان در زمینه دینی یا به دیده شک و تردید در آن نگریسته، و یا سکوت کرده اند.
جن یک واقعیت است یا افسانه
در میان انسانها بر سر خلقت نظام عالم دو دیدگاه کلی وجود دارد، عده ای که همه چیز را ناشی از خلقت ذات الهی می دانند و گروهی دیگر که سرمنشا خلقت نظام عالم را در طبیعت جستجو می کنند. اگرچه میان آنان اختلاف نظرها بسیار عمیق و اساسی است، ولی هیچ یک از این دو گروه نتوانسته اند وجود موجودات ماوراؤالطبیعه را انکار کنند. آنهایی که خداباورند و به روح و معاد معتقدند (غیر از مسلمانان) از آنها به عنوان ارواح خبیثه و یا ارواح شریر و یا شیطان یاد می کنند، برخی هم آنها را موجودات فضایی قلمداد می کنند، مادیون هم که اعتقادی به ذات الهی و قدرت پروردگار ندارند، این موجودات را همان انسانهای اولیه ای می دانند که در سیر تکامل بین انسان و میمون حیران مانده و به شکل و شمایل غریب درآمده اند و یا حتی برخی از آنان معتقدند که اینان انسانهای وحشی و بدوی در اعماق جنگل هستند و گاهی خود را نمایان ساخته و موجب اذیت و آزار انسانهای متمدن می شوند. و اما مسلمانان : بنا به نص صریح قرآن، موجودات عالم به سه گروه گروه تقسیم می شوند: ۱ـ جمادات ۲ـ نباتات ۳ـ حیوانات؛ که یا دارای عقلند مانند انسان، فرشتگان و جنیان و یا فاقد عقل و شعورند مانند حیوانات و باز بنا به آیات نورانی قرآن کریم، باید بدانیم که بدون هیچ شک و تردیدی موجودی با نام ?جن? در جهان آفرینش وجود دارد که از نظر تکلیف و شایستگی مورد خطاب پروردگار قرارگرفته و مشابه انسان می باشد، چرا که، ۱ـ سی و چهار بار نام جن در قرآن کریم آورده شده است. ۲ـ هفتاد و دومین سوره قرآن با نام این موجود مزین گردیده است. ۳ـ احادیث و روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی (ع)، امامان و بزرگان علوم دینی در این خصوص، موجود بوده و در دسترس قرار دارد. ۴ـ به وسیله بسیاری از انسانها رویت شده اند. به آیاتی از قرآن کریم که وجود جن را مبرهن می داند اشاره می کنیم.
سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد آمده و به صف می رفتند. (سروه نمل، آیه ۱۷)
برای خدا شریکانی از جن قرار دادند و حال آن که جن را خدا آفریده است. (سوره انعام، آیه ۱۷)
بگو اگر جن و انس گرد آیند تا همانند این قرآن را بیاورند، نمی توانند، هر چند که یکدیگر را یاری دهند. (سوره اسرا، آیه ۸۸)
سخن پروردگارت بر تو مقرر شد که جهنم را ازجن و انس انباشته می کنیم. (سوره هود، آیه ۱۱۹)
ای گروه جنیان و آدمیان، اگر می توانید که از قطر آسمان و زمین بگذرید، بیرون روید ولی بیرون نتوانیدرفت مگر با قدرتی. (سوره الرحمن، آیه ۳۳)
مرحوم شیخ مفید در کتاب ?ارشاد? آورده است: ?در آثاری از ابن عباس نقل شده: زمانی که پیامبر اسلام (ص) به قصد جنگ با قبیله بنی مصطلق از مدینه خارج شد، هنگام شب به دره وحشتناک و صعب العبوری رسید. اواخر شب جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و خبر داد که طایفه ای از جن در وسط دره جمع شده و قصد مکر و شر و آزار و اذیت شما و اصحابتان را دارند?. (ارشاد ص ۳۹۹)
از حضرت امام صادق (ع) روایت شده : روزی حضرت رسول (ص) نشسته بود، مردی به خدمتشان رسید که بلندی قامتش مثل درخت خرما بود. سلام کرد، حضرت جواب داد و سپس فرمود: ?خودش و کلامش شبیه جن است?. سپس به او فرمود: کیستی؟ عرض کرد: من هام، پسر هیم، فرزند لاتیس، پسر ابلیس هستم (بحارالانوار ص ۸۳)
بانو حکیمه دختر امام کاظم (ع) گوید: ?برادرم امام رضا (ع) را دیدم که جلو در اتاقی با کسی صحبت می کرد در حالی که تنها بود، عرض کردم: با چه کسی سخن می گویید؟ فرمودند: فردی از جن آمده تا مسائلی بپرسد و از چیزهایی شکایت کند? (اصول کافی ص ۳۹۵)
علامه طباطبایی (ره) می فرمودند: ?روزی آقای بحرینی که یکی از افراد معروف ومشهور در احضار جن و از متبحرین در علم ابجد و حساب مربعات بود در مجلس ما حضور یافت،چادری آوردند، دو طرفش را به دست من داد و دوطرف دیگر را به دستهای خود گرفت. این چادر به فاصله دو وجب از زمین فاصله داشت. در این حال جنیان را حاضر کرد، صدای غلغله و همهمه شدیدی از زیر چادر برخاست. چادر به شدت تکان می خورد چنان که نزدیک بود از دست ما خارج شود. من محکم نگه داشته بودم، آدمکهایی به قامت دو وجب در زیرچادر بودند و بسیار ازدحام کرده و تکان می خوردند و رفت و آمد داشتند، من با کمال فراست متوجه بودم این صحنه، چشم بندی و صحنه سازی نبوده و صد درصد وقوع امر خارجی بوده است? (رجایی، تهرانی جن و شیطان ص ۴۷)
اینها شمه ای بود از آیات قرآن کریم و احادیث و روایات که هر گونه شک و شبهه ای را در وجود واقعیت جن به یقین تبدیل می سازد



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1720
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

سامانه خبری سلامت نیوز، گروه آموزش- کانى ها و سنگ هاى با ارزش به علت ساختار اتمى کامل و انرژى بسیارى که دارند و نورهاى ناب رنگى و درخشان که از خود مى تابانند در کنار دانش پزشکى، بدون خطرآفرینى مى توانند اثرهاى مثبتى بر جاى بگذارند. ولى این حرف دلیل بر این نیست که سنگ ها به تنهایى معجزه مى کنند، بلکه این سنگ ها همراه و در کنار درمان هاى پزشکى تأثیرات مفیدى را بر بیمارى ها دارند.

ارتعاشات متغیر در حوزه بدن تعادل جسم و جان را به هم مى ریزد و این ناهماهنگى است که باعث بیمارى مى شود. در این زمان است که مى توان با کمک گرفتن از ارتعاشات کانى ها و سنگ هاى باارزش، این ناهنجارى هاى به وجود آمده را کنترل کرد و هماهنگى لازم را در جسم و جان دوباره ایجاد کرد.

درمان با سنگ هاى شفابخش و باارزش براى زن و مرد و کودک نیز در هر سنى مناسب است و هیچ خطرى ندارد. در صورتى که این کار با آگاهى و دانش لازم انجام شود.

در گذشته هاى دور که مربوط به دوران پارینه سنگى یا عصر حجر مى شود، ابتدا بشر از سنگ به عنوان ابزار استفاده مى کرد. در آنجا بود که آموخت سختى سنگ ها مى تواند حیوانات را که زندگى او را تهدید مى کنند، از بین ببرد. همانجا بود که آموخت با ساییدن سنگ ها جرقه و آتش هم تولید مى شود. این ابتدایى ترین آشنایى بشر با سنگ بود.

بعد از این مراحل بود که حس زیبایى پرستى به انسان شوق استفاده از سنگ هاى رنگى مختلف را براى آراستن دست و گردن داد. باستان شناسان در بسیارى از مناطق کهن از جمله ایران در کاوش هاى خودشان آثار زیادى را که مبین آشنایى و استفاده ساکنان مناطق باستانى و ایران از این سنگ ها بوده به دست آورده اند. گیوشمن ضمن اکتشافات خودش از تپه سیلک در کاشان به تعدادى گردنبند با مهره هایى از عقیق، لاجورد، یشم، سنگ شیشه، مرجان، صدف و... برخورد کرد. این اشیا مربوط به هزاره هاى سوم پیش از میلاد و حتى شاید قبل از آن باشد.

در منطقه شوش کنونى که متعلق به دوره ایلامى و هزاره سوم و چهارم پیش از میلاد است، تعدادى تندیس یافت شد. همه این موارد نشان مى دهد که مردم با تراش سنگ آشنا بوده اند.
در تخت جمشید سنگ هایى از جمله مرجان قرمز، فیروزه، عقیق و... به دست آمده که به شکل سرویس شیر، انسان یا انگشترهایى با نگین عقیق که روى آنها نقش پادشاهان در حال جدال با حیوانات اساطیرى است. این هنرها همه مربوط به هزاره اول پیش از میلاد است.

افسانه ها و روایات گوناگونى هم درباره سنگ هاى باارزش نقل شده است. مثل اینکه کاهنان از سنگ هاى باارزش براى تبرک استفاده مى کرده اند یا اینکه جادوگران براى طلسم این سنگ ها را به کار مى بردند.

آتلانتیسى ها مى دانستند که براى درمان بیمارى ها چگونه از این کانى هاى باارزش استفاده کنند. در چین از کوبیدن و پودر جواهرات براى مداواى بیماران سود مى بردند. در قرن هشتم میلادى شخصى به نام «سن هیلدنبژان» با کمک این سنگ ها بیماران خود را درمان مى کرد. این نشانه آن است که در گذشته و در مناطق مختلف انسان ها از سنگ ها علاوه بر استفاده آن به عنوان ابزارهاى گوناگون و زینت و در مراسم مذهبى از جنبه درمانى آن هم سود برده اند.

در بدن مراکزى وجود دارد که به این مراکز انرژى یا چاکرا مى گویند. بیمارى ها در اثر بسته شدن این مراکز انرژى پدید مى آیند. کانى ها و سنگ هاى باارزش قادر هستند تا این گرفتگى ها را از بین ببرند و انرژى حیاتى را به صورت منظم و باارزش در ما جارى کنندافرادى که مدیتیشن یا تمرکز مى کنند روى این نقاط آگاهى دارند و انرژى هاى درونى را از این نقاط بیرون داده و آزاد مى کنند.

طیفهاى رنگى در واقع همان رنگهاى نورى هفتگانه (رنگین کمان) هستند که از نور سفید سرچشمه مى گیرند. رنگهاى نورى به صورت انرژى پایان ناپذیر در سطح کره زمین، کیهان و ماورا همیشه در ارتعاش هستند و به درون زمین نیز نفوذ مى کنند و انرژى هاى مثبت و لازم کیهانى را وارد بدن ما کرده و در ما تعادل و توازن لازم را ایجاد مى کنند. در این زمان است که بیماریها از ما دور مى شوند.

اما این که در چه ساعات یا روزهایى گرفتن این انرژى از سنگها مناسب تر است و اصلاً چه نوع سنگهایى روى ما تأثیرگذار هستند؟

به عقیده بسیاری از کارشناسان این کار منطق و عقل نمى طلبد، بلکه باید اشخاص دریچه هاى قلب خود را باز بگذارند و به خود این فرصت را بدهند تا آن خود برترشان سنگى را که در یک لحظه بخصوص به آن احساس نیاز مى کنند، انتخاب کند. با اطمینان مى گویم که این کار شدنى است و سنگ شما را انتخاب مى کند. اگر در این مورد شک دارید یا در مورد چند سنگ تردید مى کنید، آنها را در دستان خود قرار دهید، آنگاه متوجه خواهید شد که با گرم شدن یکى از آنها، سنگ نسبت به شما واکنش مناسب نشان داده است.

که در این زمان باید سنگ را بشویید و آن را از ناخالصى ها پاک کنید. گاهى اوقات سنگى در اختیار شما قرار مى گیرد تا شما بتوانید از آن انرژى بگیرید. شاید این سنگ قبل از شما مورد استفاده شخصى بوده که دچار بیمارى و ناراحتى خاص بوده است. این سنگ از نظر فیزیکى به شما آسیب نمى رساند، ولى امکان دارد که افکار پریشان و انرژى منفى شخص قبلى را همراه داشته باشد و آن انرژى منفى شما را آزار دهد. بنابراین باید سنگها را پاک کرد.

آب، آتش، خاک و نمک دریا از عوامل پاک کننده سنگ هستند. شما مى توانید سنگ مورد نظرتان را در حدود 1 تا 2ساعت در آب جارى قرار داده و تمیز کنید یا آن را داخل خاک بگذارید و سپس آن را بشویید. گاهى هم مى شود سنگ را روى شعله شمع قرار داد یا اینکه از نمک خشک دریا براى پاک کردن آن استفاده کرد.
پس از پاکسازى سنگ مى توانید به پشت دراز بکشید و آرامش بگیرید.

بعد از اتمام این کار چند دقیقه در همان حالت باید باقى ماند. بعد سنگ را برداشته و به آرامى باید بلند شد، سنگ را شست، زیرا انرژى منفى و افکار پریشان که به سنگ منتقل شده را تخلیه کرد. افراد بر حسب نیازشان مى توانند این کار را انجام دهند. البته یک نکته را هرگز نباید از یاد برد و آن اینکه این کار در مورد تمام سنگها صدق نمى کند، باید بعضى از سنگها را مستقیماً روى محل درد قرار داد. بعضى از آنها را در آب قرار داد و بعد آن را می نوشند، مراکز انرژى یا همان چاکراها در هفت منطقه از بدن در راستاى ستون فقرات از پایین ترین قسمت تا بالاى جمجمه سر قرار گرفته اند.

•چاکراى ریشه یا پایه ستون فقرات (مولادهارا Mulddhara) نخستین چاکرا است.
این چاکرا محل ورود «پرانا» یا انرژى حیاتى است.طیف رنگى مربوط به این چاکرا قرمز است که نشانه زندگى، قدرت، نیروى جسمانى و حیات است. این رنگ روى کم خونى و فقر غذایى اثرخوبى دارد و ارتعاشات تقویت کننده و درمان کننده دارد. سنگ هاى قرمز مثل مرجان قرمز، یشم قرمز، یاقوت قرمز و... مناسب این چاکرا هستند.
طیف رنگى یاقوت قرمز، اوپال آتشى، یشم قرمز براى متولدین فروردین مناسب است. یشم قرمز و یاقوت قرمز و عقیق قرمز براى متولدین آبان تیر و مرداد مناسب است.
•چاکراى خاجى یا مرکز کلیه (سواد هیستانا Swadhistana) در قسمت پایین شکم قرار گرفته است.
طیف رنگى مربوط به این چاکرا نارنجى. نارنجى علامت انرژى است. این رنگ قدرت ارتباطى، دفع خشم و کنترل بر خویشتن را متعادل مى کند. مسائل مربوط به هضم غذا و گردش خون را منظم مى سازد.
عقیق نارنجى، سنگ ماه، اوپال آتشین که رنگ نارنجى دارند مناسب این چاکرا هستند.
طیف رنگى سنگ کهربا براى متولدین خرداد، مرداد و شهریور مناسب است. عقیق نارنجى براى ماه هاى اردیبهشت و آبان است.
•چاکراى سوم چاکراى شبکه خورشیدى (مانى پورا Manipura) است.
طیف رنگى مربوط به این چاکرا زرد و زرد طلایى است که نشانه عقل، هوش و ذهنیت است. این چاکرا بالاتر از ناف قرار گرفته است. رنگ زرد تأثیر مثبتى روى کبد، طحال، کیسه صفرا و اعصاب دارد. قدرت درمانى براى بیمارى مرض قند، یبوست دارد و کنترل کننده چاقى است. سیترین، کهربا، چشم ببر مناسب این چاکرا هستند. کهربا به متولدین خرداد، مرداد و شهریور تعلق دارد، سیترین مربوط به متولدین ماه هاى خرداد، اردیبهشت، مرداد و شهریور است. چشم ببر به متولدین خرداد، شهریور و مرداد متعلق است.
•چاکراى قلب یا عشق الهى (آنات هاتا Anathata) در وسط جناق سینه و بالاى قلب قرار دارد.
طیف رنگى مربوط به این چاکرا قرمز، نارنجى، زرد طلایى، صورتى و سبز است. کلیه سنگها با رنگهاى ذکر شده مانند مالاکیت، پریلات، تورمالین سبز و قرمز، کورل، کوارتز صورتى، کونزایت براى این چاکرا مناسب هستند و براى رفع مشکلات قلبى، تنظیم گردش خون و فشار خون و ناراحتى هاى پوستى مؤثر است.
•چاکراى گلو یا حلق (ویهودها Wihudha) است که روى حلق قرار گرفته است.
طیف رنگى مربوط به این چاکرا آبى و آبى و سبز روشن است که علامت جاودانگى، اخلاص و الهام است. این رنگ روى بیماریهاى گرفتگى گلو و ناراحتى هاى عصبى تأثیرگذار است. سنگهاى مربوط به آن فیروزه، تورمالین آبى، توپاز آبى، یاقوت آبى، اکومارین و... است. فیروزه به متولدین اسفند، یاقوت آبى به خرداد، اکومارین به خرداد، مهر، بهمن و اسفند مربوط مى شود.
•چاکراى پیشانى یا چشم سوم (آجنا Agna) در سمت پیشانى و کمى بالاتر از بین دو چشم قرار دارد.
طیف رنگى مربوط به این چاکرا آبى نیلى است. این رنگ باعث باز شدن چشم سوم - دید بیرونى و درونى - است. این رنگ براى آرامش و درمان بیماریهاى ذهنى مفید است. رنگ نیلى آگاهى را بالا مى برد و براى زنده کردن خاطرات فراموش شده مفید است. یاقوت کبود، لاجورد، چشم شاهین، آزوریت براى این چاکرا مناسب هستند. لاجورد به ماههاى آذر، دى، بهمن و اسفند تعلق دارد.
•چاکراى بالاى جمجمه یا تاج سر (ساهاس رارا Sahasrara) در قسمت میانى بالاى سر قرار دارد.

طیف رنگى مربوط به این چاکرا بنفش، سفید و طلایى است. این رنگ براى بیمارى هاى ذهنى مناسب است و خواب را تنظیم مى کند. فلورین، الماس، تورمالین و آماتیست مناسب این چاکرا هستند
زمین شناسی پزشکی عبارت است از کاربرد یافته های زمین شناسی در مورد کانیها و یا سنگهای دارویی و... در پزشکی یا داروسازی. ومعادل لاتین Medical Geology میباشد.

معرفی:

این علم ارتباط بین فاکتورهای زمین شناسی و مشکلات سلامتی انسان و حیوان و همچنین نقش مهم کانی های داروئی در پزشکی و داروسازی را بررسی می کنند، یک زمین شناس پزشکی باید در زمینه های زیر مهارت کافی داشته باشد تا بتواند وظیفه اش را به نحو عالی انجام دهد:

کانی شناسی وسنگ شناسی
توانایی شناسایی کانیهای دارویی و به کراگیری آنها، جهت سناز مواد اولیه دارویی
بررسی تاثیر عوامل محیطی بر روی سلامت انسان و بیماریهایی که سلامتی را تهدید می کنند.

خطرات عناصر جزئی و کمیاب
قرار گرفتن درمعرض عناصر جزئی و کمیاب سمی مشکلات زیادی را برای سلامتی به بار می آورد. در دنیا میلیونها نفر به دلیل تماس با آرسنیک، سرب، فلورین، جیوه، اورانیوم و... از مشکلات سلامتی رنج میبرند. استفاده نادرست از زغال با کیفیت پایین نیز خطراتی برای سلامتی به دنبال دارد، چون ذغالهایی با کیفیت پایین، دارای خاکستر، سولفور، عناصر جزئی و.کمیاب سمی وخطرناکی هستند، به عنوان مثال، در ایالت گوژو (جنوب غربی چین) روستاییان فلفل های قرمز ومحصولات ذرتشان را در داخل فرهای بدون منفذ، خشک می کردند.

تا اواسط قرن گذشته، فرها ، سوخت چوبی داشتند، ولی امروزه با از بین رفتن جنگلها، چوب کمیاب شده، تا جایی که روستائیان میزان زیادی از محصولات را به ذغال تبدیل می کنند و برای گرمازایی و پخت و پز وحتی خشک کردن بقیه محصولات استفاده می کنند، اما در هنگان تبدیل این محصولات به ذغال، مقدار زیادی آرسنیک (3500ppm) و دیگر عناصر جزئی در آنها رسوب می کنند و متاسفانه فلفل های قرمزی که در حرارت این ذغالها خشک می شوند، غذای اصلی روستائیان بوده و منبع اصلی آرسنیک می باشند بیماریهایی که آرسنیک ایجاد می کند، عبارتند از:

1- هیپرپیگمنتاسیون که با برافروختگی و کک و مک همراه است.
2- هیپرکراتوسین که علایم آن زخم های بزرگ با تمرکز بیشتر در دستن وپا.
3- باونز که در آن سیاه و شاخی شده خشک که مقدمه سرطان پوست است، دیده می شود.
4- سلولهای فلسی شکل کارسینوما (سرطانی)
البته، تمامی خطراتی که از ذغال ناشی می شوند، صرفا از احتراق آن نیست، به عنوان مثال در بالکان، آبهای زیر زمینی، هیدرکربنهای آروماتیک چندحلقه ای را از ذغال هایی با لایه بندی نازک، شسته و در آب چاه ها جمع می شوند ومردم با خوردن از آب چاه، به نوعی بیماری کلیه ای درون بافتی، به نام نفروپاتی اندمیک مبتلا میشوند. چون این هیدروکربنها به عامل بیماری کمک می کنند. این بیماریها بیش از صد هزار نفر را در یوگسلاوی سابق کشته است.
در نتیجه مصرف ذغال های خانگی، فلورین هم متصاعد می شود که بیشتر از آرسنیک، بیماری زا می باشد، تنفس گرد و غبار ریزی که حاوی آزبست های رشته ای باشد، بیماریهایی را باعث می شود که عبارتند از:
آزبستوزیس، فیبروزیس شش ها، سرطان ریه، مزوتلیومای بدخیم.

در کالیفرنیای جنوبی در سال 1994 در اثر زمین لغزش و زلزله، قارچهای خاکی به نام کوکسیدیوئیدی ایمیتس ؛آزاد شده بود و مردم با تنفس این هوای آلوده به بیماریهایی مثل آسم، کوکسیدیودومویس (تب دره) مبتلا شدند.

همچجنین هیدروکسیل آپاتیت (Ca)5(PO4)3(OH) کانی استخوان و اصلی ترین ماده استحکام بخش استخوان هاست. و برای تشکیل دانه های این کانی در استخوان باید در رژیم غذاییی ذخایر عظیمی کلسیم و فسفر موجود باشد. فلورین هم در ساختمان آپاتیت وارد می شود. در آب بعضی مناطق غلظت های بالایی از فلورین وجود دارد. (حدود 14ppm) که در اواخر قرن بیستم خالدار شدن دندانها در این مناطق را به غلظت های بالایی از فلورین نسبت دادند. ولی جالب اینجاست که تحقیقات زمین شناسی پزشکی نشان داده است که اگر به آب مصرفی 1ppm فلورین اضافه کنیم، دندانها سالم می مانند که همه این یافته ها را با استفاده از قوانین و دستاوردهای ژئوشیمی به دست آورده اند.


جنبه های پزشکی استفاده از بریلیم در صنعت جواهرسازی
در صنعت جواهر سازی، کانیها یا سنگهای زینتی (مثل سفیر، کروندوم و روبی) را تحت تاثیر بریلیم قرار می دهند تا تغییر رنگ داده و معمولا بی رنگ شوند و ارزش اقتصادی کانی یا سنگ را بالا ببرد.متاسفانه کار بر روی سلامتی جواهرسازان، بازرگانان جواهرات و خریدارانی که از جواهر استفاده می کنند، اثرات سوء دارد. بریلیم در فرم اکسیدی خود (BeO) اگر استنشاق شود یا لمس شود، حتما باعث بیماری خواهد شد. در سال 1940 .معدنکارانی که در تماس با این عنصر قرار داشته اند به بیماری کرونیک بریلیوم یا (CBD) مبتلا شدند. اکسید برییلیوم در راکتورهای اورانیوم که پلوتونیوم از اورانیوم ساخته می شود، استفاده می گردد.

اشاره به چند کانی دارویی
زرنیخ قرمز وزرد- استیبنیت یا آنتیموآن- کرومیت- باریت- بوراکس- سیلیویت و...

نتیجه:
پروژه های مشترکی که بین زمین شناسان و پزشکان کار می شوند می توان گفت که از نظر شخصی وحرفه ای به نفع زمین شناسان بوده و باعث پیشرفت بهداشت جهانی است.
 



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1522
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

در واقع این روش درمانی جزو قدیمی‌ترین درمان‌هاست. گفته شده که به‌ طور سنتی مصریان از روغن‌های خوشبو برای ماساژ و درمان بیماری‌های گوناگون استفاده می‌کردند.

 

در دوران شیوع طاعون بسیاری از افراد جهت جلوگیری از انتشار این بیماری، روغن‌های معطر را می‌سوزاندند، زیرا اعتقاد داشتند که بوی خوش، طاعون را ریشه‌کن می‌کند.

 

این روش از دو طریق عمل می‌کند:

روش مستقیم: تحریک‌کننده‌های اعصاب بویایی در واقع بوهایی هستند که می‌توانند از طریق دستگاه عصبی سبب تحریک‌شدن و در نتیجه فعال‌شدن غدد درون‌ریز شوند که این عمل باعث می‌شود که پیک‌های شیمیایی- عصبی مانند آدرنالین و ایندورفین و... که نقش زیادی در تنظیم تعادل بدن دارند، ساخته شوند و در نتیجه تعادل در بدن ما ایجاد می‌شود و عدم تعادل‌ها از بین می‌رود.

روش غیر مستقیم: در این روش با استنشاق یک بو، مرکز حافظه بویایی فرد فعال می گردد. در این قسمت هر بو، همراه با حس ما نسبت به آن بو ذخیره می‌شود (اغلب احساسی که اولین بار با استنشاق یک عطر به ما دست داده است). وجود چنین مرکزی در مغز سبب می‌شود که یک بو به نظر ما خوب و دیگری بد باشد.

بعد از فعال شدن این بخش، دستگاه لیمبیک پیک‌های شیمیایی آزاد می‌کند و شما احساسی را پیدا می‌کنید که اولین بار با تماس با این بو پیدا کرده بودید و در نتیجه ما احساس خوب یا بد خواهیم داشت. اگر ما برای درمان از مواد معطری استفاده کنیم که حالتی خوب در بیمار ایجاد کند، می‌تواند سبب درمان شود.

به طور کلی این روش، درمان روانشناسی و درمان فیزیکی را توأماً به همراه دارد و با کمک به بدن و ذهن به درمان بیماران کمک می‌کند.

چگونه از عطر درمانی استفاده می‌شود؟

به این روش، بهبود با لذت نیز می‌توان گفت. زمان خاصی برای استفاده از این درمان بیان نشده و عطرهای مورد استفاده را می‌توان به صورت اسپری در محیط زندگی فرد بیمار پخش کرد.

برای مثال چند عطر و موارد استفاده آن را معرفی می‌کنیم:

 

اسانس رز:

این اسانس یکی از اسانس‌هایی است که به سختی به دست می‌آید، زیرا به طور مثال 6 تن گلبرگ رز تنها یک کیلوگرم اسانس یا روغن معطر می‌دهد. با الکل یا حلال‌ها، عصاره‌گیری انجام می‌شود. این روش دو مزیت دارد؛ یکی اینکه روش ارزانی است و دیگر اینکه به بوی گلبرگ تازه نزدیک‌تر خواهد بود.
 

از بوی رز در روان‌ درمانی‌ها استفاده می‌شود، زیرا که حس هارمونی و امنیت در بدن ما ایجاد می‌کند و به ما کمک می‌کند تا به غرورمان مسلط شویم. انرژی دوست‌داشتن در فکر و فعالیت‌هایمان ایجاد می‌کند و در کل به قلب ما انرژی تازه می‌بخشد.

از سقط جنین‌ جلوگیری می‌کند، گرفتگی‌های عضلات و خونریزی‌ها را متوقف می‌کند، مشکلات قاعدگی و یائسگی را حل می‌کند و بهترین حمایت‌کننده روانی در دوران حاملگی است که بسیار بهتر از حمایت‌کننده‌های فیزیکی عمل می‌کند.
 

اسانس لیمو ترش:

این عطر از پوست لیمو ترش بدست می‌آید و سبب بهبود قدرت تمرکز در افراد و نیرو بخشیدن به فعالیت‌های ذهنی و تحریکات عصبی می‌شود.

عطر لیمو ترش، عطر قابل توصیه برای محیط‌های کار است، زیرا که جو محیط کار را آرام می‌کند و باعث می‌شود که از اشتباهات انسانی پیشگیری شود. همچنین خستگی، تنبلی و استرس را از بین می‌برد و ایجاد ارتباط را در محیط کار آسان‌تر می‌کند.مانند دیگر اعضای خانواده مرکبات، لیمو ترش در ضدعفونی کردن محیط قدرتمند است و در درمان کم‌خونی، اسهال، فشار خون بالا، کلسترول بالا، رماتیسم، بی‌اشتهایی، سردرد، خارش و آسم مؤثر است.
 

اسانس وانیل:

این اسانس از دانه‌های گیاهی که در ماداگاسکار و اندونزی رشد می‌کند گرفته می‌شود. خاصیت درمانی برای پوست دارد و به همین دلیل در ساخت وسایل آرایشی از آن استفاده می‌شود.

از نظر روانشناسی داروی ضد افسردگی است، زیرا که با بوییدن عطر آن احساس آرامش در افراد ایجاد می‌شود.

همچنین از نظر فیزیکی نیز فوایدی را به همراه دارد که می‌توان از آنها خاصیت ضد درد بودن را نام برد.



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1651
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

در روایت‌های ترسناک در مورد تیمارستان گفته شده که: یک روز یکی از بیماران ناپدید می‌شود، 5 هفته بعد جسدش درحالی پیدا می‌شود که به طور کامل فاسد شده ولی دور جسدش...
در سراسر جهان مکانهایی با تاریخچه ای تیره و وحشت زا وجود دارند. بازدید از مکان‌های ترسناک شاید بی شباهت به رفتن به جاهایی که ارواح سرگشته در آنجا هستند نباشد. حتی ترسناک‌تر از این رفتن به مکانهایی با ارواحی این جهانی است که بشر هم نیستند.

تونل جیغ زن، جاده وارنر

طبق یک افسانه محلی روح یک زن جوان این محل را تسخیر کرده است. گفته اند که شخصی این زن جوان را آتش زده و در حالیکه با لباس‌های سوزان در جستجوی راه فرار بوده در این تونل محبوس و جان می‌سپارد. در داستان‌های محلی قدری تفاوت نیز وجود دارد، یکی از این داستانها می‌گوید که پدر عصبانی دختر او را به داخل آتش انداخته است؛ چرا که او به خاطر طلاق ناراحت کننده کنترلش بر روی فرزندان و قدرت ایفا کردن وظایف پدری را از دست داده بود. در داستان دیگری گفته شده عده ای این دختر را دزدیده و بعد از آن برای پاک کردن شواهد و مدارک دختر را می‌سوزانند. همه این داستانها باعث شده مردم از تونلی که در آن صدای جیغ گوشخراش یک زن شنیده می‌شود دوری کنند.

پل Bessie Little، دیتون

روح یک دختر کشته شده به نام Bessie Little به طور مرتب به این پل در خیابان Ridge بازمی‌گردد. این دختر در تاریخ 27 آگوست 1896 به دست دوست پسرش «آلبرت جی فرانتز» کشته شده بود. Bessie از این پسر باردار بود و آلبرت هم نمی‌خواست با او ازدواج کند، بنابراین آلبرت با خالی کردن گلوله ای به مغز دختر بینوا را کشته و صحنه را طوری بازسازی کرد که خودکشی به نظر برسد. او برای رسیدن به این هدفش دوبار به Bessie شلیک کرد و این کاملا واضح است که دختر این کار را با خودش نمی‌کرد. در تاریخ 19 نوامبر 1897، «آلبرت جی فرانتز» در زندان اوهایو در کلمبوس به صندلی الکتریکی بسته و با اتهام قتل درجه یک به مرگ محکوم شد. بنابراین در افسانه‌ها گفته شده که این دختر با بازگشتن به شهرک «مونتگومری» قصد تسخیر کردن این پل را دارد.

دانشگاه اوهایو، آمریکا

«ویلسون ‌هال» به خاطر یک دختر (احتمالا یک دختر جادوگر) معروف شد. این دختر لحظاتی بعد از اینکه با خون خودش نوشته‌هایی شیطانی و ماوراطبیعی روی دیوار نوشت خودش را کشت. 5 ستاره دنباله دار که به شکل ستاره پنج پر درآمده بودند این محوطه را احاطه کردند همراه با ساختمان اداری که که در وسط نشان شیطان قرار گرفته بود. و در داستان دیگر از «واشینگتون‌ هال» نام برده شده که به خاطر منزل دادن به بازیکنان بستکبال یک تیم معروف شده بود؛ او و تمام بازیکنان در یک تصادف وحشتناک کشته می‌شوند و گفته شده ارواح آنها هنوز سالن دانشگاه را در تسخیر خود دارند و گاهی اوقات می‌توان صدای دریبل زدن را در سالن شنید. سرداب‌های «جفرسون ‌هال» از مکان‌هایی است که ارواح بی‌شماری از خودشان نشانه‌هایی نشان می‌دهند. و بالاخره به خاطر Ridges یک تیمارستان مخروبه که اکنون به خاطر رفتارهای نامناسب و شوک الکتریکی شناخته شده است. در روایت‌های ترسناک در مورد تیمارستان گفته شده که: یک روز یکی از بیماران ناپدید می‌شود، 5 هفته بعد جسدش درحالی پیدا می‌شود که به طور کامل فاسد شده ولی دور جسدش لکه‌هایی به صورت خطی محیطی کشیده شده. این لکه را امروزه هم می‌توان در آن مکان دید!

جاده کلی، اوهایوویل، پنسیلوانیا

در فاصله یک مایلی جاده کلی در اوهایوویل، پنسیلوانیا منطقه ای است که گزارش‌های بی‌شماری حاوی فعالیت‌های ماورایی و اتفاقات عجیب از آنجا گزارش شده است. گزارش‌ها حاکی آن است که وقتی حیوانات وارد این منطقه تسخیر شده می‌شوند آرامش و ملایمت خود را از دست داده و این آرامش تبدیل به درنده خویی شده و سپس به سمت حیوانات دیگر و حتی انسانها می‌روند. این جاده با جنگل فشرده، سیاه و وحشت‌انگیز احاطه شده که در آن جنگل نیز سر و صداها و اشباح سفید رنگی شنیده و دیده شده که قابل تشریح کردن نیست. هیچ کس کاملا مطئن نیست که چرا این بخش کوچک از جاده تسخیر شده است، اما در برخی تئوری‌ها گفته شده که این اتفاقات از جهاتی می‌تواند به فعالیت‌های آیینی که یکبار در این مکان برگزار شده ارتباط داشته باشد و نیز نفرین‌هایی که به این دلیل مردم این سرزمین دچارش شده اند.
زندان آلکاتراز، سان فرانسیسکو
این جزیره از نظر بومی‌های آمریکایی مکانی شیطانی بوده، که در طی قرن‌ها مرگ‌ها بی شماری در اثر تصادف، قتل و خودکشی به خود دیده است. با تاریخچه سیاهی که دارد جای تعجب نیست که بگویند که ارواح آلکاتراز را بیشتر از تمام مکان‌های دیگر تسخیر کرده اند. اگر این باور که ارواح به دنیا باز می‌گردند تا مکانهایی که در آنجا شکنجه شده اند را تسخیر کنند، پس آلکاتراز باید در اثر هجوم ارواح به آنجا منفجر شود. در طول سال‌ها گزارش‌هایی حاوی اتفاقات مرموز در جزیره آلکاتراز وجود داشت. این گزارش‌ها از سوی بازدید کننده‌ها، نگهبانان پیشین و زندانیان پیشین و کارکنان خدماتی پارک ملی بود. از فانوس دریایی محل هم بارها صدای دلنگ دلنگ، جیغ و گریه شنیده شده است.
البته داستان‌های بی شماری در مورد این محل وجود دارد که در این مقاله کوتاه ما نمی‌گنجد و برای تشریح تمام آنها نیاز به نوشتن یک کتاب داریم. بعضی از این اتفاقات عجیب هم در پاراگراف بالا ذکر شد. فانوس دریایی جزیره در سال 1854 ساخته شد و سپس در زلزله بزرگ سانفرانسیسکو در سال 1906 به طور کامل نابود و خراب شد و بعد به طور ناگهانی دوباره ظاهر شد، چندین گزارش در مورد این محل مربوط به شب‌های مه گرفته بوده همراه با صدای سوت مانند وحشتناک و یک چراغ سبز فلش زن که به آرامی ‌اطراف جزیره را روشن کرده و به همان سرعتی که روشن شده بود ناپدید می‌شود.
قلعه ادینبورگ، ادینبورگ، اسکاتلند
این قلعه باشکوه مکانی مربوط به قرون وسطاست و در قسمت بالایی یک پرتگاه صخره ای واقع شده و چشم انداز زیبایی از تپه‌های اسکاتلند به انسان می‌دهد. اما داخل این دالان‌های تاریک و خیابان‌های باریک ادینبورگ صدای مردگان شنیده می‌شود. اینها حداقل اتفاقاتی است که در مورد این محل گزارش شده. اینجا مکان‌های مناسبی برای اشباح دارد شامل: سلول‌های زندان قلعه، سردابه‌های پل جنوبی، محوطه پادشاه ماری و یک خیابان متروکه برای استفاده قرنطینه و سرانجام قربانیان مدفون شده به خاطر مبتلا شدن به طاعون و بیماری‌های دیگر. همچنین گزارش‌های دیگری درمورد این مکان مخابره شده شامل: دیده شدن شبح سگ، دیده شدن طبل زن بدون سر و جسد زندانی‌هایی که در طول جنگ 7 ساله فرانسه و جنگ استقلال آمریکا کشته شده بودند


:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1453
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

چاکرای شبکه خورشیدی نافی: (Manipura )
شخصیت و نیروی اراده
« میزان پاکی و تقدس شما متناسب با نیکی اراده شماست .»

 

چاکرای شبکه خورشیدی

سومین چاکرا ، چاکرای شبکه خورشیدی ، با شخصیت و اعتماد به نفس مرتبط است . این چاکرا « مرکز قدرت » شناخته شده است و با مثبت بینی ، بینش و انگیزه دروی در ارتباط است . چاکرای شبکه خورشیدی سیستم های گوارشی و متابولیسم را کنترل می کند ، به آن ها انرژی می بخشد و در آدمی انگیزه غلبه بر جبر و بی تفاوتی ایجاد می کند . این چاکرا به فرد کمک می کند نیروی شخصی خود را بروز دهد وغرایز گوارشی خود را دنبال کند وخطر پذیر باشد و مصمم .

رنگ :
زرد طلایی
عنصر : آتش
جایگاه : شکم
قسمت های مرتبط در بدن : معده ، کبد ، کیسه صفرا ، طحال ، غدد فوق کلیوی
خصیصه های اصلی : اعتماد به نفس ، قوه حیات ریال ادراک ، بصیرت ، اراده ، انضباط ، قدرت
عصاره گل : فلفل سیاه ، زنجبیل و نعناع صحرایی
غذا : کربوهیدرات های مرکب ( انواع غلات و حبوبات )

پی آمدهای نا متعادل بودن چاکرای شبکه خورشیدی :
معمولا نامتعادل بودن چاکرای شبکه خورشیدی به صورت کاهش اعتماد به نفس، کاهش قوه حیات، حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد یا انتقاد بیش از حد از دیگران آشکار می گردد . نشانه های بی تعادلی این چاکرا احساس بی اعتمادی، خشم، حس سلطه، تمایل به کمال گرایی و تأکید بر جایگاه اجتماعی و حرفه ای فرد است .

نشانه های نا متعادل بودن چاکرای سوم :
پی آمد های روحی و روانی : عصبانیت، ترس از واپس زدگی، خود باوری ضعیف، تردید، ناتوانی، وسواس، بی عاطفگی، رنجش و طمع

پی آمد های فیزیکی : مشکلات گوارشی، آلرژی غذایی، دیابت، زخم های گوارش ، مشکلات کبدی، یرقان، هپاتیت، سنگ کیسه صفرا، مشکلات غدد فوق کلیوی، التهاب مفاصل و وسواس در نظافت .
هنگامی که چاکرای شبکه خورشیدی در حال تعادل باشد، پر انرژی هستیم و اعتماد به نفس بالایی داریم . با نیروی شخصی خود در ارتباطیم و می توانیم عقایدمان را دنبال کینم و پایان کارها را ببینیم . آتش گرم چاکرای شبکه خورشیدی به روشنی می درخشد و احساس بشاش بودن، حیات، قدرت و سرزندگی می کنیم .

پی آمد های تعادل سومین چاکرا عبارتند از :

- احساس قوی هویت و اعتماد به نفس
- پشتکار
- توانایی اطمینان به غرایز خود
- احساس تعلق خاطر

فعالیت های سود مند برای تعادل چاکرای شبکه خورشیدی :

یوگای قدرتی، ایروبیک، شنا، پیاده روی سریع و راه پیمایی

تنفس آتش در حالت کشش ( Kapalabhati )
- صاف به پشت بخوابید . دست ها زیر باسن و کف دست باید به سمت پایین باشد .

- پاشنه های پا را حدود پنج سانت بالاتر از زمین نگه دارید .
- سر را کمی بالاتر از زمین بگیرید . به انگشت پایتان خیره شوید .
- دهانتان را بگشایید ، زبانتان را بیرون آورید و نفس بکشید . وقتی ریتم تنفس خود را پیدا کردید . زبانتان را داخل دهان ببرید و به این تنفس سریع در حالی که از بینی دم و بازدم انجام می دهید ، ادامه دهید .
- در حالت دم شکم باید باز شود و در حالت بازدم منقبض گردد .
- فاصله زمانی دو و بازدم باید یکسان باشد .
- این عمل را یک تا سه دقیقه ادامه دهید .

« من قوی ، متمرکز و مصمم هستم »

تاثیرهای مثبت :

- جریان اکسیزن را در بدن افزایش می دهد . تمام سیستمها را تطهیر می کند و گردش خون را بهبود می بخشد .
- ماهیچه های شکمی و دیافراگم را قوی می کند .
- مرکز نیروی واقع در شبکه خورشیدی را تقویت می کند و بدن را گرم می سازد و نیرو می بخشد .
- حس داشتن حدود و شعور شخصیتی در فرد ایجاد می کند .

توضیح : تمرکز روی عمل بازدم ، عمل دم را ناخود آگاه می کند .

* اگر فشار خون بالا ، دیابت ، صرع ، افسردگی یا بی خوابی دارید یا بیش از سه ماه از بارداریتان می گذرد . تنفس اتش را انجام ندهید . هم چنین اگر احساس سرگیجه یا سبکی در سرتان کردید از انجام دادن این تمرین خودداری کنید .

کماندار ( Dhanurdharasana

- صاف بایستید و پا ها را سه برابر عرض شانه باز کنید . در این حالت ، شانه ها افتاده و از گوش ها فاصله دارند

- پای راست را ۹۰ درجه به سمت خارج و پای چپ را ۳۰ درجه به سمت داخل بچرخانید .
- لگن و شانه ها را به سمت روبه رو نگه دارید . زانوی راست را خم کنید . مفصل های ران را کمی ( تقریبا حدود یک پا ) پایین اورید .
- دستتان را مشت کنید و آن را جلوی سینه به سمت بیرون دراز کنید . نفس بکشید و دست چپتان را – تا جایی که می توانید البته بدون فشار – عقب ببرید . گویی طناب کمانی فرضی را می کشید .
- زانوی پای راست را بیشتر خم کنید و پایین بروید . توجه داشته باشید که زانوی پای راست باید با قوزک پا در یک راستا باشد .
- نقطه ای را مشخص کنید و به آن خیره شوید .
- از مرکز سینه خود ، عمیق و آرام نفس بکشید . ماهیچه های شکمی را بالا بکشید و این حالت را با آهسته عقب کشیدن دست چپ کامل کنید . شانه ها باید افتاده و دور از گوش ها باشند . یک دقیقه در این حالت بمانید و تنفستان را تا جایی که ممکن است بلند ، آرام و عمیق کنید .
- دست ها را پایین آورید و پا ها را صاف و کشیده نگه دارید .
- جهت را تغییر دهید و همین حرکت را تکرار کنید .
- هر دو جهت را یک بار دیگر تکرار کنید .

« من قدرتمند ، شجاع و متمرکز هستم »

تاثیرهای مثبت :

- قدرت تمرکز را افزایش می دهد و اعصاب را قوی می کند .
- نیروهای ذهنی و جسمی را افزایش می دهد .
- ماهیچه های ساق پا را قوی و ورزیده می کند .
- شانه ها و سینه را نرم و باز می کند .

کمان (Dhanurasna)

- روی شکم بخوابید ، چانه باید روی زمین باشد و پا ها کمی از هم فاصله داشته باشند .

- هر دو زانو را خم کنید . پاشنه های پا را به سمت باسن ببرید . به عقب خم شوید و قوزک پا را بگیرید . اگر نمی توانید ، بندی دور مچ های خود ببندید .

- نفسی عمیق بکشید . در بازدم ، ماهیچه های شکمی را بالا بکشید و استخوان شرمگاهی را پایین آورید .

- نفس بکشید و سر ، پا ، زانو و ران را آرام بالا ببرید . احساس کنید که استخوان های کتفتان به هم فشرده می شوند .

« من آن قدر قوی هستم که مسیرم را تا انتها ادامه دهم »

تاثیرهای مثبت :

- امعاء و احشا را ماساژ می دهد .
- به عمل گوارش کمک می کند .
- آهسته ، بدون ایجاد کشش یا فشار ، به عقب و جلو تکان بخورید و بر تنفسهای عمیق و یکنواخت خود متمرکز شوید .
- ۱۰ تا ۱۵ ثانیه در این حالت بمانید . نفس بکشید .
- در بازدم ، دست ها را رها کنید . آهسته پا ها را پایین آورید و صاف کنید . این حرکت را تکرار کنید .
- به پشت برگردید ، زانو ها را روی سینه بغل کنید . تا زمانی که احساس کنید ماهیچه های پایین کمرتان نرم شده اند یا تا هنگامی که خسته شدید ، در این حالت بمانید .
- تیروئید را تحریک و قفسه سینه را می گشاید .
- دست ها و پشت را قوی می کند .
- ران ها و باسن را متعادل می سازد .

* اگر فشار خون بالا دارید این تمرین را انجام ندهید .

قایق ( Navasana )

- با ستون فقرات صاف ، زانوی خمیده و کف پا ها روی زمین ، بنشینید .
- پشت ران ها را با دست بگیرید .
- نفس بکشید و به عقب خم شوید و روی استخوان نشیمنگاه حالت تعادل را حفظ کنید . نوک انگشتان پا باید روی زمین باشند .
- لگن ثابت است ( نه به سمت جلو می رود ، نه عقب ) . نفستان را بیرون دهید ، نافتان را به سمت درون بکشید . توجه
داشته باشید که ستون فقرات باید صاف باشند .
- نفس بکشید و انگشتان پا را از زمین جدا کنید و پا ها را دراز کنید .اگر این کار برایتان سخت است ، زانوهایتان را خم کنید
- هنگامی که احساس تعادل کردید ، دست ها را از ران جدا کنید ان ها را کشیده کنار پا نگه دارید . کف دست ها به سمت
داخل است .
- به زانوهایتان خیره شوید و روی تنفسی بلند ، آرام و عمیق متمرکز شوید .
- ۸ تا ۱۰ ثانیه در این حالت بمانید . این زمان را به یک دقیقه افزایش دهید .
- اگر می توانید این تمرین را تکرار کنید .
* هر چه بیشتر این حرکت را انجام دهید ، قوی تر می شوید و انجام آن برایتان راحت تر می شوید .

تاثیزهای مثبت :

- نیروی جسمی را افزایش می دهد .
- بنیه و نیروی اراده را تقویت می کند .
- ناحیه شکمی « مرکز قدرت » را قوی و محکم می کند و پشت را استحکام می بخشد .
- عضلات تا کننده ران و عضلات ران را تقویت می کند .

مدیتیشن خورشیدی

روی صدای چاکرای خورشیدی تمرکز کنید ( صدای آه )

- سه بار این صدا را آهسته یا با صدای بلند تکرار کنید .- عمل دم و باز دم را انجام دهید . انرژی خورشیدی را که از مرکز نیرو در بدنتان جریان یافته است و دارد در تمام بدن پخش می شود حس کنید .
- نوری انرژی دهنده را تصور کنید که با رنگ زرد کم رنگ تمام وجود شما را پاک می کند .
- تاریکی را با بازدم از ریه هایتان خارج کنید .
- به این موضوع بیاندیشید :

« نیروی من از مرکز وجودم پرتو افکن است »

- یک تا سه دقیقه این کار را ادامه دهید . اگر لازم شد ، دستانتان را پایین بیاورید .

تاثیرهای مثبت :

- سیستم عصبی را متعادل و تقویت می کند .
- حس خود باوری و اعتماد به نفس را افزایش می دهد .
- ماهیجه های شکمی و دست ها را تقویت می کند .
- حس خاکی بودن و داشتن ارتباط فیزیکی عمیق با زمین و هستی را افزایش می دهد .
- ذهن را پاک و آرام می کند .
- ضربان قلب و تنفس را کند می کند .



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1615
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

 

خلسه» حالت خاصی است که انسان در آن می‌تواند با ابعاد ماورائی و الهی‌ِوجود خود ارتباط برقرار کند. در این حالت، توجه انسان از امور عادی و معمولی جدا شده، حرکات ارادی بدن متوقف می‌گردد، حواس فیزیکی پنج‌گانه غیرفعال می‌شود و جسم فیزیکی فراموش می‌گردد. همچنین در حالت خلسه بخش خودآگاه ذهن کنار رفته، ناخودآگاه هویدا و فعال می‌شود. بخش ناخودآگاه ذهن انسان، بسیار تلقین‌پذیر است، از این حالت می‌توان حسن استفاده – برای القاء معروفات - و یا سوء استفاده - برای القاء منکرات - نمود.

بعضی خلسه را حالتی بین خواب و بیداری می‌دانند، حالتی شبیه به چرت زدن، حالتی مانند گیجی، ماتی، منگی و کرخی؛ عده‌ای نیز معتقدند که خلسه حالتی است که مدیوم‌ها در آن قرار گرفته، در این حالت تحت تأثیر نیروهای دیگر می‌توانند با ابعاد ماورایی ارتباط برقرار کنند.

 

اختلال یا تغییرات موقت در سیستم عصبی، پریشانی وسیع روحی و اختلال در آگاهی نیز تعبیر عده‌ای دیگر از حالت خلسه می‌باشد. گروهی نیز خلسه را نوع خاصی از آگاهی به نام آگاهی برتر یا اَبَر آگاهی می‌دانند.

 

هر یک از تعاریف مذکور، از یک دید و زاویه خاص به خلسه نگاه می‌کند و بخشی از این حالت را بیان می‌نماید، لذا هر یک از این تعاریف به تنهایی ناقص بوده، کامل نیست.

 

صرف نظر از تمام این تعاریف، آنچه مهم است اینکه در حالت خلسه تلقین‌پذیری فرد افزایش می‌یابد. به‌طورکلی بیشتر انسان‌ها تلقین‌پذیر هستند، ولی درجات تلقین‌پذیری آنها متفاوت است. برخی درجات تلقین‌پذیری بسیار پایین و عده‌ای درجات تلقین‌پذیری بسیار بالا دارند، مابقی افراد نیز در حد واسط این دو درجه قرار می‌گیرند. عدة بسیار کمی نیز وجود دارند که به‌طورکلی تلقین‌ ناپذیرند.

 

تلقین می‌تواند سبب اِعمال یک فکر و یا یک عمل گردد، یا یک فکر و یا یک عمل را در انسان تغییر دهد. این اِعمال و یا تغییرات می‌تواند مثبت و یا منفی باشد، نتایج حاصل از آنها نیز می‌تواند خوب یا بد باشد.

 

قابل ذکر است که علاوه بر حالت خلسه، در هنگام شوک‌های جسمی، روانی و روحی نیز تلقین‌پذیری افراد افزایش می‌یابد. برای مثال در شکست‌ها، موفقیت‌ها، غم‌ها، شادی‌ها، بیماری‌ها، مرگ عزیزان و… در این حالت‌ها شخص به‌راحتی تحت تأثیر حرف و عمل دیگران قرار می‌گیرد، لذا تن به انجام اَعمالی می‌دهد که در حالت عادی تن دادن به آن غیرممکن است. این اَعمال می‌تواند مثبت (معروف) یا منفی (منکر) باشد. برخی جوانان در این حالت‌ها تن به انجام منکراتی می‌دهند که برای خودشان نیز انجام آن غیرقابل باور است. لذا در این حالت‌ها، جوانان و نوجوانان به مراقبت و مواظبت بیشتری نیاز دارند و لازم است در این‌باره اطلاعات و آگاهی بیشتری به آنان داده شود.

 

خلسه از نظر عامل بوجود آورنده به چهار نوع خلسة تلقینی، خلسة مرضی، خلسة دارویی و خلسة محیطی تقسیم می‌گردد. خلسة تلقینی با تلقین کلامی و غیرکلامی حاصل می‌شود. خلسة مرضی و خلسة دارویی به پزشکی مربوط می‌گردد، ولی نوع خاصی از خلسة دارویی همان حالتی است که در معتادان توسط مواد مخدر به‌صورت پست و نازل ایجاد می‌شود.

 

مصرف مواد مخدر سبب می‌شود که فرد در یک حالت خلسه قرار گرفته، از خود بی‌خود شود، محیط و اطرافیان خود را فراموش کند. به همین دلیل برای آنان که با محیط و اطرافیان خود مشکلات فراوان دارند بسیار لذت‌بخش است. باید به این دسته از افراد فهماند که برای رسیدن به این منظور، راههای مثبت نیز وجود دارد و لازم نیست که با توسل به مواد مخدر تمام زندگی خود را به آتش بکشند.

 

خلسة محیطی به دلیل غیرمعمول، غیرطبیعی و غیرمنتظره بودن محیط ایجاد می‌شود. برای مثال اگر محیط بی‌نهایت زیبا یا بسیار ترسناک یا خیلی عجیب و غریب باشد، شخص از خود بی‌خود شده، کنترل خود را از دست می‌دهد. کسانی که به‌صورت برنامه‌ریزی شده و سازمان یافته و حرفه‌ای جلسات فساد و منکرات تشکیل داده و جوانان را به این محافل راهنمایی می‌کنند، به‌صورت تجربی از این حربه استفاده می‌کنند. این افراد محل فساد را آنقدر غیرمعمول، غیرطبیعی و بعضاً زیبا و جذاب می‌کنند تا افراد به‌محض ورود خودبه‌خود وارد خلسه شوند، در این حالت به هر درخواست و پیشنهادی تن داده، در برابر هر چیز تسلیم می‌شوند و هیچ مقاومتی از خود نشان نمی‌دهند.

 

خلسه از نظر کیفیت به دو نوع مثبت و منفی تقسیم می‌گردد. خلسة مثبت همراه با آرامش، نفس‌های عمیق و شمرده و ضربان قلب آرام است. خلسة منفی با اضطراب، تنفس سطحی و تند، ضربان قلب تند و سریع، خشک شدن دهان، بعضاً سیخ شدن موهای پوست و انقباض مثانه همراه می‌باشد. خلسة مثبت بسیار مفید بوده، با تکنیک‌های متافیزیک قابل حصول است و استفاده‌های فراوان دارد. خلسة منفی بسیار مضر بوده به‌صورت ارادی توسط شخص و یا در بیشتر موارد به‌صورت ناخواسته توسط دیگران برای شخص ایجاد می‌شود و آسیب‌های فراوان به‌دنبال دارد.

 

برای مثال حالت جذبه‌های خاصی که به عرفا دست می‌دهد، نوعی خلسة مثبت و عالی مرتبه است. این نوع خاص از خلسه به‌دلیل اشتیاق فراوان به حضرت حق‌تعالی و در اثر اخلاص و معرفت حاصل می‌شود. این خلسه‌های عرفانی و الهی در کسانی ایجاد می‌شود که مؤمن، عابد، زاهد و عارف باشند، هر یک از این چهار مرحله پیش‌نیاز و مقدمة مرحلة بعدی است و نمی‌شود بدون طی سه مرحله اول به مرحلة آخر - یعنی عرفان - رسید.

 

 

 

 

 

در عصر جدید شاهد ظهور عرفایی هستیم که بدون طی این مراحل به عرفان رسیده‌اند! از ابتدایی‌ترین احکام دین بی‌اطلاعند! مدعی رفتن در خلسه و یکی شدن با خدا هستند! از همه جالب‌تر آنکه خود ادعا می‌کنند که عارف هستند! این گونه افراد یا در توهم، گمراهی و بی‌خبری گرفتار شده‌اند و فکر می‌کنند که به‌جایی رسیده‌اند، یا خود نیز می‌دانند که خبری نیست و به‌جایی نرسیده‌اند و فقط دکانی باز کرده‌اند تا امورات دنیایی خود را سپری کنند. در هر صورت این‌گونه افراد سبب انحراف دیگران به‌خصوص جوانان و نوجوانان آن هم به اسم معنویت می‌شوند.


 



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1971
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

انرژی حیاتی، جنبة نادیدنی هستی‌ است که جهان را شکل می‌دهد و همه چیز را به جنبش درمی‌آورد. این انرژی قابل دیدن و لمس کردن نیست، اما مانند هوایی که تنفس می‌کنیم ما را دربرگرفته و موجب ایجاد توازن در روح، روان و جسم ما می‌شود. انرژی حیاتی به اشکال مختلف ظهور می‌کند و همة جامدات و موجودات جهان فیزیک و پدپده‌های روحی و روانی را شامل می‌گردد. هرچه انرژی حیاتی متراکم‌تر شود، به ماده و جهان فیزیک نزدیک‌تر است و هرچه رقیق‌تر باشد به تجلیات روح.
مذاهب، مکاتب، فرهنگ‌ها و نژادها همواره از وجود این انرژی آگاه بوده و آن را به اسامی مختلفی نامیده‌اند. مسیحیان آن را «ایت» می‌نامند که در همه‌جا نافذ و سیال است و کاهنان پُلی‌زیری و هاوایی آن‌را «مانا» می خوانند. نزد صوفیان این نیرو به «برکت» شناخته می‌شود. از طرفی پژوهش‌گران روسی این انرژی را به نام «پلاسمای حیاتی» می‌شناسند. همچنین «نومیا» به گفتة پاراسلوس، «انرژی حیاتی و کیهانی» به گفتة برونلر، نام‌هایی ‌است که به انرژی حیاتی اطلاق شده است. همة این اسامی اشاره به انرژی مادر و بنیادین هستی‌ دارند که همه چیز را شکل داده و در همه چیز نفوذ می‌کند. در شماره‌های پیش به انرژی ارگن به گفتة ویلهم رایش و نیروی ادیک کشف رایشن باخ پرداختیم، در این شماره نیز به‌ جلوه‌ای دیگر از انرژی حیاتی، درالفبای باطنی هندوها یعنی «پرانا» می‌پردازیم. . . . .

مکانیزم اعمال خارق العاده

نیروی ذاتی روح به صورت بالقوه و نهفته در روح تمام انسان‏ها وجود دارد. در تاریخ ملل و فرهنگ‏های مختلف، همچنین در تاریخ ادیان الهی و مکاتب گوناگون تجربه‏های متعدد و بسیاری از پدیده‏های عجیب و اعمال خارق‏العاده مشاهده و ثبت شده است، اعمالی چون: شفا دادن بیماری‏ها، غلبه برطبیعت (ایجاد باد، باران، طوفان)، برخاستن از زمین و پرواز کردن، خبردادن از غیب و پیش‏گویی کردن، قدرت تحقق بخشیدن به خواسته‏ها، تبدیل چیزهای مختلف به یکدیگر، زنده کردن مردگان و... که تحت عناوین مختلفی همچون معجزه وکرامات شناخته می‏شوند. درباره چگونگی وقوع این پدیده‏های فوق طبیعی یا صحت و سقم آن، نظرها و دیدگاه‏های گوناگونی وجود دارد. عده‏ای این پدیده‏ها را صرفاً منحصر به عهد عتیق می‏دانند و آنها را به اولیاء خداوند نسبت می‏دهند. عده‏ای هم به طور کلی وقوع این اعمال را رد می‏کنند و آنها را منتج از اوهام و شعبده تلقی می‏کنند. در این میان محققان و دانشمندانی هم وجود دارند که به بررسی این گونه اعمال می‏پردازند و سعی در دریافت قوانین حاکم بر اعمال فوق طبیعی دارند. به طور کلی مکاتب باطنی وقوع اعمال خارق‏العاده را به توانایی ذاتی روح نسبت می‏دهند و اظهار می‏کنند که نیروی ذاتی روح به صورت بالقوه و نهفته در روح تمام انسان‏ها وجود دارد. آنها هم چنین مسئله پرورش و فعال نمودن این نیروی ذاتی را مطرح می‏کنند که در صورت شکوفا شدن می‏تواند کاربردهای شگرفی در زندگی روزمره و بهبود آن داشته باشد و موجب تعالی انسان گردد. در عصر کنونی به مدت چندین دهه است که دانشمندان در زمینه‏های فیزیک، زیست شناسی، ژنتیک، روانشناسی، فراروانشناسی و... این مبحث را مدّ نظر قرار داده و از رهگذر نتایج حاصله، به همسویی‏هایی با باطن‏گرایان شرق دست یافته‏اند. علم کنونی و در دسترس بشر، به طور روشن و کامل قادر به توجیه و ارائه پاسخی قطعی به پدیده‏های خارق‏العاده نیست، ولی تحقیقات دانشمندان بخصوص در فیزیک نو راهی به سوی تبیین و درک روح و اعمال خارق‏العاده ناشی از توان ذاتی روح باز کرده است. آنچه در علم ثابت شده وجود نوعی شعور و آگاهی در ذرات بنیادی و انرژی و شعوری فراسوی ماده در کل هستی است. این مقاله قصد دارد توانایی‏های بالقوه روحی-روانی انسان را مدّ نظر قرار داده و ارتباط آن را با اعمال خارق‏العاده، بررسی کند. دسته‏بندی چنین اعمالی از نظر تفاوت‏ها، چگونگی وقوع و مکانیزم‏شان از دیگر اهداف این مقاله است. تعریف اعمال خارق‏العاده پدیده‏های فوق طبیعی و اعمال خارق‏العاده شامل پدیده‏هایی می‏گردد که ماورا ماده و خارج از تبیین فیزیک مکانیکی می‏باشد و به مجموعه پدیده‏هایی اطلاق می‏گردد که در حیطه جهان انرژی-آگاهی قرار دارد و علت اصلی آن نیروی ذهنی-روحی انسان است. چگونگی وقوع اعمال خارق‏العاده پدیده‏های فوق طبیعی از نظر تفاوت در چگونگی وقوعشان، به سه دسته کلی تقسیم می‏شوند. دسته اول به گروهی از پدیده‏ها اطلاق می‏گردد که مربوط به روح خداوند است و از طریق اولیا و انبیا و منتخبین خداوند صادر می‏شود. دسته دوم شامل گروهی از پدیده‏هاست که انجام آن مربوط به روح فردی می‏باشد. در این روش از طریق انجام تمرینات، فنون و تکنیک‏ها، نیروی ذاتی روح را فعال نموده و موجب وقوع پدیده‏های فوق طبیعی می‏شوند. دسته سوم به اعمالی خارق‏العاده اطلاق می‏گردد که توسط کارگزاران روحی و غیبی وقوعشان امکان‏پذیر است. الف - همانطور که گفته شد، دسته اول شامل گروهی می‏شود که از اولیا و انبیا و منتخبین خداوند صادر می‏گردد. افرادی که به دلیل بزرگی و پاکی روحشان واسطه‏هایی بین خداوند و انسان‏های عادی هستند. در کتب آسمانی نیز از اعمال فوق طبیعی و خارق‏العاده روحی آنان یاد شده است. در حقیقت این افراد تحت القا روح الهی قرار گرفته‏اند و از این طریق توانایی‏های خارق‏العاده روح آنان آشکار شده، آنها برای نیل به این قدرت ذاتی تمرینی انجام نداده‏اند. نیروهای طبیعت تحت کنترل آنها و قدرت خداوند پشتیبان کلامشان می‏باشد. آنها که روحشان با روح خداوند یگانه شده است بیماری‏ها را شفا می‏دهند، مرده را زنده می‏کنند و با تکه نانی گروه بی‏شماری را سیر می‏نمایند... ب - دسته دوم شامل افرادی می‏شود که از طریق روش‏های خاص و تمرینات ویژه ذهنی و بدنی نیروی ذاتی روح خود را فعال نموده و به توانایی‏هایی از قدرت روح خود دست می‏یابند. هسته مرکزی این روش‏ها بکارگیری نیروی روحی تحت تسلط و کنترل ذهن است. آنطور که ثابت شده حدی برای توانایی‏های بدنمان تحت نظارت ذهن وجود ندارد. این توانایی‏ها بعداز سال‏ها تمرینات مراقبه و تمرکز ذهن، تجسم و تخیل خلاق، تمرینات تنفسی و تمرینات خاص بدنی و... حاصل می‏گردد. از جمله این قدرت‏ها کنترل آگاهانه اعمال حیاتی غیرارادی بدن مانند آهنگ نبض، تنفس، هاضمه، سوخت و ساز غذا، فعالیت کلیه‏ها و... است که می‏توانند تحت تأثیر اراده قرار بگیرند و به طور دلخواه تغییر کنند. افراد ماهری که سال‏ها وقت صرف کرده‏اند، می‏توانند ضربان قلب خود را تا حد مرگ کاهش دهند و دمای بدن را تا جایی که در حالت عادی مرگ‏آور است، پایین بیاورند و تنفس را به حدود یک بار در هر چند دقیقه برسانند. در این حالت بدن در شرایطی مشابه خواب زمستانی بعضی حیوانات قرار می‏گیرد، بنابراین آنها حتی می‏توانند خود را زنده، بدون بروز آثار سوئی، روزهای متمادی مدفون کنند و یا واکنش‏های بدن را چنان منحرف کنند که بدون احساس درد، سوزن به اعضا بدن فرو برند و سیخ از چانه و زبان بگذرانند. در حین انجام این اعمال تحت کنترل روح، دستگاه اعصاب نباتی )سمپاتیک( به طور موضعی حذف شده یا به نحوی تحریک می‏شوند که از خونریزی جلوگیری می‏شود. از دیگر اعمالی که توسط روح فردی و نیروی ذهن صورت می‏گیرد: بی‏وزنی، شفابخشی، جابجایی اشیاء، تأثیرگذاری از فاصله، تله‏پاتی، خبر دادن از غیب، کنترل و تسلط بر کالبد اختری، همزمان در دومکان بودن، بکارگیری نیروی روحی در هنرهای رزمی و... می‏باشد. در هنرهای رزمی تایی‏چی و شائولین، به‏کارگیری انرژی روحی و هماهنگی ذهن و جسم موجب می‏گردد تا قابلیت‏های مهیبی کسب شود. برای مثال یک استاد تایی‏چی می‏تواند با ضربه‏ای آرام و ملایم ولی متمرکز شخصی را به هوا پرتاب کند و به زمین بزند، درست مانند اینکه نیروی الکتریسیته از وی عبور کرده باشد. ج- دسته سوم مربوط به انجام اعمال خارق‏العاده توسط کارگزاران روحی )واسطه‏ها( میشود. در این روش عامل براساس به کارگیری موجودات واسطه‏ای عمدتاً روحی و انرژیک، موجب بروز پدیده‏های فوق طبیعی می‏گردد. این موجودات کارگزار را در فرهنگ عمومی به نام‏های ارواح، جنیان، موکلان، ملائک و... می‏شناسیم. استفاده از ارواح امکانی است که در اختیار انسان قرار داده شده است. برای مثال در کتب مقدس اشارات متعددی مبنی بر اقتدار و کنترل بسیار بالای حضرت سلیمان بر کارگزاران بیشمار از جنس‏های مختلف و به کارگیری آنها گردیده که در آنی و لحظه‏ای اعمالی خارق‏العاده را به فرمان حضرت سلیمان انجام می‏دادند. از اواخر قرن نوزدهم به بعد در اروپا و آمریکا تحقیقات گسترده‏ای در زمینه پدیده‏های روحی و ادراکات فراحسی توسط محققان و دانشمندان برجسته صورت گرفته و نتایج شاخصی نیز حاصل شده است. از جمله دانشمندان برجسته "سر ویلیام کروکس"(1) فیزیکدان صاحب نام انگلیسی و "آلان کارداک"(2) پزشک فرانسوی را می‏توان نام برد. نتایج کلی که از مطالعه و مشاهده پدیده‏های مرتبط با ارواح به دست آمده است بدین قرار است: 1- پدیده‏های مرتبط با روح توسط موجوداتی هوشمند و غیرمتجسد یعنی توسط ارواح آزاد پدید آورده می‏شوند. 2- ارواح آزاد که موجودات دنیای روحی هستند، همه جا در فضای بیکران پراکنده می‏باشند حتی در کنار و در اطراف ما پیوسته رفت و آمد دارند. 3- برخی از ارواح که در هر دو عالم روحی و جسمی نفوذ دارند، از جمله عوامل نیرومند طبیعت می‏باشند. 4- هر یک از ارواح به تناسب پیشرفتی که احراز کرده است، به درجات مختلف نیکی یا بدی و علم یا جهل نائل می‏گردد. 5- ارواح آزاد در صورت فراهم بودن بعضی شرایط مخصوص می‏توانند با زندگانی جسمانی تماس یابند و احیاناً پاره‏ای پدیده‏ها را به وجود آورند. 6- ارتباط ارواح با انسان‏ها از مجرای مدیوم‏ها )انسان‏های واسطه( برقرار می‏شود وبه نسبت استعداد و قدرت مدیوم‏ها، ارواح پدیده‏های مختلفی را بروز می‏دهند مانند بلند کردن اشیا سنگین یا سبک، حرکت اشیاء، ظهور نورهای مختلف از منبع نامعلوم، ایجاد صدا و تجسد ارواح، آوردن و ظهور شئی از مکان دیگر )پدیده آورش( و... مؤخره این امکان وجود دارد که بسیاری از افراد، به راحتی هر لحظه از کنار وقوع اعمال خارق‏العاده و تفاسیر و تعابیر آنها عبور کنند، اما شکی نیست که در عصر حاضر، علاقه و توجه جدی نسبت به پدیده‏ها و امور ماورالطبیعه، افزایش چشمگیری پیدا کرده است. این توجه در عصری که بسیاری سعی دارند برای تمامی پدیده‏های فوق طبیعی، دلایل علمی و مستند ارایه دهند، نوید دهنده آینده درخشانی است



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1937
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

انسان بطور فطری در جستجوی حقیقت و شناخت ماهیت راستین خویش و همچنین پیوستن به خداوند است .حتی اگر خود از آن آگاه نباشد.انسان تا وقتی که از اصل و منشا حیات خود دور است آرام و قرار ندارد، به همین دلیل اگر از آگاهی بالایی برخوردار نباشدممکن است برای کسب آرامش و احساس رضایت و رهایی از پوچی و بیهودگی به سمت ثروت ،عنوان و مقام و حتی مواد مخدر و .... روی آورد تا این درد و غم و جدایی و از خود بیگانگی را از یاد ببرد.آشفتکی ذهن انسان آنقدر است که به راحتی تحت تاثیر هر نیویی قرار می گیرد، هر فکری را فکر خود دانسته ناخود آگاه دوران عمر خود را برا اساس معیار های تعیین شده ای سپری می سازدو این چرخه ناقص نسل اند نسل ادامه می یابد بدون اینکه انسان بداند از کجا آمده است و به کجا می رود و چرا آمده است ، مگر روزی به خود آید و بزرگترین گام زندگی خود را بردارد و در جهت تکامل خود و شناخت نیروهای درون و برون خود به اندیشیدن و مراقبه دست بزند.

افرادی که در طول این مسیر حرکت می کنن بعدها اگر قصد کمک به دیگران و همنوعان خور را داشته باشند با ارایه روش های گوناگون مراقیه و مدیتیشن و ریلاکسیشن آنها را به نوعی از مسایل تکراری روزمره متوجه مسایل عمیق تر زندگی و جهان درونشان می سازد.

با شناخت دور و بر خویش و درون خود دریچه ای از جهان نوین بر روی ما باز می شو د و به تدریج آگاهی و نگرش شخص نسبت به زندگی به وجود می آید و انسان به ارزش های والای خود به عنوان یک ابر مخلوق وتوانایی های نامحدود خود پی می برد و در می یابد که در کلام او قدرت خلاقیت سرشاری نهفته است که در هر لحظه این حق را دارد که سرنوشت خود را تغیر دهد. زمانی که انسان می خواهد دنیای ورای خود را بشناسد یا در اصطلاح به جهان های غیر مادی و متافیزیکی سفر کند و با آنها اشنا شود نیاز به انرژی دارد در صورتی که موفق نشود متوجه کمبود انرژی خود گشته و آنوقت است که در می یابد ارزش انرژی در متافیزیک همانند ارزش پول در جهان مادی است و سعی می کند راههای کسب انرژی و جلوگیری از هدر رفتن آن را بیابد.

انسان در اثر احساس آرامش و تعادل ذهنی ناشی از متافیزیک در می یابد که این سووالات اساسی زندگی اوست که همیشه در ذهن هر انسانی هست

من کیستم ؟ به کجا می رم؟ هدفم از آمدنم چیست؟؟؟؟؟؟؟/

هر کس با اهداف مختلفی به متافیزیک روی می آورد بسته به نظرات شخصی خودش انتظارات خاصی دارد بعضی برای آرامش ، بعضی برای کنترل افکارشان.برخی احساس می کنند که با پرداختن به چنین تمریناتی و تجربیاتی می توانند می تواتند احساس رضایت بیشتری را تجربه کنند.حتی می توان با دستیابی به مراتب بالای آگاهی ارتباط خود را با مخلوق بهتر و خوب تر کند.

انسان موجودی سیری ناپزیر است و همیشه نیاز به چیزی دارد که بتواند خلاء درونی خود را پر کند و احساس آرامش و سرور حقیقی بکندو تا به آن هدف عالی نرسدآن نیاز و آن خلاء پر نخواهد شد. آن نیاز حقیقی که می تواند خلاء انسان را پر کند چیزی بجز خداوند نیست.

تا زمانی که انسان نفهمیده که خود وجودی از جلوه خداست آن ارامش زیبا را درک نخواهد کرد.هر هدفی بجز خداوند توهم است.

آیا تا به حال فکر کرده ایم هدف از خلقت انسان چه بوده است؟؟؟

آیا بجز این بوده که خدایش را بشناسد و به آن برسد ، به آنی برسد که منصور حلاج رسید؟ (اناالحق)

اصلا رستگاری انسان در چیست؟

روح انسان یک روح کامل از هر لحاظ است چون جلوه ای از وجود خداوند است که می توان با آن با پروردگار خود تماس حاصل نمود.با شناختن ابعاد دیگر زندگی می توانیم در کسب آگاهی که سرشت حقیقی انسانهاست خود را بهتر بشناسیم ،خداوند را در وجود خود ببینیم .می توان با این شناخت موجب اتحاد نیروهای فیزیکی و متافیزیکی گشت در این صورت است که زندگی موفقی چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ متافیزیکی خواهیم داشت.

صحبت از روح انسان است روحی که موجب تعالی بشر می شود روح آرمانگرای هر انسانی باید بتواند پرده از وجود نامریی و متافیزیکی خود بردارد.در متافیزیک دیدها عوض می شو و انسان جهان را با یک دید دیگر می بیند البته نه به این سبکی که الان می بینیم .دیدها وسیع گشته وقتی انسان به مرحله ای از متافیزیک برسد که بتواند فرافکنی روح را انجام دهد و بتواند روح را از بدن خود به اختیار خود خارج سازد آنوقت است که می بیند چهان و انرژی های کیهانی چگونه به بدن وارد می شوند ، در آن موقع است که می بیند بدن ما فقط این کالبد فیزیکی نیست و می تواند هاله اطراف بدن را ببیند و حتی محل های ورود و خروج انرژی را (چاکرا) درک می کند .دنیای پر رمز و راز متافیزیک می تواند ما را به نبض جهان وصل کند .

وقتی ما بتوانیم کالبد ها و جهان های وابسته با این کالبدها را بشناسیم با عشق بیشتری به دنبال حقیقت رفته وقتی انسان از کالبد فیزیک به متافیزیک و بعد به کالبد عللی و بعد به کالبد ذهنی سفر می کند می فهمد که در این جهان چقدر نا آگاه است .از آنجا هر چه بیشتر به کالبدهای بالاتر مثل روحی و الهی و آسمانی سفر کنیم می بینیم که هیچ تر از هیچ هستیم ، و اونوقت هست که قدرت خداوند را نه اینکه می فهمیم بلکه درک می کنیم .

ما با این شناخت می توانیم خود آگاه ونا خود آگاه درونمان را با هم هماهنگ کنیم .نا خود آگاه انسان بر تمام حقایقی که تا کنون تجربه کرده ایم واقف است این شناخت به خود ،معرفت نسبت به خویشتن را که اولین قدم در فرآیند درگرگونی است را به همراه می آورد .ابتدا باید بخواهیم و این بزرگترین قدم محسوب می شود ، بعد از آن باید جهان پیرامون خود را با دید وسیع تری ببینیم و با جزییات بیشتری درکش کنیم سپس به خود و درونمان توجه کنیم بعد از آن است که من های درونمان شکسته می شود و هویت اصلی و ذات حقیقی نمایان می شود که همان ذات یا هویت معنوی می باشد و در این هنگام است که با عشقی عجیب به زندگی ادامه می دهیم و دید خود را نسبت به زندگی عوض می کنیم .

زمانی که بتوانیم دیده بصیرت خود را باز کنیم (چاکرای ششم به نام علمی آجنا) دیگر من نیستم بلکه من خدایی هستم ، من با خدا جمع می شم و می شویم ما.

متافیزیک و علوم ماورایی علمی است که ما را به دستیابی به سطوح بالاتری از خود آگاهی که از ناخود آگاهمان نشات می گیرد که همان ذهن باطنی ما است کمک می کند.می توان جنبه های مختلف شعور کیهانی (فرا آگاهی) را تجربه کرد و انرژی که از این راه بدست می آوریم را در زندگی روزمره به کار گیریم و آشکار کنیم .برای این هدف باید تمرین کردوباید برای رهایی تلاش کرد.

آقای س.ن گویانکا S.N . Goenka که مبدع سبک ویپاسانا (نوعی مراقبه ) می گوید:رهایی تنها با تمرین به دست می آید و نه هر گز با مباحثه محض.

مطمئنا همه می توانند اگر باور داشته باشندکه می توانند.

باید بتوانیم خدا را در وجود خودمان پیدا کینم آن وقت است که درهای رحمت و عشق خاوند برایمان گشوده می شود .

باید بدانیم که می توانیم بر هر مشکلی فائق آییم چون وجود مشکلات و مبارزه با آنها هست که نشانه زنده بودن می باشدباید در هر شرایطی راه خود را پیدا کرده و مشکلات را کوچک و اهداف رابزرگ تر کنیم .

این پتانسیل درونی انسان است که او را از دیگر مخلوقات جدا کرده پس اگر بخواهیم می توانیم چون ما روح خداوند و جنسی از خود خدا هستیم

و این نکته هم که من در تجربه زندگی شخصی خودم بوده

هیچ هدفی تنها با ندیشیدن و ارزوی آن را داشتن به دست نمی آید، باید گام برداشت ،باید تمرین کردو مهمتر از همه بایدعشق داشت.

جهت آموزش متافیزیک با ایمیل Mostafa30@gmail.com تماس حاصل بفرمایید لطفا نام و نام خانوادگی و شماره تماس خود را گذاشته تا سریعا با شما تماس حاصل شود.


 



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1851
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

تسخیر روحی به خودی‌خود، پدیده‌ای شوم و خطرناک نیست. آنچه این تجربه را خوب یا بد می‌کند نوع و ویژگی‌های روح مسلط است. اگر آن، شیطانی و پلید و دارای هواهای نفسانی باشد، خلق و خوی میزبان رو به انحطاط می‌رود و اگر روح میهمان متعالی و پاک باشد، صفات خوب و متعالی در فرد تسخیر شده، ظهور خواهد کرد. تجربه تسخیر توسط ارواح متعالی آن‌چنان مورد توجه بسیاری از صوفیان و سالکان در دوران‌های مختلف قرار گرفته است که برخی از مکاتب و جریان‌های باطنی تنها یا یکی از راه‌های وصول به معبود را، تسخیر موقت یا دائمی‌ توسط نیروهای الهی دانسته‌اند.
تسلط نیروهای الهی به انسان گاه به عنوان نازل شدن و حلول روح‌القدس تعبیر شده است. در کتاب مقدس برای تسخیر شدن توسط روح‌‌القدس تعابیری چون «روح بر او قرار گرفت»، «بر او نازل شد» یا «از آن پر شد»، به کار رفته است. فارغ از این‌که نازل شدن روح‌القدس دقیقاً به معنای تسخیر شدن و طبق مکانیزم آن صورت می‌گیرد یا خیر، در یک مورد مشترک هستند، « ایجاد تغییراتی موقت یا پایدار بر اثر ارتباط میان دو روح، روح‌القدس و روح انسان».
در برخی از محافل معنوی که به طور جدی‌تری خواستار نزول روح‌القدس هستند، پدیده‌های عجیبی اتفاق می‌افتد. فارغ از آنکه روحی که در آن مجلس نزول می‌کند، روح‌القدس است یا روحی دیگر، در این محافل پدیده‌هایی به وقوع می‌پیوندد که حالتی از تأثیر عمیق ارواح بر انسان است. «ویلیام سارجنت» در کتاب خود روح‌های تسخیر شده، نقل می‌کند: «در محفل یک گروه مذهبی که قصد برخوردار شدن از روح‌القدس را داشتند چند صندوق بود که درون آنها خطرناک‌ترین مارها و افعی‌های سمی‌ قرار داشتند. اعضای گروه شدیداً از نزدیک شدن به این صندوق‌ها هراس داشتند، مگر در لحظاتی که به گفته خودشان شواهد نزول روح‌القدس به مجلس و تصرف کالبد افراد توسط او مشاهده می‌شد. زیرا در این لحظات روح مقدس افراد را از خطر حفظ می‌کرد. پس از دیدن شواهدی بر نزول روح مقدس، اعضای گروه، مارها و افعی‌ها را بر روی دستان خود قرار می‌دادند، بدون آنکه آسیبی به آنها برسد.»
اما آنچه اغلب در عمل اتفاق می‌افتد، تسخیر شدن توسط ارواح شیطانی است، نه ارواح متعالی. عواملی که موجب جذب ارواح متعالی می‌شود و نیز قوانینی که بر ارتباطات ارواح متعالی حاکم است، حوزه ارتباط آنها را گاهی محدودتر از ارواح شیطانی می‌کند. ارواح متعالی کاملاً بر طبق توافق و رضایت فرد می‌آیند اما ارواح شیطانی از کوچک‌ترین منافذ برای نفوذ به درون حوزه ادراکی و انرژیایی انسان و فشار آوردن و در نهایت غلبه ‌بر روح فرد استفاده می‌کنند. این منافذ ممکن است در اثر برخی گناهان ایجاد شده باشد. افرد به طور غیرارادی حرف‌های کفرآمیز می‌زد، از حمله‌های موجوداتی ترسناک به بدنش و ... می‌گفت. این حالتش پس از مدتی غیبت ناگهانی او از خانه و خیانت او به همسرش آغاز شده بود. از مهم‌ترین عواملی که منافذی را در حوزه ادراکی و انرژیایی انسان باز می‌کند و دری مطمئن برای ورود ارواح شیطانی است، اهانت، ضدیت و مخالفت با روح خداوند است. این قبیل اعمال حمایت روح خداوند را از فرد برمی‌دارد و او را در معرض هجوم ارواح شیطانی قرار می‌دهد. از دیگر عللی که باعث وقوع تسخیر روحی می‌گردد، حضور افراد در میان جمع‌ها و مجالس احضار ارواح است. به علت سوء‌نیت حاضرین در جلسه، حضور ارواح ناپاک در آن جلسات زیاد است و به علت حالت پذیرش بالای حاضرین در آن شرایط، هجوم آنها به کالبد و حیطه ذهنی و روحی حاضرین بیش از مواقع دیگر می‌گردد.
اعتقاد به تسخیر موقت یا دائم توسط ارواح شیطانی در بسیاری از نقاط دنیا ریشه‌های کهنی دارد. اخبار بسیاری از چنین تسخیرهایی توسط ارواح ناپاک وجود دارد. محققین علوم روحی معتقدند که تسخیر روحی تنها با توافق میان دو روح انجام می‌شود. این توافق ممکن است در حالت هشیاری و یا ناهشیاری انجام شده باشد که حاصل هم قصدی و شباهت‌های میان دو روح است. انسان از طریق اعمال و رفتارش پذیرش خود را برای دسته‌ای از ارواح اعلام می‌کند و این برای ارواح هم قصد، چراغ سبزی است.
پدیده تسخیر روحی برخلاف برخی از پدیده‌های مافوق‌طبیعی مانند خروج از بدن آگاهانه، انتقال اراده، شفا دادن، الزاماً احتیاج به قدرت باطنی ندارد. البته انسان‌هایی هستند که با اراده، کالبد خود را در اختیار ارواح قرار می‌دهند و اعمال عجیبی از این طریق انجام می‌دهند. اما تجربیاتی وجود دارد که در آنها پدیده تسخیر برای افراد معمولی (از لحاظ دارا بودن قدرت‌های باطنی) یا کسانی که برای آن قصدی نداشته‌اند، اتفاق افتاده است. در این افراد یک ویژگی یا خصوصیت وجود داشته است: «پذیرش بالا برای یک طیف از ارواح که این پذیرش در افکار و اعمال آنها دیده می‌شود و از نگاه ارواح نیز نادیده نخواهد ‌ماند».
میان ارواح، ارتباطاتی با اشکال و دلایل گوناگون و شدت و صفت‌های متفاوتی وجود دارد. گاهی این ارتباطات نامحسوس‌اند اما آثار ملموسی بر جای می‌گذارند، مانند اغلب پاداش‌ها یا مجازات‌هایی که از جانب فرشتگان به انسان می‌رسد. گاهی ارواح درحالتی که تجسد یافته‌اند از دنیای مردگان باز می‌گردند و با انسانی زنده به گفتگو می‌پردازند. گاهی نیز ارتباط میان دو روح تنها در یک ارتباط ذهنی یکطرفه باقی می‌ماند برای مثال چه بسا روح یکی از عزیزان ما قصد رساندن مطلبی به ما داشته باشد اما ما قادر به درک آن نباشیم. در این‌صورت ممکن است روح مجبور شود برای رساندن پیغامش به رؤیای فردی دیگر برود و پیغامی به ما بدهد. اما از پدیده‌هایی که در طی آن دو روح به شدت به‌هم نزدیک می‌شوند و ممکن است هر دو حضور یکدیگر را حس کنند، با هم حرف بزنند، حتی روحی کالبدش را در اختیار روح دیگر قرار دهد، تسخیر روحی ا‌ست، که در طی آن روحی مسخر و فرمانبردار روحی دیگر می‌گردد. این پدیده در صورتی که روح مسلط، روحی پلید و شیطانی باشد از ترسناک‌ترین و خطرناک‌ترین نوع از انواع ارتباطات روحی است. به‌طورکلی در تسخیر روحی، روح مسلط هر چه بگوید و بخواهد روح و کالبد میزبان اطاعت خواهد کرد و حتی ممکن است وادار شود که کالبد خود را ترک کرده و به روح مسلط واگذار کند.
تسخیر روحی از جهت اندازه تسخیر، مدت تسخیر و روح تسخیر کننده، انواعی گوناگون دارد. در ضعیف‌ترین نوع تسخیر روحی ارتباط میان دو روح در سطح تسخیر افکار روح میزبان است و در بالاترین سطح، روح مسلط وارد کالبد جسمیِ روح میزبان می‌شود.
ارتباط در سطح افکار به این معنی است که روح تسخیرکننده، افکار و خواسته‌هایش را به میزبانش القا می‌کند و مسیر ذهنیات و تفکرات او را به دلخواه خود و در حد توانش و به اندازه‌ای که روح میزبان به‌آن اجازه می‌دهد دگرگون می‌کند. در این حالت میزبان گاه تصور می‌کند آن ذهنیات، امیال و مقاصد خودش است و گاهی متوجه فشاری خارجی و افکارش می‌گردد. اما قادر به سرپیچی از آن نیست یا اصلاً میلی به سرپیچی ندارد.
سطح دیگر تسخیر روحی «مس» روحی است. در مس روحی، بین دو روح لمس و تماس ایجاد می‌شود و بخش‌هایی و یا کل کالبد یک روح، روحی دیگر را لمس می‌کند. در این سطح روح مسلط، قدرت بیشتری در وادار ساختن فرد میزبان بر انجام کار دارد. در حقیقت او خودش از طریق کالبد جسمی میزبان عمل می‌کند و در این زمان گویی میزبان به‌طور جزئی یا کلی منفعل می‌گردد. یکی از معانی مس (روحی) دیوانگی است. در صورتی‌که روح مسلط، روحی شیطانی باشد، یکی از آثار آن لمس، جنون‌ و دیوانگی است.
این جنون و دیوانگی اشکال گوناگونی دارد. اما آنچه آن را از دیوانگی‌هایی‌ که ناشی از لمس ارواح نیست، جدا می‌کند، ضدیت یافتن فرد با خداوند در حین دیوانگی است. چه بسا کسانی باشند که به تشخیص متخصصین (اعصاب و روان)، بیمار روانی و دیوانه باشند اما هیچ کلام کفرآمیز یا رفتاری برضد خداوند از آنها دیده نشود، این جنون‌ها ممکن است دلایلی دیگری چون شوک شدید داشته باشد. در نمونه‌ای مردی به تشخیص یک پروفسور و محقق در زمینه تسخیر روحی به‌وسیله ارواح شیطانی،‌ توسط روحی تسخیر شده بود. او در حین حالات دیوانگی‌اش حرف‌های اهانت‌‌آمیز و کفرآ‌‌‌‌لود می‌زد و در هنگامی‌که ارواح شیطانی رهایش می‌کردند، به گریه می‌افتاد و عنوان می‌کرد که او تقصیری ندارد و قصدی به گفتن آن حرف‌ها نداشته است. در این نوع دیوانگی، شخص نسبت به علائم و نمادهای مقدس واکنش‌های شدید و منفی دارد و حتی می‌ترسد و تمسخر و اهانت به اسامی و نام‌های مقدس و جریان‌های الهی از نشانه‌‌های شاخص رفتاری اوست.


از آنجا که تسخیر روحی توسط روحی پلید می‌تواند موجب انواع بیماری‌ها شود، تمرکز برخی از روش‌های درمانی نامتعارف بر بیرون راندن این نوع ارواح از بدن میزبان است.

میان دو سطح تسخیر روحی تسلط برافکار و لمس میان روح که به استحواذ روحی و مس روحی معروف است، تفاوت‌هایی وجود دارد. این تفاوت‌ها از بُعد انرژیایی به‌این شکل است که روح میهمان (تسخیرکننده) با کمک امواج روانی ـ ذهنی‌اش، برروی هاله و ذهن میزبان اثر می‌گذارد و ممکن است باعث گردد که میزبان تصویری را ببیند که او می‌خواهد و صدایی را بشنود که او خواسته است، در این حالت گویی روح میهمان در کنار میزبان ایستاده و همچون عملی که در هیپنوتیزم انجام می‌شود، افکار و خواسته‌های خود را به ذهن او القا می‌کند. این نوع تسخیر کامل نیست.
در مس روحی، هاله‌های دو روح درهم تداخل می‌کنند. در تداخل نه فقط ذهن بلکه تمام جسم و روان میزبان را تحت اختیار قرار می‌گیرد. تداخل می‌تواند موقت یا دائم، زاویه‌ای و یا کلی باشد.
در تداخل موقت، روح برای مدت کوتاهی، حتی چند دقیقه تسخیر می‌شود. در زاویه‌ای ممکن است یک دست یا تنها گلوی میزبان تسخیر شده باشد. نمونه تسخیر زاویه‌ای مدیوم‌های نویسا (مدیوم‌هایی ‌که قلم بدست می‌گیرند و روح با حرکت دادن دست آنها، می‌نویسد) و مدیوم‌های صوت مباشر (مدیوم‌هایی که اغلب در حالت بیهوشی، ارواح از طریق گلو و تارهای صوتی، آنها صحبت می‌کند) هستند. در میان مدیوم‌های نویسا، مدیوم قدرتی برای حرکت دادن یا توقف دستش حتی با کمک چند نفر هم ندارد.
در بالاترین سطح تسخیر روحی، روح میزبان از کالبد خارج می‌شود و روح مسلط به‌درون کالبد جسمانی او داخل می‌شود، این تسخیر کامل است. هیچ نوع سرپیچی از طرف میزبان وجود نخواهد داشت. و تماماً فرد دیگری در کالبد میزبان ظهور خواهد یافت. زمان تسخیر به توافق دو روح انجام می‌گیرد و تا زمانی است که روح مسلط، خواسته‌هایش را به انجام برساند. برخی می‌گویند: «گروهی که بیش از دیگران نسبت به تسخیر کالبد آسیب پذیرند، کودکانی هستند موسوم به کودکان نور، اینها کودکانی‌اند که به علل گوناگون مرگ تقریبی را تجربه کرده‌اند و طی خروج موقت روح از بدنشان، روحی دیگر کالبد آنها را اشغال کرده است. البته این موضوعی قطعی و همیشگی نیست. زیرا در طی زندگی و مرگ، ارواحی از کالبد و روح انسان محافظت می‌کنند و این موارد تنها هنگامی اتفاق می‌افتد که توافقی میان روح کودک و روح مسلط باشد و این توافق در هنگام مرگ تقریبی کودک، عملی‌می‌شود».
تجربیات تسخیر روحی نشان می‌دهد که بسیاری از نمونه‌ها در میان افراد بزرگسال بوده است و نه کودکان و این نشان‌دهنده آن است که این امکان وجود دارد هر کس از زن و مرد، و کودک و بزرگسال در معرض چنین تجربه‌ای قرار بگیرد و این پدیده مختص سن و جنسیت خاصی نیست.



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1591
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

نيروي عظيم درون انسان - T.N.T
اثري از: موسسه انگيزش موفقيت امريکا
تي . ان . تي چيست ؟
تي . ان . تي توانايي است ؛ توانايي بس سازنده و خدادادي ذهن . همه انسان هاي موفق دانسته يا ندانسته از اين قدرت استفاده کرده اند ؛ زيرا موفقيت بدون آن حاصل نمي گردد .

جان کلام اينکه آنچه به شکل افکار و احساسات در ذهن خود جاي مي دهيد متعاقبا در جهان شکل ملموس به خود مي گيرد . بنابراين بايد اين حقيقت اساسي را بپذيريد که وقتي افکارتان تغيير کند رويدادهاي جهان برون شما نيز تغيير خواهد کرد .

فردا همان خواهد شد که امروز انديشيده ايد

شناخت تي . ان . تي :

يکي از مهمترين نکات در شناخت نيروي تي . ان . تي باور کردن آن است . تلقين , تأثيري فراوان بر ذهن شما دارد , به آن بگوييد تو مي تواني , تومي تواني ومي تواني , بي ترديد کل دستگاه ذهني شما به کار خواهد افتاد . درک قدرت نيروي عظيم انساني تي . ان . تي براي مقابله با دشواري ها ي جهان کنوني ضروري است . خود را در برابر افکار و احساسات منفي ديگران نيز بيمه کنيد .

تغيير نگرش :
براي آشکار کردن نيروي تي . ان . تي دروني به تجزيه و تحليل خود بپردازيد , شماي امروزي نتيجه تفکرات ديروزي خود هستيد تجارب گذشته خوب يا بد , همه در ذهن شما ثبت شده است , و در حافظه تان باقي است . چه بتوانيد آنها را به خاطر بياوريد و چه نتوانيد . افکار خوب رويداد هاي خوب را جذب مي کند و افکار بد رويداد هاي بد را .

هر آنچه اکنون برايتان رخ مي دهد ريشه در گذشته شما دارد . بايد تجارب گذشته خود را مرور کنيد و تمام افکار و واکنش هاي هيجاني غلط را از ذهنتان بيرون بريزيد.

با خود انديشيدن :

وقتي نخستين بار فهميدم که با فکرهايي که مي کنم تجارب نا خوشايندي را بسوي خود مي خوانم واقعا تکان خوردم ؛ تا آن زمان مانند بسياري از افراد , ديگران و شرايط خارجي را عامل وضع نابسامان خود مي دانستم فکر مي کردم در آنچه برايم رخ مي دهد تقصيري متوجه من نيست و با همين فکر آلام خود را تسکين مي دادم .

 

اسرار انسانهاي بزرگ :

به راستي آن چيست که انسان هاي بزرگ را بزرگ مي کند ؟ آيا همان چيزي نيست که آنها خود را در حال داشتن و به دست آوردنش تصور و تجسم مي کنند . آنها به خود اين جرأت را مي دهند که دست آوردهاي عظيمي را براي خود قائل شوند و در همين حال نيروي دروني آنها روي اين تصويرها و تخيلات کار مي کند و در نهايت آنها را بدانچه که مي خواهند مي رساند .

 

براي بزرگ بودن بايد بزرگ انديشيد

کاملا مشخص است آنهايي مي توانند از اين قدرت خويش استفاده کنند که در زندگي براي خود سمت و سوئي دارند . مي دانند مقصدشان کجاست و چگونه مي توان به آن رسيد , آينده خويش را تصوير کرده و با قاطعيت و ايمان در مسير آن گام مي نهند .

منش و رويه اين افراد خيلي زود به ديگران نيز سرايت مي کند در حقيقت برنامه ريزان و اقدام کنندگان آينده , همين ها هستند . در حالي که بيشتر مردم دنباله رو اينان هستند براي رهبر بودن بايد قدرت درون خويش را کشف کنيد

قانون جذب :

قانون جذب فقط چيزهايي براي شما خواهد آورد که تصوير کنيد

اگر چيزي را به مدت کافي به وضوح و با اطمينان کافي تصور کنيد به حقيقت خواهد پيوست . نيروي تي . ان . تي درون شما مطيع بي چون و چراي دستورهاي شماست و آنچه را خواهان آن هستيد يا آنچه را که از آن مي ترسيد بدون توجه به اين که خوب است يا بد به شما خواهد داد . تصميم بر عهده شماست , شهامت مطالعه و بررسي خود و کشف معايب و ضعف ها بسيار مشکل بوده و کوشش براي ديدن خود آنطور که ديگران مي بينند مستلزم بردباري , حلم و صداقت بسيار است .

 

سپرهاي دفاعي :

هرگز براي يک لحظه هم که شده فراموش نکنيد که زندگي يک قضيه ي منطقي است

در جهان علت ها و معلول ها زندگي مي کنيد و در اين جهان هيچ چيز به تصادف رخ

نمي دهد در حقيقت اسباب آنچه برايتان رخ مي دهد را خود شما با تفکرتان چه مثبت و چه منفي فراهم مي کنيد .


درک نيروي تي . ان . تي :

بعد از اين حتي اگر چيزي به نظرتان غير ممکن آمد هرگز نگوييد که غيرممکن است نگذاريد ذهنتان در تفکر محدودي که آلوده به پيش داوري است باقي بماند . ذهن خود را از خشم خصومت نفرت و واکنش هاي هيجاني منفي رها کنيد اين افکار جلوي پيشرفت شما را مي گيرد .

 

غربال کردن تصاوير ذهني :

شما از همه چيز, هم چيزهاي خوب و هم از چيزها ي بد عکس مي گيريد و آنها را با احساسي که در آن لحظه داريد در ذهن خود انبار مي کنيد . آنچه در ذهن تصوير مي کنيد چنانچه با نيروي سازنده ي دروني تان همراه شود مي تواند چيزي را که از آن مي ترسيد يا دوست داريد , برايتان به ارمغان آورد به همين دليل است که به اين نيروي دروني تي . ان . تي مي گوييم که بسته به سازنده بودن تفکر شما يا مخرب بودن آن براي شما يا عليه شما کار مي کند . هر طور خود را از ذهن و دل تصوير کنيد همان خواهد شد . جايگزين کردن تصويرهاي درست به جاي تصويرهاي غلط مستلزم مرور در گذشته است . گذشته اي که تصويرهاي غلطي همچون ترس , نگراني و نفرت در آن شکل گرفته اند حتي اگر اين مرور برايتان ناخوشاند باشد براي يک بار هم شده دوباره به آنها توجه کنيد .


نيروي خالق درون :

عزم کنيد هر روز مدتي را مشخصا به منظور آرام کردن بدن و ذهن خود کنار بگذاريد . اگر حاضر باشيد روزي پنج تا ده دقيقه صبح , بعدازظهر و شب به تمرين براي فرا گرفتن تکنيک آرام سازي بدن و ذهن , اختصاص دهيد ؛ جان جديدي به خود خواهيد دميد . و خواهيد توانست آن نيروي خلاق درون خودرا در اختيار گيريد با سه بار تکرار در هر روز چنان برايتان آرامش يافتن و رها کردن افکار گوناگون عادت خواهد شد که خواهيد توانست هر وقت بخواهيد فورا بنشينيد و آن را مرحله به مرحله انجام دهيد .

 

آرامش :

آرامش داشته باشيد زندگي و جهان را به خاطر افکارو اعمال ديگران برخود سخت نگيريد , کوشش نکنيد پيش از اينکه فرداهايتان برسند همين امروز آنها را زندگي کنيد .

 

بايد يا نبايد :

چند بار به خود گفته ايد بايد يا نبايد ؟ نيروي سازنده دروني نمي تواند به طور مغناطيسي چيزها را جذب کند مگر اينکه با تصميم گيري شما مغناطيس شود و شما بايد اين نيروي مغناطيس ذهن خود را در جهتي که مي خواهيد هدايت کنيد . وقتي از نظر ذهني و هيجاني در برابر خود مي ايستيد , نيروهاي مغناطيسي خود را سردرگم , مات و حتي نابودمي کنيدوذهن وجسم بي جهت , فقط شرايط بي جهت و هدف فراهم مي کند. اگر مي بينيد که نمي توانيد تصميم بگيريد احتمالا به اين علت است که با انديشه ها , عادت ها و خواسته هايي قديمي دست به گريبان هستيد که حتي وقتي نداي دروني مي گويد آنها را کنار بينداز نمي توانيد نيروهاي پراکنده را مجددا سازمان دهي کنيد .

تصميم بگيريد و مستقيم به جلو پيش رويد .

فقط دو راه داريد مي توانيد يا سعود کنيد يا سقوط . اکنون لحظه تصميم گيري است راهي براي خروج نيست , راهي براي بازگشت نيست هيچ راهي جز راه جلو وجود ندارد از خود واقعي درونتان دستور بگيريد از دستورات آن پيروي کنيد هر چقدر که در لحظه کنوني مشکل باشد از کساني که به آنها بدي کرده ايد معذرت خواهي کنيد همه خشم ها و نفرت ها ي گذشته را بزدائيد ذهن خود را ازترسها و موانع گذشته پاک کنيد تا مجرائي براي افکار خوب شود و بتواند به شما کمک کند چيزهاي خوب را به خود جذب کنيد .

تصميمات زاده شجاعت است و شجاعت از ايمان به خود و نيروي خدايي درون حاصل مي شود .

 

دشمن شماره يک شما :

فکر مي کنيد چه کسي يا چيزي دشمن شماره يک شما است ؟

آن دشمن ترس است بيشتر ترس هاي شما از کودکي به جا مانده است اگر مي بينيد از برخورد و رويارو شدن با موقعيت هايي که در زندگي تان پيش مي آيد مي هراسيد و اجتناب مي کنيد دليل آن ترسوتر بودن شما نسبت به افراد ديگر نيست ؛ بلکه تنها دليلش اين است که شما کنترل کمتري بر هيجانات خود داريد . وقتي ترس بر شما غلبه مي کند خود را چه جسماني و چه رواني آسيب ديده تصور مي کنيد و ضميرناخودآگاه تان که بر اساس اين تصوير عمل مي کند سبب مي شود سوژه مورد ترس اتفاق افتد . هربار که بگذاريد اين ترس بر شما مسلط شود بيشتر به آن اجازه داده ايد تا در اختيارتان گيرد علاوه بر اين تصوير ترس در شما قوي تر مي شود و ضمير ناخودآگاه تان اجازه مي يابد تا تصويرهاي نا خوشايند را در زندگي خارجي شما به حقيقت تبديل کند .

 

نخستين گام :

نخستين گام براي راندن ترس از ضمير خود رويارو شدن با آن است اگر اين ترس را با دقت بررسي کنيد ذهن هوشيار شما اختيار را به دست مي گيرد اما هنگامي که ترس بر شما مسلط باشد , بندرت امکان دارد که بتوانيد احساس هاي هيجاني را در اختيار بگيريد زيرا واکنش هيجاني بسيار قوي است . بينديشيد که بايستي چگونه واکنش نشان ميداديد آنگاه تصويري ذهني از خود ايجاد کنيد که در آن بر ترس ها فائق آمده ايد و همان کاري را مي کنيد که ذهن هوشيار شما دستور مي دهد .

 

نيروي حيات بخش :

ايمان تنها يک کلمه نيست بلکه نيرويي است قطعي , حيات بخش , توانا کننده و داراي قدرتي پويا که شرايط را جذب مي کند و افراد را به جنبش و عمل وا مي دارد عمل کنندگان جهان همه با ايمان به حرکت درآمده اند .

 

ايمان سرچشمه موفقيت است

اگر ايمان و اعتماد به نفس هردو براي شما کار کند هرگز شکست نمي خوريد با به کار گرفتن نيروي ايمان مي توان کارهايي کرد که شبيه معجزه اند همه اختراعات بزرگ فقط حاصل ايمان هستند انديشه هاي خويش و توانايي عملي کردن آن انديشه ها را باور کنيد فراموش نکنيد که نيروي سازنده شما تا هنگامي که به آن ايمان نداشته باشيد عمل نمي کند .

 

رسيدن به خواسته هاي دروني :

شما در دوره تصوير و صوت ماشيني و الکترونيکي به سر مي بريد فضاي اطراف شما پراست از امواج راديوئي و تلوزيوني علاوه بر آن امواج فکر نيز ما را احاطه کرده است .

ذهن شما در تمام مواقع چه در بيداري و چه در خواب نسبت به چيزهايي که در اطرافتان رخ مي دهد به طور خودآگاه و ناخودآگاه واکنش نشان مي دهد و خود به خود بر شما تأثير مي گذارد پس ذهن ناخودآگاه هيچ مقاومتي نشان نمي دهد و با تکرار انديشه هاي خويش مي توانيد آنها را در ذهن خود پايدار سازيد .

دو روش موثر وجود دارد که مي توانيد براي تقويت آنچه تصوير مي کنيد آنها را مورد استفاده قرار دهيد و هدف هاي خود را در ذهن مشخص و روشن کنيد :

1- با کلماتي روشن و گويا هدف خود را روي کارت هاي کوچک بنويسيد و آنها را هميشه در دسترس داشته باشيد تا بتوانيد به آساني به آنها مراجعه کنيد .

2- خواسته ها و اهدافتان را به صورت سخنان يا بيان هاي مشخصي روي نوار ضبط کنيد و اين سخنان را در فراغت هاي مختلف گوش کنيد تا با صداي خودتان آن اهداف به شما تلقين شود اکنون شما وسائل ديداري و شنيداري در اختيار داريد . منظور اين نيست که هميشه هر جا هستيد با خود حرف بزنيد يا به خود نامه بنويسيد بلکه مطرح شدن انديشه ها در ذهن تان مهم است با شکل گرفتن تصويرهاي ذهني جزئيات آرزوها و خواسته هايتان را بيشتر کنيد .

هميشه قدرت موثر تکرار را به ياد داشته باشيد البته تا وقتي نپذيريد که تک تک جزئيات آنچه مي خواهيد بايد در فکر شما تصوير شود و آنجا بماند تا به حقيقت بپيوندد . نوشتن آرزوها و اهداف معني ندارد . روش ديگر آن است که پاکتي بزرگ تهيه کرده روي آن بنويسيد خواسته هاي من و برگه هايي را که روي آنها خواسته ها و تغييرات مورد نظرتان نوشته شده در آن بگذاريد , مي توانيد در طي روز يا شب مدتي را به مرور و انديشيدن به آنچه صميمانه و صادقانه نوشته ايد اختصاص دهيد هر يک را بررسي کنيد و ببينيد آيا پيشرفتي به سوي هدف صورت گرفته است وقتي هدفي حاصل شد , پرونده آن موضوع را ببنديد و به سراغ هدف ديگري برويد و بدين ترتيب پيوسته در مسير رشد و کمال باشيد .

اين فرايندي بي پايان با شکوه و رضايت بخش است با نوشتن بيانيه هاي شجاعت , ايمان و اطمينان به خود ترس را از زندگي تان بزدائيد گفته ها را روي نوار ضبط کنيد و به آن گوش دهيد . کلماتي را که نوشته ايد بلند بخوانيد و به صداي خود گوش کنيد . مي دانيد و باور داريد که چيزهايي خوب اتفاق خواهد افتاد همه ترس ها و افکار نگران کننده را داريد از ذهن خود خارج مي کنيد . مي دانيد که اگر اجازه دهيد اين چيزها بمانند,فقط يک شرايط ناخوشايند را براي شما به ارمغان خواهند آورد .

در ذهن خود فيلتري قرار دهيد و پيش از اينکه افکار ناراحت کننده و ترس ها آسيبي برسانند جلوي آنها را بگيريد . از خيالپردازي دست برداريد , شک هاي خود را

ازبين ببريد دست به کار شويد سعي کنيد خواسته هاي خود را بنويسيد يا ضبط کنيد يا هر دو کار را انجام دهيد .

 

آفريدن آينده :

پيش از آنکه بتوانيد آنچه را مي خواهيد به کمک ذهن خود بدست آوريد بايد بيشتر درباره نحوه کار ضمير ناخودآگاه خود بدانيد ضمير ناخودآگاه شما تصويرهاي ذهني احساس ها و تجربه هايي را که داشته ايد براي استفاده در آينده ذخيره مي کند احساس شما درباره افراد يا چيزها و وقايع در ضميرناخودآگاه شما ذخيره مي شود ترس ها و نگراني ها و افکار خوب همه باهم در آنجا هستند , وقتي افکار خوب در ذهن خود مطرح کنيد آنها نيز افکار خوبي را که پيشاپيش در بايگاني ذهن شماست فعال خواهند کرد اين به عهده شماست که از ضميرناخودآگاه به نفع خويش بهره بگيريد نه به زيان خود .

قدرت خداداد درون ما خزانه عظيمي است که منابع سرشار دست نخورده اي در آن باقي است به خود بياموزيد که از شم خود و از هدايت و ادراکات فراحسي خود پيروي کنيد .

اگرنيروهاي عالي خود را باور کنيد . اگر ايمان داشته باشيد آنها در خدمت شما خواهند بود

 

اگر برخود تأثير مناسبي بگذاريد خواهيد توانست بر ديگران نيز تأثير مناسب بگذاريد.

 

بعدا مطالب بیشتری در این موضوع میذارم...



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1391
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 26 خرداد 1392
.

 

چاکراههای بدن و تاثیرات ان و چگونگی فعال سازی چاکراه ها...........

هر انسانی نیروی قدرتمندی برای کامل بودن در خود دارد. نام دیگر این نیروی قدرتمند «چاکرا» میباشدکه ایرانیان باستان آن را به خوبی شناخته بودند *** به اعداد ۷ و ۴۰ توجه کنید

چاکراها انرژی حیاتی را از محیط اطراف و از کیهان میگیرند و آنها را به امواج مورد نیاز نقاط مختلف بدن تبدیل میکنند. علاوه بر این آنها انرژی را به پیرامون خود پخش میکنند و انسان بدون اینکه خود بداند همیشه در تبادل انرژی با کیهان و دنیا و انسانهای دیگر است

 

طبق دست نوشته های قدیمی 88000 چاکرا در بدن هر یک از ما وجود دارد و به ندرت میتوان نقطه‌ای در بدن انسان پیدا کرد که در برابر دریافت و انتقال یا تغییر دادن انرژی ها حساس نباشد. فقط حدود 40 چاکرای فرعی وجود دارد که مهمترین آنها در طحال، پشت گردن، کف دست ها و کف پاها قرار دارند. اما تقسیم بندی دیگری هم برای تعداد چاکراها وجود دارد که میگویند چاکراهی مهم در بدن انسان 7 تا میباشند که دائماً در حال چرخش به سر میبرند. چرخش چاکراها در مردان به سمت راست (در جهت عقربه های ساعت) و در زنان به سمت چپ میباشد. وقتی درمانگران میخواهند چاکرایی را تقویت کنند میتوانند در جهت چرخش چاکراها کار درمان را انجام دهند. برای نمونه در مورد بو (رایحه) درمانی میتوان مواد خوش بو را به صورت دورانی در جهت چرخش چاکراها حرکت داد یا اگر با سنگ های قیمتی میخواهید روی چاکراها تأثیر بگذارید باز میتوانید جهت چرخش چاکراها را در دیدگاه داشته باشید

چاکراه در زبان سانسکریت به چم چرخدنده میباشد و از برای این گفته شده چاکراه که میدانهای انرژی مانند چرخ‌دنده های موتور یک ساعت همدیگر را میچرخانند.

***7 چاکراه***

***************************************************

چاکرای اول

چاکرای اول در جایی بین مقعد و اندام تناسلی قرار دارد،‌ با دنبالچه مرتبط است و به طرف زمین باز میشود

چاکرای اول ما را به دنیای فیزیکی وصل میکند. انرژی های کیهانی را به بدن فیزیکی و سطح مادی بدن میفرستد. آنهایی که موفق به گشودن این چاکرا شده اند حیات بر روی کرة ‌زمین را کاملاً قبول دارند و به وجود فیزیکی شان پاسخ مثبت میدهند و برای زندگی کردن آمادگی دارند و هماهنگ با نیروهای مادی عمل میکنند. رنگ این چاکرا قرمز است. قرمز رنگ انرژی و فعالیتی است که از هستة‌ درونی سیاره ما بیرون میزند و به ما ثبات دنیوی میدهد. در عین حال انرژی لازم را برای ابراز وجود خلاق میدهد. چینی ها معتقدند این چاکرا جایگاه اصلی ناخودآگاه گروهی است و از راه این چاکرا میتوان به دانش انباشته شدة‌ ناخودآگاه گروهی دست یافت. برای پاسداشت برابری درونی،‌ این چاکرا باید هماهنگ با چاکراهای دیگر عمل کند

 

 

آزمودن چاکرای اول

چگونه میتوان فهمید که چاکرای اول کارا تر از بقیه چاکراهاست؟

اگر در شرایط غیرعادی استرس و یا شوک چاکرای اول به اندازة‌ کافی کار نکند،‌ احساس عدم تعادل خواهید کرد یا انگار فرش از زیر پایتان کشیده شود،‌ در حالی که محکم ایستاده اید و حتی ممکن است دچار شکم روش بشوید. از طرف دیگر اگر چاکرای اول بیش از حد کار کند، ممکن است در شرایط غیرعادی از کوره در بروید و عصبانی و پرخاشگر شوید

پاکسازی چاکرای اول

چگونه میتوان چاکرای اول را پاکسازی کرد؟

مشاهدة‌ رنگ قرمز آتشین خورشید به هنگام طلوع و غروب و یا تابش طلوع وغروب باعث میشود که چاکرای اول احیا و هماهنگ شده و فضای بسته و محدود درون آن را باز میکند. نشستن بر روی خاک و بوی خاک را نفس کشیدن تأثیر بسیار خوبی بر چاکرای اول خواهد داشت. رنگ قرمز رنگی است که به شما شور و شهامت و سرزندگی میبخشد. اگر این رنگ قرمز با سایه ای از رنگ آبی آمیخته شود، به شما کمک خواهد کرد تا عشق هب دنیا با انرژی روحانی در وجودتان تلفیق شود. اگر کسی عمدتاً از راه چاکرای اول زندگی کند به بیشترین زمان خواب نیاز دارد که حدود ده تا دوازده ساعت است و طرز خوابیدنش ترجیحا به روی شکم است

****************************************************

چاکرای دوم

چاکرای دوم بالای اندام تناسلی قرار دارد و به استخوان خاجی وصل است و مرکز احساسات نخستین تصفیه نشده، انرژی جنسی و خلاقیت میباشد. عملکرد هماهنگ چاکرای دوم باعث میشود که در ارتباط با دیگران خصوصاً در برابر جنس مخالف رفتاری طبیعی داشته باشید و جریان انرژی خلاق حیات را در درون بدن و روان ذهنتان جاری احساس کنید. این هماهنگی باعث میشود که نه تنها در زندگی خودتان که برای دیگران نیز انگیزه ایجاد کنید

 

 

عملکرد ناهماهنگ چاکرای دوم

بدکار کردن چاکرای دوم معمولاً در سن بلوغ به وجود می آید. بیدار شدن انرژی های جنسی بی‌ثباتی ایجاد میکند و والدین و مربیان به ندرت توانایی آموزش درست به جوان ها را دارند که چگونه این انرژی را کنترل کنند. غالباً کمبود محبت و نوازش که ریشه در دوران کودکی دارد ممکن است بعداً به نفی یا سرکوب امیال جنسی منتهی شود، در نتیجه انرژی جنسی در راه نامناسب، خود را نشان میدهد. اغلب با زیاده روی در رابطة جنسی، خیال پردازی و یا سرکوب امیال که گاه گاه به صورت طغیان انرژی اتفاق می‌افتد و همچنین ممکن است به حالتی شبیه به اعتیاد به مواد مخدر درآید، مشاهده میشود. در اینجا انرژی جنسی درست شناخته نشده و در جهت غلط به کار برده میشود

پاکسازی چاکرای دوم

مهتاب و تماشا یا لمس آب های زلال خارج از شهر چاکرای دوم را فعال میکند. ماه به خصوص در زمان بدر کامل احساسات شما را زنده میکند و باعث میشود تا پیام های روح تان را از راه تجسم و رویاهایتان بگیرید. مشاهدة‌ آب های زلال طبیعی و یا غوطه ور شدن در آن یا نوشیدن جرعه‌ای از آب چشمه در پاکسازی روان به شما کمک میکند و باعث آزاد شدن احساساتتان از گرفتگی ها و گره ها میشود به این چم که نیروی حیات دوباره می تواند آزادانه در درون تان جاری شود. اگر بتوانید مشاهدة‌ ماه و لمس آب را همزمان تجربه کنید اثر آن بر روی چاکرای دوم چشمگیر خواهد بود

****************************************************

چاکرای سوم

تقریباً دو انگشت بالای ناف جایگاه چاکرای سوم است. اگر این چاکرا هماهنگ کار کند شما میتوانید خود را کاملاً باور کنید و همچنین به احساس دیگران و ویژگی های شخصیتی آنها احترام بگذارید. وقتی چاکرای سوم درست کار نکند میخواهید همه چیز طبق خواسته های شما انجام شود، دوست دارید دنیای درون و بیرون را کنترل کنید با این وجود از درون ناآرام و ناراضی هستید. کم کاری چاکرای سوم شما را ناامید میکند

اگر شیوه خوابیدن شما به پشت و حدود 8 – 7 ساعت باشد جاکرای سوم شما فعال میباشد

 

 

فعال کردن چاکرای سوم

رنگ طلایی نور خورشید خصوصیات چاکرای سوم شما را تقویت میکند. تماشای مزرعه ای از گندم های رسیده در زیر نور خورشید نیز چنین اثری دارد. برای رهایی از غم به گل آفتابگردان نگاه کنید

رنگ درمانی

رنگ زرد روشن چاکرای سوم را فعال میکند، به افکار و اعصاب ما نیرو میدهد و حتی ممکن است پیوندهای با دیگران را افزایش دهید. احساس خستگی درونی با رنگ زرد برطرف شده و باعث کارا شدن و روحیه ورزشکاری شما میشود.

رایحه درمانی

روغن اسطوخودوس چاکرای سوم را هماهنگ ساخته و اثر آرام بخش بر روی بیقراری این چاکرا دارد.

****************************************************

چاکرای چهارم

این چاکرا در وسط قفسة سینه هم سطح با قلب قرار دارد . چاکرای قلب جایگاه عمیق ترین و پرشورترین احساسات عاشقانة ماست.

همه ما شاید عاشق شده باشیم و برای گاهی ( زمانی ) چرخش نیرویی را در دلمان حس کرده‌ایم و اون روشن شدن چاکرای چهارم یعنی چاکرای سبز رنگ عشق است
اگر این چاکرا درست کار نکند دائماً میخواهید در خدمت دیگران باشید و سخاوتمندانه عمل کنید بدون آن که به درستی به سرچشمة عشق وصل باشید. همیشه در ازای «عشقی» که میدهید چشمداشت سپاس دارید. مهر و نیکی دیگران شما را شرمنده میکند و شاید احساس میکنید که به عشق دیگران نیازی ندارید

اگر چاکرای قلب کاملاً بسته باشد علایم خود را با سردی،‌ بی تفاوتی و سنگدلی نشان میدهید

کسانی که چاکرای قلب فعالی دارند معمولاً به سمت چپ و حدود 5 تا 6 ساعت در شب میخوابند.

شخصات چاکرا:

رنگ: سبز است و بعضی‌ها معتقدند صورتی و طلایی می‌باشد و اینها در مدیتیشن به کار می‌رود.

عنصر: هوا

حس: لامسه

سمبل: لوتوس و یا نیلوفر دوازده گلبرگ

اصل اساسی: از خود گذشتگی و یا فداکاری

سنگ قیمتی: کانرایت، زمرد، یشم سبز، کوارتز قرمز، تورمالین صورتی

بخشهای مربوط به آن: قسمت بالای پشت، قلب، دنده‌ها و قفسه سینه، قسمت پایین ریه‌ها، خون و دستگاه گردش خون، پوست و دستها.

غدد: غده تیموس

موسیقی: موسیقی کلاسیک، موسیقی عصر معاصر، موسیقی کلیسایی

نت: فا

بیجا مانترا: یام

فعال کردن چاکرای چهارم

فعال کردن چاکرای قلب

پیاده روی آرام در فضای سبز، چاکرای قلب را هماهنگ میکند. هر دانة‌ شکوفه حامل پیامی از عشق و شعف پاک است به این شکوفه ها مخصوصاً به گل های صورتی رنگ نگاه کنید تا چاکرای قلب شما سالم بماند. آسمان صورتی با ابرهای لطیف به قلب شما روشنایی میبخشد. موسیقی کلاسیک و آهنگ های عرفانی اثر پاک کننده بر این چاکرا دارد.

رنگ درمانی و رایحه درمانی چاکرای چهارم

رنگ درمانی

رنگ سبز جنگل ها چاکرای قلب را هماهنگ میکند. استفاده از رنگ صورتی حتی در ملحفه و روبالشی باعث میشود احساس عشق و مهربانی در شما بیدار شده و شادی کودکانه ای به بار بیاورد.

رایحه درمانی

عطر گل سرخ امواج عاشقانه و ملایمی به چاکرای قلب وارد میکند و باعث میشود که قدرت عشق در شما تقویت شود

نکته مهم : درست کار کردن چاکرای اول پیش نیاز درست کار کردن چاکرای دوم است و همینگونه پس از این ، در نتیجه برای اینکه عاشق شویم، باید چاکراههای ۱ تا ۳ درست کار کند وپرکار و یا کم کار نباشند

****************************************************

چاکرای پنجم

چاکرای پنجم بین گودی گردن و گلو قرار دارد. مرکز گنجایش بیان، پیوندهای با دیگران و خودآگاهی انسان است. پیوند داشتن با دیگران در زندگی بیشتر از راه گفتگو کردن و انجام میگیرد که مربوط به این چاکرا میباشد

اگر این چاکرا هماهنگ کار کند میتوانید کاملا ساکت بمانید و از صمیم قلب به دیگران گوش داده و حرف هایشان را درک کنید. گفتارتان خلاق و پرشور بوده و در عین حال کاملاً واضح است. صدای شما پرطنین و خوش آهنگ است. وقتی با مشکل یا مخالفتی رو به رو میشوید با خودتان رو راست هستید و میتوانید اگر بخواهید «نه» بگویید. دیدگاه دیگران هم نمیتواند افکار درست ما را دگرگون کند

اگر چاکرای پنجم هماهنگ کار نکند سخنتان خشن، بی ادبانه، سرد و جدی است. آهنگ صدایتان نسبتاً بلند و سخنتان بیهوده و بی چم است. اگر چاکرای پنجم کارا باشد 4 تا 5 ساعت خواب در شب به طرف راست و چپ به طور متناوب میخوابید و مدام غلط میزنید

پرکاری ناهماهنگ چاکرای پنجم باعث میشود که عده ای از قدرت بیان شان برای گول زدن دیگری سوء استفاده کنند

کم کاری چاکرای پنجم باعث خجالتی شدن، ساکت بودن و دورن گرایی میشود. در این صورت وقتی سخن میگویید فقط در مورد چیزهای کم اهمیت زندگی بیرونی تان حرف می زنید

 

 

کارا ( فعال) کردن چاکرای پنجم

نور آبی و شفاف آسمان صاف چاکرای پنجم را هماهنگ میکند برای دریافت کامل رنگ آبی آسمان، روی زمین دراز بکشید و آزاد و رها باشید، و وجود درونی تان را رو به گستردگی بینهایت کیهان باز کنید

باز تابش آسمان آبی بر آب و صدای آرام امواج شما را از عواطف و احساسات نهفته تان و این که به شما چه میخواهند بگویند آگاه میسازد

رنگ درمانی

رنگ آبی روشن کم رنگ به چاکرای گلو اختصاص دارد. این رنگ آرامش می‌آفریند و بینش روحانی شما را باز میکند

رایحه درمانی

رایحة‌ تند مریم گلی امواج شفا را به طرف «مرکز سخنراندن » میفرستد و چاکرای گلو را از بسته بودن‌ها رها میکند

اکالیپتوس چاکرای پنجم را باز و پاک میکند. امواج آن ما را بر روی صدای درون باز میکند و به شیوه پیوندمان سادگی و بی ریایی میبخشد

****************************************************

چاکرای ششم

بسیاری از ما آینده نزدیک و یا دور را در گاهی (زمانی) که در خواب هستیم میبینیم و سپس همان در روز پسین برایمان رخ میدهد آنچه را که ما از آینده و ناشناخته‌ها میبینیم به سبب روشن شدن و چرخیدن چاکرا ششم است

چاکرای ششم یا چشم سوم در میان یک انگشت بالای پل بینی در وسط پیشانی و میان دو چشم قرار دارد که جایگاه نیروهای ذهنی برابری، تشخیص ، حافظه و اراده ماست

روش بینی مخصوص این چاکراست. عملکرد هماهنگ این چاکرا باعث میشود که ذهنی کارا و کلی‌نگرانه داشته باشید. توجه به رازهای اسرار آمیز نیز به این چاکرا مربوط میشود

کسی که چاکرای ششم در او کارآیی ناهماهنگی دارد، بیش از حد روی زمینه دانشهای عقلی پافشاری میکند و اهداف و برنامه های زندگی اش فقط با عقل و درایت صورت میگیرد. این افراد تنها چیزهایی را قبول میکنند که ذهن سه بعدیشان بتواند درک کند و به آسانی قربانی خودخواهی روشنکفرانة‌ خود میشوند زیرا جهان بینهایت بعد دارد و شعور ما انسانها ۳بعدی است

 

 

کم کاری چاکرای ششم باعث میشود که تنها حقیقتی را ببینید و باور کنید که در جهان بیرون قابل دیدن باشد. در این صورت حقایق متافیزیکی را رد کرده و افکار پریشان و آشفته ای خواهید داشت. کسانی که خیلی فراموش کار بوده و بینایی ضعیفی دارند اغلب چاکرای ششمشان کم کار است

اشخاصی که 4 ساعت به حالت خواب و بیدار هستند چاکرای ششم شان فعال است

کارا ( فعال ) کردن چاکرای ششم

تماشای آسمان آبی پررنگ و پر ستارة‌ شب چاکرای ششم را فعال می کند

رنگ درمانی

بنفش روشن اثر پاک کننده و باز کننده بر روی چاکرای ششم دارد. به ذهن ژرفا (عمق) و روشنی میبخشد و حواس را نیرومند میکند و همین طور آنها را بر روی سطوح نرم ادراک باز میکند

رایحه درمانی

رایحة‌ نشاط آور نعنا گره های چاکرای ششم را باز میکند و کمک میکند تا شخص از قالب های افکار بسته رها شده و قدرت تمرکز را زیاد میکند

رایحة یاسمن ذهن را بر روی آفرینش و دیدگاهی که حامل پیامی از حقیقت ژرفتر است باز میکند

****************************************************

چاکرای هفتم

چاکرای هفتم در میان سر در بالاترین نقطه قرار دارد. این چاکرا با تمام رنگ های رنگین کمان میدرخشد اما رنگ پیروز آن بنفش پررنگ است. اینجا جایی است که انگار در خانة‌ خود هستیم و یگانگی با خدای مهربان و نیروهای کیهانی را تجربه میکنیم

جالب است بدانید که گره ای به آن چم در چاکرای هفتم وجود ندارد. صرفاً دامنه باز بودن آن میتواند کم یا زیاد باشد

وقتی رشد چاکرای هفتم افزایش مییابد در مییابید که دنیای مادی هیچ چیز نیست و به علت یگانگی با هستی کیهانی همه چیز در درون شما وجود دارد و کیهانی بزرگتر از بیرون را در درون میابید

در این زمینه جالب است که توجه داشته باشید ملاج کودک در سن 9 تا 24 ماهگی اول زندگی‌اش باز باقی میماند. در طول این دورة‌ اولیة‌ زندگی روی زمین طفل در آگاهی و وحدت کامل به سر میبرد

اگر این چاکرا کاملاً باز نباشد احساس نبود اطمینان، بی هدفی و بیهودگی و ترس از مرگ اغلب به سراغ تان می آید. شاید برای کنترل این احساسات منفی سعی کنید که برای فرار از آنها به فعالیت زیاد پناه ببرید یا زیر بار مسؤولیت های جدید بروید برای این که خود را مهم و محق جلوه دهید. کسی که چاکرا هفتم کاملا بازی دارد خواب ندارد و همیشه نیمه بیدار است

 

 

پاکسازی وکارا کردن چاکرای هفتم

زمانی را تنها در قلة‌ کوهی بلند گذراندن بهترین راه برای کمک به باز کردن چاکرای هفتم است. به سبب این که در آنجا از گرفتاریهای زمینی تان دور هستید و میتوانید از مسایل زندگی شخصی خود رها شده و با نزدیک شدن به آسمان احساس بیکرانگی کنید

موسیقی درمانی

بهترین موزیک برای چاکرای هفتم سکوت است. در این وضعیت تمام وجودمان بیدار شده و پذیرای خدای مهربان و نیروهای کیهانی میشویم

رنگ درمانی

رنگ سفید شامل تمام رنگ های طیف است. رویه های (سطح های) مختلف زندگی را با یگانگی پیشرونده (وحدت تعالی) یکی کرده و روان ما را برای دانش، سلامتی و نور خرد باز میکند

رایحه درمانی

بوی کندر کاربرد زندگی بخشی بر روی ذهن و روان دارد و پاک کننده پیرامون زندگی و خانه ماست. با این بو زندگی روزمره در وضعیت موجود کمرنگ شده، باور به پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک ژرف تر شده و روان ما مشتاق برای دریافت باورهای درست نیاکان خردمندمان در ۱۴۰۰ سال پیش میشود

نیاکان خردمندمان ( ایرانیان باستان ) به روشنی چاکرای تاجی کوروش بزرگ را نشان داده اند و این مقام پدر میهن کوروش بزرگ را نشان میدهد در پیوند با خدای مهربان ونیروهای کیهانی است. همچنین ۷ پله در آرامگاه کوروش بزرگ است و یا اعداد ۳ - ۷ - ۴۰ - ۱۰۰ نزد آنان ارزشمند بوده است و رنگ ارغوانی که رنگ درفش کاویانی ما بوده، سالها پس از تازش تازیان به سرزمین پارس و نابودی کتابخانه تیسفون و دانش و فرهنگ جهانی و ایرانی بخشهایی کوچک از این دانش سینه به سینه نزد برادران خونیمان در هند نگاهداری شد و با گذشت دوران به جادوی مرتاضان هندی و نیایشگاه سکوت در تبت سرانجا م شد

,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,


 

فعال سازی چاکرا‌ها

 

نویسنده :دکتر مطلب برازنده

 

در هاله‌ی انسان ساختار‌هایی تحت عنوان چاکرا ( کانون انرژی ) وجود دارد. این مراکز مسؤول تبادل انرژی بین هاله‌ی انسان و هاله‌ی کیهان ( ارسال و دریافت انرژی ) و همچنین مسؤول متعادل کردن انرژی در سطوح مختلف هاله می‌باشند. چـاکراهـا به دو نـوع اصلـی و فـرعی تـقسیم می‌شوند، تعداد چاکراهای اصلی هفت و فرعی بیست‌و‌یک می‌باشد. چاکراها شبیه قیف هستند، انتهای باریک چاکراهای اصلی به سمت مغز یا نخاع و قسمت پهن آنها به سمت خارجی‌ترین لایه‌ی هاله قرار گرفته است.

 

 

 

چاکراهای اصلی در طول ستون فقرات تا مغز قرار گرفته‌اند و با شماره‌های یک تا هفت نام‌گذاری می‌شوند. این چاکراها به ترتیب شماره ( از یک تا هفت ) در انتهای ستون فقرات، راستای ناف، انتهای جناغ سینه، راستای قلب، گودی گردن، پیشانی و فرق سر قرار دارند. رنگ این چاکراها به ترتیب ( از یک تا هفت ) قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش است.

 

 

 

هریک از این چاکراها با گروهی از عملکردهای جسمی، روانی و روحی در ارتباط است. سالم، باز و فعال بودن هر چاکرا باعث می‌شود عملکردهای مربوطه نیز ایده‌آل باشد. برای فعال سازی چاکراها از تکنیک‌های مختلف جسمی و ذهنی استفاده می‌شود . در ادامه نمونه‌ای از تکنیک‌های ذهنی آمده است.

 

این تمرین را می‌توان با هر روشی انجام داد ( خوابیده به پشت طوری که دستها و بازوها در کنار بدن باشد و یا نشسته روی صندلی راحتی ) انتخاب روش به شما بستگیدارد که با کدامیک راحت‌تر باشید

 

بعد از اینکه نشسته یا خوابیدید یک نفس عمیق از راه بینی بکشید (دم عمیق)، آنرا حبس کنید، سپس آرام از طریق دهان بیرون بدهید (بازدم عمیق)، چند ثانیه به ریه استراحت بدهید. (این کار را سه مرتبه تکرار کنید)

 

حالا چشمان خود را ببندید، تصور کنید که می‌خواهید برای قدم زدن به جنگل بروید ، دری مقابل دیده‌گان شما قرار دارد، جلو بروید و در را باز کنید و به بیرون قدم بگذارید . راهی باریک و روشن که از میان درختان می‌گذرد به چشم می‌خورد ، شما در این راه قدم بگذارید و جلو بروید

 

شما در پایین جاده در سمت راست درختان بلندی را می‌بینید ، در این میان درخشندگی سیب‌های قرمز توجه شما را جلب می‌کند، از میان سیب‌های بی‌شمار سیبی قرمز را انتخاب کنید. سیب را در دست دارید و جریان رنگ قرمز را در خود احساس می‌کنید . این سیب قرمز اولین چاکرای شما را ( چاکرای ریشه ) شارژ می‌سازد .می‌توانید سیب قرمز را بخورید

 

به راه رفتن ادامه دهید، در حالی که آگاهی کامل بر قدم زدن دارید . شما تا نزدیکی گلهای نارنجی زیبایی که همه یک اندازه و یک شکلند پیش می‌روید. دسته گلی را از این گلهای نارنجی انتخاب کنید و جریان ملایم رنگ نارنجی را در خود حس کنید . رنگ گلهای نارنجی دومین چاکرای شما را ( چاکرای خاجی ) شارژ می‌سازد. شما می‌توانید این دسته گل نارنجی زیبا را برای خودتان داشته باشید .

 

جلوتر بروید تا به کنار پرنده‌های زرد خوش رنگ، خوش آواز و زیبا برسید. دست خود را آرام روی بالهای یک پرنده بکشید و به آوازش گوش دهید . جریان رنگ زرد پرنده را کاملاً در خود احساس کنید. چاکرای سوم شما ( شبکه‌ی خورشیدی ) بوسیله‌ی رنگ زرد پرهای زیبای پرنده شارژ می‌شود. شما سبک پریدن پرنده زرد را مشاهده می‌کنید تا پرنده محو شود. و همیشه شیرینی آواز پرنده‌ای زرد را به خاطر خواهید داشت.

 

به آرامی به سمت راست بروید. چمن زار سر‌سبز و وسیعی را در مقابل خود ببینید و روی فرش سبزی از علف‌ها بنشینید . دست خود را در علفهای سبز فرو ببرید و آنرا لمس کنید و این جریان رنگ سبز را احساس کنید. این رنگ سبز علفها چاکرای چهارم شما را ( چاکرای قلب ) شارژ می‌کند. شما می‌توانید از تازگی علفها لذت ببرید .

 

کمی جلوتر در نزدیکی شما صدای آبشاری به گوش می‌رسد، به راه خود ادامه دهید تا آبشار را مشاهده کنید و از پایین آمدن قطرات آب شاداب شوید. در دریاچه‌ی پایین آبشار، رنگ آبی آب را ببینید. دستهای خود را به آرامی در سردی و خنکای آبی آب فرو ببرید و جریان این رنگ آبی را با تمام وجود حس کنید. این رنگ آبی آب پنجمین چاکرای شما را ( چاکرای گلو ) شارژ می‌سازد. مقداری از این آب بنوشید و لذت ببرید .

 

به راه خود ادامه دهید و حرکت و جنبش پروانه‌ای نیلی رنگ را ببینید . با انگشت آنرا لمس کنید . از نوسان و جریان این رنگ نیلی آگاه باشید و آنرا حس کنید. پروانه نیلی رنگ که روی انگشتان شما نشسته چاکرای ششم شما را ( چشم سوم ) شارژ می‌سازد. بعد پریدن آرام و محو شدن پروانه را می بینید .

 

به آخر راه که رسیدید دره‌ی عمیقی پوشیده با گلهای بنفشه را مشاهده می‌کنید . دسته‌ای از گلها را انتخاب کنید . جریان رنگ بنفش گلهای بنفشه را حس کنید و اجازه دهید تا چاکرای هفتم شما را ( چاکرای تاج ) شارژ سازد.

 

به آرامی به عقب برگردید و رقص رنگین کمانی را در پهنه‌ی آسمان مشاهده کنید. شما نیز دارای یک رنگین کمان هستید، که در روشنایی، خوشی، خنده و آشتی با عشق آنرا در هاله‌ی خود دارید. جریان تمامی رنگهای رنگین کمان را ( بنفش، نیلی، آبی، سبز، زرد، نارنجی و قرمز ) در خود احساس کنید و سرشار از این رنگ‌ها باشید.

 

در پایان این سفر رویایی ، رنگین کمان کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود، برگردید و پشت در بایستید، در را بازکنید و به داخل قدم بگذارید. حال داخل اتاق هستید، چشمان خود را باز کنید.

 

هر زمان که شما بخواهید و اراده کنید می‌توانید این سفر را به یاد بیاورید

امیدوارم  بتونین تمام چاکرا هاتونو فعال کنین...



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1707
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 26 خرداد 1392
.
موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی