.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 

بررسی ها دانشمندان نشان می دهد باز کردن درب یخچال بیش از ۳ بار در روز آن هم به مدن طولانی باعث فاسد شدن مواد غذایی می شود.
باشگاه خبرنگاران: هنگامی که درب یخچال باز می شود گازی از آن خارج می شود که به سیستم تنفسی و ریه ها آسیب مي رساند.
بررسی ها نشان می دهند نگهداری مواد غذایی مختلف در یخچال در کنار هم موجب آزاد شدن گازی می شود که این گاز هنگام باز کردن درب یخچال از آن خارج شده و مستقیما وارد ریه های فرد می شود.
گفتنی است پزشکان توصیه می کنند باز کردن درب یخچال بیش از حد باعث ترشح هورمون اسيتوساليک می شود که این هورمون باعث افزایش اشتها و در نتیجه چاقی نیز خواهد شد.


:: موضوعات مرتبط: اخبار , روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 729
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 19 شهريور 1392
.

اگر شما هم کودک دلبندی دارید مطمئنا مهمترین موضوع برای شما سلامتی فرزندتان است .مراقبت از کودک در دوران نونهالی و خردسالی بسیار مهم است و نیاز به دقت و توجه فراوانی دارد.اگر می‌خواهید از صحت روند رشد کودک‌تان و سلامت وی مطلع باشید و متناسب بودن رشد وی متناسب با وزن، قد و سن را ارزیابی کنید، با ما همراه باشید.

به گزارش نامه به نقل از سلامت نیوز: اگر شما هم کودک دلبندی دارید مطمئنا مهمترین موضوع برای شما سلامتی فرزندتان است .مراقبت از کودک در دوران نونهالی و خردسالی بسیار مهم است و نیاز به دقت و توجه فراوانی دارد.اگر می‌خواهید از صحت روند رشد کودک‌تان و سلامت وی مطلع باشید و متناسب بودن رشد وی متناسب با وزن، قد و سن را ارزیابی کنید، با ما همراه باشید.
راهکار‌هایی برای سلامتی کودکان بهترین زمان تکامل مغز از بدو تولد تا سن 8 سالگی است. بازی، مهر ورزیدن، دیدن رنگ‌ها و مناظر خوب، شنیدن، تماس‌های پوستی با پدر و مادر باعث رشد بهتر مغز و افزایش هوش و توانمندی‌های خوب می‌گردد. اگر آرزوی داشتن فرزندانی خوب داریم باید خود نمونه‌ای از رفتار و کردار خوب باشیم. با مدیریت خوب و صمیمی در زندگی روزمره خانوادگی می‌توان فرزندانی با‌هوش، منطقی و با کفایت پرورش داد. سرعت گذر زمان را باور کنیم و قدر سالهای کوتاهی که می‌توانیم با فرزندانمان شادی و بازی کنیم بدانیم و به آنها عشق، مهر و عاطفه هدیه کنیم که افزایش ضریب هوشی و توانمندی‌های فکری و رفتاری مهمترین یادگار ما به آنها خواهد بود. از بحث‌های خانوادگی نزد کودکانمان پرهیز کنیم، زیرا آنها را مستعد به اختلالات رفتاری، اشکالات آموزشی و کندی رشد می‌نماید. بجای نصیحت به فرزندان‌مان به یاد این بیت زیبا باشیم «دو صد گفته چون نیم کردار نیست» بیاد داشته باشیم والدین مهمترین سرمشق زندگی آینده فرزندان خواهند بود. سلامت روانی یکی از ارکان مهم سلامتی است. تفویض مسئولیت‌های متناسب با سن و تمرین کسب استقلال در امور برای کودکان لازم است و موجب افزایش اعتماد به نفس آنها می‌‌شود کودکانمان را در تصمیم‌گیری‌های جاری زندگی شریک کنیم.
در این موارد به پزشک مراجعه کنید اگر نوزادی خیلی زود (کمتر از یکماه) گردن بگیرد. اگر تا 3 ماهگی ارتباط چشمی با مادر نگیرد. اگر تا پایان 4 ماهگی گردن نگرفته باشد. اگر تا 5 ماهگی مواظب محیط اطراف و ایجاد ارتباط با دیگران نباشد. اگر تا 9 ماهگی قادر به نشستن نباشد و اگر تا پایان 15 ماهگی راه نیفتاده باشد باید با پزشک مشورت شود و اگر قبل از 18 ماهگی بیشتر از یکدست استفاده کند، باید با پزشک مشورت شود.
آداب حفظ سلامتی سلامتی چون میزی‌ ا‌ست که بر 4 پایه: جسم، روان و مبانی الهی و ارتباطات اجتماعی تکیه دارد. توجه اکثر ما بیشتر به حفظ سلامت جسمانی است در حالی‌که باید، با افکار و رفتار خود که نشانه سلامت روانی است به حفظ ارتباطات صحیح و صمیمی خود با دیگران و اعتقاد به مبانی معنوی و الهی نیز حساس باشیم و اگر نقص در هر یک از موارد فوق داریم برای رفع آن بکوشیم. یکی از راه‌های حفظ سلامتی تغذیه صحیح است، زیرا داشتن تغذیه مناسب در زندگی از اهمیت بالایی برخوردار است.  پرهیز از غذاهای چرب، شیرین و شور  مصرف میوه‌جات و سبزیجات  دقت در میزان و کیفیت روغن مصرفی  حفظ تعادل، کفایت، کیفیت و تناسب در غذاهای مصرفی دو پیشنهاد کلیدی برای حفظ سلامتی: 1- عادت به ورزش‌های متناسب باسن 2- مراجعه به پزشک قبل از ابتلا به بیماری


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , سلامتی , ,
:: بازدید از این مطلب : 619
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : شنبه 9 شهريور 1392
.
خاموش کردن ذهن برای یک خواب راحت
جمعه ۸ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۹:۴۵
خوب، حالا بعد از اینکه مصرف کافئین را قطع کردید و کمی ملاتونین به برنامه‌غذایی‌تان اضافه کردید، باز هم نمی‌توانید بخوابید؟
به گزارش افکارنیوز، خواب برای حفظ سلامتی اهمیت زیادی دارد. در طول خواب است که بدن ما خود را بازسازی کرده و التیام می‌بخشد، ذهنمان آرام می‌شود و ناخودآگاهمان در طول رویا وارد بازی می‌شود.
خیلی‌ها نمی‌دانند که ما واقعاً به چه مقدار خواب نیاز داریم. این سوال هیچ پاسخ مشخصی ندارد. هرچه رشد می‌کنیم و سنمان بالاتر می‌رود، مقدار خواب موردنیازمان متفاوت می‌شود و اینکه می‌گویند هر فرد به هشت ساعت خواب نیاز دارد یک باور غلط است. بعضی افراد با شش یا هفت ساعت خواب راحت هستند، بعضی با نه تا ده ساعت. بدن هرکدام از ما از نظر بیولوژیکی متفاوت است و مهمترین چیز کیفیت خوابمان است و اینکه وقتی خسته هستیم بخوابیم.
این روزها افراد بیشتر و بیشتری دچار اختلالات خواب می‌شوند و راهکارهایی به جز دارو هم وجود دارد. در زیر به چند نکته درمورد مشکلات خواب اشاره می‌کنیم؛
فعالیت‌های روزانه اهمیت دارد
مصرف کافئین روزانه‌تان را محدود کنید و برای بیدار نگه داشتن خودتان از محرک استفاده نکنید، مخصوصاً در شب هنگام. بدن ما یک سیستم ظریف بیوریتمیک دارد و وقتی خودتان را مجبور به بیدار ماندن بیشتر از آن حدی که باید می‌کنید، در این چرخه مشکل ایجاد می‌شود و کم‌کم مشکلاتتان آغاز می‌شود. چیزهایی مثل نوشابه‌های انرژی‌زا فقط یک کمک موقتی هستند. در آخر از نوشیدنی‌هایی مثل این ضربه می‌خورید و حتی می‌توانند شدیداً اعتیادآور باشند.
خودتان را تقویت کنید
اگر در طول روز نیاز به تقویتی دارید، پیاده‌روی، تنفس عمیق، نوشیدن آب یا خوردن تنقلات سالم مثل آجیل را امتحان کنید. خیلی‌وقت‌ها که عصرها می‌خوابیم، بدنمان کم‌آب می‌شود و به آب یا هوای بیشتری نیاز پیدا می‌کند. به دنبال تنقلات شیرین و قندی نروید چون اینها هم می‌توانند مضر باشند. همچنین سعی کنید چرتتان خیلی طول نکشد چون همین هم باعث می‌شود شب نتوانید به‌موقع بخوابید.
هنوز نمی توانید بخوابید؟ به تغذیه‌تان توجه کنید
هنوز هم بااینکه کافئین را در برنامه‌غذایی‌تان کم کردید نمی‌توانید بخوابید؟ اجازه بدهید کمی درمورد تغذیه برایتان توضیح دهیم. اضافه کردن چیزهایی مثل ویتامین B، منیزیم، تریپتوفان و ملاتونین می‌تواند کمکتان کند. فقط دقت کنید که ویتامین‌های B را خیلی دیر مصرف نکنید چون ممکن است خوابتان را به هم بزنند. تریپتوفان آمینواسیدی است که برای ما ضروری است (یعنی خودمان نمی‌توانیم آن را بسازیم) و دریافت آن هم بسیار سخت است، مخصوصاً برای افراد گیاهخوار.
تریپتوفان، بعد از اینکه مدت‌ها مورد نکوهش بود، دوباره به بازار برگشت که ماده تشکیل دهنده HTP-۵ است که به سروتونین تبدیل می‌شود، همان هورمونی که در مغز که به روحیه و خواب شما کمک می‌کند. ملاتونین هم ماده دیگری است که به طور طبیعی تولید می‌شود که مکمل‌غذایی آن را می‌توان برای کمک به خواب استفاده کرد. فقط دقت کنید که اگر داروهای SSRI مثل Prozac مصرف می‌کنید، تریپتوفان یا ملاتونین را امتحان نکنید.
خوب، حالا بعد از اینکه مصرف کافئین را قطع کردید و کمی ملاتونین به برنامه‌غذایی‌تان اضافه کردید، باز هم نمی‌توانید بخوابید؟
بگذارید کمی درمورد محیط خوابتان صحبت کنیم. دقت کنید که اتاق خوابتان کاملاً تاریک و آرام باشد. اگر محیط اطرافتان پرسروصدا است، می‌توانید از گوش‌گیر استفاده کنید. سعی کنید هیچ کار هیجان‌انگیزی قبل از خواب انجام ندهید، مثل ورزش شدید یا تماشای فیلم ترسناک (رابطه‌جنسی اشکالی ندارد).
کارهایی بکنید که ریلکس‌تان کند و شما را از مشغله روزتان دور کند، مثل خواندن یک کتاب غیرکاری و درسی، تماشای یک برنامه مفرح در تلویزیون، بازی کردن با حیوان خانگی‌تان، خوابیدن در وان حمام. در این ساعت باید روزتان را پشت سرتان بگذارید و استراحت کنید. شاید برای افراد پرمشغله و معتاد به کار سخت باشد اما مجبورید که برای داشتن خوابی راحت حواستان را از مشغله روزانه پرت کنید.
همچنین از نوشیدن مشروبات الکلی خودداری کنید. شاید در ابتدا برایتان تسکین‌بخش باشد اما خوابتان را بر هم می‌زند و موجب کم آب شدن بدنتان هم می‌شود.
به نظر می‌رسد که ذهن ما بزرگترین مانع ما برای خوابیدن است. بیشتر وقت‌ها وقتی در تاریکی و خلوت دراز می‌کشیم، ذهنمان فضایی عالی برای طغیان پیدا می‌کند. به اتفاقات آن روز فکر می‌کنیم، نگران فردا می‌شویم، به این فکر می‌کنیم که فلان کاری که کرده بودیم درست بوده یا نه، درمورد انتخاب‌های آینده‌مان سوال می‌کنیم یا خیلی ساده دراز می‌کشیم و در فکرمان کار می‌کنیم. به برنامه روزانه‌مان فکر می‌کنیم و یا سعی می‌کنیم برای یکی از مشکلاتمان راه‌حل پیدا کنیم.
باید راهی برای بستن ذهنمان و ریلکس کردن پیدا کنیم. اما این سخت‌ترین مانع خوابیدن است زیرا ذهن می‌تواند مثل یک بچه خیلی شیطان باشد.  و زمان‌هایی هست که واقعاً یک عالمه کار داریم که باید انجامشان دهیم. راه‌حل چیست؟ دو انتخاب دارید: ذهنتان را ببندید و بخوابید یا بیدار شوید و کار کنید.
بلند شدن و مشغول شدن به کارها فکر بدی نیست. اینکه ساعت‌ها دراز بکشید و درمورد چیزی فکر کنید کار بی‌هدف و بیهوده‌ای است. پس بلند شوید و کارتان را تمام کنید، مقاله‌تان را بنویسید، یک لیست از کارهای فردا تهیه کنید، حساب بانکی‌تان را چک کنید و از این قبیل. این کارها اگر انجامشان ندهید دیوانه‌تان می‌کنند. پس بلند شوید، آنها را انجام دهید و بعد به تختتان برگردید. یا اینکه فقط بلند شوید و حواس خودتان را با کاری مثل کتاب خواندن، نگاه کردن تلویزیون یا حل جدول پرت کنید.
در یک لحظه فقط به یک چیز می‌توان فکر کرد
پس اگر به چیزی منفی یا مربوط به کار فکر می‌کنید، آن را به فکری دیگر تغییر دهید. برای همین بوده که از قدیم می‌گفتند برای اینکه خوابتان ببرد شروع به شمردن کنید. چون حواس ذهن را از افکار تکراری پرت می‌کند.
ارتباط ذهن-جسم واقعی است
ارتباط ذهن-جسم  و اینکه ما رئیس هر دو آنها هستیم را به خاطر آورید.
در آخر بعضی گیاهان و درمان‌های خانگی را برایتان پیشنهاد می‌کنیم. می‌توانید قبل از اینکه برای گرفتن یک نسخه پیش دکتر بروید، اینها را امتحان کنید. چای‌های گیاهی و گیاهانی مثل اسطوخودوس، بابونه و ریشه سنبل‌الطیب برای خواب عالی هستند. ممکن است مجبور شوید روش‌های مختلفی را امتحان کنید تا روشی مناسب خودتان پیدا کنید اما حتماً اینکار را بکنید. خواب خوبی داشته باشید!


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 612
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : جمعه 8 شهريور 1392
.

چرا یافتن آرامش و لذت دشوار است؟

اگر  به مشکلاتمان نگاه کنید می‌بینید که بیشتر این مشکلات ریشه در ذهن ما  دارند. فرض ابتدایی همه آنها یکسان است: یک اتفاق خارجی روی می‌دهد، ما  انتخاب می‌کنیم که فقط یک طرف جریان را ببینیم و بعد طوری آن را تفسیر کنیم  که دچار تعارضات ذهنی شویم که نتیجه آن نوعی رنج احساسی است. بااینکه گفتن  «مشکلاتت را رها کن» آسان است، همه ما می‌دانیم که عمل به آن، به این  سادگی‌ها هم نیست. همه ما سالها در جذب مشکلات و تعارضات شرطی‌سازی  کرده‌ایم.

به همین دلیل فقط گفتن «دیگر به مشکلاتت فکر نکن» چندان  تاثیری روی ما نخواهد داشت. ما به ابزارهایی نیاز داریم که ریشه‌ای با مشکل  برخورد کند. اجازه بدهید چیزی را امتحان کنیم. یک دقیقه (یا ۵ دقیقه)  چشم‌هایتان را ببندید و طی این مدت تصمیم بگیرید که سکوت و سکون کنید و  نگذارید با افکارتان از این سکوت بیرون بیایید (حالا دست از خواندن بردارید  و این کار را بکنید). خوب، حالا چه اتفاقی افتاد؟

احتمالاً متوجه  شدید که لحظه‌ای که ساکت شدید، افکار دیگر به سراغتان نیامدند--منظور افکار  نامربوط است. این افکار نوعی مایه پرت کردن حواس است و ما را از سکوت  درونی‌مان دور می‌کند. این فقط آزمایشی بود که در آن آگاهانه ذهنمان را  مشاهده کرده و سعی کردیم ساکن بمانیم اما نتوانستیم.

وضعیت فضای  درونی‌تان را وقتی روزتان را می‌گذرانید و از افکار آلوده‌کننده غافلید،  تجسم کنید. درنتیجه، فضای درونی ما با اطلاعات بی‌فایده، افکاری که برای  سلامتی‌مان مفید نیستند، به هم خواهد ریخت. ازآنجاکه فضای درونی‌مان به هم  ریخته است، وضوح و روشنی درونی‌مان و خرد ذاتی‌مان دور و تار می‌شود. و در  نتیجه تماسمان با بخشی از خود درونی‌مان که مقدس، منطقی، آرام و جاودان است  را از دست می‌دهیم.

حواس‌پرتی‌هایی که فوری و مهم می‌دانستیم، مثل  تماشای تلویزیون، به‌روز کردن صفحه ******مان، چک کردن ایمیلمان، غیبت کردن  پشت تلفن، ریختن موزیک‌های جدید روی گوشی‌تان و از این قبیل، همگی شما را  عقب می‌برند. همه آنها توجه شما را عقب کشیده و حواس شما را از مسائلی که  واقعاً برایتان اهمیت دارند چیزهایی که خوشبختی و شادی بادوام به زندگی‌  خودتان و دیگرانی که قرار است بشناسید، می‌آورند پرت می‌کند.

چه آن  را تشخیص دهید و چه ندهید، اطلاعاتی که خودتان را در معرض آن قرار می‌دهید،  فضای درونی شما را تا حدی پر می‌کند و بر احساسات و خواسته‌هایتان اثر  می‌گذارد. و اگر دقت نکنیم، ممکن است خیلی راحت زمانی که وقت باارزشمان را  صرف چیزهای بی‌ارزش می‌کنیم، زندگی‌مان را از دست دهیم و بعد با خود فکر  کنیم که زندگی‌ام چه شد؟

چرا احساس بی‌ثباتی می‌کنم و اینقدر زود  آسیب می‌بینم؟ چرا احساس خوشبختی و موفقیت نمی‌کنم؟ و بعد با همین فکرها از  دنیا می‌رویم. اگر هنوز اینجا هستید. نفس می‌کشید و اینجا را می‌خوانید،  امروز نعمتی از سوی خداوند برای شماست که بیدار شوید! بیدار شوید و کنترل  سرنوشتتان را به دست گیرید، و با چیزهایی که بر آن تمرکز می‌کنید و اجازه  می‌دهید وارد زندگیتان شوند شروع کنید.

راهنمای ساده برای پاکسازی درونی

یک  راه برای پاکسازی به‌هم ریختگی فضای درونی‌مان حفاظ گذاشتن برای حیاط  ذهنمان است؛ اینکه از چیزهایی که وارد ذهنمان می‌شود آگاه باشیم، با کلمات،  افکار و توجه‌مان شروع کنیم. ممکن است از این آگاه نباشیم اما انرژی زیادی  را صرف غیبت کردن، بدگویی درمورد دیگران، قضاوت کردن مردم، پیدا کردن  اشتباهات آنها و غرق شدن در افکار منفی مثل حسادت، گناه یا ترس و بهانه  آوردن برای پوشاندن احساس واقعی‌مان می‌کنیم.

شاید همه اینها به  نظرتان کمی اغراق‌آمیز بیاید اما اگر واقعاً مراقب خودمان، افکار و  کلماتمان باشیم، متوجه خواهیم شد که هر روز در نقطه‌ای، حتی ناآگاهانه،  خیلی از این احساسات را داریم. خیلی‌وقت‌ها این تخطی بسیار ظریف است مثل یک  قضاوت منفی درمورد گارسن یک رستوران یا خسته‌شدن از یک مشتری تلفنی و  بدگویی درمورد او و یا گفتن یک دروغ کوچک برای بهانه آوردن به جای نه گفتن.  این نیست که با داشتن این احساسات یا گفتن این کلمات به آدم‌های بدی تبدیل  می‌شویم. یعنی این چیزها زباله هایی بی‌فایده هستند که فضای درونی ما را  اشغال می‌کنند و به درد سلامت درونی‌مان نمی‌خورند.

برای پاکسازی درونی خود این چهار قانون را رعایت کنید:
۱. چیزی که واقعاً منظورتان است بگویید. به چیزی که می‌گویید واقعاً اعتقاد داشته باشید.
۲. چیزی را به کسی نگویید مگراینکه بتوانید آن را به همه بگویید.
۳. چیزی را که نمی‌توانید بیرون بگویید، درون نگویید.
۴. چیزی نگویید مگر اینکه درست، مفید و بامحبت باشد.

اینجا هر کدام از این موارد را با جزییات بیشتر بررسی می‌کنیم:

۴ قانون برای آرام کردن ذهن

۱. چیزی که واقعاً منظورتان است را بگویید. به چیزی که می‌گویید واقعاً اعتقاد داشته باشید.

قسمت اول: چیزی که واقعاً منظورتان است را بگویید.

آیا  برای جلوگیری از برخورد کامل با یک موقعیت ناراحت‌کننده می‌فهمید که مشغول  بهانه‌آوردن هستید؟ بعنوان مثال، دوستتان از شما می‌خواهد که در یک مهمانی  شرکت کنید. واقعاً دوست ندارید به آنجا بروید اما بهانه می‌آورید که،  «نمی‌توانم جور کنم بیام» یا «خیلی سرم شلوغه»، تا بتوانید به آرامی از  چیزی یا کسی یا فعالیتی جلوگیری کنید. نمونه دیگر می‌تواند این باشد که کسی  از شما می‌خواهد کاری برای او انجام دهید که شما خیلی به آن راغب نیستید،  اما احساس گناه می‌کنید و نمی‌توانید به او نه بگویید، به همین دلیل از  برخورد با آن فرد جلوگیری می‌کنید (تلفن‌ها یا ایمیل‌های او را جواب  نمی‌دهید) یا بهانه‌ای می تراشید که حقیقت ندارد. دلیلش این نیست که  نمی‌توانید کاری انجام دهید. واقعیت این است که تصمیم گرفته‌اید آن کار را  انجام ندهید اما عمل بهانه آوردن یا اجتناب از آن، جنبشی در فضای درونیتان  آغاز می‌کند که برای حفظ آن نیاز به انرژی دارید. به جای سکون و آرامش حالا  خود را مشغول فکر کردن به این «دروغ» می‌کنید. وقتی می‌خواهید چیزی  بگویید، تصمیمی آگاهانه بگیرید که حقیقت محض یا آنچه واقعاً منظورتان است  را بگویید. حقیقت محض لازم نیست خشن یا ناراحت‌کننده باشد، می‌توانید این  کار را با مهربانی اما قاطعانه انجام دهید. وقتی چیزی که می‌گویید حرف  خودتان باشد، هیچکس نمی‌تواند آن را رد کند، حتی اگر آنچه می‌شنوند را دوست  نداشته باشند؛ چون حقیقت را گفته‌اید و دقیقاً به آن اعتقاد داشته‌اید.

قسمت دوم: به چیزی که می‌گویید واقعاً اعتقاد داشته باشید.

گاهی‌اوقات  برای رد کردن مسئولیت از سرمان یا از سر عادت چیزی می‌گوییم که واقعاً به  آن اعتقاد نداریم. بعنوان مثال، به والدین یا نزدیکانمان پشت تلفن می‌گوییم  «دوستت دارم»، نه به این دلیل که واقعاً منظورمان این است، بلکه از سر  عادت. این کلمات به طور خودکار از دهانمان خارج می‌شوند، طوریکه معنای  واقعی خود را از دست می‌دهند. در مثالی دیگر می‌گوییم، «زود بهت زنگ  می‌زنم»، یا «فردا بهت زنگ می‌زنم». یا به دوستی پیشنهاد کمک می‌دهیم اما  چندان تمایلی برای انجام حرفمان نداریم و فقط به این دلیل به زبانش  می‌آوریم که ساده بوده و باعث خوشحال شدن فرد مقابل می‌شود.

ممکن  است تصور کنیم که این نظرات عادی بی‌ضرر هستند اما در عمق درونمان می‌دانیم  که درست نیستند. اینها شروع دروغهای کوچک ما هستند و به مرور زمان به  افکار گناه‌آلود تبدیل می‌شوند که حواس شما را از از این لحظه پرت می‌کنند.  به خودتان متعهد شوید که به هر چه که به زبان می‌آورید واقعاً اعتقاد  داشته باشید و وعده توخالی که قدرت یا قصد انجام آن را ندارید به کسی  ندهید.

۲. چیزی را به کسی نگویید مگراینکه بتوانید آن را به همه بگویید.

چه  قبول کنیم یا نه، بیشتر ما نوعی غیبت کردن را دوست داریم. همچنین خیلی  سریع اشکالات دیگران را پیدا می‌کنیم و با دوستانمان درمورد آن حرف  می‌زنیم. یا بیچارگی کسی را می‌فهمیم و دوست داریم به دیگران هم اطلاع  دهیم. مطمئناً نمونه‌های زیادی از این را در زندگی خودتان داشته‌اید اما  برای برای نمونه به یک مورد اشاره می‌کنیم: نسیم دچار مشکل احساسی شد و  امروز در محل کار سر یکی از همکاران داد می‌زند و ما به محض اینکه به خانه  می‌آییم موضوع را فوراً به همسرمان می‌گوییم.

نمونه دیگر اینکه علی  از کار خود اخراج شده است و وقتی درمورد آن می‌شنویم چون از او خوشمان  نمی‌آید حتی درموردش جوک هم درست می‌کنیم. در دو هر نمونه، نمی‌توانیم همان  چیز را برای همه بازگو کنیم، مخصوصاً خود نسیم یا علی. و اگر واقعاً فضای  درونیمان را موقع و بعد از گفتن این کلمات مشاهده می‌کردیم، ته دلمان احساس  خوشحالی زیادی نمی‌کردیم. وقتی آگاهانه چنین گفتگویی را مشاهده می‌کنیم،  یاد می‌گیریم که هیچ کاری برای غذا دادن به روحمان انجام نداده‌ایم، همه  کاری که کردیم ایجاد انرژی منفی و تعارض درونی بوده است که فضای درونی ما  را آلوده کرده است. به خودتان متعهد شوید که هیچ چیزی را به کسی نگویید  مگراینکه بتوانید آن را به همه دنیا اعلام کنید. برای پراکنده نکردن انرژی  منفی به خودتان متعهد شوید.

۳. چیزی را که نمی‌توانید بیرون بگویید، درون نگویید.

بیشتر  ما منتقد خودمان هستیم. چون چیزهایی که به خودمان، در حریم شخصی ذهنمان  می‌گوییم را نمی‌توانیم به دنیا اعلام کنیم، باور داریم که تنها کسانی  هستیم که از این گفتگو‌های شخصی منفی، اعتمادبه‌نفس کم و اضطراب آسیب  می‌بینیم. وقتی چیزی خوب پیش نمی‌رود، اولین کسی که مقصر می‌دانیم خودمان  هستیم و اشتباهاتمان را نقد می‌کنیم. همه ما با خودمان حرف می‌زنیم اما  زمانی مشکل ایجاد می‌شود که به این گفتگو با خود ایمان می‌آوریم، طوریکه  باورهای اشتباهی درباره خودمان در ما شکل می‌گیرد. این باورهای اشتباه برای  روحمان و سلامت آینده‌مان حیاتی می‌شود مگراینکه برای فراموش کردن این  باورها کاری بکنیم.میگناir دفعه بعدی که این صدا را در سرتان شنیدید که «من  احمقم» یا «من به اندازه کافی خوب نیستم» یا «من موفق نیستم» یا هر فکر  منفی دیگری، بفهمید که این خودتان نیستید. می‌توانید با صدای بلند بگویید،  «این من نیست. این درست نیست!» و این فکر را در سرتان پرورش دهید، «از  امروز به بعد، من انتخاب می‌کنم که فراموشت کنم، چون دیگر در خدمت من  نیستی. تو واقعی نیستی و از امروز به بعد از دست تو آزاد می‌شوم.» فرض اصلی  در قانون سوم برای پاکسازی درون این است که هر فکری را که نمی‌توانید با  صدای بلند برای بقیه (هر کسی) عنوان کنید، اصلاً به درون سرتان راه ندهید.  فضای درونیتان را تمیز نگه دارید.

۴. چیزی نگویید مگر اینکه درست، مفید و توام با محبت باشد.

بعضی‌ها  اینقدر با خودشان حرف می‌زنند که به صورت حرف‌های پوچ از دهانشان بیرون  می‌زند. به آدمهایی که در اتوبوس حرف می‌زنند یا دوست دارند در محل‌کار با  حرف زدن، خودشان را سرگرم کنند، نگاه کنید. اگر تعداد حرف‌های به دردبخور و  واقعاً جالب آنها را بشمارید، تعدادشان بسیار کم خواهد بود. اینها نه تنها  موجب حواس‌پرتی اطرافیانشان می‌شود، مقدار بسیار زیادی انرژی برای حرف زدن  از آن فرد می‌گیرد. آخرین باری که به مدت طولانی درمورد مسئله‌ای حرف زدید  و خستگی که بعد از آن داشتید را به خاطر آورید. علاوه‌براین، هرچه چیزهایی  که می‌گوییم بی‌فایده‌تر باشند، چیزهای بی‌فایده‌تری هم به ذهنمان  برمی‌گردانیم. اما نگران نشوید، راه‌هایی برای خاموش کردن آن وجود دارد.

بعضی‌ها  روزه سکوت را امتحان می‌کنند، روزهایی که در آن نه حرف می‌زنند، نه چیزی  می‌خوانند و نه از کامپیوتر استفاده می‌کنند. و در پایان آن روز، حس آرامش و  انرژی بی‌اندازه‌ای می‌کنند. مراقب چیزهایی که می‌گویید باشید و فقط  چیزهایی بگویید که موارد زیر درمورد آن صدق کند:
آیا چیزی که می‌گویم…

• به نظرم درست است؟ از ته قلبم برمی‌آید؟
• برای کمک کردن به یک فرد یا موقعیت خاص مفید است؟
• مهربانانه و بامحبت است؟ مثل تحسین یا پیشنهاد کمک؟

حرف‌های آخر: برای پاک کردن ذهن
این  مقاله از ۴ قانون ساده تشکیل شده است. اجرای این قوانین ممکن است در ابتدا  برایتان دشوار باشد اما اگر آن را ۳ روز به طور منظم انجام دهید، بسیار  ساده‌تر خواهد شد. آن را به ۷ روز گسترش دهید و بعد به ۲۱ روز. بعد از مدتی  ببینید چطور دنیای بیرونتان تغییر می‌کند، چون دنیای درونیتان تغییر کرده  است.
یک نکته دیگر: اجازه دهید قلبتان هدایتتان کند. به آن اعتماد کنید و به صدایش گوش دهید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 652
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 6 شهريور 1392
.

از خودتان صحبت کنید تا مغزتان شاد شود !                

براساس آمارهای اخیر که محققان دانشگاه  هاروارد ارائه کرده اند، مردم 40 درصد از وقت خود را به صحبت کردن درباره  خودشان می گذرانند و صحبت با دوستان یکی از لذتهای بزرگ زندگی تلقی می شود. به  گزارش مهر، محققان آزمایشگاه عصب شناسی عاطفی و شناختی دانشگاه هاروارد با  هدف این که چرا مردم از صدای خودشان خوششان می آید و آیا این که این صدا  به بخشهای لذت و پاداش در مغز ارتباط دارد یا خیر این تحقیقات را آغاز  کردند.  پس از انجام این تحقیقات با استفاده از فناوری اسکن مغز آنها  دریافتند که وقتی مردم درباره خودشان صحبت می کنند واکنشهای شیمیایی را  تحریک می کنند که گویی یک لذت را تجربه کرده اند و این امر به آنها انگیزه  می دهد که اطلاعات شخصی خود را به طور مرتب با دیگران به اشتراک بگذارند. محققان با استفاده از تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI) این  آزمایشها را انجام دادند. این ابزار تصویر برداری می توان تغییرات سطح  جریان خون را در بخشهای مشخصی از مغز مشخص کند.  در این روش تصاویری متناوب  از مغز در حال فعالیت و سپس در حال استراحت گرفته می‌شود و از یکدیگر بطور  دیجیتالی جدا می ‌شود که حاصل این پردازش عملکرد مغزی در اثر تغییرات  جریان خونی در مغز را از لحاظ فیزیولوژیکی نشان می دهد. در طی این  آزمایش، محققان از 195 نفر خواستند که درباره خودشان، عقاید و ویژگیهای  شخصی خودشان صحبت کنند. پس از آن این افراد خواسته شد که درباره عقاید و  ویژگیهای شخصیتی سایر افرادی که می شناسند صحبت کنند.  محققان در این میان  جریان سطح خون رادر مغز این افراد طی این بحثها اندازه گیری کردند و سپس  تفاوتهای دو موقعیت را بررسی کردند. وقتی از شرکت کنندگان خواسته شد  درباره خودشان صحبت کنند، محققان متوجه افزایش فعالیت در قشر پیش پیشانی  میانی شدند که به طور کلی بیشتر به تفکرات مربوط به خود مرتبط است. آنها برای نخستین بار متوجه تغییر در NAcc و VTA شدند که هر دو بخش به آزاد  کردن دوپامین مشهور هستند. دوپامین ماده شیمیایی است که سیستم پاداش و لذت  مغز را کنترل می کند.  این مناطق مغزی به لذتهای زندگی نسبت داده می  شوند برای مثال خوردن غذاهای شیرین یا طعم دار نیز موجب آزاد شدن دوپامین  در این مناطق می شود.  محققان نتیجه گیری کرده اند که نتایج این تحقیقات  نشان می دهد که صحبت کردن انسانها درباره خودشان به طور ذاتی لذت بخش است.


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 763
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 6 شهريور 1392
.

مراقب دلیل شادی هایتان باشید                

                            نتایج جدیدترین تحقیقات نشان می دهد شادی می تواند بسته به دلیلی که موجب  احساس لذت و خوشی می شود، به شیوه ای سالم یا ناسالم ژنهای انسان را تحت  تاثیر قرار دهد. به گزارش مهر، در حالی که پیش از این دانشمندان داشتن  شادی را برای سلامتی توصیه می کردند اما به تازگی پژوهشگران دریافته اند  عامل ایجاد شادی می تواند تاثیرات مثبت یا منفی در سلامتی فرد ایجاد کند. محققان آمریکایی کشف کرده اند که بدن انسان در سطح مولکولی می داند که همه  شادی ها به طور برابر ایجاد نمی شوند و بر همین اساس به شیوه ای که می  تواند به سلامت جسمی کمک کرده یا مانع آن شود به چنین شادی هایی واکنش نشان  می دهد. افرادی که سطوح بالایی از آنچه که شادی eudaimonic خوانده می  شود یعنی نوعی شادی که ناشی از داشتن یک حس عمیق هدف و معنا در زندگی است،  موجب بیان ژن های مطلوب در سلول های ایمنی بدن می شود. چنین شادی  موجب می شود بدن فرد سطوح کمی از ژنی التهاب و از سوی دیگر سطوح بالایی از  ژنهای ضد ویروسی و آنتی بادی را بیان کند.  با این حال افرادی که از شادی  ناشی از خوش گذرانی های جسمانی لذت می برند نتیجه ای درست برخلاف مورد بالا  دریافت می کنند. در این شادی ژنهایی بیان می شوند که در التهاب نقش  داشته و ژنهای ضد ویروسی و آنتی بادی کمتر بیان می شوند.  "استیون کول"  استاد پزشکی دانشگاه کالیفرنیا لوس آنجلس و همکارانش از دانشگاه کارولینای  شمالی با بررسی چگونگی واکنش نشان دادن ژنوم انسان به استرس، ناراحتی، ترس و  تمامی احساسات روانشناختی منفی به این یافته ها دست یافتند.


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 612
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 6 شهريور 1392
.

راهنمای کامل انتخاب رنگ لباس

 
قرمز رنگ من نیست، آبی رنگ توست، زرد به تو نمی‌آید... راز پنهان در این جملات به شما می‌گوید که چطور با انتخاب درست رنگ لباس‌تان، زیبا و حتی خوش‌اندام‌تر به نظر برسید.
 
داستان گرم و سرد بودن رنگ پوست یک داستان تکراری اما تاثیرگذار است که شاید تا قبل از خواندن این گزارش شما هم بدون کوچک‌ترین توجهی به آن صرفا رنگ‌های مورد علاقه‌تان را برای لباس پوشیدن انتخاب می‌کردید اما ما می‌خواهیم همین جا از یک راز بزرگ پرده برداریم آن هم اینکه اگر تن رنگ‌هایی که برای لباس پوشیدن انتخاب می‌کنید با رنگ پوست‌تان هماهنگ باشد نه‌تنها چشم‌ بلکه پوست‌‌تان هم می‌درخشد، شاداب و سرزنده‌تر دیده می‌شوید، ایرادهای احتمالی چهره‌تان (مثلا گودی یا پف زیر چشم و...) به چشم نمی‌آید و مهم‌تر از همه اینکه اندام‌تان هم زیبا‌ و متناسب‌تر به نظر می‌رسد! در این گزارش «کیانا احمدی»، کارشناس و مدرس طراحی لباس و پارچه (از استالیست‌های گرون لونالون) با ما و شماست تا از راز پنهان این رنگ‌ها پرده بردارد.
 
قرمز رنگ من نیست، آبی رنگ توست، زرد به تو نمی‌آید...  راز پنهان در این جملات به شما می‌گوید که چطور با انتخاب درست رنگ لباس‌تان، زیبا و حتی خوش‌اندام‌تر به نظر برسید.
 
راز پنهان رنگ‌ها
 
قرمز به من نمی‌آید، آبی چهره تو را سرد و بی‌روح می‌کند، قهوه‌ای رنگ خود توست...  این جملات زیاد به گوش همه ما و شما خورده اما ما بدون دانستن راز پنهان در آنها صرفا به سلیقه‌ای بودن‌شان بسنده ‌کرده و اتفاقا کمتر هم به آنها توجه کرده‌ایم اما واقعیت این است که در نظر گرفتن این قاعده و در کنار آن انتخاب رنگی که علاوه بر پوست با رنگ چشم و موهای ما هم هماهنگ باشد نه‌تنها به زیباتر به نظر آمدن چهره ما کمک می‌کند بلکه اندام ما را هم متناسب‌تر به تصویر می‌کشد. نقطه مقابل این ماجرا زمانی است که شما رنگی را برخلاف این قاعده انتخاب می‌کنید و در نتیجه بدون اینکه بدانید صورت‌تان بی‌روح‌ و گرفته‌تر به نظر می‌رسد و حتی ایرادهای احتمالی چهره‌‌تان هم بیشتر به چشم می‌آید.
 
پوست شما سرد است یا گرم؟!
 
برای رسیدن به این دانش که رنگ پوست ما سرد است یا گرم روش‌های متعددی وجود دارد اما 3 راه از ساده‌ترین این روش‌ها از این قرارند:
 
 
  روش اول
 
در این روش که اتفاقا شناخته‌شده‌ترین راه هم هست شما باید در طول روز به رگ‌های داخلی مچ دست‌تان نگاه کنید. در این روش بهتر است برای تشخیص درست‌تر یک برگه سفید زیر مچ‌تان نگه دارید. اگر رنگ رگ‌های شما به سبزی زد شک نکنید که پوست‌تان گرم است و اگر رنگ رگ‌ها به سمت آبی متمایل بود یعنی شما تن پوست سردی دارید.
 
  روش دوم
 
در این روش باید در نور روز و با صورتی بدون هیچ‌گونه آرایش مقابل آینه بایستید و یک کاغذ سفید را کنار صورت‌تان بگیرید اگر در این شرایط رنگ پوست صورت شما به زردی زد یعنی پوست گرمی دارید و اگر رنگ پوست شما متمایل به صورتی بود شما پوست سردی دارید.
 
  روش سوم
 
در این روش باید سراغ فویل طلایی و نقره‌ای بروید. مقابل آینه بایستید البته باز هم در نور روز و فویل‌ها را به ترتیب کنار چهره‌تان بگیرید اگر فویل طلایی چهره شما را شاداب‌ و زنده‌تر کرد رنگ پوست شما گرم است و اگر فویل نقره‌ای همین شادابی را در چهره شما ایجاد کرد شما جزو افرادی هستید که پوستی سرد دارند.
 

 
يک نكته
 
تابستانه یا پاییزه مسئله این است
 
اما انتخاب مناسب رنگ‌ها به همین‌جا خلاصه نمی‌شود؛ رنگ پوست شما بر اساس تن گرم یا سردش به 4 فصل تقسیم می‌شود و این تقسیم‌بندی‌ هم از این قرار است:
رنگ پوست‌هایی که تن گرم دارند پوست بهاره و پاییزه هستند و رنگ پوست‌هایی که تن سرد دارند پوست‌های تابستانه و زمستانه!
 
زمستانه
 
 
تابستانه
 
 
اگر شما پوستی با تن سرد دارید و رنگ مو و چشم‌های‌تان تیره است مثلا رنگ موی متمایل به قهوه‌ای و مشکی و همین‌طور چشم تیره، پوست شما زمستانه به شمار می‌آید و اگر با همین تن رنگی (تن رنگ سرد) رنگ مو و چشم‌های‌تان روشن‌تر است مثلا قهوه‌ای روشن و عسلی و ... پوست شما پوستی تابستانه است.
 

 
پاييزه
 
 
بهاره
 
 
همین فرمول برای تشخیص بهاره یا پاییزه بودن پوست‌های با تن گرم هم جواب می‌دهد، یعنی اگر شما تن پوست‌تان گرم است و موها و چشماني روشن دارید پوست‌تان بهاره است و اگر با همین تن پوستی رنگ مو و چشمانی تیره دارید رنگ پوست‌تان پاییزه است!
 

 
سیاه یا سفید خالص!
 
بعد از شناسایی تن رنگ پوست و فصل آن نوبت به انتخاب رنگ‌هایی می‌رسد که با پوست شما سازگار است. در مورد پوست‌های زمستانه باید گفت این تناژ پوستی تنها پوست‌هایی هستند که رنگ سفید و سیاه خالص به آنها می‌آید. این افراد باید به این فهرست رنگ‌هایی با تن آبی، رنگ‌های یخی(پاستل کالر) و رنگ صورتی تند را هم اضافه کنند. اما فهرست کامل از رنگ‌هایی که با این پوست سازگارند را می‌توانید در پالت رنگی روبه‌رو  پیدا کنید و یادتان باشد هر انتخابی از این پالت به زیبایی بیشتر چهره و اندام شما منتهی می‌شود!
 
 
صورتی رنگ شماست
 
اگر پوست شما پوستی تابستانه است باید سراغ رنگ‌های پاستل‌ کالر(رنگ‌های یخی)، رنگ‌های خنثی و ملایم و رنگ‌هایی با ته‌مایه آبی و صورتی روشن و حتی رنگ یاسی بروید. پالت رنگی که می‌بینید تمام رنگ‌هایی است که برای شما ساخته شده‌اند!
 
 
از قهوه‌ای تا طلایی
 
رنگ پوست‌های پاییزه یعنی تن پوستی گرم با رنگ مو و چشم‌های تیره رنگ‌های طیف قهوه‌ای، خاکی، شتری و طلایی است. ترکیب کامل این رنگ‌ها را می‌توانید در پالت روبه‌رو که رنگ‌های خاص این پوست است، پیدا کنید.
 
 
رنگ‌ تیره، هرگز!
 
اما پوست‌های بهاره، یعنی پوست‌هایی گرم با رنگ مو و چشمانی روشن. رنگ‌هاي هلویی، زرد و طلایی رنگ‌ خود شماست! اما نکته مهم‌تر اینکه بهتر است با این تناژ پوستی سراغ رنگ‌های تیره نروید. فهرست کاملی از رنگ‌های هماهنگ با پوست شما در پالت رنگی روبه‌رو آمده است.
 
 
در پالت‌های رنگی احتمالا به رنگ‌های تکراری برمی‌خورید اما یادتان باشد که این تناژ پوست شماست که نشان می‌دهد چه تونالیته‌ای از رنگی مثل رنگ زرد به پوست‌تان می‌آید. مثلا طیف خاصی از رنگ زرد برای پوست‌های تابستانه مناسب است و طیف دیگری از همین رنگ برای پوست‌های زمستانه!
 
یه حلقه طلایی!
 
یک توصیه کلی به 2 گروه اصلی پوست‌های گرم و سرد؛ اگر پوست شما سرد است شک نکنید که باید سراغ جواهرات و حتی بدلیجات نقره‌ای بروید و اگر پوست‌تان گرم است جواهرات طلایی‌رنگ برای شما ساخته شده‌اند!
 
 


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 670
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 4 شهريور 1392
.

راهنمای کامل انتخاب رنگ لباس

 
قرمز رنگ من نیست، آبی رنگ توست، زرد به تو نمی‌آید... راز پنهان در این جملات به شما می‌گوید که چطور با انتخاب درست رنگ لباس‌تان، زیبا و حتی خوش‌اندام‌تر به نظر برسید.
 
داستان گرم و سرد بودن رنگ پوست یک داستان تکراری اما تاثیرگذار است که شاید تا قبل از خواندن این گزارش شما هم بدون کوچک‌ترین توجهی به آن صرفا رنگ‌های مورد علاقه‌تان را برای لباس پوشیدن انتخاب می‌کردید اما ما می‌خواهیم همین جا از یک راز بزرگ پرده برداریم آن هم اینکه اگر تن رنگ‌هایی که برای لباس پوشیدن انتخاب می‌کنید با رنگ پوست‌تان هماهنگ باشد نه‌تنها چشم‌ بلکه پوست‌‌تان هم می‌درخشد، شاداب و سرزنده‌تر دیده می‌شوید، ایرادهای احتمالی چهره‌تان (مثلا گودی یا پف زیر چشم و...) به چشم نمی‌آید و مهم‌تر از همه اینکه اندام‌تان هم زیبا‌ و متناسب‌تر به نظر می‌رسد! در این گزارش «کیانا احمدی»، کارشناس و مدرس طراحی لباس و پارچه (از استالیست‌های گرون لونالون) با ما و شماست تا از راز پنهان این رنگ‌ها پرده بردارد.
 
قرمز رنگ من نیست، آبی رنگ توست، زرد به تو نمی‌آید...  راز پنهان در این جملات به شما می‌گوید که چطور با انتخاب درست رنگ لباس‌تان، زیبا و حتی خوش‌اندام‌تر به نظر برسید.
 
راز پنهان رنگ‌ها
 
قرمز به من نمی‌آید، آبی چهره تو را سرد و بی‌روح می‌کند، قهوه‌ای رنگ خود توست...  این جملات زیاد به گوش همه ما و شما خورده اما ما بدون دانستن راز پنهان در آنها صرفا به سلیقه‌ای بودن‌شان بسنده ‌کرده و اتفاقا کمتر هم به آنها توجه کرده‌ایم اما واقعیت این است که در نظر گرفتن این قاعده و در کنار آن انتخاب رنگی که علاوه بر پوست با رنگ چشم و موهای ما هم هماهنگ باشد نه‌تنها به زیباتر به نظر آمدن چهره ما کمک می‌کند بلکه اندام ما را هم متناسب‌تر به تصویر می‌کشد. نقطه مقابل این ماجرا زمانی است که شما رنگی را برخلاف این قاعده انتخاب می‌کنید و در نتیجه بدون اینکه بدانید صورت‌تان بی‌روح‌ و گرفته‌تر به نظر می‌رسد و حتی ایرادهای احتمالی چهره‌‌تان هم بیشتر به چشم می‌آید.
 
پوست شما سرد است یا گرم؟!
 
برای رسیدن به این دانش که رنگ پوست ما سرد است یا گرم روش‌های متعددی وجود دارد اما 3 راه از ساده‌ترین این روش‌ها از این قرارند:
 
 
  روش اول
 
در این روش که اتفاقا شناخته‌شده‌ترین راه هم هست شما باید در طول روز به رگ‌های داخلی مچ دست‌تان نگاه کنید. در این روش بهتر است برای تشخیص درست‌تر یک برگه سفید زیر مچ‌تان نگه دارید. اگر رنگ رگ‌های شما به سبزی زد شک نکنید که پوست‌تان گرم است و اگر رنگ رگ‌ها به سمت آبی متمایل بود یعنی شما تن پوست سردی دارید.
 
  روش دوم
 
در این روش باید در نور روز و با صورتی بدون هیچ‌گونه آرایش مقابل آینه بایستید و یک کاغذ سفید را کنار صورت‌تان بگیرید اگر در این شرایط رنگ پوست صورت شما به زردی زد یعنی پوست گرمی دارید و اگر رنگ پوست شما متمایل به صورتی بود شما پوست سردی دارید.
 
  روش سوم
 
در این روش باید سراغ فویل طلایی و نقره‌ای بروید. مقابل آینه بایستید البته باز هم در نور روز و فویل‌ها را به ترتیب کنار چهره‌تان بگیرید اگر فویل طلایی چهره شما را شاداب‌ و زنده‌تر کرد رنگ پوست شما گرم است و اگر فویل نقره‌ای همین شادابی را در چهره شما ایجاد کرد شما جزو افرادی هستید که پوستی سرد دارند.
 

 
يک نكته
 
تابستانه یا پاییزه مسئله این است
 
اما انتخاب مناسب رنگ‌ها به همین‌جا خلاصه نمی‌شود؛ رنگ پوست شما بر اساس تن گرم یا سردش به 4 فصل تقسیم می‌شود و این تقسیم‌بندی‌ هم از این قرار است:
رنگ پوست‌هایی که تن گرم دارند پوست بهاره و پاییزه هستند و رنگ پوست‌هایی که تن سرد دارند پوست‌های تابستانه و زمستانه!
 
زمستانه
 
 
تابستانه
 
 
اگر شما پوستی با تن سرد دارید و رنگ مو و چشم‌های‌تان تیره است مثلا رنگ موی متمایل به قهوه‌ای و مشکی و همین‌طور چشم تیره، پوست شما زمستانه به شمار می‌آید و اگر با همین تن رنگی (تن رنگ سرد) رنگ مو و چشم‌های‌تان روشن‌تر است مثلا قهوه‌ای روشن و عسلی و ... پوست شما پوستی تابستانه است.
 

 
پاييزه
 
 
بهاره
 
 
همین فرمول برای تشخیص بهاره یا پاییزه بودن پوست‌های با تن گرم هم جواب می‌دهد، یعنی اگر شما تن پوست‌تان گرم است و موها و چشماني روشن دارید پوست‌تان بهاره است و اگر با همین تن پوستی رنگ مو و چشمانی تیره دارید رنگ پوست‌تان پاییزه است!
 

 
سیاه یا سفید خالص!
 
بعد از شناسایی تن رنگ پوست و فصل آن نوبت به انتخاب رنگ‌هایی می‌رسد که با پوست شما سازگار است. در مورد پوست‌های زمستانه باید گفت این تناژ پوستی تنها پوست‌هایی هستند که رنگ سفید و سیاه خالص به آنها می‌آید. این افراد باید به این فهرست رنگ‌هایی با تن آبی، رنگ‌های یخی(پاستل کالر) و رنگ صورتی تند را هم اضافه کنند. اما فهرست کامل از رنگ‌هایی که با این پوست سازگارند را می‌توانید در پالت رنگی روبه‌رو  پیدا کنید و یادتان باشد هر انتخابی از این پالت به زیبایی بیشتر چهره و اندام شما منتهی می‌شود!
 
 
صورتی رنگ شماست
 
اگر پوست شما پوستی تابستانه است باید سراغ رنگ‌های پاستل‌ کالر(رنگ‌های یخی)، رنگ‌های خنثی و ملایم و رنگ‌هایی با ته‌مایه آبی و صورتی روشن و حتی رنگ یاسی بروید. پالت رنگی که می‌بینید تمام رنگ‌هایی است که برای شما ساخته شده‌اند!
 
 
از قهوه‌ای تا طلایی
 
رنگ پوست‌های پاییزه یعنی تن پوستی گرم با رنگ مو و چشم‌های تیره رنگ‌های طیف قهوه‌ای، خاکی، شتری و طلایی است. ترکیب کامل این رنگ‌ها را می‌توانید در پالت روبه‌رو که رنگ‌های خاص این پوست است، پیدا کنید.
 
 
رنگ‌ تیره، هرگز!
 
اما پوست‌های بهاره، یعنی پوست‌هایی گرم با رنگ مو و چشمانی روشن. رنگ‌هاي هلویی، زرد و طلایی رنگ‌ خود شماست! اما نکته مهم‌تر اینکه بهتر است با این تناژ پوستی سراغ رنگ‌های تیره نروید. فهرست کاملی از رنگ‌های هماهنگ با پوست شما در پالت رنگی روبه‌رو آمده است.
 
 
در پالت‌های رنگی احتمالا به رنگ‌های تکراری برمی‌خورید اما یادتان باشد که این تناژ پوست شماست که نشان می‌دهد چه تونالیته‌ای از رنگی مثل رنگ زرد به پوست‌تان می‌آید. مثلا طیف خاصی از رنگ زرد برای پوست‌های تابستانه مناسب است و طیف دیگری از همین رنگ برای پوست‌های زمستانه!
 
یه حلقه طلایی!
 
یک توصیه کلی به 2 گروه اصلی پوست‌های گرم و سرد؛ اگر پوست شما سرد است شک نکنید که باید سراغ جواهرات و حتی بدلیجات نقره‌ای بروید و اگر پوست‌تان گرم است جواهرات طلایی‌رنگ برای شما ساخته شده‌اند!
 
 


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 658
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 4 شهريور 1392
.

چگونه کودکان را تنبیه کنیم؟

 
اغلب ما در خانواده هایی پرورش می یابیم که در آن تنبیه و پاداش روشی بوده که در مورد انضباط دهی به بچه ها به کار می رفته است اما چه نبیهی باید به کار برد؟
 
برای بسیاری ازمردم واژه انضباط مترادف با تنبیه است. اغلب ما در خانواده هایی پرورش می یابیم که در آن تنبیه و پاداش روشی بوده که در مورد انضباط دهی به بچه ها به کار می رفته است. اما این روش به بچه ها فرصت انتخاب نمی دهد تا بتوانند مسئولیت پذیری را بیاموزند. گرچه پاداش و تنبیه ممکن است در سنین پایین موثر به نظر اید ولی ممکن است در دراز مدت موثر نباشد.
 
اما با همه این اوصاف، منظور ما این نیست که کلا روشهای تنبیهی مطرود و غیر موثر است در حالی که در برخی از شرایط صرفا تنبیه است که می تواند موثر باشد.البته تنبیه یک کودک کار آسانی نیست و انجام آن همراه با غم و رنجش فراوان هم برای کودک و هم برای والدین است.
 
نکات زیر به شما کمک می کند که یک تنبیه نرم و لطیف برای کودکتان به کار ببرید
کودکان باید بیاموزند که کردارشان توام با نتایج و عواقبی است. بدون این عواقب کودکان افرادی خودخواه و گردن کش بار می آیند و این وظیفه اولیاست که به یک کودک بیاموزند که شخصی مهربان، منصف، صادق و درستکار باشد. از آنجایی که بیشترین یادگیری کودکان از طریق الگوها و نمونه هاست اینکه ما از به کار بردن کلمات خشن و تنبیه های غیر انسانی استفاده نکنیم بسیار حایز اهمیت است.
 
لذا مرزها و محدودیتهایی را مقرر کنید. والدین باید بدانند که چه نوع محدودیت هایی ختم به چالش همیشگی و دایمی کودک می شود. والدین لازم است به حرف خودشان عمل کنند آنچه که حالا خوب و پسندیده نیست فردا و پس فردا هم نباید پسندیده باشد. هیچ گونه انحرافی از مقررات نباید داشته باشید و الا کودک گیج و سردر گم خواهد شد.
تنبیه باید متناسب با جرم باشد. تنبیه های کوچک برای بدرفتاری های کوچک و تنبیه های بزرگ برای بی ادبی های بزرگ.
 
خونسرد و آرام باشید:  والدین باید بسیار تلاش کنند که تعادل خود را از دست ندهند زیرا ممکن است حرفها و یا کارهایی انجام دهند که در آینده ختم به پشیمانی گردد. از همه اینها گذشته آنها فقط کودک هستند و کودکان اشتباهات زیادی مرتکب می شوند و البته گاه ارتکاب این رفتارها صرفا برای آزمایش اطرافیان است.
 
ایجاد وقفه یا استراحت اجباری:  توقف و وقفه ایجاد کردن یک ابزار بسیار خوب برای تنبیه است که نه برای کودک و نه اولیا توام با تحقیر نمی باشد.
 
اگر کودکتان گردن کش است مانند یک والدین مسئولیت پذیر عمل کنید و از همین حالا مشکل را حل کنید. یادتان باشد هیچ کس حتی والدین، افراد گردن کش و متمرد را دوست ندارند
 
قوانین یک وقفه عبارتند از:
 
** کودک را از موقعیت دور کنید
** آنها را در یک مکان خاص قرار دهید تا تحریک نشود.
** با لحنی بسیار قاطع و محکم و بدون جیغ و فریاد به آنها بگویید که کارش ناپسند بوده است و باید تا پایان یک مدت خاص در آن محل باقی بماند، نه صحبت کند و نه جیغ و نه ...
** این مکان به ازای هر سال سن کودک یک دقیقه است.
 
** وقتی که زمان تمام می شود کودک باید فورا به خاطر رفتارش از اولیا عذر خواهی کند و در صورت امکان و مناسب بودن جو از فردی هم که  با او بد رفتاری شده عذر خواهی کند.
 
** اگر کودک از عذر خواهی پرهیز کرد او را به محل انزوایش باز گردانید و مراحل را تکرار کنید. اگر هنوز هم حاضر به عذر خواهی نیست باید یک راست به اتاقش برود و تا زمانی که برای بیرون آمدن و عذر خواهی کردن آماده نشده است، بیرون نیاید. نکته قابل اهمیت این است  که شما باید بازی های ویدیویی و کامپیوتری و یا هر وسیله سرگرمی دیگر را از اتاقش خارج کنید.
 
امتیازات و حقوق ویژه را قطع کنید:  اگر کودکی کاری بسیار ناشایست را انجام داد، امتیازات خاصی مانند حق تماشای تلویزیون و بازی های کامپیوتری و .. را از او سلب کنید. مدت تنبیه از روی میزان نادرستی عمل انجام شده مشخص می شود.
 
تذکر دادن:
 
برخی از اشتباهات در حد تنبیه نیستند بلکه لازم است به کودک اخطار داده شود که اگر به این رفتار ادامه دهد تنبیه خواهد شد. اطمینان حاصل کنید که به طور واضح و با لحنی قاطع به کودک تذکر داده اید که اگر ادامه دهد تنبیهش خواهید کرد مثلا اگر کودکتان موقع صرف شام خودسری می کند به او بگویید که اگر ادامه دهی تو را به اتاق انزوا خواهم برد و اجازه شام خوردن دسته جمعی را نخواهد داشت. اطمینان حاصل کنید که متوجه تذکر شما هست و گرنه در آینده هم شما را جدی نمی گیرد.
 
گردن کشی و قلدری کردن:
 
اگر کودکتان گردن کش است مانند یک والدین مسئولیت پذیر عمل کنید و از همین حالا مشکل را حل کنید. یادتان باشد هیچ کس حتی والدین، افراد گردن کش و متمرد را دوست ندارند. اگر کودک شما متهم به گردن کشی است توصیه می کنیم که این مساله را جدی بگیرید زیرا این اتهام به ندرت خلاف واقع است.
 
یک گفتگوی جدی درباره موقعیت پیش آمده با کودکتان داشته باشید او را از طریق محرومیت از امتیازات ویژه در طی یک زمان مشخص تنبیه کنید. یک روز یا یک هفته بسته به نوع رفتار به او تذکر دهید که اگر به این روند ادامه دهد به طور کامل او را از این امتیازات محروم خواهید کرد.(نه فوتبال، نه کلاس ورزشی و ...). کودک شما در اسرع وقت باید از بقیه بچه ها عذر خواهی کند حتی اگر مجبور باشید مجددا او را به آن محل ببرید. اگر مجددا گردن کشی رخ داد باز هم او را تنبیه کنید و امکانات او را به طور کلی قطع کنید. اگر باز هم در موقعیت دیگری گردن کشی کرد توصیه می شود که با یک روان شناس مجرب صحبت داشته باشید و خیلی سریع مشکل را ریشه ای بررسی نمایید.
 
منبع: آکا ایران


:: موضوعات مرتبط: اخبار , روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 708
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : شنبه 2 شهريور 1392
.

چگونه اضطراب کودکان را کم کنیم؟

 
بسیاری از کودکان امروزی دچار اضطراب و آسیمگی هستند و مسلما برای والدین آنها بسیار دردآور است ببینند فرزندشان از موضوعی ناراحت یا نگران است.
 
برترین ها: بسیاری از کودکان امروزی دچار اضطراب و آسیمگی هستند و مسلما برای والدین آنها بسیار دردآور است ببینند فرزندشان از موضوعی ناراحت یا نگران است.
اگر فرزند شما هم این مشکل را دارد، می توانید با راهکارهایی که در ادامه توضیح داده ایم، به آنها کمک کنید.
ابتدا باید به استرس های اخیر او توجه کنید. ببینید ناراحتی و نگرانی کودک در نتیجه چه چیزی بوده است. به طور مثال، رفتن به مدرسه جدید، متولد شدن خواهر یا برادر کوچک تر یا نداشتن رابطه نزدیک با اطرافیان. اگر عادت دارید بالای سر کودک می ایستید و با او صحبت می کنید، بهتر است زانو بزنید تا هم قد یکدیگر شوید و سپس در مورد مشکلاتش از او سوال بپرسید.
شاید فرزند شما مثلا مشکل لوزه دارد و باید عمل شود و این جراحی باعث هراس او شده است و خشم خود را سر مسایل دیگر خالی می کند. یا غمگین و هراسان می شود و در خود فرو می رود.
هنگام کمک به کودکان برای نداشتن استرس، نباید او را مجبور کنید که هنگام صحبت با شما نباید نگران  چیزی باشد. این نوع مکالمه می تواند احوال او را بدتر از پیش کند. بهتر است از روش «شنیدن فعال» استفاده کنید: هنگامی که کودک با شما صحبت می کند مستقیما به او نگاه کنید، حرف های او را درک و سپس به روش خودتان، حرف هایش را برای او تکرار کنید. به طور مثال، «من تصور می کنم قرار ملاقات فردا با دکتر باعث شده تا عصبی بشوی.»
 
حتما در نظر داشته باشید که شما باید مشکل فرزند خود را درک کنید و هرگز نباید او را تحقیر کنید. در ضمن، باعث افزایش احساس ترس او هم نشوید. به طور مثال، اگر فرزند شما برای ایفای نقش خود در تئاتر مدرسه دچار اضطراب شده است، شما نباید با گفتن اینکه همه والدین بچه ها هم در سالن حضور دارند و او را تماشا می کنند، به ترسش دامن بزنید. یا مثلا هنگامی که عصبی و بی حوصله است از او نخواهید تا دیالوگ نقش خود را برای شما از حفظ بخواند. این کارها این احساس را به کودک منتقل می کنند که شما متوجه شده اید او ترسیده است و این مساله برای کودک چندان خوشایند نیست.
والدین نباید از موقعیت هایی که موجب هراس و اضطراب کودکان می شود، دوری کنند. به طور مثال، برخی از کودکان از عروسک های بزرگی که جلوی فروشگاه ها یا رستوران ها می ایستند و تبلیغ می کنند، می ترسند. مادر و پدر این کودک نباید او را فورا از محل دور کنند، بلکه باید دست فرزند خود را بگیرند و با هم نزدیک آدمی شوند که لباس مثلا خرس یا خرگوش پوشیده است. وقتی کودک در کنار شما باشد و مطمئن شود از او محافظت می کنید با اضطراب کمتری به عروسک نزدیک می شود و شاید پس از چند دقیقه همه نگرانی او از بین برود.
یکی دیگر از روش های مقابله با اضطراب کودکان، حرف زدن در مورد نگرانی ها است. به طور مثال، اگر فرزند شما نخستین روز مدرسه اش است و اضطراب و ترس زیادی دارد، با او در مورد محیط مدرسه صحبت کنید. در مورد اتفاق هایی که ممکن است برای او پیش بیاید حرف بزنید و روش کنار آمدن را نیز به او آموزش دهید. همچنین، به او بگویید در مدرسه دوستان جدید بسیاری پیدا خواهد کرد و لحظه های شادی خواهد داشت.
باید به این نکته توجه داشته باشید که هدف شما کم کردن اضطراب و نگرانی در فرزندتان است و نباید ترس های او را از پایه و اساس سرکوب کنید.
اگر اضطراب کودک شما زیاد است، بهتر است با روانشناس یا پزشک کودکان مشورت کنید.
 
 


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 685
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 29 مرداد 1392
.

تزئین پذیرایی برای سلایق مختلف

 
هر چقدر دوست دارید اتاق پذیرایی خود را رسمی یا شاد و دلپذیر کنید. هر سلیقه که داشته باشید، قطعاً یکی از قالب های زیر برای مبله کردن اتاق پذیرایی، با سبک شما می خواند.
برترین ها: هر چقدر دوست دارید اتاق پذیرایی خود را رسمی یا شاد و دلپذیر کنید. هر سلیقه که داشته باشید، قطعاً یکی از قالب های زیر برای مبله کردن اتاق پذیرایی، با سبک شما می خواند.
یک اتاق پذیرایی با قالب دکوراسیونی درست و موفق، دو فاکتور مهم دارد: شکل اتاق و سبک زندگی صاحب آن. بعضی ها فضای متقارن را بهترین و بی نقص ترین فضا می دانند و بعضی ها هرج و مرج ملایمی که در فضای نشیمن وجود دارد را ترجیح می دهند. مهم نیست اتاق شما کوچک باشد یا بزرگ، باریک باشد یا پهن، شما می توانید از مبلمان خود برای نشان دادن سبک تان و ایجاد فضایی صمیمی و دلپذیر برای مهمانان استفاده کنید.
در اینجا به 8 قالب کلی همه اتاق های پذیرایی که با سبک هر کسی هماهنگ می شوند اشاره می کنیم.
متقارن: شومینه این اتاق تک رنگ به عنوان نقطه مرکزی آن انتخاب شده است. قالب متقارن آن باعث می شود که مهمانان مستقیماً روبروی هم قرار بگیرند. معمولاً قالب های متقارن مانند این قالب، محیطی رسمی تر را دیکته می کنند.
 

مینیمالیستی: با استفاده از مبلمان مینیمالیستی می توانید تأکید بیشتری بر معماری خانه نمایید. میزهای بلند، وسایل تزئینی کوچک و آباژورهای رومیزی در این فضای بزرگ، عناصری ضروری هستند.
 

متعادل: کاناپه را فراموش کنید و با قرار دادن چهار صندلی راحتی در کنار هم فضایی دایره ای بسازید. قرار دادن مبلمان به دور اتاق و یک میز گرد یا میز عثمانی در وسط، تعادلی آرامش بخش ایجاد می کند و فضای گفتگو و مکالمه را ترغیب می کند.
 

گردشی: اغلب با فضاهای طولی مانند این فضا نمی دانیم چه کنیم، ولی طراح این اتاق پذیرایی از ترتیب نشیمن سنتی استفاده کرده است و با قرار دادن نیمکت بدون پشتی در دو انتهای اتاق، به جای جدا کردن فضاها، جریان و گردش خاصی از یک سر اتاق به سر دیگر آن ایجاد کرده است.
 

هارمونیک: این اتاق پذیرایی با انواع صندلی ها برای مهمانان در اندازه های مختلف حالتی هارمونیک با نیازهای مهمانان ایجاد کرده است. کاناپه زیر دیوار عقبی قرار داده شده است و بقیه مبل ها به شکلی دایره وار به دور میز وسط گذاشته شده اند. نیمکتی دراز بدون پشتی هم در سمت مخالف کاناپه گذاشته شده است.
 

بازیگوش: همه اتاق های پذیرایی نباید جدی باشند. اگر شما مبلمان بزرگی برای بازی دارید (اگر مثلاً مانند این تصویر میز بیلیارد دارید) آن را نقطه کانونی اتاق پذیرایی خود کنید. بقیه مبلمان را در سمت مخالف آن قرار دهید. صندلی نیمکت مانند سفارشی با دسته های بلند در کنار پنجره، بر حالت بازیگوش و شاد فضا می افزایند.
 

کوچک: اتاق پذیرایی های کوچکتر فرصتی برای قالب های جسورانه و راحت ایجاد می کنند. یک کاناپه کوچک که بجای کاناپه سنتی استفاده شده، در وسط این اتاق به خوبی جای گرفته است. می توان آن را با دو صندلی بدون دسته ترکیب کرد و جای بیشتری برای مهمان فراهم کرد. یک نیمکت کوچک پشت کاناپه هم برای مواقعی که کمبود جا بود بگذارید.
 

هنری: اگر شما به هنر علاقه دارید، بگذارید هنر قالب اتاق پذیرایی تان را تعیین کند. کاناپه این اتاق گویی در دیوار محو شده است و آثار هنری و اکسسوارهای دیگر را در مرکز توجه قرار می دهد. مبل های عثمانی کوچک و گرد این اتاق به حالت هنری آن می افزایند.
 


:: موضوعات مرتبط: اخبار , اختراعات و ایده ها , روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 961
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 29 مرداد 1392
.
چند راهنمايي براي اينكه "چهره خواني" كنيد
دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۵۹
می دانستید اجزای مختلف چهره نمایانگر شخصیت فردی و اجتماعی شماست ؟اگر نمی دانستید تا آخر این گزارش را بخوانید.
چند راهنمايي براي اينكه "چهره خواني" كنيد
 
به گزارش عرش نیوز،چهره‌خوانی هنری کهن است که در سراسر جهان شناخته شده و اولین چیزی که  در یک چهره توجه شما را جلب می‌کند تقارن نداشتن صورت‌هاست. اجزای مختلف  چهره‌ نمایانگر شخصیت فردی و اجتماعی شماست.
 
 
چانه:در چهره‌شناسی، چانه نشان‌دهنده صفاتی از جمله قاطعیت، رقابت‌جویی و  پرخاشگری است. اگر چانه‌ای بزرگ و برجسته دارید یعنی صفاتی از جمله قاطعیت،  رقابت‌جویی و پرخاشگری جزو خصوصیات شماست. اگر چانه‌ای کوچک دارید فردی  آرام و صلح‌طلب هستید.
 
گونه‌ای کشیده و برجسته: به محض این‌که وارد جمعی می‌شوید تمام نگاه‌ها به سمت شما خیره خواهد شد این گونه‌ها، گونه‌های سینمایی نام دارند.
 
پیشانی بیرون زده: نشانگر تخیل‌گرا بودن و ابتکار در زندگی شخصی شماست.
 
پیشانی که به سمت عقب شیب دارد:نشانگر حافظه قوی و واکنش سریع به اعمال است.
 
پیشانی صاف: نشانگر تصمیم‌گیری فی‌البداهه و پذیرای عقاید جدید و متفاوت است.
 
برجستگی گوشتی بین ابروها: نشانگر اراده قوی، راسخ و همت در انجام امور زندگی است.
 
برآمدگی استخوانی بالای ابرو: نشانگر احترام به قوانین و مقررات است.
 
ابروهای پرپشت: نشانه داشتن تفکر مبهم است و این افراد بیشتر شنونده هستند تا این‌که اطلاعاتی به دیگران بدهند.
 
ابروهای پیوسته: نشانه داشتن تفکر دائم بوده و این افراد در استراحت مشکل دارند.
 
ابروکمانی: ارتباط خوب با مردم، یادگیری با مثال‌های کاربردی.
 
ابروهای صاف: برخورد منطقی با امور.
 
ابروی هشتی: ریاست‌طلبی، درستکاری.
 
 
 
بینی: دقیقا در وسط صورت قرار گرفته و مهم‌ترین عضو است و اولین ورودی برای دریافت انرژی است.
 
بینی بزرگ: حس ریاست و علاقه به ایجاد تحول.
 
بینی بلند: نیاز به تسلط بر محیط کار.
 
بینی کوتاه: توان پایان دادن به کارها و سخت‌کوش.
 
بینی بلند و صاف: (در نیم‌رخ انحنایی روی بینی دیده نمی‌شود) شیوه کار منطقی و برنامه‌ریزی بلندمدت.
 
بینی مقعر: (در نیم‌رخ تورفتگی روی بینی دیده می‌شود) شیوه کار احساساتی، نیاز به قدردانی از زحمات.
 
بینی که (پره‌های باز و عریض دارد): حمایت از عزیزان و نزدیکان بامحبت، تلاش برای موفقیت خانواده.
 
بینی کوچک: مستقل و حمایت کم از اطرافیان.
 
بینی سربالا: اعمال صحبت‌های نسنجیده، شنونده خوب.
 
بینی نوک‌پهن: (نوک بینی پهن و گوشتی) کسب امنیت مالی، مال‌اندوزی.
 
بینی با نوک گرد: هنردوست و زیبایی‌طلب.
 
بینی با نوک نازک: ولخرج.


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 572
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 29 مرداد 1392
.

کسانی که بی‌اختیار موهای خود را می‌کنند

تریکوتیلومانیا (Trichotillomania) یا کندن موی وسواسی (جنون کندن مو) عبارت است از کندن مکرر موها که می‌تواند منجر به از دست دادن مقدار قابل توجهی از مو شود.

 

تریکوتیلومانیا، یک بیماری روانی است که در آن فرد به طور عادتی و بی اختیار، موهای خود را می کند.

 

در این اختلال روانی، فرد بر اثر یک عامل برنگیزاننده به طور ناخودآگاه به سمت کندن مو سوق پیدا می کند و با انجام آن، از تنش فرد کاسته می شود. سپس حالتی از رضایت و آرامش موقت را تجربه می‌کند.

 

پس از مدت کوتاهی این چرخه بار دیگر آغاز می‌شود و بدین ترتیب شخص مکررا موهای خود را می‌کند. در بسیاری از موارد، قبل از کندن، فرد دسته‌ای از موهای خود را دور انگشت می‌پیچد.

 

راه های تشخیص تریکوتیلومانیا

 

الف ـ کندن مکرر مو که موجب از دست دادن قابل توجه موها شود.

 

ب ـ احساس فزاینده تنش بلافاصله قبل از کندن مو یا هنگام مقاومت در مقابل کندن مو

 

ج ـ احساس شادی، رضایت یا آرامش با کندن مو

 

د ـ این اختلال به‌علت یک مشکل پزشکی مثلا مشکلات پوستی نیست.

 

هـ ـ این اختلال، باعث نارضایتی قابل توجه از نظر بالینی یا نقص در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حیطه‌های مهم عملکردی می‌شود.

 

چه افرادی بیشتر به تریکوتیلومانیا مبتلا می شوند؟

 

این اختلال، بیشتر در سنین قبل یا اوایل نوجوانی دیده می شود.

 

این بیماری در پسربچه‌ها شایع تر از دختر بچه‌ها است، حال آنکه در افراد بالغ خانم ها بیش از آقایان مبتلا می‌شوند.

 

عادت کندن مو به طور تدریجی و ناآگاهانه در بیمار شروع می‌شود و ممکن است تا جایی که منجر به کندن تمام موهای سر شود ادامه یابد

 

این بیماران غالبا کندن مو را انکار نمی‌کنند، ولی قادر به کنترل عمل خود نیستند.

 

در معاینه، موهای قطع شده به فواصل متفاوتی از پوست سر دیده می‌شود و پوست سر از سلامت کامل برخوردار است.

 

حاشیه‌‌ی موها معمولا دست نخورده است و در مرکز به شکل کاسه‌ای موها قطع‌ شده‌اند.

 

این بیماران باید تحت درمان‌های روان‌پزشکی قرار گیرند.

 

اکثر بیماران موی سر خود را می کنند، به طوری که در طی مدت زمان طولانی، ناحیه ای بدون مو ایجاد می شود (این ناحیه بدون مو می تواند موی ابرو یا مژه هم باشد).

 

با مشخص شدن منشاء ژنتیکى این بیمارى، پزشکان بهتر قادر به درمان آن خواهند بود.

 

عوامل موثر در بروز تریکوتیلومانیا

 

استرس‌های‌ روانی‌ در شروع‌ تریکوتیلومانیا نقش‌ دارند.

 

بیماری‌ افسردگی‌ با تریکوتیلومانیا ارتباط‌ زیادی‌ دارد و بسیاری‌ از افراد دچار این‌ حالت،‌ از افسردگی‌ رنج‌ می‌برند.

 

والدین کودک مبتلا، به ندرت این رفتار را می بینند.

 

در بسیاری از کودکان، تریکوتیلومانیا با بستری شدن در بیمارستان با مداخلات طبی، مشکلات خانه یا مشکلات مدرسه شروع می شود.

 

مواردی نیز با حسادت شدید بین خواهر و برادر ها، یک رابطه مختل بین والدین و کودک و عقب ماندگی ذهنی رخ می دهد.

 

تریکوتیلومانیاهایی که در سنین بلوغ یا بزرگسالی شروع می شوند، بیشتر با بیماری وسواس شدید همراه هستند.

 

درمان تریکوتیلومانیا

 

از آنجایی که اضطراب همواره به عنوان عامل ایجاد و تشدیدکننده بیماری مطرح می‌باشد، ایجاد محیطی آرام و به دور از تنش در تخفیف علایم بیماری بسیار مۆثر است.

 

لازم است کسانی که با بیمار در ارتباط هستند، از سرزنش یا توبیخ وی بپرهیزند و با روش‌های حمایتی که توسط درمانگر به آنها آموزش داده می‌شود، فرد را در راستای بهبودی یاری نمایند

 

درمان‌های دارویی متداول عبارتند از داروهای ضد اضطراب، ضد افسردگی‌ها و داروهای آنتی‌سایکوتیک و تثبیت کننده خلق.

 

درمان‌های غیردارویی موفق تریکوتیلومانیا عبارتند از هیپنوتراپی و درمان‌های رفتاری (مانند بیوفیدبک، پایش و کنترل خود، حساس‌سازی، معکوس سازی رفتار عادتی و درمان‌های بیزارکننده).

 

چیزی که مهم است این است که این ناراحتی می تواند با دیگر ناراحتی های اعصاب و روان همراه باشد و یا حتی خود، عارضه ای از سایر ناراحتی های اعصاب و روان باشد.

 

لذا تشخیص علت اولیه دقیق این بیماری توسط پزشک، در درمان صحیح آن بسیار موثر است.

منبع : انجمن پزشکان ایران



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , سلامتی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1229
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 2 مرداد 1392
.

تاثیر روزه بر افسردگی

در سال‌های اخیر استفاده از مذهب و اعتقادهای دینی، توسط سیاست‌گذاران و تدوین‌كنندگان راهبردهای بهداشت روان جامعه‌نگر، در سازمان جهانی بهداشت مورد توجه روزافزونی قرار گرفته است ...

به طوری که در تعریف راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش چهارم (DSM-IV) که برای تشخیص بیماری‌های روانی مورد استفاده روان‌شناسان و روان‌پزشکان قرار می‌گیرد، فقدان دین به‌عنوان یك مشكل مذهبی و به شکلی اختصاصی مطرح شده است و به‌طور خلاصه پیامدهای بالینی آن را كه از نبود اعتقاد و ایمان ناشی می‌شود، شامل عصبانیت، تنفر، پوچی، ناامیدی، غمگینی و انزوا تعریف کرده است. این راهنما توسط انجمن روان‌پزشکی آمریکا به چاپ رسیده است. به باور روان‌شناسان و سایر متخصصان بهداشت روانی، روزه به عنوان یکی از مناسک مذهبی در کنار اثرات مثبتی که بر سلامت جسمانی دارد برای سلامت روانی نیز مفید است.

آنها اعتقاد دارند در اثر روزه اعتماد و آسایش خاطر برای انسان به وجود می‌آید زیرا انسان درک می‌کند که با روزه‌داری با خدای جهان و آفریننده خود رابطه پیدا کرده و از این روش به آرامش و رضایت دلنشینی دست می‌یابد.

دو محقق کانادایی که در سال‌های اخیر تحقیقات گسترده‌ای را روی تاثیرات مذهب بر بهداشت روان انجام داده‌اند در آزمایش‌های خود نشان دادند هنگامی كه افراد در مورد دین و خدا فكر می‌كنند به آرامش می‌رسند و پس از آن می‌توانند با مشکلات زندگی راحت‌تر روبرو شوند. شركت‌كنندگان در این آزمایش در مورد دین و مذهب خود و همچنین واژه‌ها و كلمات مربوط به خداوند و دین نوشتند. سپس محققان، فعالیت مغزی آنها را هنگام تكمیل یك فعالیت رایانه‌ای ثبت كردند. نتایج نشان داد هنگامی كه افراد به خداوند و دین فكر می‌كنند، فعالیت مغزی‌شان در برخی از نقاط مغز افزایش می‌یابد و به این طریق، احساس اضطراب و‌ اندوه در آنها كاهش می‌یابد و به آرامش و شادی لذت‌بخشی می‌رسند. در یک بررسی جدید ایرانی که در مورد تاثیر روزه بر سلامت روان و کاهش میزان افسردگی روزه‌داران انجام شد، تعداد 361 دانشجو به صورت تصادفی انتخاب شدند و اطلاعات مورد نیاز توسط پرسشنامه‌هایی جمع‌آوری شد.

روش کار به این ترتیب بود که آزمون‌های علمی و استاندارد شده افسردگی توسط نمونه‌های مورد پژوهش، 10 روز قبل از ماه رمضان به عنوان دوره پیش آزمون و نیز و به فاصله 10 روز بعد از ماه مبارك رمضان به عنوان پس آزمون را روزه‌داران تكمیل کردند و با کنترل عوامل مداخله‌کننده دیگر، میانگین نمرات این دو ارزیابی و با استفاده از روش‌های آماری و در مقایسه با اشخاصی که روزه نداشتند، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌های این پژوهش نشان داد که میانگین نمرات افسردگی نمونه‌های روزه‌دار، بعد از ماه مبارك رمضان، از لحاظ آماری كاهش معنی‌داری داشته است و به این ترتیب نتایج این پژوهش بر تاثیرات مثبت روزه بر افزایش سلامت روانی و نیز كاهش میزان افسردگی روزه‌داران صحه گذاشت.

منبع :salamat.ir



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , سلامتی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1452
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 2 مرداد 1392
.

10 فایده لبخند زدن

 

1. .لبخند جذابتان می‌کند...

همه ما به سمت افرادیکه لبخند می‌زنند کشیده می‌شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می‌کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.

2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می‌دهد...

دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می‌زند.

3. لبخند مسری است...

لبخند زدن برایتان شادی می‌آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می‌کشید.

4. لبخند زدن استرس را از بین می‌برد...

وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می‌شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.

5. لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند...

به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا .به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.

6. لبخند زدن فشارخونتان را پایین می‌آورد...

وقتی لبخند می‌زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می‌آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.

7. لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می‌‌کند...

تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می‌توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.

8. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می‌دهد...

عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می‌شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.

9. لبخند زدن باعث می‌شود موفق به نظر برسید...

به نظر می‌رسد که افرادیکه لبخند می‌زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می‌کنند.

10. لبخند زدن کمک می‌کند مثبت اندیش باشید...

لبخند بزنید.. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می‌فرستد که "زندگی خوب پیش می‌رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.

پس....همیشه لبخند بزنید.

منبع:روزشادی



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1177
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 2 مرداد 1392
.

تصمیم گیری، گام اول موفقیت

 

روانشناسی - تصمیمات ما زندگی ما را شکل می دهند. "آیا باید کارم را عوض کنم؟"، "کجا باید زندگی کنم؟"، "پولم را چطور سرمایه گذاری کنم؟" تصمیم گیری یکی از اصلی ترین مهارت ها در زندگی است و همه ما می توانیم در آن پیشرفت کنیم. در این مقاله، رویکردی بسیار ساده و سیستماتیک برای اتخاذ تصمیمات درست تر و هوشیارانه تر به شما معرفی می کنیم.

بهترین مدل موجود برای تصمیم گیری

این رویکرد بهترین مدل تصمیم گیری موجود است که به شما کمک می کند هر دو جنبه عینی و ذهنی موقعیت را ببینید و از همه وقایع، نقطه نظرات، باورها و توصیه ها استفاده کرده و بهترین تصمیم ممکن را بگیرید.

5 عنصر اصلی این رویکرد از قرار زیر است:

**مشکل یابی

**اهداف

**گزینه ها

**نتایج

**سبک سنگین کردن ها

در این روش هر یک از 5 عنصر بالا باید جداگانه بررسی شود و از آنها برای روشن کردن و مرتب کردن افکارتان استفاده کنید.

اجازه بدهید نگاهی به هریک از این عناصر بیندازیم.

مشکل یابی

پشت هر تصمیمی که می گیرید، سعی دارید که مشکلی را حل کنید. طریقه عنوان کردن مشکلتان، چارچوب تصمیم شما را مشخص می کند و جایگزین هایی که در نظر می گیرید و طریقه ارزیابی آنها را تعیین می کند. مطرح کردن صحیح مشکل اهمیت بسیار زیادی دارد چون روی کلیه افکار بعدیتان اثر می گذارد.

با این وجود بسیاری از ما این مرحله را کلاً نادیده می گیریم. عنوان کردن مشکلات کار ساده ای است. هرچه مشکلتان بهتر تعریف شود حل کردن آن ساده تر خواهد شد.

برایتان یک مثال می زنم. یکی از دوستانم علاقه زیادی به کار کردن در شرکتی داشت که آنجا استخدام بود اما از رئیسش متنفر بود. مشکلش این بود که استعفا بدهد یا آنجا بماند. به جای اینکه بین این دو مورد انتخاب کند، مشکلش را طور دیگری تعریف کرد که چطور شغلش را حفظ کند اما از شر رئیسش هم خلاص شود. او بیوگرافی رئیسش را برای جاهای دیگر فرستاد و برای شغلهای بالاتر برای او وقت مصاحبه گرفت. به این ترتیب رئیسش به شغل دیگری رفت و دوست من در همان شرکت ماند و به مقام قبلی رئیسش ارتقاء یافت. می بینید که تعریف هوشیارانه مشکلات نیاز به فکر کردن دقیق دارد.

برای تعریف دوباره مشکلات می توانید از تکنیک های مختلف استفاده کنید. مثلا، از خودتان بپرسید "چرا این فکر را کردم؟" یا "چرا چنین احساسی داشتم؟"

اهداف

وقتی تعریف بهتری از مشکلتان به دست آوردید وقتش است که مشخص کنید که می خواهید با تصمیمتان چه کاری را انجام دهید.

این قدم را هم اکثر ما اشتباه برمی داریم: به نظرمان اهدافمان کاملاً مشخص و واضح هستند و نیازی به بیان دوباره ندارند.

اهداف عناصری هستند که تصمیم ما را هدایت می کنند. مشخص کردن آنها درک ما را از مشکل بهتر می کند و انتظاراتی را برای راه حل های ممکن به وجود می آورد. همچنین به شما کمک می کند وقتی می خواهید مشکلتان را برای بقیه توضیح دهید آنها را بهتر بیان کنید.

پس بنشینید و اهدافتان را تا حد ممکن شفاف لیست کنید. چرا می خواهید شغلتان را عوض کنید؟ آیا به خاطر رئیستان است؟ شاید می خواهید ساعت کارتان کمتر شود؟ این دلایل را کاملاً واضح بنویسید.

اگر اهدافتان به طور طبیعی به ذهنتان نیامد، پشت هم از خودتان بپرسید چرا؟ با این روش می توانید از دیدگاه های مختلف به اهدافتان نگاه کنید.

گزینه‌هایتان را لیست کنید

حالا که مشکلتان کاملاً مشخص شد و اهدافتان را هم تعیین کردید، وقتش است که گزینه هایتان را ارزیابی کنید و تصمیم بگیرید، درست است؟

اما نه به این سرعت. اول باید گزینه ها و انتخاب هایی برای خودتان ایجاد کنید، آنها را گسترش بدهید و امکانات موجود را بررسی کنید. دقت کنید که به هیچ وجه نباید این مرحله را نادیده بگیرید.

درواقع پیدا کردن انتخاب های بیشتر و بهتر خیلی بهتر از آن است که مجبور باشید بین دو گزینه انتخاب کنید.

هیچوقت نباید اولین گزینه ای که به ذهنتان می رسد را انتخاب کنید و یا حتی به دو گزینه هم نباید بسنده کنید.

برای خلق گزینه های جدید باید هرکدام از اهدافتان را در نظر بگیرید و بپرسید"چطور؟" یادتان باشد که گزینه هایتان باید تا می توانید زیاد باشد. برای تصمیمی که می‌خواهید بگیرید، همه انتخاب‌ها و گزینه‌های موجود را لیست کنید، آن را بیرون ذهنتان بکشانید و زمانی را به بررسی هر کدام به تنهایی اختصاص دهید.

برای موفقیت بیشتر و پیشبرد بهتر برنامه تصمیم گیری تان پیشنهاد می کنیم که سوالات را بازنویسی کنید.

روان شناسان معتقدند : برای اتخاذ یک تصمیم درست و منطقی مهم این است که سوالات درست بپرسید. هر مشکلی که دارید، سعی کنید آن را به سه یا چهار شکل مختلف بنویسید. اینکه خودتان را مجبور کنید به طرق مختلف به آن مشکل نگاه و فکر کنید باعث می‌توانید بتوانید راهکارهای متفاوتی نیز پیدا کنید.

نتایج

حالا وقت آن رسیده که بالاخره مزایا و فواید هرکدام از گزینه هایتان را ارزیابی کنید و اولین روش انجام این کار این است که نتایجی که هرکدام در بر خواهند داشت را ارزیابی کنید.

هر کدام از گزینه ها را به طور جداگانه برداشته و نتایجی که انتخاب آن گزینه برایتان به همراه دارد را زیر آن یادداشت کنید. بااینکار تصمیمتان خیلی واضحتر و شفاف تر می شود.

متاسفانه گفتن این خیلی ساده تر از انجام دادنش است. پیش بینی نتایج به طور کامل و دقیق کار بسیار دشواری است چون هیچکس از آینده خبر ندارد.

پس حواستان باشد که این مرحله را به شوخی نگیرید. تا جاییکه می توانید واقع بینانه نتایج را بررسی کنید و از هر ابزاری که در دسترستان است برای این منظور استفاده کنید تا آینده ای شفاف تر برای هر گزینه ترسیم کنید. می توانید با افراد باتجربه مشورت کنید و از آنها اطلاعات بگیرید.

همچنین به این فکر نکنید که باید یک گزینه را انتخاب کنید. در بررسی هر گزینه تصور کنید که آن گزینه انتخاب شده شماست و ببینید که چه احساسی درمورد آن دارد.

برای موفقیت حتمی خود در این مرحله، راهکار ذیل نیزمی تواند مفید باشد؛ به گزینه ی انتخابی تان بعنوان یک آزمایش نگاه کنید: بدین صورت که:

تصور کنید که قرار است برای تصمیمی که می‌گیرید به شما نمره بدهند ...

بی تردید، چنین اندیشه ای باعث می شود که شما اتوماتیک‌وار توجه بیشتری به آن ‌کنید. بنویسید که چرا چنین تصمیمی گرفتید و بعد فکر کنید: "این یک امتحان است. من از پس آن برمی‌آیم و فرصت دیگری برای تغییر آن ندارم. بقیه قرار است تصمیم من را ببینند و به آن نمره بدهند". اینکار باعث می‌شود بیشتر به چرای تصمیمی که می‌گیرید فکر کنید و برنامه‌ها و دیدگاه‌های ضعیف را کنار بگذارید

سبک و سنگین کردن

اگر تا اینجا بدون اینکه به راه حلی دست پیدا کنید پیش آمده باشید یعنی تصمیمتان بسیار سخت است. همچنین می تواند به این دلیل باشد که اهداف متناقضی هم دارید باید به طور جدی بین آنها سبک و سنگین کنید.

همانطور که ممکن است انتظار داشته اید، اینکار به هیچ وجه آسان نیست. انتخاب بین اهداف بی ارتباط مثل این می ماند که سیب را با پرتقال مقایسه کنید. با این استثنا که برحسب تعداد اهدافتان، مثل این می ماند که سیب را با پرتقال و فیل و پودر ماشین لباسشویی بخواهید مقایسه کنید.

پس قبل از هر چیز وقت بسیار خوبی است که اهدافتان را دوباره بررسی کنید و سعی کنید با تکیه بر اطلاعاتی که تا اینجا جمع کرده اید، به طریقی آنها را ساده تر کنید. اگر باز هم کافی نبود و تصمیم برایتان مشخص نشده بود و نتوانستید با سبک سنگین کردن ذهنی به تصمیمتان برسید، نیاز به یک رویکرد سیستماتیک برای سبک سنگین کردنتان دارید.

در چنین رویکردهایی شما نتایج را از هم جدا می کنید و به جای مقایسه هر گزینه با بقیه هرکدام را جداگانه سبک و سنگین می کنید.

حرف آخر

این فرایند تصمیم گیری شاید به نظرتان پرکار بیاید اما بعد از اینکه چند بار از آن استفاده کردید متوجه می شوید که اگر با نظم و دقت هر مرحله را طی کنید چندان وقت گیر نخواهد شد.

یکی از ویژگی های جالب این روش این است که هرکدام از 5 عنصر به روشن کردن مراحل دیگر کمک می کند. وقتی نتایج را بررسی می کنید ممکن است به یک هدف جدید برسید یا با سبک و سنگین کردن ها ممکن است مجبور شید که مشکلتان را دوباره تعریف کنید. این یعنی باید مدام بین مراحل بالا و پایین بروید.

منابع:سایت مردمان/سایت سفر به موفقیت همراه با اضافات و تغییرات



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1389
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 2 مرداد 1392
.

احساس تنهایی یا تنها بودن

 

ما امیدواریم كه تنهایی خودش از بین خواهد رفت وبنابراین هیچ كاری برای رفع آن انجام نمی‌دهیم و اجازه می‌دهیم كه ما را در بربگیرد. شگفت آور این كه در بعضی از موارد حتی ما به این احساس خوشامد می‌گوئیم و....

تنهایی

تنهایی نوعی احساس تهی بودن و خلاء درونی است. شما احساس انزوا كرده و از دنیا جدا می‌شوید،‌ از كسانی كه دلتان می‌خواست با آنها رابطه داشته باشید،‌می‌برید.

انواع و درجات مختلفی از احساس تنهایی وجود دارد . شاید تنهایی را به صورت یك احساس مبهم از درست نبودن امور تجربه كنید. این حالت نوع خفیف احساس تهی بودن است. شاید هم تنهایی را به صورت محرومیت و درد بسیار شدید تجربه نمائید.

یك نوع ازتنهایی به گم كردن یك شخص خاص، بدلیل مرگ او یا دوری‌اش مربوط می‌شود. نوع دیگر تنهایی ناشی از فقدان تماس با مردم است به این دلیل ممكن است واقعا بصورت فیزیكی به خاطر كار در شیفت شب یا اقامت در ساختمانی كه مردم بندرت به آنجا رفت وآمد می‌كنند، از دیگران جدا شده باشید. شما حتی ممكن است از نظر عاطفی احساس تنهایی كنید، در حالی كه در میان مردم هستید ولی در برقراری رابطه با آنها دچار مشكل باشید.

احساس تنهایی با تنها بودن صرف متفاوت است

در اینجا ضروری است كه تأكید شود احساس تنهایی مساوی با تنها بودن نیست . هر شخصی همیشه زمانی را برای تنها بودن در نظر می‌گیرد . تنها احساس تنها بودن و غمگین شدن به خاطر آن است والبته همه ما گاهی احساس تنهایی می‌كنیم .فقط زمانی كه در دام تنهایی‌گیر می‌افتیم، آن تبدیل به یك مشكل واقعی می‌شود.

چطور ممكن است در احساس تنهایی مان نقش داشته باشیم

تنهایی یك احساس انفعالی است . ابقا و تداوم آن ناشی از اجازه منفعلانه ما ازیك سو وانجام ندادن هیچ چیزی برای تغییر آن از سوی دیگر است. ما امیدواریم كه تنهایی خودش از بین خواهد رفت وبنابراین هیچ كاری برای رفع آن انجام نمی‌دهیم و اجازه می‌دهیم كه ما را در بربگیرد. شگفت آور این كه در بعضی از موارد حتی ما به این احساس خوشامد می‌گوئیم. پذیرفتن تنهایی و غرق شدن دراحساسات مرتبط با آن معمولا به احساس افسردگی و درماندگی منتهی می شود، آن نیز به نوبه خود، به احساس انفعال بیشتر و افسردگی افزونتر منجر می‌گردد.

جان کاسیوپو، محقق دانشگاه شیکاگو و نویسنده پژوهش "اثرات بیولوژیکی تنهایی" نتایج تحقیقات خود را در نشست علمی روانشناسی اجتماعی، اعلام کرد.

بر اساس نتایج این تحقیقات، رابطه‌ای میان تنهایی و بروز مشکلات قلبی و عروقی، بروز التهاب در بدن، مشکلات یادگیری و نقص حافظه وجود دارد. تنهایی دارای اثرات منفی متعددی است که در یافته‌های این پژوهشگر به آنها اشاره شده است.

تنهایی و مشکلات قلبی و عروقی

این پژوهشگر، در بررسی‌های خود دریافت، رابطه‌ای میان تنهایی و سخت شدن شریان‌های خونی که منجر به افزایش فشار خون می‌شود، وجود دارد.

تنهایی باعث افزایش ترشح هورمون استرس کورتیزول و بالا رفتن فشار خون می‌شود؛ به حدی که فرد در آستانه منطقه خطر و احتمال سکته مغزی و قلبی قرار می‌گیرد.

سیستم گردش خون افراد منزوی ضعیف است و این وضعیت، عملکرد قلب را دشوار می‌سازد. شیوع مشکلات قلبی و عروقی در این گروه بیش از سایر افراد گزارش شده است.

تنهایی و ضعف سیستم ایمنی

محققان تغییراتی در برخی از ژن‌های سیستم ایمنی افراد تنها مشاهده کرده‌اند. برخی از ژن‌های کلیدی و مهم که در واکنش‌های ضد ویروسی و تولید آنتی بادی نقش دارند، در بدن این افراد دچار تغییراتی می‌شوند که باعث تضعیف عملکرد سیستم ایمنی در مقابل حملات ویروسی خواهد شد.

تنهایی و مشکلات خواب

دیگر یافته‌های این پژوهش حاکیست: سیستم ایمنی باید بین حملات ویروسی و تهاجم باکتریایی یکی را انتخاب کند. در بدن افراد منزوی که جهان را مانند یک مکان تهدیدآمیز می‌بینند، ‌سیستم ایمنی به جای تمرکز بر تهدیدات ویروسی،‌ حملات باکتریایی را انتخاب می‌کند. در این حالت بدن بدون حفاظت ضد ویروسی و تولید آنتی‌بادی مستعد ابتلا به بیماری‌های ویروسی می‌شود و در نتیجه توانایی برای مقابله با بیماری‌هایی از جمله سرطان به پایین‌ترین حد خود می‌رسد.

افراد منزوی و تنها از خطر بالای ابتلا به سرطان و بیماری‌های ویروسی برخوردار هستند.

تنهایی و مشکلات خواب

نتایج پژوهش یاد شده نشان می‌دهد: کیفیت خواب در افراد تنها، تنزل پیدا کرده و بر سلامت جسمی و روحی آنها اثر منفی می‌گذارد؛ فرد در طول شب بارها از خواب بیدار می‌شود و طول زمان واقعی خواب بسیار کم است.

تنهایی و دید منفی نسبت به اجتماع

یافته‌ها حاکی از آن است که میزان واکنش شدید به رفتارهای منفی دیگران در افراد منزوی بیشتر از سایرین است. از نظر افراد تنها، دنیا جای امنی نیست و این حس را به دیگران نیز القا می‌کنند. افراد تنها غمگین هستند و باعث ایجاد ناراحتی، سرخوردگی، ناامنی جسمی و روحی در دیگران می‌شوند.

رهایی از تنهایی

برای متوقف كردن احساس تنهایی، اول باید بپذیریم كه احساس تنهایی می‌كنیم. گاهی اوقات پذیرفتن آن كاری مشكل است .سپس باید احساس تنهایی را به شیوه‌ای ابراز داریم. می‌توانیم آن را در دفترچه یادداشت روزانه بنویسیم، یا از طریق نوشتن یك نامه تخیلی به یك دوست یا فامیل ابراز داریم، از طریق كشیدن و رنگ كردن یك تصویر، دعا و نیایش با خداوند یا انجام هر كار دیگری كه باعث ابراز احساسات درونی‌مان گردد(شامل صحبت با دیگران) نیز می‌توانیم احساس تنهایی‌مان را بیان داریم.

بیان این احساسات ممكن است به كشف این نكته منجر شود كه ما چیزهای زیادی را احساس می‌كنیم كه با حساس تنهایی‌مان مرتبط هستند، از قبیل غمگینی، خشم و ناكامی. ممكن است قادر به شناسایی نواحی باشیم كه این احساسات از آنجاها می‌آیند‌، یعنی متوجه شویم كه چگونه با زندگی ما ارتباط یافته‌اند. به موازات توانایی‌مان در دیدن این ارتباط، توانایی‌مان در تغییر آنها نیز افزایش می‌یابد.

به طور کلی به نظر می رسد، آموزش مهارت‌های اجتماعی برای ایجاد نگرش مثبت نسبت به اجتماع و جمع کردن افراد دور هم برای گذراندن اوقات فراغت در محیطی شاد، بهترین راه کمک به افراد منزوی و تنهاست.

منابع: همشهری آنلاین، مجله بهداشت روان همراه با تغییرات و اضافات



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1356
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 2 مرداد 1392
.

بیاموزیم که امید ، زیباست

 

به کودکانمان بیاموزیم که امید سخت ترین راههای زندگی را هموار می کند و آینده شان را با آموختن امیدواری ، تضمین کنیم.

پدر و کودک

امید یعنی بیاندیشیم، باور داشته باشیم و بدانیم راهی هست که می‌توانیم آنچه را از زندگی می خواهیم بدون در نظر گرفتن چالش ها و موانع پیش روی مان داشته باشیم،گاهی اوقات این اندیشه بهترین نتیجه مطلوب رابه ارمغان می آورد. برای داشتن آینده ای روشن، امیدوار بودن ضرورت دارد و این امر شامل تعیین و اقدام به عملی کردن اهداف است .

امید شامل سه جزء است: باور داشتن ، تعیین هدف و اقدام برای رسیدن به هدف . حال آنکه بدون این سه جزء، امید نمی‌تواند شكل بگیرد.

کودکان را به آینده امیدوار کنیم

آموزش امیدوار بودن در زندگی به کودکان مخصوصا در سنین پایین تر نسبتا آسان است.کودکان در دنیا همه چیز را از آن خود می دانند و خود را مالک جهان می پندارند. ممکن است آموختن امید و صحبت کردن و پذیرش آن برای کودکان بزرگسال مشکل تر باشد ، به خصوص اگر کودکان در خانواده ای زندگی کنند که با اندیشه های منفی وتشویش و اضطراب احاطه شده باشند.

والدین قهرمان کودکان هستند

داستانهای والدین و آنچه آنها برای کودکانشان می گویند سبک و روش آنها را در زندگی تعیین می کند. حال آنکه لازم است، امیدوار بودن را با تعریف کردن مجموعه ای از مثال های خوب به کودکان آموخت. آنها در زندگی بسیاری از موارد را با دیدن و تقلید از پدر و مادر و دیگر بزرگسالان اعم از مادربزرگ و پدربزرگ، برادر و خواهر و هر فرد بالغ که روی آنها نفوذ و تاثیر دارد، می آموزند. اگر پدر و مادر او دائما مضطرب باشند و از زندگی روزمره هراس داشته باشند و به آینده امیدوار نباشند، این احتمال وجود دارد که کودک به همان شیوه، رشد و پرورش پیدا کند. بزرگسالان در خانواده باید یاد بگیرند امیدواری را در زندگی تمرین کنند و الگویی برای کودکانشان باشند. والدین باید یادشان نروند آنها قهرمانان ذهن کودکانشان هستند.

کودکان افکارشان را بازگو کنند

بهتر است والدین از فرزندان بخواهند آنچه در زندگی روزمره هدف شان است، بنویسند، افکارشان را بازگو کنند به نوعی با این کار به کودکان می آموزند که نیازهایشان را بشناسند، به آنها یادآوری می کنند که اگر آنچه را می خواهند در زندگی شان در دسترس باشد، چه اتفاقی رخ خواهد دارد. با این فرآیند به فرزندانشان می آموزندبا تلاش وکوشش به خواسته شان در زندگی خواهند رسید.

والدین داستانهای امیدوار کننده بخوانند

اگر کودکانتان را به مطالعه و قصه گویی عادت داده اید، بهتر است برای آنها داستان های امیدوار کننده بخوانید تا این روحیه در آنها پرورش یابد.

لازم است والدین با توجه به شناختی که از کودک خویش دارند، اهداف و آروزهایی که در دسترس کودکان نیست و می دانند که شانس کمی برای موفقیت دارند را پرورش ندهند چرا که عدم دستیابی به این اهداف نا امیدی را در آنها بوجود می آورد.

خلاقیت و تفکر را به کودکان بیاموزیم

پدر و مادر برای رسیدن به اهداف و امیدوار بودن باید به فرزندان بیاموزند که برای آنچه در ذهن می پرورانند، یک طرح و برنامه داشته باشند. در واقع باید آنها در نظر داشته باشند که از ترسیم راه و عنوان برنامه به جای کودکانشان خودداری کنند. والدین باید راههایی را جلوی پای کودکانشان بگذارند که خلاقیت و تفکر آنها رشد کند و از آنها بخواهند تمام ایده هایی را که دارند، عملی اجرا کنند. والدین لازم است فرزند خود را با انگیزه نگه دارند و با توجه به توانایی کودک شان به فرزندشان بگویند او می تواند از عهده اهدافش به خوبی بر آید .

الگو بودن پدر ومادر در امیدوار بودن

والدین در کنار امیدواری باید به کودکانشان بیاموزند که در زندگی هر راهی چالش و فراز و نشیب دارد. پدر و مادر با توجه به تلاشی که کودکانشان می کنند، باید به آنها آموزش دهند که برای رسیدن به هدف، راههای مختلفی وجود دارد، اگر آنها شکست خوردند، نباید از هدفشان دور شوند و آن را به فراموشی بسپارند.تمام این مواردی که گفته شد نباید در خانواده در حد حرف باقی بماند بلکه والدین باید به آنچه می گویند عمل کنند، چرا که کودکان برای عملیاتی کردن کارهای خود به دنبال الگو می گردند و چه زیباست اگر این الگو را در زیر سقف خانه خویش پیدا کنند.

منبع:تبیان



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1224
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 2 مرداد 1392
.

شما خطرناکترین دشمن خودتان هستید

 

بزرگترین دشمن شما کیست ؟ اصلا تا حالا به این موضوع فکر کرده اید ؟ شاید فکر می کنید دشمنی ندارید اما باید رازی را به شما بگوییم : شما بزرگترین دشمن خودتان هستید ، 6 راهی که با خود دشمنی می کنید را در ادامه بخوانید .

 

برای مدت طولانی من زندگی تک بعدی داشتم و فکر می کردم که فقط باید با روش خاصی زندگی کرد . سعی کردم اشتباهاتم را مرور کنم تا بفهمم چه عاملی سبب شده که موفق نشوم. و فهمیدم که برای اینکه حس راحتی داشته باشم رویاهایم را فراموش کرده ام. باورهایم را نادیده گرفته و خودم را از عشق و خوشبختی با ممانعت از دستیابی به آنها محروم ساختم. اما بعد از مدتی که گذشت و به زندگی ام نگاه کردم با خود گفتم چرا زندگی اینقدر پر از بدبختی است؟

 

واضح است که خودم را خیلی گم کرده بودم. سپس شروع کردم به تغییر دادن چیزهایی که در طول دهه قبل جزو عادتهای من به شمار می رفتند که منجر به مشاجراتی با همسرم شد. نهایتا درحالیکه اشک می ریخت به من گفت :" مارک تو خودت دشمن خودت هستی! خودت !...همه چیز تقصیر خودت است. دیگر نمی توانم تسکین تو باشم ، اگر بخواهی می توانی تغییر کنی اما لازم است که بخواهی و خواهش می کنم بخواه..." . و من پس از مدتها کشمکش های درونی و مطالعات گسترده و حمایت های بی دریغ همسرم و چند نفر از دوستان ، نهایتا توانستم خودم را پیدا کنم.

من می خواهم تجربیاتم را در اختیار شما قرار بدهم چون می دانم که شما نیز گاهی درگیری هایی با شیطان درونتان دارید. بعضی وقتها افکار ما و تصمیم های همیشگی و روتین زندگی بزرگترین دشمن ما محسوب می شوند که باعث می شود من به شما یادآوری کنم که از آن برحذر باشید.

 

1- توقع رضایت همیشگی داشتن

در زندگی هیچ چیز ثابت و همیشگی نیست. همانطور که شادی مطلق وجود ندارد غم و اندوه مطلق نیز وجود ندارد. می توان گفت که تغییر در حس و حال ما وجود دارد که به طور مداوم بین شادی و غم در نوسان است. در هر زمانی به این فکر می کنیم که بعدا چه می شود و چه حسی خواهیم داشت – نوعی مقایسه بین میزان رضایت مندی خود در زمان های مختلف. در این مسیر، برخی از ما که حس غم و اندوه فراوانی داریم ، پس از التیام آن می توانیم به اوج شادی و لذت برسیم. به عبارت دیگر شادی و غم لازم و ملزوم یکدیگرند؛ یکی باعث تقویت دیگری می شود. انسانها باید بدبختی و بیچارگی را بشناسند تا قدر عافیت را بدانند.

 

نکته مهم تمرکز روی جنبه های خوب زندگی است. شاید شما همه لحظه های زندگیتان را آگاهانه سپری می کنید و شاید درک کرده باشید که همه خوشبختی که به دنبالش هستید را درهمان لحظه دارید. اگر حس می کنید که لحظه ای که در آن هستید بهتر از آن چیزی است که می توانست باشد ، لذت شما بیش تر از حد و اندازه آن خواهد شد.

 

2- وسواس در بررسی خطاهای فردی

تصور کنید که در دوره دبیرستان به سر می برید یک سال معدلتان الف ، دو سال بعدی ب و سال بعدتر ج باشد. آیا شما روی داشتن معدل الف و یا ج زیاد فکر می کنید؟ آیا به خاطر معدل پایین خودتان را سرزنش می کنید؟ و یا در دوره ای که معدلتان پایین بود روی علایق و توانایی های شخصی خود تمرکز داشتید؟ من امیدوارم که متوجه ارزش طرز فکر دومی شده باشید.

 

هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید، به سه چیز مهم زندگی خود فکر کنید و زمانی که به بستر می روید که بخوابید ذهنتان را پر از فکر های مثبت و کارهای کوچکی که در طول روز به خوبی از پسش بر آمده اید کنید. موفقیتهای خود را آزمایش کنید. قدرت تفکر خود را به سمتی هدایت کنید که باعث به وجود آمدن تاثیرات مثبت در زندگی شود. با خود مرور کنید که چه کارهایی را و چرا اغلب خوب انجام می دهید و خواهید دید که به طور طبیعی راههایی را پیدا می کنید که کارهای دیگر را هم به درستی انجام دهید. مناسب ترین روش برای لذت بردن از موفقیتهای زندگی این است که خود را به خاطر بی کفایتی در گذشته ملامت نکنید. اما در عوض، سعی کنید روی موفقیتهای فعلی مانور دهید.

 

3- داشتن زندگی روتین و مرده

رایج ترین و مخرب ترین اعتیاد در جهان ترسیم یک نوع زندگی راحت و روتین است. چرا وقتی 400 کانال تلویزیونی داریم به دنبال فقط یک سبک زندگی هستید؟ شما مثل کامپیوتر نیستید که تراشه را روی برد نصب کرده و یک برنامه را اجرا کنید ، زندگی چیز دیگری است. زندگی یعنی حیات. زندگی یعنی یادگیری و رشد با وجود هیجانات و استرس ها .

زندگی پر از معماهاست ؛ بعضی از آنها هیچگاه به جواب نمی رسند.این تمایلات ذهن جستجو گراست که به دنبال پاسخ می گردد و در میان ناشناخته ها شجاعانه سیر می کند تا به جواب سوالات خود برسد و همین جستجوهاست که به زندگی معنا می بخشند.

در نهایت ، شما می توانید بقیه زندگی خود را با حس تاسف در باره خود ادامه دهید و روال زندگی خود را با بی تحرکی سپری کرده و یا می توانید همیشه از وجود شگفتیهای زندگی متعجب شوید و از خود به خاطر تلاش برای حل مشکلات تشکر کنید. همه اینها فقط به ذهن خودتان بستگی دارد. اولین گام مشخص این است که خود را متقاعد کنید که از محدوده زندگی روتین خود خارج شوید.

 

4- اعتقادات محدود کننده

شما از عقاید خود رنج نمی برید. شما از بی اعتقادی خود رنج می برید. اگر در خود هیچ امیدی حس نمی کنید، به این معنی نیست که هیچ امیدی وجود ندارد؛ فقط به این علت است که شما به وجود امید اعتقاد ندارید. از آنجایی که ذهن مسوول هدایت بدن است ، نهایتا این ذهن است که باعث می شود رویایی به تحقق برسد و یا بالعکس. واقعیت زندگی شما بازتابی از اندیشه و تفکرات شماست و یکی از راههایی است که باعث می شود هرچه که بدان باور دارید اتفاق بیافتد. بعضی وقتها بهتر است آنچه را که فکر می کنید نمی توانید انجامش دهید حداقل تلاشتان را بکنید و در نهایت متوجه می شوید که شما واقعا می توانید. همه اینها از درون آغاز می شود. شما افکارتان را تنظیم می کنید و تنها کسی که می تواند سر پا نگهتان دارد ، خود شما هستید.

 

5- مقاومت در برابر ریسک پذیری

عشق و خوشبختی با ریسک همراهند . ریسک پذیری یکی از مزایایی است که باعث می شود آغوشتان را به دنیای زیبایی ها و فرصت ها باز کنید. ریسک پذیر بودن به معنی نقطه ضعف نشان دادن نیست ، به معنی نشان دادن بخش هایی از وجودتان است که تا قبل از این آن را نادیده می گرفتید. به معنی روبرو شدن با دنیای بیرون با قلبی پذیرا و پر از صداقت است و گفتن این جمله به دنیا که :"من همین هستم. یا مرا همینگونه قبولم کن و یا ترکم کن"

 

خیلی سخت است که آگاهانه به دنبال خطر برویم. چرا؟ برای اینکه همراه با آسیب هایی است. اگر شما چهره واقعیتان را نشان دهید، این امکان وجود دارد که کسی شما را درک نکند و حتی پس بزند. ترس از چنین عواقبی آنقدر زیاد است که شما مجبورید برای محافظت از خود همیشه پشت نقاب مخفی شوید. اما دقیقا این تنها یک درد مداوم است که شما سعی می کنید از آن فرار کنید.

 

از آنجایی که عشق و خوشبختی نیازمند ریسک پذیری هستند، اگر این ریسک را از خود دور کنید درواقع لذتهای زندگی را از خود دور کرده اید.

 

6- از دیگران انتظار زیادی داشتن

همیشه این ذهنیت با شما همراه است که کارها باید چگونه انجام شوند. این ذهنیت باعث می شود که از واقعیت دور بمانید و باعث می شود که از درک واقعی خوبی های زندگی اجتناب کنید. راه حلش؟ ساده است. از توقعات خود کم کنید. قدرهر آنچه که دارید را بدانید. بهترین ها را بخواهید اما توقعتان را کم کنید. شما مجبورید که با واقعیت به جای جنگیدن ، کنار بیایید. اجازه ندهید که سطح انتظارات شما مانع دیدن خوبی ها و اتفاقات زندگیتان شود. زمانی که از سطح توقعات خود از دیگران و چیزهای دیگر کم کنید، می توانید از ماهیت واقعی آنها همان گونه که هستند لذت ببرید.

اکنون نوبت شماست ، شما چگونه با خودتان دشمنی می کنید؟ به ما هم بگویید.

بر اساس نوشته های :مارک چرنوف

منبع:پرداد



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1006
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 2 مرداد 1392
.

از خودتان خوش‌تان می‌آید یا متنفر هستید؟

 

تست روانشناسی - در توافق بودن با خود به معنای راحت بودن در وضعیت خود است، یعنی از وضعیت خودتان راضی باشید چرا که احساس می‌کنید توانسته‌اید همان‌طور که هستید زندگی کنید در این حالت شما خواسته‌های‌تان را می‌دانید؛ استعدادهای‌تان را می‌شناسید و زندگی‌تان را براساس همین‌ها تنظیم کرده‌اید. در واقع این حالت شامل مجموعه‌ای از احساس‌ها و ایده‌آل‌ها و بیم وامیدهاست که به زندگی طعم دلپسندی می‌دهد.هر سؤال دارای 3 پاسخ احتمالی است یکی از حرف‌های الف، ب یا ج را که بیشتر از بقیه با نظر شما متناسب است انتخاب کنید و در مربع کنار آن علامت بزنید؛ پاسخ را سریع و بدون فکر کردن به سؤال انتخاب کنید چرا که جواب‌های شما باید از درون‌تان سر چشمه بگیرد زیرا معمولا اینگونه پاسخ‌ها بیشترین اطلاعات را فراهم می‌سازد.

 

1. آیا همیشه از شکست در روابط احساسی خود متاسف هستید؟

الف)غالبا

ب)گاهی اوقات

ج)هرگز

 

2. هنگامی که شدیدا به شیء یا انجام کاری تمایل پیدا می‌کنید، آیا به محض به دست آورن آن شیء یا انجام آن کار میل‌تان نسبت به آن ازبین می‌رود؟

الف)بله

ب)گاهی اوقات

ج)خیر

 

3. آیا در دوران نوجوانی کشمکش‌های عاطفی شما را به مخالفت و تضاد با والدین می‌کشاند؟

الف)بله، به شکل جدی و دائمی

ب)نه، برخورد جدی نداشته‌ام

ج)در برخی موارد، به صورت گذرا

 

4. به نظر شما کدام یک از 3 تعریف زیر جالب‌تر است؟

الف)خوشبختی همیشه به افراد شجاع و جسور لبخند می‌زند

ب)خوشبختی کور است

ج)می‌توان با خوشبختی همراه شد

 

5. حیواناتی که در خواب می‌بینید به طور کلی چگونه ظاهری دارند؟

الف)آنها حالتی دوستانه و صمیمی دارند

ب)عجیب و تهدید کننده هستند

ج)من هیچ‌گاه حیوانات را در خواب نمی‌بینم

 

6. آیا تمایل در شما یک احساس قوی تلقی می‌شود؟

الف)نه

ب)نمی‌دانم

ج)بله

 

7. گاهی اوقات از فراموشی‌های شدید در به‌یاد آوردن خاطرات خود (در عین اینکه برای‌تان مهم است) رنج می‌برید؟

الف)دائما

ب)هیچ‌وقت

ج)فقط وقتی که خسته هستم.

 

8. دوست داريد شما را روانکاوی کنند؟

الف)من دوست دارم همین‌طور که هستم باقی بمانم.

ب)بله، صرفا به خاطر کنجکاوی

ج)گاهی اوقات چنین میلی در من ایجاد می‌شود.

 

9. درباره وفاداری به همسر چه فکر می‌کنید؟

الف)یک افسانه قدیمی است.

ب) این وفاداری از عشق و محبت سرچشمه می‌گیرد.

ج)این یک مسئله فطری است.

 

10. آیا شغلی که دارید با توانایی‌های شما سازگار است؟

الف)بله، کاملا

ب)نه ،پایین‌تر از توانایی‌های من است.

ج)نه، بالاتر از توانایی‌های من است.

 

11. تا به حال احساس کرده‌اید که می‌خواهید از همه چیز کنار بکشید؟

الف)گاهی اوقات، ولی این فکر را از سرم بیرون می‌کنم.

ب)هرگز

ج)فکر اینکه بالاخره روزی خودم را کنار می‌کشم، به من امکان ادامه می‌دهد.

 

12. نظر شما درباره این جمله چیست؟ «گاهی اوقات آنچه بر سر ما می‌آید همان چیزی است که سزاوارش هستیم.»

الف)کاملا درست است.

ب)گاهی اوقات، واقعیت دارد.

ج)غلط است

 

13. در لحظه‌ای که می‌خــواهـید بخوابید معمولا چه افکاری در ذهن شما شکل می‌گیرد؟

الف)افکار همراه با ترس و اضطراب

ب)خوشایند

ج)متنوع

 

14. کیفیت و حالت اولیـن خاطرات عاطفی شما چگونه است؟

الف)خنثی

ب)همراه با خشم

ج)همراه با شادی و لذت

 

15. از محل زندگی خودتان خوش‌تان می‌آید؟

الف)آن را خیلی دوست دارم.

ب)به تدریج به آن عادت کرده‌ام.

ج)تنها آرزویم رفتن به جای دیگر است.

 

16. نظر شما درباره این جمله چیست؟ «یک زندگی موفق رؤیای دوران کودکی است که در بزرگسالی تحقق می‌یابد.»

الف)فکر می‌کنم با اراده کردن و خواستن عملی است.

ب)به سختی می‌توان آن را عملی کرد.

ج)تحقق آن غیر ممکن است.

 

17. آیا قبول دارید که اگر وقت به خوشی نگذرد، زندگی حالت تیره‌ای به خود می‌گیرد؟

الف) نه، زندگی به هر حال زیباست.

ب)در این مورد نظری ندارم.

ج)بله، این واقعیت دارد.

 

18. تصور می‌کنید رفتار افراد خیلی پست یا خیلی بزرگ بر اثر سختی‌های زیادی که در زندگی تحمل کرده‌اند، حالت تهاجمی به خود می‌گیرد؟

الف) بله، در این مورد مطمئن هستم.

ب)گمان می‌کنم عکس این مسئله درست باشد.

ج)نه به نظر من این قضیه به سختی در رفتار آنها تاثیر می‌گذارد.

 

19. به طور کلی از نظر فکری کدام یک از 3 حالت زیر را دارید؟

الف)سرعت بالا

ب)سرعت متوسط

ج)کند و آهسته

 

20. آیا قبول دارید که صحبت کردن در مورد نقشه‌های خانوادگی خیلی خوب است ولی تنها تمایل و دوست داشتن برای انجام آنها کافی نیست؟

الف) بله، متاسفانه همین ‌طور است.

ب)خوشبختانه این نظر غلط است.

ج)این بستگی به فطرت افراد مختلف دارد.

 

21. آیا در برخی شرایط بدون اینکه دلیلی وجود داشته ‌باشد دچار اضطراب می‌شوید؟

الف) نه، هرگز اینگونه نمی‌شود.

ب)به ندرت برایم پیش آمده ‌است.

ج)بله، غالبا پیش می‌آید.

 

22. آیا برای‌تان اتفاق افتاده که در جامعه دقیقا معکوس منافع خود به شکلی عمل کنید که گویی نیروی ناشناسی شما را هدایت می‌کند؟

الف)بله

ب)این سؤال را نمی‌فهمم.

ج)گاهی اوقات کمی این احساس به من دست می‌دهد.

 

23. آیا قبول دارید که در عشق جنبه‌های عاطفی و غریزی باید همراه یکدیگر باشند؟

الف) نه، برعکس فکر می‌کنم.

ب)بله، به نظر من این مسئله اساسی است.

ج)نمی‌دانم.

 

24. آیا تاکنون برای‌تان اتفاق افتاده برای مدتی طولانی هر شب دچار افکار و رؤیاهای دردناک و ناراحت‌کننده شوید؟

الف)من هرگز خواب نمی‌بینم.

ب)این دقیقا مورد من است.

ج)شاید؛ دقیقا به خاطر ندارم.

 

25. معمولا احساس می‌کنید خوشبختی با شما همراه است؟

الف)این سؤال هیچ مفهومی ندارد.

ب)یکی، دوبار برایم اتفاق افتاده است.

ج) بله، غالبا همین احساس را دارم.

 

26. آیا می‌توانید با کسی ازدواج کنید که دوستش ندارید؟

الف)بله

ب) نه، این یک اشتباه بزرگ است.

ج)بستگی به شرایط دارد.

 

27. در وسایل نقلیه عمومی یا خصوصی به راحتی حالت غمگین و افسرده به شما دست می‌دهد؟

الف)تقریبا همیشه

ب)هرگز

ج)فقط در مواقعی که شرایط خیلی نامساعد باشد.

 

28. در کار روزانه‌، ناخوشایند بودن و بی‌حوصلگی بزرگ‌ترین مزاحم شماست؟

الف) درست است.

ب)اینطور نیست.

ج)گاهی اوقات ولی نه همیشه.

 

29. از میزان حقوق خود راضی هستید؟

الف) بله،راضی هستم.

ب) نه فکر می‌کنم تحت استثمار هستم.

ج)بهتر از این هم می‌توانست باشد.

 

30. آیا صبح‌ها هنگام بیداری و شب‌ها هنگام خواب از زندگی خود راضی هستید؟

الف)معمولا بله

ب)فقط صبح‌ها یا شب‌ها

ج)نه معمولا در این لحظات احساس اندوه می‌کنم.

 

31. آیا در دوران کودكی دچار وحشت‌های شبانه شده‌اید و آیا احساس کراهت از ماندن در تاریکی هنوز هم در شما وجود دارد؟

الف)هرگز

ب)در کودکی دچار این حالت می‌شدم ولی الان دیگر چنین نیست.

ج)بله و هنوز هم همانطور هستم.

 

32. فکر می‌کنید اشکالات فیریکی کوچک (مثل طاسی،جوش صورت، دماغ بزرگ و...) می‌تواند زندگی را مسموم کند؟

الف)نه، این مسخره است.

ب) بله، متاسفانه این واقعیت دارد.

ج) بهتر است به این موضوع فکر نکنیم.

 

33. آیا در گرایش به یادآوری کینه‌ای تند و تیز دارید؟

الف) نه، من کینه‌ای نیستم.

ب)سعی می‌کنم با فراموش کردن بر آن فائق شوم.

ج) انتقام چيزي است كه نمي‌توان آن را فراموش كرد.

 

34. شما هم معتقدید که هر سنی شادی‌ها و خوش‌های خود را دارد؟

الف) بله، درست است.

ب) نه، غلط است.

ج)بستگی به شرایط زندگی دارد.

 

35. این حس را دارید که بعضی از اجبارهای اجتماعی بهترین وقت شما را می‌بلعد؟

الف)نه، می‌دانم تا حدامکان چطور از این وضع جلوگیری کنم.

ب)بله

ج)نه، به سادگی خودم را با آن وفق می‌دهم.

 

بعد از نمره دادن به خودتان، نوبت شناخت خود است

امتیاز دهی ستون‌ها

 

گزینه الف:

بیانگر نکاتی است که در آنها در توافق مناسبی با خود زندگی می‌کنید.

 

گزینه ب:

در برگیرنده زمینه‌هایی است که در آنها توافق شما با خودتان دشوار ولی امکان‌‌پذیر است.

 

گزینه ج:

نشان‌دهنده نکات کم و بیش اساسی است که در آنها عدم توافق وجود دارد؛ عدم توافق بین آنچه می‌خواهید باشید و آنچه که هستید.

 

پاسخ‌هایی دور از انتظار

یکی از متخصصان روانشناسی می‌گوید: «توافق با خود در واقع نوعی تعادل روانی در شخصیت آگاه یا ناخودآگاه شخص، زندگی پنهان یا عمومی او و احساساتی اظهار شده او(احساساتی که می‌تواند به زبان بیاورد) است.» به همین دلیل پاسخ متعادل همیشه آن پاسخی نیست که به نظر شما مناسب محسوب می‌شود. به عنوان مثال در سؤال شماره 6؛ پرسیده شده آیا تمایلات در شما یک احساس قوی است؟ و کسی که پاسخ می‌دهد نمی‌دانم، توافق بیشتری با خود دارد تا کسی که کمی سطحی و بدون فکر کردن پاسخ می‌دهد «نه». مثالی دیگر: در پاسخ به سؤال 24 ،کسی که جواب می‌دهد:«من هرگز خواب نمی‌بینم» قطعا کمتر با خودش توافق دارد تا کسی که پاسخ داده «شاید، دقیقا به خاطر ندارم.» چون متخصصان فیزیولوژی می‌گویند همه خواب می‌بینند.

 

تحلیل بر اساس پاسخ‌ها...

 

اگر پاسخ‌های گزینه ج بیشتر از همه است

شما در مسیر موفقیت هستید

به نظر می‌رسد که شما در توافق با خود هستید و این حالت نه‌تنها در زمینه خودآگاه بلکه در زمینه ناخودآگاه نیز صدق می‌کند. در شما فراموشی‌های غیر قابل توجیه، خواب‌های عجیب و غریب یا وسواس‌های کوچک به ندرت وجود دارد و تاسف ناچیزی نسبت به گذشته یا تمایلات و بی‌صبری‌های آینده (از نظر شغلی و احساسی) به چشم می‌خورد. ارتباط موجود، بین تمایلات، استعدادها و توانایی‌های شما مناسب است.

 

اگر پاسخ‌های گزینه ب بیشتر از همه است...

توهمات را کنار بگذارید

در این حال، نارضایتی شما از محیط کار و و خانه خود حتمی است. شما با شخصیت درونی خود در تضاد هستید و مفهوم و معنای زندگی برایتان محتمل شده‌ است. نارضایتی شما، گاهی به صورت برخی احساسات و افکار تند بروز می‌کند. شاید این پرسشنامه بتواند فاصله‌ای را که بین آنچه شما می‌خواستید باشید و آنچه اکنون هستید وجود دارد، برایتان روشن سازد. وقتی این فاصله را بفهمید بیشتر می‌توانید برخی از توهمات را کنار بگذارید و با خود واقعی الان به توافق بیشتری برسید.

 

اگر همه ستون‌ها در یک حد هستند...

یک‌بار دیگر در آزمون شرکت کنید

منبع:مجله زندگی ایده آل

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1390
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 2 مرداد 1392
.

شخصیت شناسی از روی ابروها

می‌گویند چشم‌ها رازهای شخصیت آدم‌ها را برملا می‌کنند و برای پی‌بردن به افکار و احساسات یک فرد، کافی است در چشم‌هایش خیره شوند. گاهی ابروی فرد مقابل شما، بهتر از هر گوشه‌ای از صورتش، می‌تواند بگوید که هست و چطور زندگی می‌کند.

 

اگر می‌خواهید بدانید که همسر آینده شما، قرار است یک همسر مقدر اما حمايتگر باشد یا اینکه با مهربانی و صمیمیتش به شما آرامش دهد، بهتر است از همین ابتدای کار، به ابروهایش خیره شوید و خود واقعی‌اش را بشناسید.

 

سریع مضطرب می‌شوند

 

ابروهای موشکی: ابروهايي که انتهاي آنها به سمت بالاست و قسمت انتهای چشم فاصله دارد.

 

محققان معتقدند، کسانی که انتهای ابروی‌شان به سمت بالاست، افراد پر جراتی هستند که می‌توانند اضطراب‌شان را کنترل کنند و از پس موقعیت‌های سخت بر بیایند. البته روحیه خوب آنها هم در این زمینه به یاری شان می‌آید، زيرا نشاط و شادمانی از اجزای اصلی شخصیت آنهاست.

اگر انتهای ابروی کسی دچار افتادگی باشد، می‌توان گفت که شخصیت پیچیده ای دارد. مضطرب بودن و غیرقابل کشف بودن، ویژگی تمام کسانی است که فارغ از شکل اصلی ابرو، ابروهایی با انتهای افتاده دارند. این آدم‌ها بخش زیادی از انرژی شان را برای کنترل خود و جنگیدن با درون‌شان صرف می‌کنند و یک موضوع ساده که بسیاری از آدم‌ها به راحتی از کنارش می‌گذرند، می‌تواند برای آنها گران تمام شود و به شدت مضطرب‌شان کند.

 

قدرت خود را به رخ می‌کشند

 

کسانی که ابروهای طاق مانند دارند عاشق این هستند که قدرت را در دست داشته باشند و دوست دارند برهمه چیز نظارت و اشراف داشته باشند. البته گاهی با این ویژگی به خودشان هم آسیب می‌زنند، اگر بخواهید توجه این افراد را جلب کنید، نیاز به انجام کار خاصی ندارید، فقط کافی است، این تصور را به صاحبان ابروهای هفت مانند القا کنید «همه چیز در کنترل و زیر نظر شماست!

 

منطقی نه احساساتی

ابروهای خطی: ابروهایی که مثل 2 خط صاف در صورت کشیده شده‌اند.

 

صاحبان آنها افرادي متفکر و منطقی هستند. اگر می‌خواهید آنها را برای پذیرش یک موضوع قانع کنید، بهتر است از دلایل محکم و منطقی کمک بگیرید و به احساسات و اشک و آه متوسل نشوید. البته آنها در کنار منطقی و محکم بودن، گاهی هم لجباز به نظر می‌رسند و می‌توانند شما را با این ویژگی آزار دهند. اما باید بپذیرید که چنین افرادی قصد آزردن شما را ندارند و تنها همانی که هستند را به نمایش می‌گذراند.

 

پژوهشگران در بررسی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که داشتن ابروی صاف و مستقیم، نشانگر اندیشمندي، متفکري و ایده‌گرایی فرد است. آنها می‌گویند، صاحبان این ابروها به آنچه دارند قانع نمی شوند و همیشه دوست دارند از لحاظ شخصیتی و سبک زندگی، بالاتر بروند.

 

مغرور و مرموز

ابروهای طاق مانند: ابروهایی که ضخامت متوسطی دارند و مثل یک طاق وسط‌شان بالا آمده است.

 

از نظر پژوهشگران، صاحبان این ابروها با اعتماد به نفس هستند. اما گاهی لازم است فاصله‌تان را با آنها حفظ کنید، زيرا می‌توانند در عین جذابیت، آدم‌های مرموز و آب زیر کاهی باشند. آنها عاشق این هستند که قدرت را در دست داشته باشند و دوست دارند برهمه چیز نظارت و اشراف داشته باشند. البته گاهی با این ویژگی به خودشان هم آسیب می‌زنند، چراکه اگر گمان کنند کار از دست‌شان در رفته است، به شدت مضطرب و افسرده می‌شوند.

 

اگر بخواهید توجه این افراد را جلب کنید، نیاز به انجام کار خاصی ندارید، فقط کافی است، این تصور را به صاحبان ابروهای هفت مانند القا کنید «همه چیز در کنترل و زیر نظر شماست!»

 

آنها موفق می‌شوند

ابروهای گره خورده: ابروهای نزدیک به چشم که با کمی فاصله از بالای چشم رشد کرده‌اند.

 

صاحبان این ابروها، آدم‌های جدی و با اراده‌ای هستند که می‌خواهند حق شان را از زندگی بگیرند. آنها خیلی خوب می‌توانند روی موضوعات تمرکز کنند و به همین دلیل در کارهایی که محدودیت زمانی ندارند اما سخت و پیچیده هستند، بیشتر از دیگران موفق می‌شوند. به عبارت دیگر، اگر زمان کافی برای انجام یک کار را به آنها بدهید، همیشه از بهترین راه و به بهترین شکل آن را انجام می‌دهند، چراکه تمرکز بالای این افراد، باعث می‌شود در حل معماها، یک سر و گردن از بقیه آدم‌ها بالاتر باشند. این درحالی است که صاحبان ابروهای پیوسته، آدم‌های متفکری هستند که همیشه ایده‌های جالبی در سر دارند. این افراد تا زمانی که در مورد مسئله ذهنی شان به نتیجه نرسند، دست بردار نیستند و حتی به خاطر آن، از خواب و استراحت‌شان هم صرف نظر می‌کنند.

 

محققان می‌گویند کسانی که از نعمت داشتن چنین ابروهایی بی بهره اند و ابروهای‌شان دور از هم و بافاصله روییده است، شخصیتی ضعیف دارند و آنها برای داشتن زندگی بهتر از دیگران کمک مي‌گيرند و همچنين آدم‌های منزوی و ناپخته‌ای هستند.

 

پای قول‌شان می‌ایستند

ابروهای کمند:ابروهای بلند که ممکن است به شکل كمان، طاق و ... ظاهر شوند.

 

اگر فرد مقابل شما ابرویی بلند داشته باشد، احتمالا آدم کوشایی است که به سادگی دلسرد نمی‌شود. این قانون فارغ از شکل اصلی ابرو، در مورد تمام کسانی که ابروی بلند دارند صادق است و محققان معتقدند، صاحبان آنها از ثبات شخصیت برخوردارند. از نظر پژوهشگران، شما به راحتی می‌توانید به این افراد تکیه کنید و از حرفی که به شما زده‌اند یا قولی که داده‌اند مطمئن باشید، زيرا آنها با تمام وجود سعی می‌کنند اطرافیان‌شان را ناامید نکنند.

 

برخلاف ابروکمندها محققان می‌گویند، افرادی که ابروی کوتاه دارند، خیالاتی و رؤیا پردازند و به جای آنکه واقعیت را بپذیرند، ترجیح می‌دهند در دنیای ذهنی شان زندگی کنند. آنها معتقدند، صاحبان ابروی کوتاه برخلاف کسانی که ابروی بلند دارند، شخصیتی متزلزل و نااستوار دارند و کمتر می‌توانید روی حرف‌شان حساب کنید.

 

مرتب و منظم

پهن و مرتب: ابروهای صاف، پهن و مرتب که زیادی بلند هستند.

 

صاحبان این ابروها، در کارشان متخصص و توانمند هستند، آنها همیشه مرتب‌اند و برای کارهای‌شان برنامه‌ریزی دارند. صاحبان ابروهای صاف و پهن، بااقتدار و جدی هستند. بررسی‌های دیگری نشان داده ابروهاي پرپشت، نشانه تحرک زياد و پرانرژي بودن صاحبانش است. اما اگر ابروها زیادی پر باشند، احتمالا صاحب‌شان فردی حساس است. در زمان وقت‌گذرانی با او، حسابی به این فرد حساس توجه کنید، چون ممکن است خیلی زود از شما برنجد.

برخلاف آنها، کسانی که ابروهای نازک دارند، اغلب از اعتماد به نفس اندکی هم برخوردارند. این افراد به سادگی از پس مشکلات زندگی شان بر نمی‌آیند، چراکه حتی اگر توان حل آنها را داشته باشند، گمان می‌کنند در انجام آن کار ناتوان هستند.

 

محققان می‌گویند، افرادی که ابروی کوتاه دارند، خیالاتی و رؤیا پردازند و به جای آنکه واقعیت را بپذیرند، ترجیح می‌دهند در دنیای ذهنی‌شان زندگی کنند. آنها معتقدند، صاحبان ابروی کوتاه برخلاف کسانی که ابروی بلند دارند، شخصیتی متزلزل و نااستوار دارند و کمتر می‌توانید روی حرف‌شان حساب کنید.

 

پر از نیرو و نشاط

ابروهای کمانی: ابروهایی که ضخامت‌شان در حد متوسط است و مثل کمان هلالی هستند.

 

صاحبان این ابروها فریبنده هستند. اگر زنی چنین ابرویی را در چهره داشته باشد، توجه خواستگاران زیادی را به خود جلب می‌کند و اگر ابروهای مردی به این شکل باشد، احتمالا لطفات و مهربانی جزئی از خصوصیات اصلی اوست. بررسی‌های گروه دیگری از محققان نشان داده‌اند که ابروهاي کماني نشانه نيرو و نشاط صاحبانش است. این محققان می‌گویند، کسانی که صاحب ابروهای قوس‌دار هستند، دوستانه، گرم و زود جوشند و با هر شخصیتی کنار می‌آیند. اگر به دنبال فردی هستید که لحظه‌های تنهایی‌تان را پر از هیجان و شادی کند، صاحبان ابروهای کمانی بهترین گزینه برای شما هستند.

 

اما اگر به دنبال یک همسر مقتدر می‌گردید که بتواند بدون دخالت شما از پس همه مشکلات زندگی بربیاید، بهتر است دور خواستگارهایی که ابروی کمانی دارند را خط بکشید. چون آنها بیش از حد مهربان و صلح‌طلب هستند و حتی نمی‌توانند یک مورچه را بیازارند.

منبع:مجله سیب سبز



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1374
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 2 مرداد 1392
.

چقدر هیجان نیاز دارید؟

هر یک از جملات زیر دو پاسخ دارند، الف و ب. پاسخی را انتخاب کنید که بیشتر به عقیده و نظر شما نزدیک است.

 

در زندگیتان به چقدر هیجان نیاز دارید؟

الف- مهمانی های شلوغ و پرهیاهو را دوست دارم.

ب – از مهمانی های آرامی که افراد با هم مکالمات دوستانه دارند لذت می برم.

 

الف- تماشای فیلمی را که قبلا دیده ام دوست ندارم.

ب – بعضی فیلم ها را دوست دارم برای بار دوم و حتی سوم ببینم.

 

الف- معمولا آرزو می کنم ای کاش کوهنورد بودم.

ب – نمیتوانم افرادی که جانشان را به خطر می اندازند و به کوهنوردی می روند درک کنم.

 

الف- از بوی عطر و ادکلن خوشم نمی آید.

ب – از عطرهایی که بوی طبیعت می دهند لذت می برم.

 

الف- از دیدن چهره های همیشگی و ارتباط با افرادی که از قبل آنها را می شناسم خسته می شوم.

ب – از ارتباط با دوستان قدیمی لذت می برم.

 

الف- دوست دارم مکان های جدیدی در شهر یا خارج شهر را خودم شخصا پیدا کنم حتی اگر به خاطر این کار گم شوم.

ب – اگر در مکانی باشم که با آنجا آشنایی نداشته باشم دوست دارم یک راهنما داشته باشم.

 

الف- اگر بتوانی رفتار و گفتار کسی را پیش بینی کنی حتما او انسان خسته کننده ای است.

ب – از افرادی که با حرف ها یا رفتارشان دیگران را آزرده می کنند خوشم نمی آید.

 

الف- از فیلم هایی که می توانم پایان آنها را پیش بینی کنم خوشم نمی آید.

ب – برایم فرقی نمی کند فیلمی که می بینم قابل پیش بینی باشد یا غیرقابل پیش بینی.

 

الف- دوست دارم سیگار را برای یک بار هم که شده امتحان کنم.

ب – هرگز حاضر نیستم سیگار را حتی برای یک بار امتحان کنم.

 

الف- دوست دارم داروهای جدیدی را که کشف می شوند و در درمان بیماری ها موثرتر از نمونه های قبلی هستند، به هر قیمتی امتحان کنم.

ب – دوست ندارم داروهایی را که ممکن است عوارض جانبی داشته باشند، مصرف کنم.

 

الف- گاهی اوقات دوست دارم کارهایی را که کمی خطرناک هستند انجام دهم.

ب – یک فرد محتاط و حساس از کارهای خطرناک اجتناب می کند.

 

الف- دوست دارم غذاهایی را که تا به حال نخورده ام امتحان کنم.

ب – معمولا غذاهایی را سفارش می دهم که از طعم و مزه آنها اطمینان دارم.

 

الف- تماشای فیلم های شخصی و خانوادگی خسته کننده است.

ب – از دیدن فیلمهای شخصی و خانوادگی لذت می برم.

 

الف- ورزش اسکی را دوست دارم

ب – از اسکی خوشم نمی آید.

 

الف- از اسکی روی آب واقعا لذت می برم.

ب – دوست ندارم اسکی روی آب را حتی امتحان کنم.

 

الف- دوست دارم بدون هیچ برنامه ریزی قبلی به سفر بروم.

ب – دوست دارم در سفر همه چیز مطابق برنامه ریزی های قبلی پیش برود.

 

الف- دوست دارم با کسانی که هیچ شناختی از آنها ندارم ارتباط دوستی برقرار کنم تا با افراد جدید بیشتری آشنا شوم.

ب – دوست دارم با افراد شناخته شده دوست شوم.

 

الف- دوست دارم پرواز با هواپیما را بیاموزم.

ب – دوست ندارم پرواز با هواپیما را بیاموزم.

 

الف- شیرجه رفتن در آب را دوست دارم.

ب – از تماشای سطح دریا بیشتر از عمق آن لذت می برم.

 

الف- از افرادی که خیلی سریع با همه ارتباط صمیمانه و نزدیک برقرار می کنند، خوشم می آید.

ب – به نظرم بهتر است از کسانی که خیلی سریع با همه ارتباط صمیمانه برقرار می کنند کمی فاصله بگیرم تا خوب آنها را بشناسم.

 

الف- دوست دارم پرش با چتر نجات را تجربه کنم.

ب – دوست ندارم هرگز بیرون از هواپیما در آسمان باشم.

 

الف- دوست دارم با کسانی دوست باشم که پرهیجان و غیرقابل پیش بینی هستند.

ب – ارتباط با افراد منطقی و قابل پیش بینی را بیشتر دوست دارم.

 

الف- از تجربیات جدید استقبال می کنم حتی اگر خطرناک و ترسناک باشند.

ب – از تجربیات پرهیجان و جدید خوشم نمی آید.

 

الف- معمولا زیبایی آثار هنری را در رنگ های متضاد و نزدیکی به آثار هنری جدید می دانم.

ب – تاثیرگذاری نقاشی واقعی در شفافیت و هماهنگی رنگ های آن است.

 

الف- اگر بخواهم خارج از خانه وقت بگذرانم خسته می شوم.

ب – گذران وقت خارج از خانه در محیط های آشنای همیشگی را دوست دارم.

 

الف- پرش از کوه را دوست دارم.

ب – دوست ندارم جایی بایستم که ارتفاع زیادی داشته باشد.

 

الف- دوست دارم با کسانی ارتباط برقرار کنم که توانایی های فیزیکی عجیبی داشته باشند.

ب – دوست دارم با کسانی ارتباط برقرار کنم که با من عقاید مشترکی دارند.

 

الف- بدترین خصلت اجتماعی کسل کننده بودن است.

ب – بدترین خصلت اجتماعی جسور بودن است.

 

الف- آرزو دارم با هواپیمای جت شخصی ام به دور دنیا سفر کنم.

ب – حتی اگر خیلی ثروتمند بودم هرگز برای خودم هواپیمای جت نمی خریدم.

 

الف- افراد شوخ طبع را دوست دارم حتی اگر گاهی دیگران را آزار دهند.

ب – افرادی که با شوخی هایشان دیگران را ناراحت می کنند دوست ندارم.

 

الف- از تماشای قسمت های ترسناک در فیلم ها لذت می برم.

ب – از تماشای فیلم های ترسناک بیزارم.

 

الف- هر کسی باید مطابق سلیقه خودش لباس بپوشد حتی اگر واکنش های مخالفی دریافت کند.

ب – افراد باید مطابق با قوانین اجتماعی لباس بپوشند و ظاهرشان را آراسته کنند.

 

الف- دوست دارم مسافرت های بلندمدتی از طریق دریا داشته باشم.

ب – سفر دریایی حماقت است.

 

الف- اصلا نمی توانم افراد آرام و کسل کننده را تحمل کنم.

ب – در هر فردی می توانم نکته جالب و مثبتی پیدا کنم.

 

برای محاسبه امتیازات خود در این آزمون کافی است ببینید به چند مورد از جملات پاسخ «الف» داده اید، بعد تمام آنها را با یکدیگر جمع بزنید، حد میانه در این آزمون 17 است. اگر امتیازتان بالاتر از 17 است شما فردی هستید که از هیجان در زندگی لذت می برید و با سکون و آرامش میانه ای ندارید. معمولا این ویژگی در مردان بیشتر از زنان دیده می شود و مردان کمی بیشتر از زنان به دنبال فعالیت های پرهیجان می روند و از خطر کردن بیشتر لذت می برند.

 

روانشناسان بیش از 20 سال در مورد هیجانات و ارتباط آنها با شخصیت افراد تحقیق و بررسی کرده اند. به اعتقاد آنها تمایل افراد به هیجانات یکی از مهمترین ویژگی هایی است که افراد را از یکدیگر متمایز می کند.

 

همچنین آنها دریافته اند که این ویژگی تا حد زیادی ژنتیکی است درست مانند هوش، به این ترتیب والدینی که از هیجان لذت برده و خطر می کنند معمولا فرزندانی دارند که مشابه آنها می شوند و زندگی پرهیجان را دوست دارند. افرادی که در قسمت ماجراجویی امتیاز بالاتری به دست آورده اند.

 

معمولا دوست دارند فعالیت هایی داشته باشند که تا حدی ریسکی هستند مانند صخره نوردی، اسکی یا جت اسکی، همواره به دنبال کسب تجربیات جدید هستند و برایشان تفاوتی ندارد که این تجربیات، هیجان و خطر دارند یا نه.

 

به عنوان مثال ممکن است آنها داوطلبانه حاضر شوند تا کسی آنها را هیپنوتیزم کند یا به کلاس های مدیتیشن بروند فقط به این دلیل که می توانند کار جدیدی را تجربه کنند. این افراد دوست دارند هر سال به مکان هایی سفر کنند که قبلا آنها را ندیده اند حتی اگر سفر به مکان های قبلی برای آنها بسیار بهتر باشد، سفر به مکان های جدید صرفا به این دلیل که می تواند تجربه جدیدی بوده و هیجان انگیزتر باشد برای این افراد جذابتر است.

 

دوستان زیادی دارند چون می خواهند همواره افراد جدید را تجربه کنند. از تجربه کردن موقعیت های غیرقانونی ترسی ندارند هر چند که این تجربیات بسیاری اوقات برای آنها مشکل ساز می شود. این گروه افراد همانگونه که در تست هم دیدید از استعمال دخانیات لذت می برند. از اینکه همه چیز مطابق قانون باشد خسته می شوند اما برعکس آنها، شخصیت هایی هستندکه معمولا از تجربیات جدید استقبال نمی کنند، از برنامه های روزمره و ثابت به آرامش می رسند و موقعیت های پرهیجان و خطرناک را نمی توانند تحمل کنند.

 

ماجراجویی مزایا و معایب خود را دارد. افرادی مانند آرمسترانگ در این گروه جای دارند. آنها به دنبال کشفیات جدید هستند و دوست دارند و زمین و آسمان ها را بشکافند. آنها از تجربه کردن امور جدید و متفاوت ترسی ندارند، از طرف دیگر اگر نتوانند در اجتماع به شأن قابل قبولی برسند به دلیل ویژگی ها و تمایلات خاصی که دارند با مشکلات جدی مواجه می شوند. از آنجا که این ویژگی معمولا در افراد ثابت است باید به گونه ای آموزش ببینند که بیاموزند در موقعیت های مختلف زندگی تصمیم های درستی بگیرند. به عنوان مثال هنگام انتخاب همسر باید کاملا مراقب باشند با افرادی مانند خودشان یا تا حد زیادی شبیه خودشان ازدواج کنند تا در زندگی مشترک به مشکل برنخورند.

 

انتخاب شغل نکته دومی است که باید هنگام تصمیم گیری ها در نظر داشته باشند، کسی که دوست دارد آرامش و ایمنی در زندگی داشته باشد معمولا مشاغلی مانند معلمی یا استادی دانشگاه را انتخاب می کند که هیجان چندانی ندارد اما کسی که در زندگی هیجان می طلبد چنین مشاغلی را خسته کننده می داند و حتی اگر در آنها مشغول به کار شود نمی تواند مدت زیادی دوام بیاورد.

 

زمانی که امتیازات خود را در این آزمون محاسبه کردید بهتر می توانید شخصیت واقعی خود را بشناسید و مطابق با آن در تصمیم گیری های زندگی دقت بیشتری داشته باشید.

منبع : موفقیت

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1518
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 2 مرداد 1392
.

آیا شما هم تنبل هستید؟

 

تنبلي از آن مشكلاتي است كه همه ما با آن دست به گريبان هستيم، عده‌اي از ما مي‌توانيم بر آن غلبه كنيم براي همه ما پيش آمده كارهايمان را از امروز به فردا مي‌اندازيم. دلايل زيادي هم مي‌توانيم براي اين تصميم‌مان بياوريم. از سردرد گرفته تا مشغله‌هاي روزانه اما اين دلايل فقط به يك نقطه ختم مي‌شوند؛ تنبلي! براي اينكه متوجه شويد شما آدم تنبلي هستيد يا خير، تنها كافي است به اين سؤال پاسخ دهيد: آيا كار نيمه‌تمام داريد؟ اگر جواب‌تان مثبت است به‌طور قطع شما هم جزو انسان‌هاي تنبلي هستيد كه به بهانه‌هاي مختلف از زيركار فرار مي‌كنند.

 

شما جزو كدام دسته از تنبل‌ها هستيد؟

اصولا كساني كه در انجام كارهايشان موفق نمي‌شوند، بهانه‌هاي زيادي مي‌آورند. اولين قدم برای غلبه بر تنبلی، پيدا كردن بهانه‌اي است كه براي فرار از كار مي‌تراشيد.

 

1. دوست ندارم اين كار را انجام بدهم!

بله، بدون‌شك، كاري كه شما از انجام دادنش لذت نمي‌بريد، جزو كارهاي عقب‌افتاده شماست. اما آيا با گذشت زمان خوشايندتر مي‌شود؟ یا برعكس هرقدر شما زمان بيشتري را تلف كنيد، وضع بدتر خواهد شد. از آن گذشته وجدان راحتي هم نخواهيد داشت. با خودتان صادق باشيد، آيا مايل نيستيد فردا صبح كه از خواب بيدار شديد خبري از اين كار غيرقابل تحمل نباشد؟

 

اگر شما جزو گروه اول بهانه‌هاي متداول هستيد، پس:

شما فردي هستيد كه ميل به پذيرفتن حقايق ندارد و به قول معروف از شنيدن حرف راست ناراحت مي‌شويد. بيشتر در رؤيا زندگي مي‌كنيد و دوست داريد اصولا همه‌چيز طبق ميل شما پيش برود. روحيه حساسي داريد و اهل جنگ و بحث نيستيد و به دنبال يك زندگي آرام و بي‌دغدغه هستيد.

 

2.حالا حوصله ندارم انجام بدم...

اگر بهانه شما اين است، بايد به خود ثابت كنيد كه بنده، عقيده روحيه و ميل خود نيستيد. نقطه شروعي مشخص كنيد، نفس عميقي بكشيد و شروع كنيد. مطمئنا وقتي تصميم محكم مي‌گيريد روحيه شما به كلي تغيير مي‌كند. بي‌ميلي شما ناشي از كاري كردن نيست، برعكس آن ناشي از كاري نكردن است، بنابراين راه مبارزه با بي‌ميلي و بي‌حالي فعال شدن آن است.

 

اگر جزو گروه دوم بهانه‌هاي متداول هستيد، پس:

شما از آن دسته آدم‌هايي هستيد كه احتياج به يك نيروي محركه براي پيشرفت دارد. علاقه زيادي به ايجاد زندگي مشترك نداريد اما زندگي مشترك مي‌تواند همان نيروي محركه‌اي باشد كه به آن نياز داريد. به آينده فكر نمي‌كنيد و بيشتر در زمان حال زندگي مي‌كنيد. خاطرات‌تان را به‌راحتي فراموش مي‌كنيد، زياد مي‌خوابيد و از غذا خوردن لذت مي‌بريد.

 

3. سرم درد مي‌كند

اين بهانه ممكن است درست باشد اما به‌جاي کنار گذاشتن كار، دليل سردرد خود را پیدا کنید. اگر سردرد شما ناشي از استرس در ارتباط با فعاليت به‌خصوصي بود، مثلا اگر هربار مي‌خواهيد كاري را شروع كنيد سردرد مي‌گيريد، سعي كنيد علت اصلي اين استرس را بيابيد. وقتي فهميديد كه چرا از انجام اين كار به‌خصوص ناراحتيد، به جاي كنار گذاشتن کار، با آن برخورد كنيد. اما فراموش نكنيد كه در بسياري از موارد بهترين راه برخورد با استرس سردرد، روبه‌رو شدن با كار نگران‌كننده است.

 

اگر جزو گروه سوم بهانه‌هاي متداول هستيد، پس:

شما خيلي احساساتي هستيد. عاشق رنگ‌هاي شاد و طبيعت هستيد. زندگي ماشيني با روحيات شما خيلي سازگاري ندارد، انسان مهرباني هستيد اما بايد مراقب باشيد تا از مهرباني شما سوء‌استفاده نشود. به اطرافيانتان بيش از حد توجه مي‌كنيد و اين توجه باعث ايجاد نگراني در شما مي‌شود. حضورتان به ديگران آرامش مي‌دهد اما خودتان اين آرامش را تنها از طبيعت مي‌توانيد دريافت كنيد.

 

4. فعلا سرم شلوغ است

اين هم يكي از آن توجيهات بسيار متداول كساني است كه انجام كارهايشان را به بعد موكول مي‌كنند. حتي اگر سرتان به‌راستي هم شلوغ نباشد براي خودتان كار تراشي مي‌كنيد. ظاهرا خشنودكننده هم هست چون مي‌توانيد با اين توجيهات خود را فريب دهيد. در اينگونه مواقع يك سؤال اساسي از خودتان بپرسيد: آيا اهميت كاري كه براي خود تراشيده‌ايد بيشتر از اهميت كاري است كه مدت‌ها نيمه‌تمام رها شده است؟ اگر پاسخ شما مثبت است در اين صورت مانعي ندارد اما در بيشتر مواقع اين پاسخ منفي است.

 

اگر جزو گروه چهارم بهانه‌هاي متداول هستيد، پس:

خيلي آدم مورداعتماد و كمي هم دم‌دمي مزاج هستيد.اطرافيان، شما را انساني خودخواه مي‌نامند اما شما به هيچ‌‌عنوان با اين نظر موافق نيستيد تا جايي كه بتوانيد به ديگران كمك می‌كنيد اما به شرطي كه به كارها و برنامه‌ريزي‌تان لطمه‌اي وارد نشود. مديريت قوي داريد و مي‌توانيد در آن واحد، چندكار را انجام دهيد.

 

5. هنوز فرصت دارم...

بسيار خب، با اين حساب شما مشكلي نداريد، كاري داريد كه بايد انجام دهيد و طبق گفته خودتان فرصت هم داريد، بنابراين مي‌توانيد به سرعت دلخواه خود كار كنيد، نه برده ساعت باشيد و نه تابع تقويم، در اين صورت پيش اطرافيانتان روسفيد مي‌شويد مسلما اگر ببينيد كار ناخوشايندي را به‌راحتي و به سرعت انجام مي‌دهيد در مقام تحسين شما برمي‌آيند.

 

اگر شما جزو گروه پنجم بهانه‌هاي متداول هستيد، پس:

ذاتا بدقول هستيد و به قول معروف همه كارهايتان را در دقيقه 90 انجام مي‌دهيد. حس مسئوليت‌‌پذيري داريد اما اين حس خيلي پررنگ نيست. انساني اجتماعي هستيد و مورداعتماد. جلب رضايت اطرافيان برايتان اهميت دارد، اصولا خوش‌لباس هستيد، از هيجان خوش‌تان مي‌آيد و ترجيح مي‌دهيد زندگي‌تان كمي مهيج باشد اما به‌شرطي كه برايتان ايجاد تنش نكند.

انسان‌هاي تنبل,غلبه بر تنبلی

6. ديرتر هم انجام بدهم اتفاقي نمي‌افتد:

احتمالا اين مرسوم‌ترين توجيه است. اين طرز فكر از اعتمادبه‌نفس شما مي‌كاهد و عادت بدي را تقويت مي‌كند كه مطمئنا روي حل و فصل ساير مشكلات شما هم تاثير نامساعد مي‌گذارد. از سوي ديگر به ياد داشته باشيد كه در بيشتر مواقع ديرتر انجام دادن كارها مي‌تواند ارزش کار را از بین ببرد.

 

اگر جزو گروه ششم بهانه‌هاي متداول هستيد، پس:

دركل‌، آدم بي‌توجهي بوده و نسبت به بسياري مسائل بي‌دقت هستيد. اين بي‌توجهي ممكن است سلامت شما را هم به خطر بيندازد. اهل ريسك كردن نيستيد. فيلم ديدن از تفريحات موردعلاقه شماست. رفيق‌باز هستيد، ترجيح مي‌دهيد در تعطيلات آخر هفته به جاي سفر در خانه بنشينيد. خانواده‌دوست هستيد.

 

7. امروز خيلي دير شده

اين هم بهانه‌ ديگري است تا تنبل‌ها كارهايشان را انجام ندهند. براي اينكه شما را متقاعد كنيم، بهتر است اين جمله را به ياد داشته باشيد كه هيچ‌كس آنقدر وقت ندارد كه تنها از لحظات ايده‌آل استفاده كند. از همه دقايق عمر بايد بهترين استفاده را كرد زيرا به هر صورت گرانبها هستند.

 

اگر شما جزو گروه هفتم بهانه‌هاي متداول هستيد، پس:

ذاتا انسان‌ آرامي هستيد و هروقت بخواهيد كاري را انجام دهيد خيلي وقت و حوصله براي آن صرف مي‌كنيد. عجول نيستيد و اصولا سعي مي‌كنيد از انجام هر كاري لذت ببريد. كمي وسواس داريد اما اين نوع وسواس قابل كنترل است. به نظم علاقه داريد اما براي رسيدن به نظم موردنظرتان كم تلاش مي‌كنيد.

 

8. خيلي سخت است

اگر به اين بهانه دست از كار بكشيد واقعا مشكل تنبلي داريد. اما در چنين شرايطي به ياد داشته باشيد كه شما پيش از اين هم كارهاي دشواري را انجام داده‌ايد. از آن گذشته آيا اگر حالا اين كار را انجام ندهيد ساده‌تر مي‌شود؟ هرگز اجازه ندهيد كه دشواري كار مانع از اقدام شما شود. به هر زحمت كه شده از خود بپرسيد با به تاخير انداختن كار چه نصيب شما مي‌شود؟

 

اگر جزو گروه هشتم بهانه‌هاي متداول هستيد پس:

شما انسان راحت‌طلبي هستيد. به خوردن غذاهاي فست‌فودي علاقه‌مند هستيد، وقتي به خريد برويد از اولين مغازه تمام آنچه نياز داريد را خريداري مي‌كنيد. سختگير نبوده و اهل جروبحث كردن با اطرافيان‌تان نيستيد. خوش‌سليقه و به انجام كارهاي هنري علاقه‌مند هستيد. از طرفداران زندگي مدرن هستيد و از تكنولوژي استقبال مي‌كنيد.

 

9. نمي‌دانم از كجا شروع كنم؟

گاهي اوقات كارهايي كه نيمه‌تمام رها شده‌اند به‌قدري زياد هستند كه نمي‌دانيد از كجا بايد شروع كرد و به بهانه اينكه نمي‌توانيد در اين مورد تصميم بگيريد از انجام آن طفره مي‌رويد. بايد سعي كنيد كارتان را به اجزاي كوچك‌تر تقسيم كنيد و يك به يك آنها را انجام دهيد. اين را به خاطر داشته باشيد كه نه تنها شما، بلكه هيچ كسي قادر نيست كارهاي تلمبار شده را يك جا و با هم انجام دهد.

 

اگر جزو گروه نهم بهانه‌هاي متداول هستيد، پس:

شما كمي فراموشكار هستيد اما اين مشكل خيلي جدي نيست. خوشفكر هستيد و همه‌چيز را در ذهن خودتان دسته‌بندي مي‌كنيد. هم اهل خانواده هستيد و هم دوستان زيادي در اطرافتان داريد اما اين دو گروه هيچ‌وقت با هم يكي نمي‌شوند. دركل روابطي تعريف شده داريد. از انجام بازي‌هاي فكري لذت مي‌بريد. خيلي از مكان‌هاي تفريحي شلوغ خوش‌تان نمي‌آيد اما گذراندن تعطيلات دركنار اعضاي خانواده از علايق شماست.

 

10. اول كمي‌ غذا مي‌خورم بعد شروع مي‌كنم

اين كار اشتباهي است، شما مي‌خواهيد به اصطلاح گرسنگي‌تان را برطرف كنيد اما درحقيقت وضع را از آنچه بوده خراب‌تر مي‌كنيد. بايد سعي كنيد وعده غذايي يا تنقلاتي را كه قصد خوردن آن را داريد به بعد از كار ناتمام‌تان موكول كنيد. در غير اين صورت مطمئنا بعد از رفع گرسنگي‌تان احتياج به استراحت خواهيد داشت و اگر همين‌طور پيش برويد كار به جايي خواهد رسيد كه امروز هم كار نيمه‌تمام‌تان را انجام نخواهيد داد.

 

اگر جزو گروه دهم بهانه‌هاي متداول هستيد، پس:

خوابيدن براي شما يكي از لذت‌هاي زندگي است. دركل انساني هستيد كه تفريحات را خيلي دوست دارد و براي آن برنامه‌ريزي مي‌كند. از نظر اخلاقي تاحدودي به سنت‌ها پايبند هستيد اما آنها را به چشم قوانين نگاه نمي‌كنيد. اهل ريسك كردن هستيد و دوست داريد زندگي‌تان كاملا مهيج باشد.

 

11. تلويزيون برنامه جالبي دارد

خيلي‌ها اعتقاد دارند كه تلويزيون وسيله‌اي براي تلف كردن وقت است كه البته ممكن است شما با اين گفته موافق نباشيد اما لحظه‌اي با خودتان صادق باشيد، جانبدارانه راجع به تلويزيون (اين پديده محبوب) قضاوت نكنيد، در اين صورت خواهيد ديد كه تلويزيون مسئول بسياري از كارهاي ناتمام مانده و مسئول بسياري از تنبلي‌هاست.

 

اگر جزو گروه يازدهم بهانه‌هاي متداول هستيد، پس:

خصلت ماجراجو بودن از بارزترين ويژگي‌هاي شماست. البته توجه داشته باشيد كه حس كنجكاوي در شما باعث بروز اين خصوصيت شده است. عاشق سفر كردن هستيد و كمي هم بي‌احتياط. زياد به سلامت جسم‌تان اهميت نمي‌دهيد اما از روحيه خوب و شادي برخورداريد و اين شادي و انرژي را مي‌توانيد به‌راحتي به اطرافيان‌تان منتقل كنيد.

 

12. تا خواستم شروع كنم تلفن زنگ خورد

احتمال وقوع اين اتفاق به حدي ضعيف است كه باورش مشكل خواهد بود، بنابراين در بيشتر مواقع شما منتظر تماس مي‌شويد و اگر هم كسي با شما تماس نگيرد مطمئنا دليل ديگري را جايگزين ‌آن خواهيد كرد. اين بهانه‌اي نيست كه شما بتوانيد با عنوان كردنش كسي را قانع كنيد و از زير كارتان فرار كنيد. حتي اگر در مواقعي چنين شرايطي هم پيش بيايد به‌راحتي مي‌توانيد با جواب ندادن به تلفن اين مشكل‌تان را حل كنيد.

 

اگر جزو گروه دوازدهم بهانه‌هاي متداول هستيد، پس:

شما فردي منفعت‌طلب هستيد و به دنبال آرامش و آسايش اما براي به‌دست آوردن آن كوچك‌ترين تلاشي انجام نمي‌دهيد. به‌دنبال ماديات هستيد و پول در زندگي‌تان نقش مهمي را ايفا مي‌كند. دوستان زيادي داريد اما با هيچ‌كدام صميمي نيستيد. زود عصباني مي‌شويد اما قلبي مهربان داريد. عكس‌العمل شما در برابر مسائل پيش آمده بيش از حد و كمي با اغراق است.

منبع:مجله زندگی ایده آل



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1385
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 2 مرداد 1392
.

جوانی در سیره اهل‌بیت (ع)


نوگرایى و نوجویى از ویژگی هاى جوان است. جوان دوست دارد خود را نشان دهد و مورد توجه دیگران واقع شود. والدین باید این‏ واقعیت را بپذیرند ، در حد امكان به خواسته‏ هاى معقول جوان پاسخ‏ مثبت دهند و از سختگیرى و نه گفتن ‏هاى غیر ضرورى كه به كدورت‏ جوان مى ‏انجامد ، بپرهیزند.

 

شیوه ‏هاى تربیت جوان

عبادت

 

روش درك واقعیات جوانى

 

بى تردید جوانى از حساس ترین و پرمخاطره ترین دوران زندگى است. جوان با همه توانای یها ، به خاطر حساسیت مقطع سنى ، مشكلات ، كمبودها و واقعیات انكار ناپذیر دارد. عدم درك جوان و بى ‏توجهى به واقعیات طبیعى ‏اش چه بسا ، به جاى تربیت ، سبب گمراهى ‏جوان مى ‏شود. بدین جهت ، باید متولیان امر تربیت جوان را موردتوجه قرار دهند ، واقعیاتى كه اشاره به برخى از آنها سودمند مى ‏نماید :

الف) شدید بودن غریزه جنسى : شدید بودن غریزه جنسى از واقعیات ‏انكار ناپذیر دوره جوانى است. این غریزه در جوان طوفانى است. بویژه امروزه كه جوانان اولین هدف تهاجم فرهنگى ‏اند و زمینه ‏هاى ‏تحریك غریزه جنسى در آنان بیشتر مهیا است.

ب) محدودیت آگاهى و تجارب : جوان به تدریج ‏به اطلاعات و آگاهی ها دست مى ‏یابد و اندوخته ‏هاى ناقص خود را تكمیل مى ‏كند. توجه ‏والدین و مربیان به محدودیت معلومات مفید و تجارب عملى جوان ‏سطح توقعات آنان را كاهش مى دهد و معتدل مى ‏سازد. على(ع) مى ‏فرماید: «نادانى جوان معذور و علم و آگاهى ‏اش محدوداست.» (1) بدین سبب اندیشه و نظر سنجیده كهنسالان از نیروى جوان برتراست.

ج) تكامل تدریجى عقل : جوان در مسیر تكامل عقلى است و اندیشه ‏اش به تدریج تكامل ‏مى ‏یابد. على(ع) مى‏ فرماید : «انسان تا 28 سالگى درحال تكامل ‏عقلى است.» آن حضرت همچنین مى ‏فرماید : «عقل جوان در 35 سالگى ‏به نهایت كمال خود مى‏ رسد و آنچه پس از آن به دست مى ‏آورد ، تجربه است.» (2) بدین سبب باید در حد معقول از جوان انتظار داشت‏ و این ویژگى را در رفتار و موضعگیری هایش مورد توجه قرار داد. این وضعیت ، به ویژه تا سن 18 سالگى ، بیشتر آشكار است. على (ع) مى ‏فرماید : «پیوسته عقل و حماقت‏ با یكدیگر در تعارضند تا اینكه شخص به 18 سالگى مى ‏رسد. در این هنگام ، یكى بر دیگرى‏ پیروز مى ‏شود.»

د) جنون جوانى : جنون جوانى یكى از بیماری هاى روانى است كه هنگام بلوغ در برخى ‏از جوانان آشكار مى شود.

رسول گرامى اسلام مى فرماید : «جوانى ‏شعبه ‏اى از دیوانگى است.» مستى جوانى حالت دیگرى است كه دراین مقطع سنى پدید مى ‏آید. على (ع) انواع مستى را چهار نوع شمرده ، مى ‏فرماید :

«شایسته است انسان عاقل خویشتن را از مستى ثروت و مستى قدرت و مستى علم و مستى تمجید و چاپلوسى مستى جوانى دورنگاه دارد ، زیرا هریك از این مستى‏ ها بادهاى مسموم و پلیدى دارد كه عقل را مى‏ رباید و آدمى را سبك مى ‏سازد.» (3)

ه ) نوگرایى و شیك پوشى : نوگرایى و نوجویى از ویژگی هاى جوان است. جوان دوست دارد خودرا نشان دهد و مورد توجه دیگران واقع شود. والدین باید این‏ واقعیت را بپذیرند ، در حد امكان به خواسته‏ هاى معقول جوان پاسخ‏ مثبت دهند و از سختگیرى و نه گفتن ‏هاى غیر ضرورى كه به كدورت‏ جوان مى ‏انجامد ، بپرهیزند. على (ع) همراه قنبر به بازار رفت و از فروشنده‏ اى پرسید : آیا دو لباس به قیمت پنج درهم دارید ؟ مرد پاسخ داد : آرى ، اى امیرمومنان. با این پاسخ حضرت دریافت‏ كه فروشنده وى را شناخته است.

پس آنجا را ترك گفت ، نزد دیگرى رفت و همین پرسش را تكراركرد. فروشنده دوم جواب داد : آرى ، دو لباس دارم ، یكى بهتر است و سه درهم مى ‏ارزد و دیگرى دو درهم. حضرت آنها را خرید و لباس سه ‏درهمى را به قنبر داد. قنبر گفت : شما به آن سزاوارترید ، شمابالاى منبر مى ‏روید و خطبه مى ‏خوانید.

حضرت فرمود : «انت‏شاب و لك شره الشباب ... ، تو جوانى و میل‏ جوانى دارى. من از پروردگارم شرم دارم و خود را بر تو ترجیح ‏دهم.» (4) طبق این روایت على (ع) به خاطر جوانى قنبر و میل جوان ‏به نوپوشى لباس بهتر و گران تر را به او داد.

مشورت كردن با جوان نشان دهنده احترام به اوست ؛ زیرا سبب مى ‏شود بیشتر براى خود ارزش قائل شود ، بیشتر احساس ‏مسوولیت كند و در نتیجه در راه تربیت ‏خود بیشتر بكوشد

روش احترام و مسوولیت دادن به جوان :

احترام به شخصیت جوان و مسوولیت دادن به او از شیوه ‏هاى مهم‏ تربیتى شمرده مى ‏شود. جوان ، با همه مشكلات و واقعیات دوره‏ جوانى ، براى ایفاى نقش و انجام مسئولیت هاى مختلف توانایى ‏بسیار دارد. عدم اعتماد به جوان و بى ‏توجهى به توانایی هاى او مانع شكوفایى استعداد هاست و در نتیجه به عدم رشد مطلوب جوان ‏مى ‏انجامد. سیره گران سنگ رسول گرامى (ص) در مسیر دشوار تربیت ، بهترین ‏سرمشق شمرده مى ‏شود. آن بزرگوار به جوانان اعتماد مى ‏كرد و كارهایى بس مهم به آنان مى ‏سپرد.

بطور مثال: رسول اكرم عتاب بن اسید را كه‏ بیست و یك سال داشت، والى مكه ساخت. و امر فرمود با مردم نمازبگزارد. عتاب بن اسید اولین فردی بود كه پس از فتح مكه در مكه‏ نماز جماعت اقامه كرد. (5)

زید بن حارثه براى ‏فرماندهى لشكر شایسته بود و امروز فرزندش اسامه شایستگى دارد. باید همه شما از او اطاعت كنید. (6)

روش محبت و رفاقت

محبت داروى بى ‏نظیر بسیارى از دردهاست. محبت ‏بسیارى مشكلات‏ عاطفى و اجتماعى را از میان مى ‏برد. محبت موثرترین شیوه تربیتى ‏است. جوان كانون عاطفه و احساسات است و تشنه محبت صادقانه. ایجاد رابطه عاطفى و صمیمى در تربیت او بسیار سودمند است. درطریق تربیت ، تندى ، سختگیرى و فشارهاى روانى نه تنها مفید نیست ، بلكه سبب رنجش جوان و لجاجت ‏بیشتر او مى ‏شود.

جوانى ، به ویژه آغاز آن ، زمان دوستى و دوست‏یابى است و جوان شدیدا از دوستان خود تاثیر مى ‏پذیرد. این ویژگى ایجاب مى‏ كند كه والدین‏ فرزندان خود را در انتخاب دوستان صالح یارى كنند و مهمتر اینكه خود براى او دوستى صمیمى باشند ، آنها باید ضمن انجام ‏دادن وظیفه پدرى و مادرى ، دوستانى خوب و صمیمى براى جوانشان ‏باشند. محبت و رفاقت صمیمانه با فرزند چنان مهم است كه امام ‏صادق (ع) آن را راه درست تربیت در هفت‏ ساله سوم زندگى مى ‏داند.

آن حضرت مى ‏فرماید : بگذار فرزندت هفت ‏سال بازى كند ، هفت‏ سال او را با آداب و روش هاى مفید تربیت كن و در هفت ‏سال سوم مانند دوست صمیمى با وى همراه باش.»

مشورت کردن

 

روش موعظه

موعظه از شیوه ‏هاى موثر در تربیت فرزندان جوان است. اگر اندرز با منطق و عطوفت همراه باشد ، بسیار موثر و كار ساز است. معصومان(علیهم السلام) از این شیوه بسیار بهره مى ‏بردند ، براى ‏مثال امام سجاد (ع) به فرزندش چنین اندرز مى ‏دهد :

فرزندم ، آگاه باش. با پنج گروه همنشین نشوى ، سخن نگویى و درمسافرت دوستى نكنى. فرزند عرض كرد: پدرجان، آنان كیانند؟

حضرت فرمود : از همنشینى با دروغگو بپرهیز ؛ زیرا او مانند سراب‏ است ، دور را نزدیك و نزدیك را دور جلوه مى ‏دهد. از رفاقت‏ با گناهكار و لاابالى اجتناب كن ، زیرا او تو را به یك لقمه یا كمتر از آن مى ‏فروشد. از دوستى با بخیل بپرهیز ، زیرا او در ضرورى ‏ترین وقت ها از یارى ‏ات سرباز مى ‏زند. از رفاقت ‏با احمق ‏اجتناب كن ؛ چون در پى ‏سود رسانى به تو است ولى به خاطر نادانى ‏زیان مى ‏رساند. از مصاحبت ‏با آن كه قطع رحم كرده بپرهیز ، زیرادر كتاب آسمانى مورد لعن و نفرین قرار گرفته است. 

روش احترام به شخصیت

جوان براى شخصیت‏ خود اهمیت‏ بسیار قائل است ، هر نوع كم توجهى‏ را بى ‏احترامى به شخصیت خود مى ‏داند. و چه بسا واكنش نشان‏ مى ‏دهد. احترام به شخصیت جوان در تربیت او بسیار موثر است. اگر جوان خود را بى ‏مقدار و حقیر بشمارد ، احساس كند در نظر دیگران اعتبار و جایگاهى ندارد و نزد دیگران از احترام و ارزش برخوردار نیست ، تلاش در جهت رشد و تربیت‏ خود را بى ‏ثمر مى داند و چه بسا رفتارهاى نابهنجار بروز مى ‏دهد.

مشورت كردن با جوان نشان دهنده احترام به اوست ؛ زیرا سبب مى ‏شود بیشتر براى خود ارزش قائل شود ، بیشتر احساس ‏مسوولیت كند و در نتیجه در راه تربیت ‏خود بیشتر بكوشد.

 

 

فرآوری: نوریه نوچمنی

بخش خانواده ایرانی تبیان



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1456
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 1 مرداد 1392
.

پیش نیازهای زندگی پر نشاط


دوره نوجوانی زمانی است که هر فردی با انرژی، با حساسیت در برابر بازتاب های محیط و مسئولیت پذیری به دنبال کسب هویت است. اکثر نوجوانان در کنار خانواده زندگی می کنند. اکثر نوجوانان با توجه به اتفاقاتی که در این دوران برایش رخ می دهد، خلاف جهت آب و یا می توان گفت خلاف جهت اهداف و عقاید خانواده شنا می کنند. در این برهه همراهی خانواده و تدابیر درستی که خانواده اتخاذ می کند،نوجوانان را با ارزشها والگوهای عقیدتی خود بیشتر همسو می کند.

 


 

 

مبانی زندگی پر نشاط نوجوانان

 

در کنار نوجوانان قدم بردارید

چگونگی پر کردن اوقات فراغت یکی از موضوعاتی است که عدم هماهنگی بین والدین ونوجوانان را به خوبی نشان می دهد. در واقع اگر والدین برای پر کردن اوقات فراغت نوجوانان در کنار آنها قرار گیرند نه در مقابل آنها، با همراهی که با فرزندان خود می کنند باعث می شوند به مرور زمان نوجوانان هم در کنار آنها قدم بردارند. پس می توان گفت یکی از اسباب اوقات فراغت پرنشاط و هیجان انگیز این است که والدین به جای اینکه مقابل  فرزندانشان قرار گیرند در کنار آنها باشند. چه بسا در این سنین عدم همراهی والدین با تدبیر ،آنها را به سمت گروه همسالان سوق می دهد.

 

نیازمندی های نوجوان را بشناسیم

نوجوانان اکثر وقت های آزاد خود را  صرف انجام کارهایی مانند خرید، رفتن به مهمانی، در کنار همسالان بودن، استفاده از کامپیوتر برای بازی ها و یا سایر فعالیت های آنلاین، شبکه های اجتماعی، پیام کوتاه، تماشای فیلم، خواندن و رفتن به پارک می کنند.آنها با توجه به انرژی و وقت آزادی که دارند اغلب احساس بی حوصلگی و کسالت می کنند. اشتباه بزرگ اینجاست که والدین تمام تلاش خود را انجام نمی دهند تا برای نوجوانان برنامه منسجم ومنظمی داشته باشند. ثبت نام در کلاسهای آموزشی بدون هدف و آینده نگری، عدم آگاهی از نیازمندی های نوجوان در این دوران باعث می شود نوجوان تصویر درستی از آینده اش نداشته باشد. وظیفه والدین این است که نگذارند نوجوانان بدون هدف زمان هایی را که نمی توان برای آنها قیمت گذاری کرد را از دست بدهند و به دور خویش بگردند.

 

سلامتی در گرو زندگی هدفمند

شاید شما احساس کنید که نمی توانید همپای نوجوان خود قدم بردارید. مطمئنا شما نمی توانید مانند یک نوجوان انرژی داشته باشید اما با برنامه ریزی درست و با در نظر گرفتن یک گروه خوب از اقوام و دوستان می توانید او را همراهی کنید. عدم همراهی شما باعث می شود که او خود را با کامپیوتر ، تماشای تلویزیون وموبایل  مشغول کند.

نشستن بیش از حد، فرم بدن را تغییر می دهد و بیماری های مانند چاقی فرد را تهدید خواهد کرد. عضویت در باشگاه های ورزشی، استخر، عضویت در مراکز فرهنگی و شرکت در جلسات نقد فیلم وکتاب و غیره باعث می شود نه تنها جسم بلکه ذهن به شیوه غیر مستقیم تربیت می شود. با شرکت در این کلاسها تا حدودی هدف نوجوان روشن خواهد شد و نه تنها زندگی نوجوان، بلکه تمام افراد روی زمین وقتی هدفمند زندگی می کنند، زندگی پر شور ونشاطی برایشان رقم می خورد.

تهیه لیستی از آنچه نوجوان به آن علاقه مند است و از آن استقبال می کند، می تواند تابستان لذت بخشی را به ارمغان آورد. یکی از نکات حائز اهمیت این است که بهتر است این لیست با مداد نوشته شود. این امر باعث می شود که تغییراتی که در برنامه بوجود می آید راحت تر اعمال شود

قایم شدن سرگرمی مورد علاقه

همه والدین بر این امر واقف هستند که پیدا کردن سرگرمی برای نوجوانان یک وظیفه سنگین و دلهره آور است به خصوص در طول تعطیلات تابستانی. والدین بیشتر وقتی کلافه می شوند که نوجوانان مدام شکایت از بی حوصلی و خستگی می کنند و برای سرگرم شدن پیشنهادهایی می دهند که یا بسیار هزینه بر است و یا به شدت غیر منطقی. اما بک نکته را نباید فراموش کنیم، اگر والدین در زمینه سرگرمی هایی که برای نوجوانان مفید است آگاهی لازم را داشته باشند به راحتی می توانند آنها را متقاعد کنند و اوقات شاد و پرانرژی برای آنها برنامه ریزی کنند و به نوعی آنها را در مسیر درست زندگی قرار دهند.

 

لیست تهیه کنید

تهیه لیستی از آنچه نوجوان به آن علاقه مند است و از آن استقبال می کند، می تواند تابستان لذت بخشی را به ارمغان آورد. یکی از نکات حائز اهمیت این است که بهتر است این لیست با مداد نوشته شود. این امر باعث می شود که تغییراتی که در برنامه بوجود می آید راحت تر اعمال شود. فکر کردن در مورد تهیه لیست، والدین را به موارد هیجان انگیز نزدیک تر خواهد کرد. حتی در نظر گرفتن ریزترین موارد برای رقم زدن یک اوقات فراغت خوب می تواند اوقات لذت بخشی بسازد.

 

 

هانیه ورشوچی

بخش خانواده ایرانی تبیان



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1579
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 1 مرداد 1392
.

چگونه جذاب شویم؟

    حتی تصور اینکه جذاب باشیم برای ما شیرین است. اکثر آدم ها دوست دارند جذاب باشند ولی خیلی از ماها نمیدونیم چگونه دیگران را جذب خودمون کنیم و گاه در این راه با مشکل مواجه می شویم.

در متن زیر که از افکار و تجربیات چندین شخصیت برگرفته شده، راه کارهای چگونه جذب کردن را به چندین پارامتر مختلف تقسیم کرده ایم.

بارها خداوند رو به خاطر اینکه حس لطیف عاشقیت رو به ما آدم ها داده شکر میکنم.آرزویم اینه که همه عاشق هم باشند و از عاشقیت لذت ببرند.

جذابیت ما نشات گرفته از افکار ماست.خود را برای جذاب شدن آماده و افکارتان را روی مجذوب کردن دیگران متمرکز کنید. مطالب زیر به ترتیب نوشته شده پس به ترتیب بخوانید.

باور کنید می توانید جذاب باشید:

اول قدم آن است که خود به این باور برسید که می توانید جذاب باشید و در پی آن به این باور برسید که جذاب هستید و تنها مانده که آن را به دیگران ثابت کنید.

یافتن و تقویت استعدادهای برترتان:

هر فردی به طور ذاتی استعدادهایی داره که موجب برتری او نسبت به دیگران میشه.شما باید تمام این خصوصیات را در خود پیدا کنید و روی آنها پافشاری کنید و به بهترین شکل ثبتشان کنید.چنان این استعداد ها را تقویت کنید که دیگران شما را بخاطر داشتنشان تحسین کنند.

مثلا اگه صوتی خوبی دارید، این استعدادتان به بهترین شکل تقویت کنید و بگذارید دیگران از استعداد شما لذت ببرید.

یادتان نرود رفتارهایتان چقدر مهم هستند:

رفتارها، شخصیت را تشکیل میدهند.همه ما خوب می دانیم افراد محبوب دارای شخصیت های فوق العاده ای هستند، پس مواظب باشید چه می کنید.

از افراد جذابی که می شناسید الگو بگیرید.ببنید چه چیز آنها باعث جذابیتشان می شود! چگونه رفتاری دارند؟ چگونه حرف می زنند؟ و... . همیشه کارهایی انجام دهید که دیگران خوشحال شوند تا از با شما بودن لذت ببرند.

نگرش خود را تغییر دهید و عاشق باشید:

انتظارات از شما زیاد خواهد شد. مهربان تر و با گذشت تر از قبل باشید، به دیگران عشق بورزید و عشقتون رو بارها ثابت کنید. باید کارهایی که می کنید بیشتر به نفع دیگران باشد و نباید در مقابل انتظاری داشته باشید  تا محبوبیت شما افزایش پیدا کند.

مثل جذاب ها حرف بزنید و مثل جذاب ها بشنوید:

از کارهای مهمی که باعث جذب دیگران به شما میشود، طرز حرف زدنتان است. خلاصه گو باشید تا زیاده گو و پیشنهاد کنید تا انتقاد.

سکوت باعث جذب دیگران نمی شود. همیشه چیزی برای گفتن داشته باشید ولی بگذارید از شما انتظار حرف زدن داشته باشند بعد حرف بزنید. با آرامش حرف بزنید و دیگران را برای شنیدن ادامه کلامتان مشتاق کنید.

معمولا افراد فکر می کنند برای جذب دیگران تنها سخنوری خوبی بودن کافی است ولی برای اینکه جذابیت شما بیشتر شود باید شنونده خوبی نیز باشید.

با آرامش در چشمهای طرفتون نگاه کنید، به حرفهایی که می زنه اهمیت بدید و زمان هایی که در وسط حرف زدن چند ثانیه سکوت می کنه تا نفس بگیره و یا یاد مطلبی بیوفته، شما باید ابراز کنید که مایلید ادامه صحبت هاش رو بشنوید و این رو با گفتن کلماتی مثل: چه جالب، ادامه میدی و یا ... می تونید بروز بدید. بهش بفهمونین که شنیدن حرفاش لذت می برید.

ضرب المثل قدیمی « مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد »  کلام ما را تثبیت می کند.

تکراری نباشید:

معمولا یکنواخت بودن باعث میشه کمتر کسی جذب آدم بشه. سعی کنید متنوع باشید و این تنوع به معنی که باید هر بار شما پیشرفتهای زیادی کرده باشید و مثه دفعه قبلتون نباشید.این پیشرفتها میتونه در هر زمینه ای باشه.  با پیشرفهاتون دیگران مجذوب خود کنید.

آراسته و شیک پوش ، منظم و با شکوه :

دیگر باید خود را یک آدم جذاب تصور کنید. لباس هایی که بهتان می آید تنتان کنید. این مهم نیست با چه کسی ملاقات دارید و یا به کجا می روید، سعی کنید به بهترین شکل حاضر شوید.

صورت خود را شاداب و خندان نگه دارید و برای تائید کلام دیگران از لبخند استفاده کنید.

در کارهایتان با برنامه باشید. شما از افراد معمولی برتر هستید، این را به دیگران ثابت کنید.

بگذارید دیگران از نظم و شکوه شما لذت ببرند.

غلبه بر احساسات :

هرگز کسی جذب شما نخواهد شد مگر آنکه بتوانید بر احساساتش غلبه کنید. باید چنان در دل طرفتان نفوذ کنید که برای همیشه مجذوب شما بماند.

توانایی آن را پیدا کنید که بتوانید احساسات طرفتان را در دست بگیرید و بهتر است بدانید جذاب ها هرگز از این توانایی سوء استفاده نمی کنند.

مواظب باشید کارهایتان باعث تخریبتان نشود:

شما که واقعا قصد جذب اطرافیان را دارید باید بسیاری از نکات را رعایت کنید که ما برخی از مهم ترین ها را ذکر کرده ایم.

هیچ گاه با دروغ نمی توان دیگران را جذب خود کرد.با تخریب دیگران و پشت گویی آنها جذابیت تان بیشتر نخواهد شد. صمیمی و راستگو باشید و دیگر بدقولی را فراموش کنید. عصبی نشوید و به همه احترام بگذارید.

راز نگه دار خوبی باشید و مشکلات خود را نگویید . هرگز از چیزی که هستید مغرور نشوید و از کسی که جذب شما شده سوء استفاده نکنید. بگذارید همه از کنار شما بودن لذت ببرند نه عده ای.

همه قادر خواهند بود فردی جذاب باشند، تنها کافی است افکار خود را بروی جذب دیگران متمرکز کنید و چندین نکته را که در متن بالا قید شده به کار بگیرید.حال از محبوبیت خود لذت ببرید.

البته معتقدم که متن نوشته شده کامل نیست به همین دلیل از شما بازدید کننده گرامی خواهشمندم که اگر مطلبی هست که می تونه به کامل شدن مطالب این بخش کمک کنه حتما واسم بزارید تا به اسمتون در وبلاگ به نمایش در بیاد



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1474
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 20 تير 1392
.

در يونان قديم ارتباط نزديكي بين موسيقي و شفا وجود داشت. اين همبستگي به يكي از خدايان يونان «آپولو» شخصيت و شكل داده است. آپولو هم خداي موسيقي و هم خداي طب بود.يونانيان معتقد بودند كه امراض نتيجه عدم هارموني در وجود فرد است و موسيقي با قدرت روحي و اخلاقي خود مي تواند با برگرداندن هارموني و نظم در بدن سلامتي را براي فرد مورد استفاده به ارمغان آورد.پژوهش هاي انجام شده، نشان مي دهد كه غده تالاموس به عنوان مهمترين غده در مغز انسان محرك هاي صوتي را به وسيله سيستم هاي عصبي دريافت و در كنار حافظه و تخيل به آنها پاسخ مي دهد.غده هيپوفيز نيز كه از غده تالاموس فرمان دريافت مي كند به محرك هاي صوتي موزون پاسخ مي دهد، موجب بروز ترشحاتي مي شود كه نتيجه آن آزادسازي ماده آرام بخشی به نام آندورفين خواهد بود.
با توجه به اينكه مهمترين اثر ماده مزبور، تسكين درد در انسان است به سادگي مي توان به ارزش موسيقي درماني كه عملاً موجب آزادسازي ماده آندورفين می شود و علاوه بر تسكين درد، موجبات انبساط و شادي را در انسان فراهم مي سازد، پي برد.
تحقيقاتي كه توسط كولن در سال ۱۹۹۲ در بخش مراقبت هاي ويژه بيمارستان «سنت جرج» لندن صورت گرفته، نشان مي دهد كه موسيقي به ميزان قابل توجهي در تسكين و تقليل وضعيت بحراني بيماران كه در بخش آي ـ سي ـ يو بستري بود ه اند تأثير داشته است.زيرا ثابت شده كه سيستم اعصاب انسان به محرك هاي موزيكال پاسخ مثبت مي دهد. موسيقي درماني يك فرآيند فعال است. در موسيقي درماني، ما انتظار داريم كه موسيقي ما را در برگرفته و در تمام وجودمان جريان پيدا كند.
يادتان باشد كه از قوه تخيل مغز استفاده كنيد. به خاطر داشته باشيد: «انرژي در پي انديشه مي آيد» هر جا كه فكر باشد انرژي هم وجود دارد. براي بهتر گوش كردن به موسيقي دو مطلب را به خاطر بسپاريد: ۱- صداي موسيقي در حدي باشد كه شما با آن راحت هستيد. ۲- خودتان را تسليم موسيقي كنيد.
در اينجا به كاربرد مواردي چند از موسيقي درماني اشاره مي شود:
كاربرد موسيقي درماني
براي كمك به افراد عقب مانده
با حركات ريتميك موزيكال مي توان مهارت در هماهنگي هاي حركتي را بهبود بخشيد، اشعار آوازهاي مخصوص را مي توان نوشت كه از طريق آن مراحل و روش هاي مهارت هاي خودياري مثل لباس پوشيدن و مسواك زدن را ياد بگيرند و به خاطر بسپارند. موزيك تراپيست ها، براي اينكه برنامه هاي درماني و روش هاي مؤثر براي فعالیت های در حال جريان ايجاد كنند، بايد برنامه ريزي دقيقي را به كار گيرند.
جريان برنامه ريزي شامل چهار مرحله كلي است:
۱- تعريف مشكل درمانجو يا زمينه نياز آن (سنجش)
۲- فراهم كردن هدفي براي درمانجو كه به رفع مشكل يا نياز او كمك كند.
۳- برنامه ريزي مناسب فعاليت هاي موزيكي
۴- تكميل روش ها و فعاليت ها و ارزشيابي واكنش هاي درمانجو
مشاهدات و تجربيات اخير نشان داده است كه كاربرد موسيقي در درمان ناتواني هاي يادگيري اشخاصي كه آسيب هاي شنوايي ، آسيب هاي بينايي يا آسيب هاي گفتاري دارند، مورد استفاده قرار مي گيرد.

كاربرد موسيقي درماني در نارسائي هاي گفتاري
افرادي كه در ارتباط كلامي مشكل دارند با خواندن آوازها و سرودهاي مخصوص مي توانند در شمرده تلفظ كردن اصوات، گفتار مورد نياز و مهارت در تشخيص لغات تمرین و رشد كنند. ريتم و صداي موسيقي همچنين مي تواند تقويت جريان تكلم را در اختلالات گفتاري مانند لكنت زبان آسان سازد. از موسيقي براي اشخاص زبان پريش (آفازيك) به عنوان روشی براي برقراري رابطه كلامي مي توان استفاده كرد.
تكنيك شناخته شده، درمان آوازي ملوديك
(Melodic intonation Therepy ( M.I.T در اوايل دهه هفتاد ميلادي به عنوان يك روش ترميمي براي بخشي از مسائل گفتاري بزرگسالان زبان پريش به وجود آمده است. در اين روش جملات كوتاه در نمونه هاي ساده آهنگين، با آواز خوانده مي شود. به موازاتي كه بيماران عبارات و جملات را ياد مي گيرند، آهنگ ها كمرنگ تر و محو مي شوند، اين روش بر پايه اين نظريه قرار گرفته كه وقتي نيم كره سمت چپ، آسيب مي بيند مي توان به وسيله اغراق در آواز (ريتم، با تأكيد بيان كردن و جملات ملوديك) با كمك نيم كره راست مغز، تكلم را تحریک ، کمک و تسهيل كرد.

كاربرد موسيقي درماني در درمان
معلوليت هاي ارتوپدي
بنابرنظر رودنبرگ (1982) از موسيقي مي توان در چند منظور درماني براي معلولين ارتوپدي استفاده كرد:
۱- كاهش حواس پرتي
۲- رهايي از تنش ها و حساسيت هاي شديد
۳- تقويت تمرين هاي عضلاني
۴- افزايش احساس ارزش شخصي
فعاليت هاي مختلف موسيقي درماني مي تواند جهت بهبود وضعيت مفاصل و ماهيچه ها و افزايش هماهنگي حركات آنها كمك كرد. مثلاً نواختن سازهاي انتخاب شده با شيوه هاي مخصوص مي تواند تحرك و استقامت مفاصل را افزايش دهد و یا هماهنگي قسمت هايي از بدن را بهبود بخشد.
مثلاً نواختن پيانو براي حركت و خم كردن و كشش انگشت ها و از ريتم سازها براي افزايش دامنه حركات و منبعي براي الگوهاي حركتي.از نواختن ساز دهني براي كنترل بهتر دست ها و هماهنگي آن با دهان و تقويت ظرفيت هاي حياتي مي توان استفاده كرد. يكي ديگر از منافع يادگيري نواختن ساز براي معلولين، احساس كاميابي و رضايت است. نواختن ساز، احساس ارزش شخصي را افزايش مي دهد و اگر به صورت گروهي نواخته شود، رشد اجتماعي شان تقويت خواهد شد.

كاربرد موسيقي درماني در درمان سالمندان
سالمندي معمولاً با درجاتي از زوال كاركرد جسمي و ذهني همراه است. كه اين درجات در افراد مختلف متفاوت است. بيشتر افراد مسن خصوصاً آنهايي كه در خانه هاي سالمندان زندگي مي كنند، علائمي از اختلالات فكري و بدني دارند.
بسياري از سالمندان مشكل پزشكي مانند بيماري هاي قلبي، ديابت، سرطان و يا فشارخون دارند. به علاوه عده اي نيز به دلايل عاطفي دچار افسردگي و تنهايي مي شوند.
موسيقي درماني مي تواند در زمينه تقويت كاركرد جسمي و روحي اين افراد مؤثر واقع شود. به عنوان مثال موسيقي همراه با تمرينات و ورزش هاي روزانه، مي توان احساس دردي را كه غالباً توأم با اين ورزش هاست از ذهن دور ساخته و يا انگيزه و محرك لازم را براي شركت در انجام اين قبيل ورزش ها و فعاليت هاي حركتي فراهم كرد.
دست زدن نشاط انگيز و موسيقي ريتميك مي تواند ورم مفاصل انگشتان را صاف كند، اعتماد به نفس او را افزايش داده و انرژي مثبت را در اينگونه افراد تقويت كند. مهم است به خاطر بسپاريم كه موسيقي مورد علاقه سالمندان مانند ديگر اقشار مردم دامنه وسيعي دارد. علاقه آنها متناسب با سنشان تغيير مي كند. معمولاً افراد مسن به آهنگ هاي معروفي كه در دوران جواني حوالي سنين ۱۸ تا ۲۵ سالگي گوش مي دادند، علاقه نشان مي دهند



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1421
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 18 تير 1392
.

مغز و ارتباطات آن

مغز انسان دارای قسمت‌های مختلف با عملکردهای مختلف است. یکی از این قسمت‌ها قشر مخ می‌باشد.

قشر مخ مرکز فرایندهای عالی ذهن، محل ثبت احساس‌ها، آغاز اعمال ارادی، تصمیم‌گیری و تدوین نقشه است. مغز انسان از تعداد زیادی سلول عصبی به نام نورون تشکیل یافته است. نورون‌ها در سراسر بدن وجود دارند. ارتباط بین قسمت‌های مختلف مغز، و نیز ارتباط بین مغز و سایر قسمت‌های بدن از مسیر این سلول‌های عصبی و توسط پیام عصبی صورت می‌گیرد.


در واقع مغز از طریق این سلول‌ها، پیام‌های مختلفی (پیام عصبی) را به قسمت‌های مختلف بدن فرستاده و پیام‌هایی نیز دریافت می‌کند. ماهیت این پیام عصبی در داخل یک سلول به صورت جریان الکتریکی (پتانسیل عمل) و در بین دو سلول به صورت نقل و انتقالات شیمیایی (نوروترنسمیتر) است. فعالیت الکتریکی نورون‌ها در سطح جمجمه سبب شکل‌دهی فعالیت الکتریکی مغز با عنوان امواج مغزی می‌شود.
امواج مغزی انواع و کارکردهای متفاوتی دارند و برحسب فرکانس به انواع مختلف تقسیم می‌شوند (امواج سریع‌تر دارای فرکانس بیشتر، و امواج آهسته دارای فرکانس کمتر هستند). همه این امواج در تمام اوقات وجود دارند اما در شرایط مختلف کارکردی، غلبه با موج خاصی است. امواج مختلف مغزی و کارکردهای آنها عبارتند از : موج دلتا ، موج تتا  موج آلفا ، موج SMR ، موج بتا  و گاما. 

 

دلتا (3-5/0 هرتز)

دلتا آهسته‌ترین موج مغزی است و در طی خواب عمیق (بدون رویا) غلبه دارد و برای ترشح هورمون رشد و ترمیم بافت‌های بدن مفید است.

تتا (7-4 هرتز)

یادگیری‌ عالی، احساس سکون و آرامش، پذیرندگی زیاد، برنامه‌ریزی مجدد ذهن، خیال‌پردازی، تفکر بدون خودسانسوری و خلاقانه، فراخوانی خاطرات ناراحت کننده و رنج‌آور ذخیره شده در حافظه کارکردهای موج تتا هستند.

آلفا ( 12-8 هرتز )

هنگامیکه آرام هستید و پردازش اطلاعات ذهنی زیادی ندارید، هنگامیکه چشمان خود را می‌بندید مغز شما امواج آلفای زیادی به ویژه در ناحیه پس‌سری تولید می‌کند. همچنین هنگام تفریح و لذت بردن از محیط اطراف غلبه با موج آلفاست. امواج آلفا در زمان و شکل مناسب سبب دستیابی به عملکرد بهینه، کاهش اضطراب، تقویت سیستم ایمنی، تفکر مثبت، یکپارچگی ذهن و بدن، شهود، درون اندیشی، تعادل هیجانی، احساس سرخوشی، آگاهی درونی و افزایش ترشح سروتونین می‌شود.

SMR ه(15-12 هرتز)

امواج SMR باعث استحکام بخشیدن به ذهن و بدن، پردازش و تمرکز در آرامش، ایجاد هماهنگی بین محیط و فرد، کمک به خواب رفتن و تنظیم حرکات بدن می‌شود.

بتا (37-14 هرتز)

کنش‌های پیچیده ذهنی(مثل سخن گفتن، بحث کردن و...)، تفکر انتزاعی فوق‌العاده، هشیاری، تمرکز، پایداری هیجانی، محاسبات ریاضی، و افزایش متابولیسم با غلبه موج بتا در مغز بروز می‌کند.

گاما (38 هرتز بهبالا)

موج گاما، سازمان دهنده مغز و هماهنگ کننده و یکپارچه کننده اطلاعات از قسمت‌های مختلف بدن است. غلبه این موج با حافظه خوب، سرعت انتقال زیاد اطلاعات، پردازش سطوح بالای اطلاعات و یادگیری مسائل پیچیده همراه است.

 

الکتروانسفالوگرافی کمی با قراردادن تعدادی الکترود روی سر می‌توان این امواج را دریافت، ثبت و سپس با استفاده از کامپیوتر تحلیل کرد.

QEEG

وسیله‌ای است که این کار را انجام می‌دهد  QEEGیا الکترو انسفالوگرافی کمی (Quantitative Electro Encephalograph) وسیله‌ای برای ارزیابی و اندازه‌گیری امواج مغزی وخصوصیات مربوط به آن‌هاست. در این روش ارزیابی تعدادی الکترود (عموماً 19 عدد) که روی کلاهی با نظم و قانون خاصی تثبیت شده‌اند، روی سر قرار گرفته امواج مغزی را دریافت می‌کنند.

QEEG

، امواج مغزی را در حالت‌های مختلف چشم بسته، چشم باز و انجام یک تکلیف شناختی مانند خواندن، ثبت کرده، سپس این امواج بوسیله کامپیوتر، برحسب فرکانس تفکیک شده و براساس شدت فعالیت در رنگ‌های مختلف نمایش داده می‌شوند (تصاویر در قالب سرهای رنگی که Brain Map نامیده می‌شوند ارائه می‌گردند ( علاوه بر این تصاویر، کامپیوتر، جداول و نمودارهای دیگری نیز ارائه می‌دهد که کاربردهای خاص خود را دارند).

مطابق با مطالعاتی که صورت گرفته اندازه امواج مختلف در مغز دارای استاندارد و حد نرمالی است که تنها براساس جنس و سن تغییر می‌کند. به این معنی که برای داشتن عملکرد مناسب، هریک از امواج مغزی باید دارای میزان فعالیت خاصی باشند.

 

با مقایسه اندازه‌های بدست آمده از ثبت امواج در فرد با مقادیر نرمال مشخص می‌شود کدام یک از امواج و در کدام نقطه از سر دارای فعالیت نامناسب است. امواجی که فعالیت مناسب داشته باشند با رنگ سبز و امواج با فعالیت نامناسب با رنگ‌های بنفش و نیلی و آبی (فعالیت کمتر از حد نرمال) و زرد و نارنجی و قرمز (فعالیت بیشتر از حد نرمال) مشخص می‌شوند.

با بررسی این نقشه‌ها و مقایس آن‌ها با الگوی نرمال و مرجع، می‌توان کارکرد مغز را بررسی و مطالعه کرد. از آن‌جا که هر یک از اختلالات و مشکلات ذهنی و روانی بر اثر وجود اشکال در عملکرد مغز و در نتیجه کم و زیاد شدن امواج مغزی به‌وجود می‌آیند، لذا QEEG مغزی که کارکرد طبیعی دارد با مغزی که دچار مشکل کارکردی شده است تفاوت دارد.

 

با مقایسه اعداد به‌دست‌آمده برای هر موج و نتیجه QEEG به دست آمده با وضعیت طبیعی می‌توان نوع مشکل را تشخیص داد.

این دستگاه مقیاس‌های دیگری هم برای ارزیابی کیفیت عملکرد دارد که عبارتند از: 

- توان نسبی : نسبت بین امواج مختلف را اندازه می‌گیرد. اگر موجی در مقایسه با امواج دیگر نسبت کمی داشته باشد تحت نفوذ و سلطه آن ها قرار خواهد گرفت و تأثیر خود را بر عملکرد از دست خواهد داد.

 

- عدم تقارن (Asymmetry) : اختلاف ولتاژ بین نواحی مختلف را بررسی می‌کند. آیا پالس‌های الکتریکی در نواحی مختلف مغز، برای داشتن عملکرد مناسب بیش از اندازه بزرگ یا بیش از اندازه کوچک هستند ؟

- انسجام: (Co

herence)  کوهرنس مشخص می‌کند که مغز چه مقدار انرژی را بین قسمت‌های مختلف به اشتراک گذاشته است. این مقیاس بررسی می‌کند که آیا مغز توانایی برقراری ارتباط مناسب با خودش را دارد یا نه. کوهرنس زیاد نشانه آن است که بعضی قسمت‌های مغز آنچنان درهم گیر کرده‌اند که برای قطع این ارتباط و برقراری ارتباط با سایر قسمت‌های مغز توانایی مناسبی ندارند. و کوهرنس کم نشانه آن است که منابع مغز از اتصال مناطق مختلف ناتوان هستند.


- فاز (Phase) : سرعت حرکت سیگنال‌های الکتریکی در سطح سر را تعیین می‌کند. آیا سرعت حرکت انرژی الکتریکی مغز برای داشتن عملکرد بهینه مناسب است یا خیر ؟

 

 

دهه 70 و 80، دهه‌های ابداع و آزمایش QEEG بوده است. در آن زمان مؤسسه EEG پزشکی آمریکا (AMEEGA)[1] و کمیته متخصصین QEEG اعلام کردند که هم‌اکنون QEEG ارزش کلینیکی و بالینی دارد. QEEG و نوروتراپی توسط مؤسسه روانشناسی آمریکا در حوزه روان‌شناسی و با برنامه‌های درمانی مناسب تأیید شده‌اند.

کاربردهای  : QEEG

تشخیص

در اصل QEEG برای تشخیص کج‌کاری‌های موضعی یا کلی مغز بکار می‌رود. بوسیله QEEG می‌توان بیماری‌های مغزی- عروقی، آسیب‌های مغزی، AD/HD، اختلالات یادگیری، اضطراب، افسردگی، تومورهای مغزی، صرع، اسکیزوفرنی، دمانس و آلزایمر را با دقت 80 تا 90 درصد تشخیص داد.

تشخیص افتراقی

برای مطمئن شدن از وجود جراحات داخلی مغز، سکته، حملات قلبی و یا نارسایی‌ ریه‌ها که منجر به هیپوکسی مغز می‌شود؛ زمانیکه تشخیص صرع یا تومورها مورد شک واقع شود؛ در مواردی که تشخیص اختلالات یادگیری و کمبود توجه مورد شک واقع شود؛ در مواردی که به وجود کج‌کاری مغز به علت سوءمصرف مواد تردید داریم؛ هنگامی‌که تغییر در علائم اختلالات هوشیاری (نارکولپسی‌، کما، حواس‌پرتی) یا عملکرد سیستم عصبی (سردرد، استفراغ و آفازی) دیده شده باشد.

درمان و پیگیری

پیگیری سندرم‌های ارگانیکی مغز؛ پیگیری نتایج شیمی درمانی و پرتودرمانی و ترک داروهای روان‌گردان یا غیرمجاز؛ پیگیری بیماری‌های عفونی مانند آنسفالیت و یا مننژیت؛ بررسی وضعیت بیمار پس از جراحی؛ تعیین داروهای مؤثر با اثربخش‌ترین دوز و کمترین عوارض منفی؛ در بسیاری از موارد QEEG راهکارهای درمانی نیز ارائه می‌دهد.

سنجش

سنجش توانمندی‌های هنری، ورزشی و شناختی و ذهنی مانند بهره‌ هوشی (IQ)، تمرکز، توجه، میزان هماهنگی ذهن و بدن و .... از آن‌‌جا که QEEG به ارزیابی عملکرد مغز می‌پردازد و نیز توانمندی‌های ذهنی هر فرد با عملکرد مغزی او ارتباط مستقیم دارد، لذا با استفاده از این روش می‌توان برآوردی از این توانمندی‌ها به‌دست آورد.

 

 باتشکر


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1605
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 18 تير 1392
.

اگر شما تصمیم دارید كه فرزندتان نواختن یك ساز را یاد بگیرد، نیازی نیست  كه تا 8-7 سالگی او صبر كنید و آنگاه او را به كلاس بفرستید؛ مغز كودكان همیشه آماده دریافت اطلاعات جدید است.

ابتدای امر سؤالی را كه در ذهن بسیاری از شماست مطرح می‌كنیم.

 

در سال‌های اخیر پژوهشگران ثابت كرده‌اند كه موسیقی نقش مهمی در زندگی انسان‌ها دارد ولی آیا این قدرت را نیز دارد كه بر ذهن انسان‌ها اثر بگذارد؟

 

تجربه ثابت كرده كه موسیقی می‌تواند تمام وجود یك فرد را به تلاطم درآورد. برخی از موسیقی‌ها به شما آرامش می‌بخشند و برخی شما را عصبی و تهاجمی می‌كنند. به‌نظر شما، موسیقی چگونه می‌تواند این اثر را بر درون بگذارد؟

 

در دنیای امروز، از موسیقی برای تاثیر‌گذاری بر امور مختلف استفاده می‌شود؛ به‌طور مثال موسیقی در زمینه پزشكی به‌عنوان   نوعی درمان مورد استفاده قرار می‌گیرد. امروزه موسیقی در تسریع امر شفابخشی، كاهش فشار خون، درمان كودكان بیش‌فعال، بیماری‌های روحی، افسردگی به‌ویژه افسردگی پس از زایمان، كاهش اضطراب و استرس، درمان بی‌خوابی، رشد بهتر نوزادان نارس و... به كار برده می‌شود.

جولیوس پرتنوی، پژوهشگر مطرح موسیقی طی تحقیقات زیادی دریافت كه موسیقی قادر است بر سرعت سوخت‌و‌ساز بدن، كاهش یا افزایش فشار خون، سطح انرژی بدن، سیستم گوارشی و... (بسته به نوع موسیقی‌ای كه پخش می‌شود) اثر مثبت یا منفی بگذارد. مثلا موسیقی‌های ملایم مانند موسیقی كلاسیك اثربخشی بهتری روی بدن دارند و باعث افزایش آندروفین در بدن می‌شوند. همچنین 30‌دقیقه گوش‌دادن به موسیقی‌ اثری معادل یك دوز قرص والیوم دارد.

بد نیست بدانید كه با گوش‌دادن به موسیقی، هر دو نیمكره مغز (نیمكره‌های چپ و راست) درگیر فعالیت‌های ذهنی می‌شوند. البته منظور ما از موسیقی فقط خواندن شعر نیست بلكه ساز زدن، ملودی، تُن، انواع صدا‌ها، آكورد و ریتم را نیز شامل می‌شود

 

تاثیر موسیقی بر افزایش حافظه و تمركز

موسیقی از طریق تحریك فرد برای دقت بیشتر نسبت به نوع صدا‌، ریتم، ملودی، آهنگ، جهت صدا و... در افزایش حافظه و تمركز مؤثر است؛ به همین دلیل، اغلب دانش‌آموزانی كه به نوعی با موسیقی در ارتباط هستند در مدرسه و دانشگاه موفق‌تر هستند.

امروزه ثابت شده كه حافظه می‌تواند از طریق موسیقی تقویت شود و افرادی كه از كودكی در معرض آموزش و بازی‌های موسیقایی بوده‌اند‌، حافظه بسیار بهتری دارند. ریتم، ملودی، هارمونی و... جزو عواملی هستند كه موجب تقویت حافظه می‌شوند. در آزمایشی كه در دانشگاه هنگ‌كنگ‌ انجام شد، ۴۵‌نوازنده اركستر بین سنین ۶ تا ۱۵‌سال از لحاظ قدرت حافظه و به‌خاطر‌سپردن كلمات، مورد بررسی قرار گرفتند.

پژوهشگران دریافتند كه كودكان نوازنده نسبت به هم‌سن‌و‌‌سالان غیرنوازنده خود به‌مراتب كلمات بیشتری را حفظ می‌كنند. پس از یك‌سال آزمایش دیگری از این گروه گرفته و مشخص شد كه حافظه كودكانی كه هنوز نوازنده اركستر هستند نسبت به سال گذشته توانمند‌تر شده‌، درحالی‌كه حافظه كسانی كه از اركستر جدا شده‌اند‌، در همان سطح باقی مانده است. همچنین موسیقی كمك به درك و انتقال بهتر مفاهیم به افراد می‌كند كه از اركان مهم موفقیت در زندگی است.

برخی از مناطق مغز كه در هنگام گوش‌كردن به موسیقی یا بازی‌های موسیقایی، فعال می‌شوند در 2 گروه:

 

1-كسانی كه با موسیقی به‌صورت حرفه‌ای - چه نواختن و چه شنیدن- در ارتباطند

 

2- افرادی كه با موسیقی آشنایی ندارند در جدول زیر مشخص است.

اما متأسفانه برخی موسیقی‌ها به‌طور عكس عمل كرده و حتی باعث بیماری می‌شوند. استفاده از موسیقی‌های نامناسب همانند وارد‌كردن زهر به بدن است. دانشمندان در این زمینه، آزمایشی را روی تعدادی از گیاهان انجام دادند. تعدادی گیاه از یك نوع و در شرایط آب‌و‌هوایی یكسان، به 2 گروه تقسیم شدند. برای گروهی از آنها، موسیقی راك را با صدای بلند پخش كردند و دیدند كه پس از مدتی گیاهان پژمردند و تعدادی نیز خشك شدند و برای گیاهان گروه دوم، موسیقی كلاسیك ملایم پخش كردند و شاهد رشد سریع‌تر آنها بودند.

موسیقی، عنصر بسیار قدرتمندی است كه همانند یك داروی شفابخش عمل می‌كند و حتی ممكن است شما به آن معتاد نیز بشوید. دیوید تیم، نویسنده كتاب «راز تاثیر‌گذاری موسیقی» در مقدمه كتاب خود می‌نویسد: موسیقی بیش از یك زبان است. در واقع موسیقی رب‌النوع زبان‌هاست.

در واقع موسیقی در میان تمام هنر‌ها منحصر به فرد است زیرا به‌طور قدرتمندانه‌ای روی سطح هوشیاری افراد اثر می‌گذارد. اگر شما به شیوه‌‌ای صحیح موسیقی را وارد زندگی خود كنید، می‌توانید تا سالیان سال از اثرات مثبت آن روی خود و فرزندانتان بهره گیرید اما فراموش نكنید، به همان اندازه كه موسیقی می‌تواند تاثیرات خوب بگذارد‌، قادر است زیان‌بخش نیز باشد.

 

چه می‌توان كرد؟

والدین و مربیان می‌توانند از همان دوران كودكی علاقه به موسیقی را در كودك ایجاد كنند. برای این كار چند مورد پیشنهاد می‌شود.

1 - موسیقی برای نوزاد

برای كودكتان منتخبی از سبك‌های مختلف موسیقی را پخش كنید و اگر‌ سازی‌ می‌نوازید، اجازه دهید در بخشی از زمان تمرینتان، او نیز نزدیك شما باشد. البته مراقب باشید كه شدت صدا، متوسط باشد زیرا صدا‌های بلند به شنوایی كودك آسیب می‌رساند.

2 – خواندن برای نوزاد

این مهم نیست كه شما چقدر در خواندن تبحر دارید؛ شنیدن صدای شما باعث می‌شود كه  كودكتان بهتر با كلمات و زبان مادری خود آشنا شود. نوزادان، عاشق ریتم و ملودی هستند. آنها توانایی این را دارند كه یك ملودی خاص را از بین چند ملودی كه می‌شنوند، تشخیص دهند.

3 – خواندن با كودك

هنگامی كه بچه‌ها بزرگ می‌شوند، از آوازخواندن لذت بیشتری می‌برند. كنار هم قرار دادن كلمات یك آهنگ در حقیقت به مغز كودك كمك می‌كند تا سریع‌تر یاد بگیرد و برای مدت طولانی‌تری آن را در خود جا دهد (تقویت حافظه)؛. به همین دلیل‌، اكثر ما آهنگ‌هایی را كه در كودكی شنیده یا خوانده‌ایم به خاطر داریم حتی اگر سال‌ها از خواندن یا شنیدن آنها گذشته باشد.

4 - یادگیری موسیقی(ساز - آواز)

اگر شما تصمیم دارید كه فرزندتان نواختن یك ساز را یاد بگیرد، نیازی نیست كه تا 8-7 سالگی او صبر كنید و آنگاه او را به كلاس بفرستید؛ مغز كودكان همیشه آماده دریافت اطلاعات جدید است. آنها آمادگی یادگیری موسیقی از سنین كم را دارند. بسیاری از كودكان 4 یا 5 ساله، عاشق ساختن یك آهنگ، خواندن و نواختن ساز‌های ساده هستند و شروع این كار در زمانی كه آنها سن چندانی ندارند، كمك می‌كند تا موسیقی به جزء لاینفك زندگی آنها در تمام عمر بدل شود.

موسیقی به‌عنوان یك بخش مهم از زندگی كمك می‌كند تا مهارت‌های خلاقانه و گروهی در فرزندتان پرورش یابد و در آینده‌ای نزدیك، او به فردی كامل از نظر اعتماد به نفس، اراده، اجتماعی بودن و... تبدیل شود.

 باتشکر



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1700
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : سه شنبه 18 تير 1392
.

برخی کودکان با وجود برخورداری از توان گویایی سالم و نیز توانایی برقراری ارتباط
در برخی موقعیت ها و یا در مقابله با برخی افراد خاص، به طور ارادی سکوت نموده و یا
فقط با افراد خاصی ارتباط برقرار می کنند.
لال بودن گزینشی، یک اختلال عصبی در
دوران کودکی ست که در بیش تر مواقع، به صورت هم زمان با ترس ه...ای اجتماعی یا
اضطراب های جمعی به وجود می آید. کودکان مبتلا به این اختلال، به طور معمول از هوش
بالا و یا متوسطی برخوردارند، البته در موارد اندکی نیز وجود هوش پایین گزارش شده
است. هم چنین بیش تر این کودکان، دارای سیستم شنوایی و گویایی سالمی هستند، یعنی در
شنیدن و سخن گفتن و ارتباط برقرار کردن در شرایط معمولی و دلخواه شان، هیچ مشکلی
ندارند اما همین کودکان در موقعیت های خاص و در مکان هایی که دچار اضطراب یا نگرانی
می شوند، قادر به تکلم نخواهند بود و به ناگاه، توانایی صحبت کردن را از دست می
دهند و در برخی موارد، حتی قادر به برقراری ارتباط چشمی یا حرکات طبیعی هم
نیستند.
مشخصات بالینی و نشانه های بارز گنگی انتخابی (SM):
کودکان SM، اغلب
وحشت زیادی از برقراری ارتباط اولیه دارند و به طور معمول در مکان ها و موقعیت های
خاص، از پاسخ دادن و یا ارتباط برقرار کردن خودداری می کنند یا حتی پاسخ های غیر
شفاهی هم نمی دهند. براساس تحقیقات انجام گرفته، بیش از 90 درصد این کودکان، دارای
مشکل ترس اجتماعی یا نگرانی اجتماعی هستند که همین ترس، موجب شکل گیری اختلال
اضطرابی و به تدریج، ضعف اعتماد به نفس در آنان می شود.
کودکان مبتلا به « گنگی
انتخابی» گاهی ترجیح می دهند به جای صحبت کردن، با ابزارهای دیگری مانند حالات
بدنی، شکلک های مختلف، هل دادن یا کشیدن طرف مقابل و یا پنهان شدن در کنار پدر و
مادر، به برقراری ارتباط بپردازند. البته گاهی از یک لغت - آن هم به طور محدود-
استفاده می کنند .برخی از این کودکان، چهره ای بی احساس دارند که به ندرت می توان
لبخندی بر چهره ی آنان مشاهده نمود. گروهی دیگر، در موقعیت های اجتماعی، برخی واکنش
های اضطرابی را از خود نشان می دهند مانند تکان شدید سر، خاراندن سر، کندن موی سر،
فرار به گوشه ای دور از دیگران و گاز گرفتن لب ها. نکته ی جالب توجه در این کودکان،
این است که اغلب پدر و مادر آنان، عنوان می نمایند که کودک شان در منزل بسیار شاد،
پر جنب و جوش، جست و جوگر و اجتماعی ست و این، دلیل محکمی بر توانایی برقراری
ارتباط در این کودکان می باشد. برخی از روان شناسان کودک، اعتقاد دارند این کودکان
ذاتاً بسیار علاقه مند به ایجاد ارتباط با دیگران هستند و حتی در بسیاری از موقعیت
هایی که سکوت می کنند، با ژست ها، قیافه گرفتن ها، لال بازی و تکان دادن سر، تمایل
خود به ایجاد ارتباط را نشان می دهند.
برخی از مشخصه های بارز کودکان مبتلا به
اختلال گنگی انتخابی:
خجالتی بودن افراطی، انزوای اجتماعی، ترس از شرمساری،
وابستگی شدید به یکی از والدین، صفات تکانشی، منفی گرایی، خیال پردازی، بدقلقی،
اضطراب و نگرانی، پرخاشگری، ژست های خودکشی، فریاد زدن، مات و مبهوت نگریستن، کم
خوردن و ناراحتی مزاج، یبوست، پوشاندن چشم ها مقابل نور و...
دلایل بروز اختلال
گنگی انتخابی:
روان پزشکان اعتقاد دارند یکی از دلایل اصلی بروز این اختلال،
ایجاد نقص در کارکرد ناحیه ای از مغز به نام « آمیگدالا» است که مسؤول هماهنگ ساختن
رفتارهای انسان و عکس العمل های او با موقعیت های ترسناک می باشد و وظیفه ی اصلی
آن، بروز واکنش های محافظتی ست. بر این اساس، کم شدن آستانه ی تحریک « آمیگدالا»
موجب افزایش فعالیت آن در کودکان مبتلا به این اختلال می شود؛ در نتیجه این کودکان،
به صورت غیرواقعی احساس خطر بیش تری می کنند و برای جبران و پرهیز از احساس خطر، به
سکوت انتخابی می پردازند. برخی دیگر از دلایل بروز این اختلال، عبارتند از
:
*اختلال های روان شناختی پدر و مادر و پویایی های نابه هنجار
خانوادگی
*موقعیت های گوشه گیرانه ی خانوادگی و ترک بستگان
*وجود یک والد
خجالتی یا سرد و بدون ارتباط
*خانواده های از هم گسسته و جدایی پدر و
مادر
*وابستگی شدید و آشکار به مادر و اضطراب مادری
*افسردگی و وابستگی شدید
درون خانواده
*مهاجرت و تغییر فرهنگ از یک کشور به کشوری دیگر که موجب عدم تطبیق
ساخت قبلی فرهنگی با مدلی جدید می گردد.
*طرد کردن کودک و ترحم نسبت به او یا
توجه افراطی به فرزند دیگر
*سوء استفاده از کودک
*عدم اعتماد به نفس در
کودک
*ترس از تنبیه و سرزنش
*دوزبانه بودن خانواده در سنین 2 تا 4 سالگی یا
 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1735
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

 

در چند سال اخیر‌، روان‌شناسان و جامعه‌شناسان به بررسی اطلاعات درباره پرسشی پرداخته‌اند که قبلاً‌ برای فلاسفه مهم بود: چه چیزی باعث رضایت ما می‌شود؟

پژوهشگران به این منظور تحقیقات گسترده‌ای در سراسر جهان انجام داده‌اند تا ببینند چگونه چیزهایی مانند پول، نگرش، فرهنگ، حافظه، تندرستی، نوع‌دوستی و عادات روزانه بر احساس بهروزی ما تأثیر می‌گذارد. حوزه جدید روان‌شناسی مثبت پر از یافته‌های جدیدی حاکی از آن است که اعمال ما تأثیر چشمگیری بر احساس خوشبختی و رضایت ما از زندگی دارد روش10 راهبرد ثابت‌شده برای افزایش عبارتند از:


لحظات روزانه زندگی را درک کنید
هر از چندی مکث کنید تا گل سرخی را ببویید یا کودکان را حین بازی تماشا کنید کسانی که درنگ می‌کنند تا وقایعی را که به‌طور عادی با عجله پشت سر می‌گذارند، ببینند یا در طول روز به وقایع خوشایند روزانه فکر می‌کنند، افزایش قابل توجهی را از نظر رضایت و کاهش افسردگی گزارش می‌کنند


از مقایسه بپرهیزید
چشم و هم‌چشمی جزئی از بسیاری از فرهنگ‌هاست اما مقایسه خودمان با سایرین می‌تواند به رضایت و عزت نفس لطمه وارد کند. به جای مقایسه کردن با دیگران، توجه خود را به دستاوردهای شخصی معطوف کنید تا به رضایت بیشتری دست یابید.

بیش از اندازه به پول توجه نکنید
کسانی که پول را در رأس فهرست اولویت‌های خود قرار می‌دهند، بیشتر در معرض افسردگی، اضطراب و عزت نفس پایین هستند. این امر در ملل و فرهنگ‌های گوناگون یکسان است. هر چقدر بیشتر رضایت را در کالاهای مادی بجوییم، کمتر آن را می‌یابیم. رضایت، عمر کوتاهی دارد و گذراست. پول‌دوستان نیز در آزمون پویایی و خودشکوفایی نمره اندکی می‌گیرند.

اهداف معنادار داشته باشید
کسانی که برای تحقق چیزی ارزشمند تلاش می‌کنند، بسیار راضی‌تر از کسانی هستند که رؤیاها یا آرزویی ندارند. این اهداف می‌تواند به سادگی یاد‌گرفتن مهارتی جدید یا بار آوردن بچه‌ها به شیوه‌ای اخلاقی باشد. انسان همواره برای رشد به نوعی معنا نیاز دارد. به گفته دانشمندان، رضایت و خوشبختی در محل تلاقی لذت و معنا قرار دارد. هدف چه در محل کار و چه در خانه آن است که فعالیت‌هایی انجام دهیم که از نظر شخصی هم لذت‌بخش و هم مهم باشد.

در کار ابتکار به خرج دهید
میزان رضایت شما از شغل تا حدی به ابتکاری که به خرج می‌دهید، بستگی دارد محققان معتقدند که خلاقیت به خرج می‌دهیم، به دیگران کمک می‌کنیم و راه‌های بهبود در امور را پیشنهاد می‌کنیم یا کارهای اضافی انجام می‌دهیم، از کارمان بیشتر احساس اغنا می‌کنیم.

دوست پیدا کنید و به خانواده اهمیت دهید
افراد راضی معمولاً‌ خانواده، دوست و روابط بهتری دارند. اما صرف کمیت رابطه با افراد کافی نیست، بلکه کیفیت آن نیز اهمیت دارد. انسان به رابطه نزدیک نیاز دارد؛ رابطه‌ای که در برگیرنده تفاهم و توجه باشد.

لبخند بزنید، حتی زمانی که حالش را ندارید
به‌نظر ساده می‌رسد اما بسیار مؤثر است. افراد راضی امکانات موجود، فرصت‌ها و موفقیت را می‌بینند. وقتی آنان به آینده نگاه می‌کنند، خوشبین هستند و وقتی گذشته را مرور می‌کنند، معمولا گزینه‌های مثبت را می‌بینند. حتی اگر از بچگی اینگونه بزرگ نشده‌اید که نیمه پر لیوان را ببینید، با تمرین نگرش مثبت به عادت تبدیل می‌شود.

طوری تشکر کنید که گویی واقعاً قدردان هستید
کسانی که عادت به سپاسگزاری دارند، معمولاً‌ سالم‌تر و‌ خوشبین‌تر هستند و بیشتر به سوی تحقق اهداف پیشرفت می‌کنند. تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که به کسانی که به آنان کمک کرده‌اند، نامه تشکرآمیز می‌نویسند، از نظر رضایت در سطح بالا و از نظر افسردگی در سطح پایینی قرار دارند. به علاوه اثر یک نامه تشکرآمیز تا هفته‌ها طول می‌کشد.

ازخانه بیرون بروید و ورزش کنید.
تحقیقات نشان می‌دهد که ورزش می‌تواند به اندازه داروها در درمان افسردگی مؤثر باشد و در عین حال هیچ‌گونه عوارض جانبی نیز نداشته باشد. به علاوه، هزینه آن نیز به‌مراتب کمتر است. ورزش منظم حس تحقق چیزی را به انسان می‌دهد، امکان تعامل با دیگران را فراهم می‌کند، هورمون‌های عامل احساس خوب را در بدن آزاد می‌کند و عزت نفس را افزایش می‌دهد.

بخشش را فراموش نکنید
نوع‌دوستی و بخشش را به جزئی از زندگی خود تبدیل کنید و از این کار مقصودی را بجویید. محققان می‌گویند کمک به همسایه، داوطلب‌شدن برای انجام کارهای عام‌المنفعه یا اهدای کالا و خدمات باعث ایجاد احساس خوبی در شخص می‌شود که مزایای زیادی از نظر تندرستی به همراه دارد که از ورزش کردن یا ترک کردن سیگار هم بیشتر است. گوش کردن به درد دل دوست، یاد دادن مهارت‌ها، توجه به موفقیت‌های دیگران و روحیه گذشت نیز به رضایت می‌افزاید. محققان می‌گویند کسانی که برای دیگران خرج می‌کنند، بیشتر از کسانی که برای خودشان خرج می‌کنند، احساس رضایت می‌کنند.

 

 

 

 

 

 

 


همه می خواهند که از نظر دیگران خوب و باحال باشند، اما اکثرا نمی توانند. این کار هیچ رمز و رازی ندارد. فقط باید بدانید که چطور باشید و چطور رفتار کنید. راه های مختلفی برای رسیدن به این منظور وجود دارد.

در اینجا به چند نکته اشاره می کنیم تا بدانید که چطور از نظر دیگران باحال جلوه کنید. این کارها را انجام دهید و بعد خواهید دید که چقدر دوستانتان علاقه مند به رفت و آمد با شما می شوند.

زیاد به دوستانتان زنگ نزنید

سعی کنید زیاد دنبال دوستانتان نرفته و مدام به آنها تلفن نکنید. حد مشخصی برای این مسئله وجود ندارد، اما دقت کنید همیشه کمتر از مقداری که آنها به شما زنگ می زنند به آنها زنگ بزنید.

خوب لباس بپوشید

مردم دوست ندارند با آدم های بدتیپ و ژولیده رفت و آمد کنند. البته نمی گویم وقتی می خواهید با دوستانتان بیرون بروید کت و شلوار و این چیزها تنتان کنید، اما سعی کنید همیشه مرتب و خوش پوش باشید. یادتان باشد که مردم معمولاً از روی قیافه و ظاهر در مورد افراد نظر می دهند.

مطلع و آگاه باشید

مردم دوست دارند با کسی رفت و آمد کنند که بتوانند از او مطلبی یاد بگیرند. اما هول نشوید، اطلاعاتتان را زمانی در اختیار آنها بگذارید که از شما سوال کنند. چون ممکن است فکر کنند قصد پز دادن دارید. و این اصلاً خوب نیست.

شوخ و بذله گو باشید
نمی گویم که دلقک باشید. اما اگر طبع شوخ دارید، کمی از آن را به دوستانتان نشان دهید. لازم نیست که منبع سرگرمی و خنده شوید. تعادل را حفظ کنید. و خواهشاً اگر می خواهید جوک تعریف کنید، سعی کنید که حداقل آنرا بی مزه تعریف نکنید که مردم جای خندیدن گریه کنند.

افسرده نباشید
اگر حالتان خوب نیست، بهتر است که در خانه بمانید. چون مردم دوست دارند که وقتی با دوستانشان بیرون می روند به آنها خوش بگذرد. کسی دوست ندارد در آن زمان شما را مشاوره روانپزشکی کند. بله، می توانید به یکی از دوستان نزدیکتان مشکلتان را در میان بگذارید، اما وقتی یک شب با دوستان بیرون رفته اید سعی کنید که مشکل را فراموش کنید.

اسرارآمیز باشید

اگر همه ی جزئیات زندگیتان را به دوستانتان بگویید، ممکن است زیاد جذب شما نشوند. همیشه چیزی را ناگفته نگاه دارید، و افراد همیشه علاقه مند به دانستن آن موضوع باقی می مانند.

ضعف و ناتوانی هایتان را به کسی نگویید

هر کسی ضعف و ناتوانی دارد، اما لازم نیست که این مسئله را به اطلاع همه برسانید. اگر این کار را بکنید، آن ضعفتان را باعث شوخی و خنده ی اطرافیان می کنید. اگر نسبت به چیزی حساسیت دارید، با کسی آن را مطرح نکنید و پیش خود نگاه دارید.

با افراد اجتماعی و باحال رفت و آمد کنید

اگر بخواهید همیشه افراد شکست خورده و به دردنخور را وارد اکیپ دوستانتان کنید، خودتان هم خیلی زود جزء همان ها به حساب خواهید آمد. و از طرف دیگر، اگر افراد اجتماعی و درست و حسابی را در اطراف خود داشته باشید، مردم هم همان فکر را در رابطه با شما خواهند کرد.

افراد را به یکدیگر معرفی کنید
جزء آن افرادی باشید که گروه ها و اکیپ های مختلف را به هم معرفی می کنند. اگر شما دو اکیپ دوست دارید، آنها را به هم معرفی کنید. البته اگر فکر می کنید که این دو گروه به هم می خورند. و از آنجا که آنها فقط شما را می شناسند، احتمالاً وقتی با هم روبه رو می شوند در مورد شما صحبت خواهند کرد.

به حرفهایتان عمل کنید

عمل کردن به حرفها و قول هایتان به دیگران ثابت می کند که فرد قابل اعتمادی هستید و می توان رویتان حساب کرد. اما عمل نکردن به حرفهایتان، نه تنها شهرتتان را لکه دار می کند بلکه باعث می شود چند تا از دوستانتان را هم از دست بدهید.

آخرین نفری نباشید که مجلس را ترک می کند
اگر شما آخرین نفری باشید که جمع را ترک کند، نشان می دهد که شما مزاحم بوده اید. اگر بخواهید بیش از حد بمانید احتمالاً شانس دعوت شدن در آینده را از دست خواهید داد.

برای بیرون رفتن برنامه ریزی کنید

هر چند وقت یکبار (دوسال یکبار کافی است) برنامه ریزی کنید و دیگران را جایی دعوت کنید. همه چیز را مرتب کرده و بعد همه را دعوت کنید.

سعی کنید تحت هیچ شرایطی خونسردیتان را از دست ندهید
کسی دوست ندارد که با کسی بیرون برود که سریعاً عصبانی شده و کنترل خود را از دست می دهد. اتفاقات بد ممکن است بیفتد و شما هم باید واکنش نشان دهید. اما لازم نیست که کنترل اعصابتان را از دست بدهید. همیشه خونسردی خود را حفظ کنید.

باحال باشید

ــــــــــــــــــــ
رعایت همه ی این نکات باعث می شود که در جمع دوستان به عنوان فردی باحال و خوش مشرب شناخته شوید. اما لازم نیست که برای این کار خیلی تلاش کنید. بگذارید همه چیز عادی پیش برود.


 

|
 

پژوهشگران علوم پزشکی می گویند نتایج تحقیقات جدید حاکی از آن است که شاد بودن ، خوش بینی و مثبت نگری طول عمر را افزایش می دهد و در واقع باید گفت افراد شاد بیشتر عمر می کنند .

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، پژوهشگران تاکید کردند هرچه رضایت خاطر و خوشنودی بیشتر باشد ، خطر مرگ زودرس کمتر است.

«اندرو استپتو» و «جین واردل» دو محقق از دانشگاه لندن در یک مطالعه پیری‌شناسی مردم انگلیس و طی یک نظرسنجی از ۴ هزار بزرگسال بین سنین ۵۲ تا ۷۹ ساله دریافتند که هرچه انسان شاد‌تر باشد طول عمرش افزایش می‌یابد.

آنان دریافتند افرادی که رضایت خاطر داشتند ۳۵ درصد کمتر از دیگران در خطر مرگ زودرس قرار گرفتند.

دانشمندان دانشگاه کالج لندن گفتند یافته های آنان نشان می دهد که ‘حال خوب و مثبت داشتن’ به عنوان درمانی برای استرس و بیماری است .

محققان پس از در نظر گرفتن فاکتورهایی مانند سن، جنس، افسردگی، بیماری های خاص و رفتارهای مرتبط با سلامت دریافتند آنهایی که بیشترین حالت شادی را گزارش کرده بودند، ۳۵ درصد کمتر از آنهایی که کمترین شادی را گزارش کرده بودند، در خطر مرگ قرار داشتند.
در این تحقیق که نتایج آن در نشریه مجموعه مقالات فرهنگستان ملی علوم آمریکا منتشر شده ، محققان میزان شادی، هیجان، نگرانی، اضطراب و ترس این افراد را در ۴ دوره زمانی در طول روز مورد بررسی قرار دادند. آن‌ها شادی و هیجان را نمره مثبت و روحیه خوب نامیدند و نگرانی، اظطراب، ترس را نمره منفی و حالت بدخلقی نام نهادند.

 

آن‌ها این افراد را به ۳ گروه روحیه عادی، متوسط و ضعیف دسته‌بندی کردند و این گروه‌ها را پس از گذشت ۵ سال بار دیگر مورد مطالعه قرار دادند. ۶. ۴ درصد از گروهی که روحیه متوسط داشتند، ۶. ۳ درصد از افرادی که روحیه عالی داشتند و ۳. ۷ درصد از افرادی که روحیه ضعیف داشتند در این مدت ۵ ساله جان خود را از دست داده بودند.

در این مطالعه شاخص‌های اقتصادی، سلامت اولیه، اجتماعی، افسردگی و بهداشت مدنظر قرار داشت.
نویسندگان این مطالعه دریافتند که افرادی که روحیه عالی و شاد دارند کمتر از ۲ گروه دیگر بیمار می‌شوند. ‌

گرچه شاد بودن به مقدار زیادی به رضایت فرد از وضعیت موجود مرتبط است ولی انسانها خود می توانند با تمرین و دقت زندگی خود را شادتر کنند .

برای شاد بودن باید بر افکار شاد تمرکز کرد و باید دنیا را به همین صورتی که هست بپذیریم،

پیش از این تحقیقات پژوهشگران دانشگاه «ییل» و «میامی» در «اوهایو»گویای این مطلب بود که خوش‌بینی، در نهایت زندگی طولانی‌مدتی را برای شما به ارمغان می‌آورد، هرچند آن را تضمین نمی‌کند.

همچنین شواهد بسیار زیادی وجود دارد که انسان‌های خوش‌بین، خیلی کمتر از افراد تنها، بدبین و ناراضی از زندگی، در معرض ابتلا به بیماری‌های مختلف و در نهایت مرگ قرار می‌گیرند.

تحقیقات نشان داده افراد بالای ۵۰سالی که به افزایش سن خود با یک دید مثبت و به عنوان یک تجربه شیرین نگاه می‌کنند به طور متوسط تقریبا ۵/۷سال بیشتر از دیگران، زندگی می‌کنند.

البته محققان عوامل مختلفی از قبیل نژاد، جنسیت، میزان سلامتی، طرز تفکر و تنهایی را نیز در نظر گرفتند.

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1702
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : شنبه 8 تير 1392
.

برخی از روانشناسان عقيده دارند رنگی که برگزيده و دلخواه کسی است ميتواند گويای خصوصيات اخلاقی و روانشناسی او باشد. نوشتار زير چکيده ای است که بر اساس اين نظريه و پس از سالهای پژوهش نگاشته شده:


قرمز: خوش قلب اما خودپرست
اين رنگ مظهر شدت و زياده روی است که گاهی در جهت مخالف آن است. قرمز رنگ عشق و تنفر و فداكاری و خشونت و خون و آتش. كسی كه به اين رنگ علاقه دارد هرگز نمي تواند در زندگی بی تفاوت باشد.

 

اين گونه اشخاص تند و سركش و در عين حال فعال و شجاع و کمی عجول هستند. احتمال شكست به خصوص در عشق برای آنها فراوان است.

قضاوتهاي عجولانه و ناگهاني در مورد ديگران اغلب سبب از بين رفتن دوستي هايشان مي شود، با آن كه در عشق كاملاً فداكارند اما اگر روزی حوادث بر وفق مراد نباشد بدون تفكر و جويا شدن علت مي جنگند.

دو عيب بزرگ خودپرستی و عدم كنترل، در نفس آنهاست و دو صفت ممتازشان خوش قلبی و حس بزرگ طلبی است. به طور كلی دوستداران رنگ قرمز دارای خصوصيات متضادی هستند.


صورتی: مورد علاقه ديگران
رنگ صورتي درواقع همان قرمز است كه كمرنگ شده باشد. اگر به اين رنگ علاقه داريد تمام صفات رنگ قرمز را كمی ملايمتر دارا می باشيد، با گذشت هستيد و در عشق، تندی نشان نمی دهيد.

ديگران را خوب درك مي كنيد و با اطرافيان خود با ملايمت و لطف رفتار می كنيد و به دليل نشاط و شادابي تان مورد علاقه اطرافيان خود هستيد. آنهايي كه به اين رنگ علاقه دارند اغلب شكستها، خشونتها و دشواري های زندگی را تحمل كرده اند و با مشكلات فراوان مواجه شده اند.


آبی: نظم، پشتكار، تنهايی
رنگ آبی از رنگهايی است كه طرفداران زيادی دارد. اگر به اين رنگ علاقه داريد، كاملاً می توانيد هوس و احساسات و هيجانات خود را كنتر ل كنيد.

ظاهر آرام شما ديگران را وادار مي كند كه به شما احترام بگذارند و دوست داريد پيوسته مورد احترام و ستايش ديگران قرار بگيريد.

در خريد و پوشش لباس قناعت می كنيد و به علت شرم و حيا و گاه غروری كه داريد ميل داريد اغلب تنها باشيد. حماقت و عدم فهم ديگران شما را كسل می كند و كسانی كه از نظر هوش و فهم بر شما برتری دارند شما را ناراحت می كنند.

كارهای خود را از روي نظم و ترتيب و بر پايه قواعد معينی انجام مي دهيد. يكی از صفات مشخص شما پشتكار شماست.


ارغوانی: رنگ عارفها و روانگران
رنگ اسرارآميز و باشکوهی است. دوستداران اين رنگ پيوسته مجذوب زيبايی ها و ظرافتها مي شوند و مغرور و اجتماعی هستند. معاشرت با اين دسته لذتبخش است که امور معنوی بيشتر می پردازند. ارغوانی رنگ مورد پسند عرفا نيز هست!


قهوه ای: قابل اعتماد
اگر رنگ قهوه اي را دوست داريد كاملاً می توان روی شما حساب باز كرد. باثبات و مقدس، شاعرپيشه وكمی فيلسوف مآب هستيد.

به ندرت تغيير عقيده مي دهيد و با آن كه كمتر تصميم می گيريد اما هر بار كه تصميمی بگيريد آن را به مورد عمل می گذاريد.

شما كاملاً در نگهداري پول و اسرار ديگران قابل اعتماد هستيد. ميل داريد پيوسته در عالم خودتان باشيد و گاهی اوقات با اطرافيان خود رفتار خشونت آميزی در پيش می گيريد. در عشق هرگز بدبين و تند نيستيد.


خاكستری: احساس بی نيازی
اين رنگ مظهر چشم پوشي از خوشی های دنياست. كسانی كه به اين رنگ علاقه دارند اغلب در زندگي احساس رضايت می كنند، خاكستری رنگ عقلا است و جوانانی كه به اين رنگ اظهار علاقه می كنند درواقع خود را هم شأن و هم طراز اشخاص کهنسال ميدانند و در زندگي احساس بی نيازی می كنند.

در عشق بر افراد مسن تر از خود تمايل دارند و اغلب كسانی كه از نظر فكر و ايده به آنها برتری دارند خيلی آسان طرف توجهشان قرار خواهند گرفت.


پرتقالی: صداقت آری، هوسبازی هرگز
رنگی است تركيبی و آنهايی كه اين رنگ را رنگ دلخواه خود می دانند متكی به نفس نيستند. اجتماعی و خوش خلقند و با مردم خوب رفتار می كنند.

نفوذ در اين گونه افراد مشكل است كسی كه آنها را دوست بدارد می تواند با او به آسانی ازدواج كند. هوسباز نيستند و اگر با كسی دوستی كنند صداقت و فداكاری دارند. اگر افراد اين دسته با كسی كه خصوصيات اخلاقی خودشان را داشته باشد ازدواج كنند سعادتمند می شوند.


سبز: كنجكاوی
رنگ سبز طبيعت وتازگی است. اگر به اين رنگ علاقه داريد زندگي با شما آسان است. نقطه اشتراك فراوانی با افراد علاقه مند به رنگ پرتقالی داريد روابط شما با ديگران بر پايه ی اصول و قرارداد است.

دوست نداريد كه در زندگيتان حوادثی به وقوع پيوندد اما كنجكاوانه به ماجراهای زندگی ديگران توجه داريد.


فيروزه ای: اسرارآميز و پند ناپذير
دوستداران اين رنگ اسرارآميزند و احساساتی و كارهای شخصی خود را به خوبی اداره می كنند. پشتكار دارند و باثباتند و به نصايح ديگران در مورد كارهای خود كمتر توجه دارند. فيروزه ای معمولا رنگ مورد علاقه ی خانمها است.


سياه: خوش ذوقی و ظرافت طبع
اين رنگ برخلاف عقيده ی همگان رنگ نوميدی و عزا نيست بلكه نشانه خوش ذوقی و ظرافت طبع است. اگر از دوستداران اين رنگ هستيد مسلماً به شخصيت اطرافيان خود احترام می گذاريد و برای آن كه ديگران را با ارزش و برجسته نشان دهيد از هيچگونه كمكی به آنها دريغ نمی كنيد و هرگز خود را به ديگران تحميل نمي نماييد همچنين عقايد و نظريات ديگران را به آسانی مي پذيريد.

يک نکته ی رنگی :
توجه و علاقه شما به رنگها در طی زمان تغيير می كند به دليل آن كه خصوصيات اخلاقيتان نيز در ساليان دراز تغيير خواهد كرد. اما اگر در مورد رنگی ناگهان عقيده خود را عوض كنيد به علت ضعف شما و يا به علت نيازتان به تغيير محيط است. 
بازم مطلب جدید میذارم دوستان...
 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1527
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 6 خرداد 1392
.
موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی